منتخب ‏نهج‏ البلاغه

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]صبر[/h]صبر است بدو طريق و هر دو نيكوست
هم خواستن و نخواستن از دل و دل خوست‏
در صبر شدن نخواستن از نيروست‏
راسخ بود ايمان كسى صبر بر اوست‏
الصبر صبران: صبر على ما تكره (إلخ) بردبارى و صبر بدو طريق در وجود انسان است كه هر دو نيك و بسزا باشد. اول آنكه شكيبائى بر آنچه پسندت نيايد و ديگر صبر آنست كه به پسندت آمده است چنانكه اگر ناخواسته بتحمل و برد- بارى روى آورده‏اى بسيار نيكوست و نشان دهنده آنست كه دلى شجاع داشته‏اى و از پاكانى، زيرا با همتى استوار به صبر نشسته و شجاعت خويش را نمايان داشته‏اى و خداى بزرگ نيز بر تو رساند آنچه را كه خواسته‏ات بوده است و ديگر آنكه اگر خواسته و از راه ميل و رغبت بصبر و شكيبائى تحمل داشته‏اى نيز مؤمنى و ايمان تو راسخ باشد و فقط پارسان و با ايمانان مى‏باشند كه بدون نگرانى بتحمل نشسته و خواهان آنچه را كه از رحمت الهى بايد برسد بوده‏اند.
پس: دو صبر بر انسان باشد كه هر دو نكو و بجاست اول آنكه خواستن بوده و كسى با رغبت و ميل به صبر نشسته باشد دوم آنكه نخواسته و به صبر نشستن كه خواسته در صبر شدن نشانه ايمانى قوى و اراده‏اى استوار مى‏باشد و چون نخواستن از روى ناچارى در صبر شدن نشانه شجاعت و قوى بودن دل مى‏باشد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]پاداش نيكى[/h]آنهايى كه بر تو مى‏كنند نيكويى
بايد دو چنان پاسخ نيكو گويى‏
هر چند نكو كار برد اجر عمل‏
لكن تو ره نمك شناسى جويى‏
اذا احييت بتحية فحى بأحسن منها (إلخ) هر گاه كسى بر تو درود فرستاد تو نيز بهتر از آن بر او درود بفرست و چون دستى از روى نيكى بسويت دراز شد جبران آن نيكى را فزونتر بده و تلافى نكوترى بنما هر چند مقدمست آنكه نيكى‏اش در نخست باشد و فضيلت براى او و پاداش نكوكارى را خواهد برد اما چون پاسخ هر نيكوئى را دهى در نزد خداوند سبحان مقامى بس والا خواهى داشت و بنيكويى خويش اجرى داشته و بنمك شناسى خود پاداشى ديگر خواهى گرفت كه جوانمردان چنين خوى را دارا مى‏باشند و چون براى وى دستى از روى نيكى آمد او نيز جبران نيكى را دو چندان بنمايد زيرا ميداند خداوند بر او دو پاداش خواهد داد و خود نيز از اين كه چنين جبران نموده است خوشحال بوده و هميشه و در همه حال پيروز خواهد بود.
پس: هر كس بر تو نيكويى نمود دو چندان پاسخ نيكويى را بنما كه هر چند اجر او مقدمست و خداوند پاداش نيكويى‏اى كه بر تو شده خواهد داد اما تو دو پاداش نزد خداوند خواهى داشت كه چون تو نيز نيكويى نموده‏اى و ديگر آنكه راه نمك شناسى و انسانيت خود را نشان خواهى داد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]صبر و پيروزى[/h]از صبر جدا نمى‏شود پيروزى
مى‏باش صبور چون بتعب مى‏سوزى‏
كن صبر كه امكان رسيدن بهدف‏
هرگز نشود صبور نادم روزى‏
لا يعدم الصبور الظفر (إلخ) پيروزى از شكيبا و صبور جدا نخواهد شد، اگر چه سختى بر او مدت زيادى باشد زيرا كسانى كه به بردبارى تن در دهند و بى تابى نكنند امكان رسيدن بهدف بوده و چون بى تابى كنند بر اثر عجله فنا شوند و تباه گردند و پاداش و اميدوارى و خواسته‏هايش را فقط در رويا خواهد يافت. و نيز داشتن شكيبايى و صبر نشانه ايمان راسخ و دين دارى و راستگويى و بيشتر خصايل نيكوى انسان است و چون كسى كه بصبر و شكيبايى ايمان داشته است پس تحمل كند عذاب زودگذر دنيا را و جهان خواهى را بگذاشته از پى آخرت جويا گردد و چون كسى راه آخرت را پذيرفت راستگويى بر او ظاهر گشته و هيچ دروغ نگويد و از عذاب الهى بيم داشته و خصلت نيك انسانيت در او ظاهر گردد.
پس: پيروزى و صبورى از يكديگر جدا نگشته و چون زنجيرى بهم متصل باشند و تو اى مؤمن صبور باش اگر چه در رنج و سختى گرفتارى كه امكان رسيدن بهدف و نجات از رنج است و بى تابى نكن اگر چه چند روزى در صبر شوى كه حتما در قفايش آن پيروزى نهفته است و خداوند نيز صبوران را دوست مى‏دارد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]زن و مرد[/h]كفر است زنى بغير يك مرد بزيست
مردى بودش چهل زن ايرادى نيست‏
زن چند رجل نطفه نداند از كيست‏
معلوم شود نطفه مرد آن زن كيست‏
غيرة المرأة كفر، (إلخ) غيرت زن كفر و غيرت مرد ايمان است، زيرا خداوند تبارك و تعالى مرد را بر چند زن حلال و زن را بر چند مرد حرام فرموده است كه معلوم گردد نطفه يك مرد در چند زن و اگر زنى چند مرد داشته باشد حرام است و گناه، چنانكه زن نشناسد نطفه از كدامين مرد است و نيز زن نمى‏تواند با چند مرد زندگى كند، و بلعكس مردى مى‏تواند چند زن داشته و با آنها زندگى نمايد براى اثبات اگر مرد را به دانه‏هاى ارزن به حساب آوريد و آنها را در يك ظرف ريخته نمى‏توان جدا نمود و همان چند مرد بر زنى است كه نمى‏توان نطفه هر كدام شناخت ولى اگر چند ظرف باشد و هر دانه را در ظرفى بيندازيد ظرفها پيدا گردند چنانكه جدا از يكديگر مى‏باشند و ظرفها همان زنها مى‏باشند كه نطفه يك مرد در چند زن است.
پس: كفر باشد زنى كه بيش از يك شوهر داشته و هيچ عيبى و ايرادى نيست مردى را كه چهل زنش باشد، چنانكه زن چند شوهر هرگز نخواهد شناخت نطفه از كدامين است و مردى را كه چند زن داشته معلوم گردد كه كدامين از نطفه‏اش بر كدام زن،
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]پارسائى[/h]آنانكه مطيع امر خالق گشتند
چون راه نكو رفته پليدى هستند
كارش بدرستى مى‏گرايد زهدى‏
بذريست كه در باغ درستى كشتند
من اصلح ما بنيه و بين الله (إلخ) آنانكه هر چه را خداوند متعال در قرآن امر فرموده درست عمل نمايند و بدستورات خداى بزرگ عمل كنند. خداوند تبارك و تعالى نيز بر آنها كارها را درست گرداند و در بين آنها و مردمان هر چه باشد درست و براستى و راحتى انجام پذيرد، نيز آنانكه عاقبت انديش بوده و بياد روز جزا باشند و بآخرت بنگرند خداى بزرگ بر آنها رحم كند و در دنيايى كه زندگى ميكند او را راهنما بوده و از بلعيات و تعب در امان دارد، زيرا مؤمن هميشه و در همه حال راه نيكو را انتخاب نموده و از قرآن پيروى نمايد كه قرآن كريم هيچكس را گمراه ننموده و از شر و حوادث مصون دارد پيرو خويش را، و مؤمن و با ايمان نيز از همه خطرات در امان باشد.
پس: مطيع و فرمانبردار امر خداوند آنان باشند كه راه درست و حقيقت را بر پليدى و نيرنگ شيطانى ترجيح داده و گمراهى را بگذارند و پيرو حقيقت و قرآن گردند و كارشان نيز بنا به خواسته آنها بدرستى مى‏گرايد از راستى و ايمانشان و چنين دانه‏اى كه در باغ راستى كاشته‏اند حاصلى دوصد چندان برداشت خواهند كرد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]غفلت[/h]در غافله‏اى چو مردم دهر بخواب
كآن را بكشندى ساربان راه سراب‏
آگه نبوند و ره شود طى ناگاه‏
آن گاست كه بگذشته بسى از سر آب‏
اهل الدنيا كركب يسارهم (إلخ) مردم گيتى چون كاروانى را كه همه در خوابند و ساربان آنرا مى‏كشد مى‏مانند كه آگاه نيستند و راه ناگهان طى شود، آن گاه ديگر خيلى دير است براى شناختن راه درست و گمراهى و خوشا به آنكه بيدار است در راهى كه طى مى‏كند و از خواب غفلت و عواقب آن آگاه است و تو اى مؤمن و پرهيزگار و خداشناس بيدار باش و بدان كه دنيا را فنا باشد و تو نيز پس از چندى عمر بآن جهان رهسپار خواهى شد و كيفر گناه و ثواب، بدى و نيكى خواهى داد بيدار باش و بدان كه بر سرت چه مى‏گذرد و خود چه ميكنى و برخيز از خواب غفلت كه چون بمقصد رسيدى ببينى سودش را و سودش همان شناخت خويش خواهد بود در كارى كه بآن گماشته شده‏اى، پس: مردم روزگار در غافله‏اى خواب باشند كه ساربانش آنانرا سوى سراب و نابودى مى‏كشاند و ناخودآگاه راه طى گردد و آن زمان است كه آب غفلت از سر گذشته باشد و ندامت را سودى نيست و قافله بخت بسرمقصد منزل رسيده و متاع عمر تحويل دهد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]دانايى[/h]عقل است نگهبان وجودت همه حال
معلوم شود عقل و خرد از اعمال‏
گفتار كم و سخن بجا بى اشكال‏
زان عقل بود رسيده بر حد كمال‏
اذا تم العقل نقص الكلام (إلخ) چون خرد و دانايى به حد كمال رسد از گفتار بكاهد، كه عقل نگهبان وجود باشد و هر عضوى در تسلط عقل و زبان بى جا رهانيده نگردد مگر به فرمان عقل چنانكه يكى از نشانه‏هاى دانايى و عقل كمال آنست كه از گفتار كاسته گردد و عمل در هر گفته‏اى حتمى و امكان پذير بوده باشد كه بدون اشكال به هدف رسيدن گفتار و اثبات آن است و چون گفته‏اى به اثبات نرسد و زبان بيهوده سخن براند پس عقل حافظ آن زبان نبوده و ناقص است و كنترل تمام وجود را نتواند به عهده گرفته و تحمل نمايد و زبان او بيهوده سخن رانده است و خردمند و عاقل را مى‏توان در بيشتر مواقع از زبان او شناخت و چون كم گفت و درست او عاقل و خردمند و با تجربه خواهد بود.
پس عقل حافظ و نگهبان وجود مى‏باشد كه در همه حال از اعمال هويدا گردد و راى درست و گفتار كم و سخن بجا و بدون اشكال بعدى از عقلى باشد كه به حد كمال خود رسيده است و خردمندان هميشه چند شنوند و يك گويند كه نشانه خرد و دانايى آنان مى‏باشد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]وقت[/h]اين وقت گرانمايه كه از دست دهى
كز عمر فنا سازى و بر هيچ نهى‏
چون وقت تلف كنى به اندوه شوى‏
كافسوس گذشت عمر و از مايه تهى‏
اضاعة الفرصة غصة (إلخ) چون فرصت از دست دهى به اندوه گرايى كه در وقت مناسب بآن نرسيدى و در تعب باشى و از عمرت كاسته گردد. چون كسانى كه فرصت را غنيمت نمى‏شمارند و بى حساب وقت را تلف گردانند، همانا گذشت عمرى از آنها باشد كه از دست رفته ولى حاصلى نداشته و بى ثمر باشد و نيز تلف نمودن وقت بيحاصل از عمر كاسته گشته و موجب آن شود كه بغصه پيوندگشتن و چون در غصه و اندوه شوند آنانكه تلف كنند وقت را و پشيمان شدن زيانى است جبران ناپذير كه عمر رفته باز نگردد و خوشا بحال آن كسى كه عمر رفته و وقت گذشته را بى‏مورد تباه نگرداند و از آن حد اكثر استفاده را نمايد تا موفق گردد و پيروزمندان هميشه وقت را پربها دانسته و بى‏مورد تلف ننموده‏اند.
پس: وقت گرانمايه را از دست مده بى‏مورد كه از عمرت فنا سازى و بر هيچ گذرانى، چنانكه اگر تلف گردد همانا اندوه ببار آورد كه افسوس گذشت عمر و بدون شمار و بيحاصل بر تو ماند و ندامت در آن بيسود و پر زيان و جبران ناپذير باشد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]حرص و طمع[/h]مردان طمع بدام ذلت افتند
و ز نزد حريص همه گريزان رفتند
تنها به طمع نشسته مردان حريص‏
آرامى زندگى بخود آشفتند
الطامع فى وثاق الذل، (إلخ) طمعكار چون اسير و در بند ذلت است، چنانكه بر طمع خويش از همه دورى مى‏گزيند و همه نيز از او مى‏گريزند و هميشه و در همه جا نزد مردم پست به نظر مى‏آيد و مردم بى اعتنا از او مى‏گريزند و به تنهايى در طمع و آزمندى خويش باقى خواهد ماند زيرا خود همه را از خويش رانده است و چون در طمع بسر برده حسادت بر ديگران خواهد برد و حسادت به كينه مبدل گشته و از همه بيزار گردد و همين امر سبب شود كه در بند و اسير خوارى و ذلت باشد و انسانى كه بر او اهميت ندهند خوار است و آزمند نيز بر اثر طمع و بخل و حسادت و كينه و دورى از اجتماع و دوستان بر خويش ظلم مى‏كند و هر آن خوار و پست‏تر گردد.
پس: مردان طمع كار و حريص بدام و بند ذلت افتند و به خوارى خواهند افتاد و از نزد وى همه خلايق از دوست و نزديك و خويشان مى‏گريزند و از او بروند و او به تنهايى بنشينيد در طمع خويش و از زندگى آرام دور گشته و آشفته نمايد راحتى و آسودگى خود را و تباه گردد زندگى‏اش بر اثر همان طمع و حرص.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
[h=3]تجاوز[/h]اى در طلب زندگى آسوده
بايد نكنى دل بستم آلوده‏
بر حق كسى تجاوز آن ننموده‏
ترسش ز عذاب متجاوز بوده‏
لا يعاب المرء تباء خير حقه (إلخ) سرزنش نگردد كسى كه در حق خويش سهل انگارى كرد، سرزنش و لعنت خدا بر آن كسى كه بحق ديگران تجاوز نموده و در صورتى كه بر خويش چنين نمى‏خواهد و كسانى كه از حق ديگران براى خويش آسايش مى‏طلبند ستمكار و ظالمند و خداوند متعال ستمكاران را در آخرت عذابى بس سنگين خواهد داد و به كيفر اعمالشان خواهد رسانيد و پارسايان و مردان نيكو و پرهيزكار تجاوز نمى‏كنند به مال ديگران كه از عقوبت عمل خويش بيم دارند و مى‏دانند چه عذابى در پى متجاوز است و (خداوند مى‏فرمايد يكى از گناهان بزرگ كه انسان را بدوزخ مى‏كشاند تجاوز به حق ديگران است) كه ستمگرى و ظلم باشد و خداوند بزرگ هرگز ظالمان را نمى‏بخشد و در روز جزا به پاداش كيفرشان خواهند رسيد.
پس: آنانكه در طلب زندگى آسوده ترى مى‏باشند نبايد دل و كردارشان بر ستم‏گرى آلوده گردد و بر حق ديگران تجاوز نمايند نيز پارسايان و نيكوكاران بر حق ديگران تجاوز نكنند زيرا از عذابى كه خداوند متعال بر متجاوزين قرار داده است بترسند و از تجاوز دورى جويند.
 
بالا