******اشعار انتظار******

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی / ای مونس و یار بی کسان ادرکنی

من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف / یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی . . .​
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟


در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم


امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!

من آمدم به درگه تو التجا کنم


با این زبان الکن و این طبع نارسا

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم


جبریل مفتخر به گدایی کوی توست

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم


با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم​
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
سیل چشمانم باز از فراقت جاریست....خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست

در پی قافیه ها چه پریشان ماندم .....قافیه در شعرم با حضورت جاریست

به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانیست

دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست

در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست.....
img1.tebyan.net_Medium_1393_09_f7390fd8b7ef47cd9d82302f52a00f1a.jpg

 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

اگر چه روز من و روزگار می گذرد
دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است
قطار عمر که در انتظار می گذرد

به ناگهانیِ یک لحظه عبور سپید
خیال می کنم آن تک سوار می گذرد

کسی که آمدنی بود و هست، می آید
بدین امید، زمستان، بهار، می گذرد

نشسته ایم به راهی که از بهشت امید
نسیم رحمت پروردگار می گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه می میرم
دو باره زیستنم زین قرار می گذرد

همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات
شبی که از بَرِ شب زنده دار می گذرد

شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش
img1.tebyan.net_Big_1393_09_6b681ef31b9f49658d670b75f98d7090.gif


که با تو روز من و روزگار می گذرد​
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
صبح سحر که پر نگشوده است، آفتاب
می آیی و سمند تو را، عشق در رکاب
روشن به توست چشمم و در پیشواز تو
کوچک ترین ستاره ی چشمانم آفتاب
بشکُف که چتر باز کنی بر سر جهان
ای باغ نرگس! ای همه چون غنچه در نقاب
ای چشمه ی زلال که با آرزوی تو
از صد سراب رد شده ام در هوای آب
ساقی! خمار می کشدم گر نیاوری
از آن می هزار و دوصد ساله ام شراب
با کاهلی به پرده ی پندار مانده اند
ناباوران وصل تو ، جمعی ز شیخ و شاب
بیدار اگر به مژده ی وصلت نمی شوند
با بیم تیغ تیز برانگیزشان ز خواب
آری وجود حاضر و غایب شنیده ام
ای آنکه غیبت تو پُر است از حضور ناب
با شوق وصل دست ز عالم فشانده ایم
جز تو به شوق ما، چه کسی می دهد جواب؟
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
چه انتظار عجيبي
تو بين منتظران هم
عزيز من چه غريبي !
عجيب تر آن كه چه آسان نبودنت شده عادت
چه بي خيال نشستيم
نه كوششي ، نه تلاشی
فقط نشسته و گفتيم :
خدا كند كه بيايي
همه گویند به تعجیل ظهورش صلوات ‏
كاش این هفته بگویند به تبریك حضورش صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
.

تمام راه ظهور تو با گنه بستم!
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم!

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم


كسي كه با تو بماند به جانت آقا ، نيست
براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست.


.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
در سحر پيك‌ وفادار به‌ بالين‌ آمد
داد اين‌ مژده‌ كه‌ آن‌ دلبر شيرين‌ آمد

خيز و از جا بنگر پرتو آن‌ ذات‌ احد
مرهمي‌ را كه‌ براي‌ دل‌ غمگين‌ آمد

شده‌ از بهر وجودش‌ همه‌ عالم‌ خرسند
دل‌ ما مست‌ گل‌ و بوي‌ رياحين‌ آمد


مهدي‌ آن‌ مظهر پاكي‌ و صفا گشت‌ پديد
تا كه‌ فريادرس‌ عاشق‌ مسكين‌ آمد

شادي‌ و خرمي‌ اهل‌ جهان‌ پيدا شد
نور او رشك‌ رخ‌ زهره‌ و پروين‌ آمد

مهديا بر دل‌ بيچاره‌ ما رحمي‌ كن‌
در شب‌ ظلمت‌ ما ديده‌ خدا بين‌ آمد

شده‌ام‌ محو رخ‌ حضرت‌ مهدي‌ امروز
تا كه‌ الهامي‌ از آن‌ بر دل‌ خونين‌ آمد


 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ

ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺶ
ﻣﯽ ﮔﺰﺍﺭﺩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ

ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﺭﻧﮓ ﺍﻭ ﺭﻧﮓ ﺍﻟﻬﻲ
ﻣﻲ ﺯﺩﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻘﺶ ﺗﺒﺎﻫﻲ

ﻛﻴﺴﺖ ﺍﻭ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻱ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﻭﺍﺭﺙ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻣﻮﻻ‌ﻳﻢ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ

ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﯿﻎ ﺳﺮﺥ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﭘﺎﺳﺨﻲ ﺑﺮ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ

ﺗﺎ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﺷﻤﺎﺭ
ﻻ‌ ﻓﺘﻲ ﺍﻻ‌ ﻋﻠﻲ ﻻ‌ ﺳﻴﻒ ﺍﻻ‌ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ​
 
بالا