******اشعار انتظار******

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
آقــــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر
بی تـــــــو دلـــ♥ـــم گرفته ازایـن ازدحـام شــــهر
آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام
در درس عشــــ♥ـــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام
در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد
اینـجا کـسی بـرای تـــــو برپـــــا نمیــــــدهد
آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان
آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان
یادمان باشد اگر تنــگی دل غوغـــا کرد
مهــــــــدی فاطمه تنهـاست از او یـــــــاد کنیم…
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


این روزها که شیعه کشی رخ نموده است

شاید نوید آمدنت را دلالت است

آقا! شکایت دلمان را کجا بریم

"عجّل علی ظهور" شما اوج حاجت است

کوفی شده زمانه و هیچ اعتماد نیست

حتی به حرف ما که دعامان شهادت است...

آقا به خاطر دل زینب ظهور کن...

در سوریه حضور حرامی جسارت است

آقا قبول! منتظرانت کجا و من

وقتی تمام زندگی ام غرق حسرت است

اینجا به بغض های حسن خیره مانده ام...

در کوچه ای که مادرتان بی حمایت است...

قصدم گریز نیست به صحرای کربلا...

آنجا که ناله ی همگان وا مصیبت است
.
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
تعجیل کن به خاطر ما ناشکیب ها
چشم جهان به چشمه ی دستان سبز توست
جاری شو از ورای فراز و نشیب ها
تکلیف انتقام شهیدان به دوش کیست؟
خون مسیح مانده به روی صلیب ها !
برخیز وبزم شب زدگان را به هم بزن
ای آشنا به ندبه و اشک غریب ها
تعجیل کن به خاطر صدها هزارچشم
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها !
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت


می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت


دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت


بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت


تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت


مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت


حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

من نمی گویم نجیب من، به من امضاء بده

در کلاس درس چشمانت مرا هم جا بده

تو مسیحای زمانی من زیادی مرده ام

باز می خواهم بمیرم در دهانم «ها» بده

وعده فردا به مردم درخور شان تو نیست

مستحق حاجتم آقا همین حالا بده

من اگر با تو نباشم واژه بی معنی ام

ای کتاب آفرینش تو به من معنا بده

دست در جیب کرم کن اسکناس آبرو!

ای غنی در آبرومندی به این رسوا بده

قطره ای بی دست و پا در راه دریا مانده است

دست او را لطف کن در دامن دریا بده

من که حافظ، مولوی یا مثل بیدل نیستم

سایه دنبال من افتاده بیا امضاء بده

تشنگی های دلم را چشمه، باران بس نشد

خواستی آبش دهی با کاسه دریا بده
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب

که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور

که صبر میوه شیرین تر از ظفر دارد
بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان

نسیم لطف خدا، انس بیشتر دارد
بخوان دعای فرج را و ناامید مباش

بهشت پاک اجابت، هزار در دارد
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است

خدای را، شب یلدای غم سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال

مسافر دل ما، نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را که آسمان ها را

شمیم غنچه نرگس ز جای بردارد
بخوان دعای فرج را ز پشت پرده اشک

که یار گوشه چشمی به چشم تر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا

ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز

که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا

حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد​
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

من آمدم که این گره ها وا شود همین!

اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا

حالا که فکر آخرتم را نمیکنم

حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا

من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا

آقا برای تو نه ! برای خودم بد است

هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا

من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا

این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین

شاید غلام خانه زهرا کنی مرا...!​
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
گرچه در ِ خانه‌ها بسته‌ست

و کسی کم‌تر میان چهارچوب‌ها

چشم به راه ایستاده

اما تــو

مثل همیشه از کوچه‌ی ما بگذر

عطر تو که می‌ماند میان گذر

هوای زندگی ماست …
 

gole yakh

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی

پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی

مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ

ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش

ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی

افسرده دل به دامن تفتیده کویر

ای روح آسمانی دریا، نیامدی

ای حسّ پاکِ گم شده روح روزگار

زیباترین بهانه دنیا نیامدی

ای از تبار آینه ها، ای حضورسبز

ای آخرین ذخیره طاها نیامدی

این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند

این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی​
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

ای مرکز ثقل کهکشانِ دل من !
خورشید بلند آسمان دل من !
عمری است که من منتظر دیدارم
یک جمعه بیا به جمکران دل من


جلیل صفربیگی


:gol:
 
بالا