جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser .
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
آنان چفیه داشتند... من چادر دارم....
من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است...اما چادر از چفیه بهتر است....
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...
آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند... من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم واشک هایم را به چادرم هدیه می دهم...
آنان با چفیه زندگی می کردند... من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم...
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند... من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
[FONT=times new roman, times, serif]پناه لرزش دستان من کجایی تو؟
تب و تابم " توان من کجایی تو؟
کجای حادثه گم شد پلاک زیبایت؟
شهید بی سر و پیکر.استخوان من کجایی تو؟
[/FONT]
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
تا کی دل من چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
هر هفته سر خاک تو می آیم ، اما
این خاک اگر قرص قمر داشته باشد
این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
از تو خبری چند، مگر داشته باشد
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
چقـــــــــدر زیبـــا...
بهش گفت پول براي طــــــلا، فعـــــــلا ندارم؛ عـــــــوضش
قــــــــول میدم هر سال بیارمت طلائیـــ ه !...
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
روزگاری مردانی بودند که روی حرف واعتقادشان تاپای جان می ایستادند.حرف که میزدندم حال بود زیر حرفشان بزنند. دروغ! محال بود دروغ بگویند. ادعا! ادعایی نداشتند. غرور!اصلا نمیدانستند غرور چیست. اماامروز...
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خیلی وقت بود این تاپیک خاک میخورد. دلم براش تنگ شده بود.
امسالم قسمت نشد برم طلائیه. چرا قسمت نمیشه!!!!
یعنی انقدر...
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...
کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
گفت که چی؟؟
جانباز جانباز...شهید شهید میکنی!
میخواستن نرن!
کسی مجبورشون نکرده بودکه!
گفتم.چرا اتفاقا!مجبورشون میکرد!
گفت.کی؟!!
گفتم.همونی که تونداریش!
گفت.من ندارم؟!چی رو؟!
گفتم.غیرت ومردونگی...!!
ترسم که شعر سنگ مزارم این شود
این هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت...