اصحاب اهل بیت علیه السلام

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

عَمرو بن قُرظَه خَزرَجی انصاری کوُفی

img.tebyan.net_big_1386_10_114235167911621824819010723620322399412866.jpg

"عمرو بن قرظه"(1) پسر "کعب بن عمر و بن عائذ بن مناة" بود(2) و پدر او "قرظه" از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله راویان حدیث(3) بوده است. او همراه علی علیه السلام به کوفه آمد و در جنگ‎هایی که آن حضرت شرکت فرموده، حضوری فعال داشته است. از همه گذشته از طرف آن امام همام، به ولایت فارس منصوب شد. او در سال 51 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.(4)
عمرو نماینده امام حسین علیه السلام

از روز هفتم محرم همزمان با بستن شریعه فرات، تشنگی خیام امام را آزار می‎داد. امام "عمرو بن قرظه انصاری" را به سوی ابن سعد فرستاد تا جلسه‎ای را بین دو سپاه ترتیب بدهد، او در این امر موفق شد و قرار بر این شد که از هر طرف بیست سوار از سپاه به در آیند و در نزدیکی خیمه محل مشورت، بیست سوار به هم نزدیک شوند و سپس به امر امام بایستند. امام خود به همراهی عباس و علی اکبر علیهاالسلام وارد خیمه شدند و "ابن سعد" و فرزندش "حفض" و غلامش نیز به آنجا آمدند.(5) امام به ابن سعد فرمود: "ای ابن سعد آیا با من می‎جنگی؟ آیا از خدا – آن که بازگشت تو به سوی اوست – نمی‎ترسی؟ ... پس من پسر آن کسی هستم که تو خود می‎دانی. آیا نمی‎خواهی با من باشی و اینها را رها کنی؟ این کار به خدای تعالی نزدیک‎تر است."
عمر سعد گفت: "می‎ترسم که خانه‎ام را خراب کنند." امام فرمود: "من آن را برای تو از نو بنا می‎کنم."
عمر گفت: "می‎ترسم دارای‎ام را ببرند." امام فرمود: من بهتر از آن را از مالی که در حجاز دارم می‎پردازم.(6) در نقل دیگری آمده است که امام به او فرمود: "من بغیبغه را به تو می‎دهم." بغیبغه قناتی سرشار بود که نخلستانی بزرگ و مزرعه‎ای سرسبز در اطراف داشت. معاویه یک میلیون دینار قصد خرید آن را داشت و امام نپذیرفت(7) و امیرمؤمنان علیه السلام خود آن را حفر فرموده و وقف کرده بود، به گونه‎ای که تنها اجازه فروش آن را در این زمان امام حسین علیه السلام داشته باشد. ابن سعد گفت: "من در کوفه زن و فرزند دارم می‎ترسم ابن زیاد آنها را بکشد." هنگامی که امام حسین علیه السلام از او مأیوس شد، از جای برخاست و فرمود: "تو را چه می‎شود؟ به زودی خداوند تو را در بسترت ذبح خواهد کرد، و روزی که محشور شوی خداوند تو را نبخشد. به خدا قسم، امیدوارم از گندم عراق جز اندکی نخوری." ابن سعد که بیانات امام را به مسخره گرفته بود، گفت: "به جوی آن بسنده خواهم کرد."(8)
درسی که می‎توان گرفت: گاه انسان‎های نابخرد حقایق عالم را به سخره می‎گیرند؛ اما به واقع، انسان اختیار همه چیز را به دست ندارد. برخی چیزها تنها لحظاتی از عمر در اختیار انسان است. شگفت این که تمام وعده‎های امام حسین علیه السلام درباره ابن سعد تحقق یافت؛ او در بستر خود، در زمانی نه چندان دور، به امر مختار ذبح شد. از گندم عراق نخورده بود که به سزای کردارش رسید و عقوبت آن جهانی به همراه دوری از رحمت الهی شامل حالش شد؛ اما نکته دیگر، اتمام حجت سیدالشهداء علیه‎السلام است. او پیش از درگیری به مذاکره اقدام فرمود. ناگفته نماند که وقتی درگیری بین دو سپاه به راه افتاد، دیگر جای مذاکره باقی نمی‎ماند.
شهادت عمروبن قرظه خزرجی

img.tebyan.net_big_1386_10_2373717341175375187178362421122162403852.jpg

پس از "زهیر"، "عمرو بن قرظه" پیش روی امام ایستاد و از امام حمایت کرد. دشمن از هر طرف به سوی امام تیر پرتاب می‎کرد، ولی "عمرو" با سینه و پیشانی به استقبال تیرها می‎رفت. زخم‎های فراوانی بر بدن او پیدا شده بود. در این حال به سمت امام نظر کرد و گفت: "ای پسر پیامبر! آیا به عهد خود وفا کرده‎ام؟" امام فرمود: "آری، شما در بهشت پیش روی من هستی، از من به رسول خدا سلام برسان و به ایشان خبر ده که من هم خواهم آمد."(9) برخی گفته‎اند: او ساعتی با دشمن جنگید. سپس به خدمت امام بازگشت و در برابر امام ایستاد تا که از امام محافظت کند.(10) ابن نما به این نکته اشاره دارد که رجز او در میدان جنگ پاسخی به ادعای خرافه ابن سعد بود که می‎گفت: "اگر از جنگ با حسین امتناع ورزم ابن زیاد خانه‎ام را خراب می‎کند."(11) عمرو بن قرظه این اشعار را در حال رزم می‎خواند:
"قد علمت کتیبة الانصار أنّی ساحمی حوزة الذّمار
ضرب غلام غیر نکسٍ شاری دون حسین مهجتی و داری"(12)
او که در راه امام حسین جان و خانه‎اش را تقدیم کرد، در زیارت ناحیه مقدسه، مورد سلام قرار گرفته است: "السلامُ عَلی عَمرو (عمر) بن قُرظةِ الانصاری(13)؛ سلام بر عمرو بن قرضه که او از انصار بوده است."
درسی که می‎توان گرفت: مقایسه کسی که ادعای فرماندهی اهل کوفه را دارد چون ابن سعد با این بزرگمرد که از همه چیز خود، برای یاری امام گذشته بر اهل خرد درسی عبرت آموز است.
برادر عمرو در سپاه یزید

پس از شهادت عمرو اتفاق شگفتی افتاد: "علی" برادر عمرو از سربازان سپاه ابن سعد بود. او با دیدن جسم بی جان برادرش بر روی خاک، از سپاه ابن سعد به درآمد و فریاد برآورد: "ای حسین! ای دروغگو! برادرم را فریب دادی تا این که او را کشتی."
امام حسین علیه السلام فرمود: "من برادرت را فریب ندادم، بلکه خدای تعالی او را هدایت فرمود، و تو را گمراه ساخت." او گفت: "خدای مرا بکشد، اگر تو را نکشم." به امام حمله‎ور شد تا با نیزه، ضربه‎ای به آن حضرت وارد آورد. "نافع بن هلال" که از جمله یاران با وفای امام بود پیش دستی کرد نیزه‎ای به سوی او پرتاب کرد، او بی هوش بر روی زمین افتاد، اطرافیانش او را از معرکه خارج ساختند و سپس معالجه‎اش کردند.(14)
درسی که می‎توان گرفت: دو برادر با ویژگی‎های حق و باطل رو در روی هم قرار گرفتند؛ یکی در بهشت پیش روی امام قرار می‎گیرد؛ زیرا در این دنیا از همه چیز برای حفظ امام گذشت، ولی دیگری تنها به عصبیت – یعنی خون و برادری – تکیه کرد و به حق و باطل بودن توجه نمی‎کرد. بعید نیست همین ضعف در ادراک و شناخت، او را به بی معرفتی به امام سوق داده و در صف دشمن خدا قرار داده است. سرانجام او رهسپار دوزخ شد.
این بخش از واقعه کربلا جای تدبر بسیار دارد: دو برادر که یکی در صف اول حق و دیگری در صف ضلالت قرار گرفته است. امام به علی فرمود: خداوند او (برادرت) را هدایت و تو را گمراه کرد. عوامل هدایت خداوند یا گمراهی او چیست؟ تردیدی نیست که هدایت خدا شامل اهل تقوا و پرهیزگاران است؛ همان گونه که خود فرمود: "هدیً للمتّقین؛(15) (این کتاب) اهل تقوا را هدایت می‎کند." گمراهی او از آن بی‎بند و باران، و کسانی است که در رفتار و کردار و نیات خویش تنها به برآوردن خواسته‎های نفسانی بسنده می‎کنند.
دیگر این که کسانی که در این دنیا خود را سپر بلای امام می‎کنند، با کسانی که تنها دنباله روی امام می‎کنند یکسان نیستند. کسانی که جلودار حق‎اند و از وجود امام دفاعی بی‎نظیر می‎کنند، در بهشت نیز در پیش آن حضرت‎اند؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام نسبت به امیرمؤمنان علیه السلام اینگونه بود. عمرو بن قرظه و ابوثمامه نیز در کربلا چنین نقشی را ایفا کردند.

پی‎نوشت‎ها:
1- اللهوف، ص 46؛ ابن نما نام ایشان را «عمر بن ابی قرظة» ضبط کرده است. (مثیرالاحزان، ص60) البته در بحارالانوار، ج 45، ص22، عوالم، ج17، ص 265، اعیان الشیعه، ج1، ص605، عمروبن قرظة ظبط شده است.
2- ابصارالعین، ص 155، مقصد5.
3- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج5، ص329.
4- ابصارالعین، ص155، مقصد 5، ناگفته نماند که ابن حجر گوید: قرظه از صحابی رسول الله(ص) بوده که در فتوحات ری حضور داشته و علی علیه السلام او را به ولایت کوفه گمارده بود(تهذیب التهذیب، ج 4، ص 550)
5- مقتل الحسین مقرم، ص248.
6- ر ک: تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص413.
7- مقتل الحسین مقرم، ص248.
8- مقتل الحسین مقرم، ص 984/ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص245.
9- الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 162/ موسوعه کلمات الامام الحسین، ص442.
10- ابصارالعین، ص156، مقصد 5.
11- مثیر الاحزان، ص 650.
12- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص434.
13- اقبال الاعمال، ج 3، ص80.
14- الکامل فی التاریخ، ج2، ص565/ تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص434/ وقعه الطف، ص323؛ ابصارالعین، ص156، مقصد.
15- بقره، آیه 2.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

اَبوُ ثُمامَة، عَمرو الصّائِدی

img.tebyan.net_big_1386_10_101471062915124925175183241234563713211524.jpg

نماز ظهر امام رو به پایان بود که ابن سعد به فرمانده تیراندازان خود «عمرو بن سعید» اشاره کرد تا اصحاب امام را تیرباران کنند و همه اسب‎های آنها را پی کنند.(1) در این درگیری، سواری جز «ضحاک ابن عبدالله مشرقی» در یاران امام باقی نمانده بود. او می‎گوید: چون دیدم همه یاران حسین مرکب‎های خود را از دست داده‎اند، اسب خود را داخل خیمه اصحاب نهادم و جنگ سختی کردم.(2) در این هنگام، هر یک از اصحاب که برای نبرد خارج می‎شد با امام اینگونه وداع می‎کرد: «السلام علیک یابن رسول الله» و آن حضرت پاسخ می‎فرمود: «و علیک السلام و نحن خلفک ... »؛ سلام بر تو، ما هم به شما ملحق خواهیم شد، برخی از آنها از دنیا رفتند و برخی هم در انتظارند و هیچ تغییری در قضای الهی نخواهد بود.(3)
«عمرو» پسر «عبدالله بن کعب صائد» پسر «شرجیل» و کنیه او «ابوثمامة» بوده است.(4) او از اهالی کوفه و شخصی با نفوذ و محترم در آن شهر بوده است. «ابوثمامة» از تابعین (یاران امام امیرالمومنین علیه‎السلام) بوده و در جنگ‎های بسیاری امام علی علیه السلام را یاری کرده بود. او پس از آن در یاری امام حسن مجتبی علیه السلام کوشید و از اصحاب آن حضرت نیز بود. «ابوثمامة» در کوفه با سفیر امام حسین علیه السلام بیعت کرد.(5) او از شیعیان سلحشور و از یاران شجاع و بیدار «مسلم بن عقیل» در مبارزات کوفه بود، چنان که «مسلم بن عقیل» او را مسئول امور مالی خود کرده بود تا که سلاح برای رویارویی با ابن زیاد فراهم کند. (6) ابن زیاد پس از ورود به کوفه، بر شیعیان سخت گرفت و در نهایت کار به شهادت «مسلم» انجامید. پس از آن بود که «ابوثمامة» از دیده‎ها پنهان شد؛ اما عبیدالله بن زیاد سخت به دنبال او بود تا این که او از کوفه متواری شد و به سمت امام حسین علیه السلام حرکت کرد. «نافع بن هلال جملی» نیز او را همراهی می‎کرد. نافع در بین راه با او برخورد کرده بود.(7) سرانجام، هر دو به سلامت خود را به کاروان امام حسین علیه السلام رساندند و با خون سرخ خود، به حمایت از امام خویش پرداختند. (8)
مراقبت ابوثمامه از امام

عمربن سعد هنگامی که همراه چهار هزار نفر وارد کربلا شد، می‎پنداشت که خواهد توانست امام را به صلح وادارد و در ضمن به ملک ری که شدیداً به آن اشتیاق داشت - بدون درگیری با امام - دست یابد. از این رهگذر هم دنیای خود را آباد و هم آخرت خود را تامین کند.
وی باور نداشت که امام زیر بار ظلم نخواهد رفت و او یا باید از ریاست بگذرد یا این که با امام پیکار کند. او از «عَزرَةُ بن قَیس» خواست که برود و با امام مذاکره کند. «عزره» از قبول این کار سر باز زد، زیرا خود از کسانی بود که حضرت را به کوفه دعوت کرده بود. دیگران هم اصرار کردند، اما او حیا می‎کرد. «کثیرُ بن عبداللهِ شَعبی» که شخصی گستاخ بود از جای برخاست و گفت: من این کار را خواهم کرد و اگر شما بخواهید حاضرم که او را ترور کنم. ابن سعد گفت: نه، اما از او بپرس که چه چیز باعث شده به اینجا بیاید. کثیر به سمت حسین علیه السلام آمد. همین که قدری نزدیک شد، ابوثمامه به خدمت امام آمد و گفت: ای اباعبدالله! خداوند امور شما را اصلاح فرماید، بدترین و گستاخ‎ترین شخص اهل زمین به سمت شما می‎آید. او اهل ترور است! سپس ابوثمامه خود در برابر کثیر ایستاد و گفت: شمشیرت را به زمین بگذار. کثیر گفت: نه به خدا، که این بزرگواری نیست. من فقط پیام‎آورم، پس اگر به من گوش بدهید، من آن پیامی را که آورده‎ام به شما خواهم رسانید و اگر سر باز زنید من برمی‎گردم. ابوثمامه گفت: البته من دسته شمشیرت را خواهم گرفت، پس بگو آن چه می‎خواهی. کثیر گفت: نه به خدا قسم، نباید دست به شمشیرم بگذاری. ابوثمامه گفت: بگو بدانم برای چه آمده‎ای؟ تا من به جای تو به او (امام حسین علیه‎السلام) برسانم. من نمی‎گذارم که تو به (آن حضرت) نزدیک شوی، تو فاجر هستی. پس از مشاجره لفظی، کثیر به سوی عمر بن سعد بازگشت و او را از آن چه گذشته بود با خبر کرد، عمرسعد «قرة بن قیس تمیمی حنظلی» را فرستاد و او با امام حسین علیه السلام گفت و گو کرد. حضرت در پاسخ او فرمودند: مردم شهرتان به من نامه نوشتند که به سوی ما بیا، پس اگر آمدنم را ناخوش دارید باز می‎گردم.(9)
img.tebyan.net_big_1386_10_2455574951571491081721583124170205171105.jpg

درسی که می‎توان گرفت:
در روایت آمده است: مومن زیرک است. چگونگی برخورد ابوثمامه شایسته قدردانی است؛ او با هوش سرشارش، جان امام را از خطر نجات داد. اهل ایمان نباید با تسامح و تساهل با مسائل رو به رو شوند. چنان که در قرآن آمده است: کفار دوست دارند که روغن مالی (مسامحه) کنید و آنها نیز چنین کنند.(10) غفلت زیبنده مومن نیست.
توجه ابوثمامه به نماز جماعت در اول وقت

از ابومخنف نقل شده: روز عاشورا و نزدیک زوال ظهر بود، «ابوثمامه» متوجه خورشید شد که از وسط آسمان در حال گذر است، ولی آتش جنگ برافروخته است، به امام حسین علیه السلام گفت: ای اباعبدالله! جانم فدای جان شما، من این گروه را می‎بینم که به شما نزدیک شده‎اند. به خدا قسم، شما شهید نخواهید شد، تا این که من پیش از شما شهید شوم - ان شاءالله - من علاقه‎مندم در حالی که این نمازم را که وقت آن فرا رسیده است با شما به جای آورم و خدای را ملاقات کنم. آنگاه امام سر به آسمان بلند کرد و فرمود: شما نماز را یادآوری کردی، خداوند تو را از نمازگزاران و اهل ذکر قرار دهد. آری اکنون اول وقت برای نماز است. پس از آن امام فرمود: از آنها بخواهید که از (جنگ) با ما دست بردارند تا نماز را به جای آوریم.(11) در پاسخ «حصین بن تمیم» گفت: البته آن نماز از شما قبول نخواهد شد.(12)
درسی که می‎توان گرفت:
وقت شناسی در انجام دادن نماز آثار و برکات بسیاری را به دنبال دارد؛ از جمله:
1. انسان مورد دعای امام خود قرار می‎گیرد تا خدا او را از نمازگزاران قرار دهد؛
2. از ذاکرین که خدا را هماره یاد می‎کنند به شمار آید.
شهادت ابوثمامه الصاعدی

ابومخنف گزارش کرده: نماز تمام شده بود و ابوثمامه با امام نماز گزارده بود. او که به امام حسین علیه‎ا‎لسلام عرض کرد: ای اباعبدالله! من عجله دارم تا که به دوستانم ملحق شوم. برایم ناخوشایند است که بمانم و شما را تنها ببینم در حالی که یاران شما کشته شده باشند. امام حسین علیه السلام به او فرمود: پیش رو که ما به زودی به شما ملحق خواهیم شد. ابوثمامه وارد میدان نبرد شد و نبرد سختی کرد تا آن که مجروح شد، پسرعموی او «قیس بن عبدالله صاعدی» در سپاه ابن سعد حضور داشت. او با ابوثمامه دشمنی دیرینه داشت. و «قیس» با ابوثمامه درگیر شد و او را به شهادت رساند.(13)
ابوثمامه صاعدی در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه مورد سلام قرار گرفته است. او در ظهر روز عاشورا نیز مورد دعای امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود.
درسی که می‎توان گرفت:
عاقبت دو پسرعمو به گونه‎ای بود که یکی در اعلی علیین و دیگری در اسفل السافلین جای گرفت و این شایان تامل است.

پی‎نوشت‎ها:
1. مثیرالاحزان، ص66/ الکامل فی التاریخ، ج2، ص 556 و 569 .
2. تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص455/ ابصارالعین، ص66.
3. مقتل العوالم، ص85/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص25.
4. ابصارالعین، ص119
5. ابصارالعین، ص 119/ الارشاد، ج2، ص 46 .
6. مقتل الحسین مقرم، ص177.
7. ابصارالعین، ص120- 119 .
8. مقتل الحسین مقرم، ص 238 .
9. تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 411-410/ الارشاد، ج2، ص 85- 84 .
10. قلم، آیه 9 .
11. تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 439/ ابصارالعین، ص120 .
12. مقتل الحسین مقرم، ص 301 .
13. مقتل الحسین مقرم، ص305/ سماوی، ابصارالعین، ص121 .
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

یَزید بن ثُبَیطِ عبدی بصری
img.tebyan.net_big_1386_10_151114165201169246119171116846218117189180165.jpg



جناب «یزید بن ثُبیط» از شیعیان و از اصحاب «ابی الاَسود» بود. او مردی شریف در بین قوم خویش بوده است.(1)
حرکت به سوی امام حسین علیه السلام
ابوجعفر طبری گزارش کرده است: ماریه دختر «مُنقِذ عبدی»، خود شیعه بود و برای احیای تشیع سعی بلیغ داشت. منزل او محل انس شیعیان بود. و در آن محل احادیث اهلبیت :S (31): بیان میشد. به ابن زیاد خبر رسیده بود که امام حسین علیه السلام روی به عراق نهاده و اهل عراق با امام نامههایی رد و بدل کردهاند. او به استاندار خود دستور داد که دیدبانهایی بگمارد تا راه را ببندند. در این هنگام بود که یزید بن ثبیط همگان را جمع کرده بود تا به سوی امام به حرکت درآیند. ایشان دارای ده فرزند پسر بود که آنها را به رفتن نزد امام دعوت کرد و گفت: کدام یک از شما با من به پیش میافتد؟ دو نفر از فرزندانش به نام «عبدالله» و «عبیدالله» او را پاسخ مثبت دادند. وی در همان خانه ماریه، دوستان را چنین مورد خطاب قرار داد: من قصد خروج دارم، چه کسانی با من همراه میشوند؟ در پاسخ به او گفتند: ما از یاران ابن زیاد بیم داریم. او در پاسخ گفت: به خداوند سوگند اگر همگان سخت پایمردی کنند، در برابر همت و طلب من خار و بیمقدارند. او از خانه خارج شد، پس از او دو فرزندش و اصحابش، «عامر» و غلامش، و نیز «سیف بن مالک» و «ادهم بن امیه» نیز خارج شدند.
آنها بیابان خشک و بی آب و علف را پیمودند تا که در ابطح مکه به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ملحق شدند و خیمهای در کنار امام برافراشتند. یزید بن ثبیط قدری استراحت کرد. سپس به خیمه امام حسین علیهالسلام رهسپار شد تا حضرت را ملاقات کند. همین زمان بود که به امام خبر رسیده بود که یزید بن ثبیط به منزلگاه امام فرود آمده است. حضرت از این و آن سراغ او را میگرفتند تا به خیمهگاهش فرود آمدند. به امام گفته شد او به سوی محل سکونت شما رفته است. امام در اردوگاه یزید به انتظار نشستند. تا این که یزید بازگردد. از آن طرف كه به یزید بن ثبیط که امام را نیافته بود، خبر داده شده بود که امام به دنبال او آمدهاند. به خیمهگاه برگشت. همین که چشمش به سرور آزادگان عالم افتاد این آیه را تلاوت کرد: «قُل بِفَضلِ الله، وَ بِرَحمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلیَفرَحوُا»؛ بگو به فضل خدا و رحمتش، پس به آن دلشاد باشید.(2)
سپس عرض کرد: سلام بر شما، ای پسر رسول خدا. امام او را جواب دادند و او نزد امام نشست و آن چه بر او اتفاق افتاده بود به امام خبر داد. امام برای او دعای خیر فرمود و خیمهگاه او را به خیام خود ملحق کرد.(3)
شهادت یزید بن ثبیط
یزید بن ثبیط پیوسته از ابطح تا کربلا همراه امام بود تا این که در کربلا در برابر امام و در حال مبارزه به فوز شهادت نائل آمد.(4) هنگام شهادت او در حمله نخستین بوده است. (5)پینوشتها:
1- ابصار العین، ص 189.
2- یونس، آیه 57 .
3- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص354- 353 .
4- مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 4، ص113/ تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 43.
5- مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .​
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

نُعمان بن عَمرو الرّاسبیِّ
img.tebyan.net_big_1386_10_122043048217324264917223135207119393.jpg



«نعمان» فرزند «عمرو راسبی» و از قبیله «بجیلة» بوده است.(1) ایشان از اهالی کوفه و از اصحاب و یاران حضرت علی علیه السلام بوده است.(2)
شهادت نعمان
صاحب حدائق گوید: جناب «نعمان» همراه با لشکر عمر سعد از کوفه به کربلا آمد. وقتی ابن سعد شروط امام حسین علیه السلام را رد کرد، شبانه به امام پیوست. او پیوسته در خدمت امام بود تا این که به فوز شهادت نائل آمد. (3) ابن شهر آشوب شهادت او را در حمله نخستین دانسته است. (4)
پینوشتها:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 84 .
2- ابصار العین، ص 187.
3- همان .
4- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 113 .
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

مُنجِح بن سَهم
img.tebyan.net_big_1386_10_149942521441122381175825078116101254248173241.jpg



«مُنجح» فرزند «سهم» است، او غلام امام حسین علیه السلام بود(1) و با فرزندان آن امام به کربلا آمد.(2)
شهادت منحج
در کتب تاریخ درباره هنگام شهادت مُنحج سخنی به میان نیامده است؛ اما ابن شهر آشوب او را در زمره شهدای حمله نخستین دانسته است: «و عشرة من موالی الحسین و مولیان من موالی امیرالمومنین علیهالسلام(3) ده نفر از غلامان حسین علیه السلام و دو نفر از غلامان حضرت امیرالمومنین علیه السلام در کربلا (به شهادت رسیدهاند). ناگفته نماند که سماوی شهادت ایشان را به نقل از صاحب حدائق در اوایل درگیری دانسته است.(4) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی مُنحج؛ درود بر منحج.» (5)پینوشتها:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 22/ ترجمة الحسین و مقتله، ص 176/ تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 69.
2- منتهی الآمال، ج1، ص 654.
3- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص113.
4- ابصار العین، ص 96.
5- اقبال الاعمال، ج 3، ص 73و 346.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

مسعود بن حَجّاج
img.tebyan.net_big_1386_10_253383010822214413771681221071418784233251.jpg



مسعود بن حجاج (1)
«مسعود» از شیعیان بنام بود. در کتب از او به شجاعت و رزمآوری یاده شده است. او به همراه ابن سعد از کوفه خارج شد تا این که در ایام مداهنه (که هنوز جنگ برپا نشده و امام در حال گفت و گو با دشمن بود) فرصت یافت و خود را به سپاه امام حسین علیه السلام رسانید. (2)شهادت مسعود
طبق سخن ابن شهر آشوب، مسعود در حمله نخستین به مقام شهادت نائل آمده است.(3) پینوشتها:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 61.
2- ابصار العین، ص 193- 194.
3- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

کَردوس بن زَهیر بن حَرث تَغلبی
img.tebyan.net_big_1386_10_1941581781523781931519416911616159988115.jpg



«کردوس» دیگر برادر جناب «قاسط» و فرزند «زهیر» از قبیله بنی تغلب است. «کردوس» چون برادر بزرگوارش در روز عاشورا به شهادت رسید.(1)
پینوشت:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 38.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

قاسط بن زهیر بن حرث تغلبی
img.tebyan.net_big_1386_10_1037413382361021579821301701462185206.jpg



«قاسط» پسر «زهیر تغلبی» و برادرش «کردوس» از شهدای کربلا میباشند.(1) سماوی میگوید: ایشان و دو برادرش از اصحاب امیرالمومنین علی علیه السلام بودهاند که همراه امام در جنگهای متعدد شمشیر زدهاند. سپس امام مجتبی علیه السلام را همراهی کرده و در کوفه ماندهاند. از اینان در جنگها؛ به ویژه در جنگ صفین یاده شده است. وقتی امام حسین علیه السلام وارد کربلا شدند این سه برادر از کوفه خارج شدند و شبانه به امام پیوستند. و در حضور ایشان به فوز شهادت رسیدند.(2) ابن شهر آشوب میگوید که در حمله نخستین به شهادت نائل آمدهاند.(3)
پینوشتها:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش37.
2- ابصار العین، ص200.
3- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 267.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

عمران بن کعب بن حارث الاشجعی
img.tebyan.net_big_1386_10_2735148561267828145244229872362924453125.jpg



عمران بن کعب بن حارث الاشجعی(1)
«عمران» فرزند «کعب» و او فرزند «حارث الاشجعی» است. او «عمرو بن کعب انصاری» نیز دانسته شده است. در واقع در اسم شریفشان اختلاف است. گاه گفته شده «عمرو»، «عمران» یا «عمر» بن کعب بن ابی کعب. البته درباره ایشان در کتب رجال چیزی یافت نشده است. تنها در زیارت رجبیه آمده است: «السلام علی عمرو بن ابی کعب؛ سلام بر عمرو پسر کعب.» (2)
پینوشتها:
1- مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 4، ص113.
2- اقبال الاعمال، ج3، ص77.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اصحاب اهل بیت علیه السلام

عمار بن حسّان بن شریح طائی
img.tebyan.net_big_1386_10_23823964199151156119723822618116316136121145.jpg



«عمار» فرزند «حسان بن شریح» از قبیله «طّی» و از شیعیان پاکباخته و عاشق ولایت و شجاع است.(1) او برای درک امام، ایشان را از مکه تا کربلا همراهی کرده است. پدر عمار، «حسان» از یاران امام علی علیهالسلام بوده است که در رکاب آن عدل گستر نامآور در جنگ جمل شرکت کرده و در جنگ صفین شهید شده است.(2)
فرزندان عمار بن حسّان بن شریح طائی
فرزندان و نوادگان این بزرگمرد، همه از شیعیان و دوستداران اهلبیت :S (31): شناخته شدهاند. از جمله آنها «عبدالله بن عامر بن سلیمان بن صالح بن وهب بن عمار» است که از علما و راویان حدیث امامیه است. او دارای آثار و نوشتههایی چند، همچون کتاب «قضایا امیرالمومنین علیه السلام» بوده پدر بزرگوارش از امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام حدیث نقل نموده است.(3) در این کتاب او از پدرش «ابوالجعد احمد بن عامر» و «شیخ نجاشی» رجالی بزرگ شیعه، روایت نقل کرده است. از «عبدالله بن احمد» نقل شده است که گفت: "پدرم «احمد» در سال 157 ولادت یافته و او حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را در سال 194 هجری ملاقات کرده است؛ در حالی که شهادت آن حضرت روز سهشنبه، 18 جمادی الاول، سال 202 در طوس رخ داده است، بنده، حضرت ابوالحسن ابومحمد علی بن موسی علیه السلام را خود نیز ملاقات کردهام. پدرم موذّن دو امام بزرگوار حضرت جوادالائمه و امام هشتم علیهماالسلام نیز بوده است. (4)
شهادت عمار بن حسان بن شریح طائی
سروی گفته است «عمار» فرزند «حسان بن شریح الطائی» در حمله نخستین، جان خود را در راه حمایت از دین در كربلا فدا کرد.(5) پینوشتها:
1- ابصار العین، مقصد 13، ص 197.
2- همان .
3- رجال النجاشی، ج2، ص250.
4- منتهی الآمال، ج1،ص 653 و 654/ رجال النجاشی، ج1، ص251.
5- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 
بالا