اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

قلم زدم به مرکب کنار این فانوس برای تان بنویسم، برای اقیانوس
نفس برای شما خرج میشود بانو
ولی نفس شده اینجا کنارتان محبوس
هر آنکه اسم خودش را نهاده بود ابتر
ز خواب ناز پرید و ندید جز کابوس
به روی بیت نبی عطر یاس می بارد
که خانه ها همه با عطرتان شود مأنوس
بدین وسیله خدا راز خلقتش را گفت
صدای گریه ی تو با شمارش معکوس
تو آمدی مترادف کنی برای پدر
میان فاطمه و آمنه در این قاموس
تو ماورای حروفی و ماورای کلام
لغت ز درک مفاهیم تان شده مأیوس
خدا نوشته خودش را علی که از این پس
برای خود بنویسد علی تو را ناموس
مدینه از برکات شما نمک خورده
مدینه حرمت نان و نمک!...فدک،افسوس
مدینه پا به قدم های تان نمی آمد
برای عصر حجر ماند و عهد دقیانوس
مدینه برکه ی نا چیزی از معما هاست
مدینه را چه به امواج پاک اقیانوس ؟؟!!!
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده استشیرین شده است و ماحصلش این غزل شده استتاثیر مهر مادریت بوده بر زباناین واژه ها اگر به تغزل بدل شده استمادر!حضور نام تو در شعر های منلطف خداست شامل حال غزل شده استغیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلماین مسأله میان من و عشق حل شده استسیاره ای که زهره نشد آه می کشدآه است و آه آنچه نصیب زحل شده استزهرایی و تلألو نور محبتتدر سینه ام ز روز ازل لم یزل شده استبا نام تو هوای غزل معنوی شده استبی اختیار وارد این مثنوی شده استهرگز نبوده غیر تو مضمون بهتریتنها تویی که بر سر ذوقم می آورینامت مرا مسافر لاهوت کرده استلاهوت را شکوه تو مبهوت کرده استاز عرش آمدی و زمین آبرو گرفتباید برای بردن نامت وضو گرفتنور قریش! تا که تویی صاحب دلمغرق خداست شعب ابی طالب دلمعمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی استحرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی استاز این شکوه ، ساده نباید عبور کردباید مدام زندگیت را مرور کردچون زندگیت ساده تر از مختصر شده استپیش تجملات ، جهازت سپر شده استآیینه ای و سنگ صبور پیمبریدر هر نفس برای پدر مثل مادریاشک شما عذاب بهشت است ، خنده کنلبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کندنیای ما نبوده برازنده ی شماهجده نفس زمین شده شرمنده ی شماآیینه ای نهاده خدا بین سینه امحس می کنم مزار تو را بین سینه اممانند آن خسی که به میقات پر کشیدقلبم به سوی مادر سادات پر کشید .
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

رفتی میان غصه مراجاگذاشتی
مارادر اوج غم تک تنهاگذاشتی
برداشتی توبار خودت رازبسترو
آن رابروی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رودبخدا لحظه ای که تو
بایاعلی به آتش درپاگذاشتی
مادر لباس محسن خود رانبرده ای
آن رابه زیربالش خود جاگذاشتی!
این یادگاری ات جگرم راکباب کرد
دربین شانه موی خودت راگذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار رابرای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وقتی که با صدای رسا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گویا تمام کرب و بلا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]راحت بخواب مشک تو خالی نمانده است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مادر نشسته مشک تو را گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]با یاد دست های تو هی سینه می زند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]زیر علم برای شما گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وقتی به روی فرق سرش مُشک می زند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حتماً از آن عمود جفا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مادر فدای روی خجالت کشیده ات[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]زهرا برای تو به خدا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مادر چه شد که باز نگشتی به خیمه ها[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دیدی که شیرخوار خدا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یک دست تو که بر سر راه حسین بود[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آن دست دیگرت به کجا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آن دست را مدینه به یک کوچه دید که...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]...بر روی دست مادر ما گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مادر فدای وفایت شود ببین....[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]....ام الوفا برای وفا گریه می کند[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]من پا شدم که راه بیفتم، قدم شکست[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حالا حسین در همه جا گریه می کند[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

از من مگیر شوق همیشه بودنت را​
شوق عزیزم، دلبر من، گفتنت را​
از پیش چشم زینب و بابا بپوشان​
پیراهن گلدار هر روز تنت را​
آنروز با چشم خودم دیدم عزیزم​
لنگان و لنگان بودن آمدنت را​
دیشب صدای قیچی ات می آمد آیا​
تو می بریدی پارچه پیراهنت را؟​
مادر چرا خیاطیت اینقدر غم داشت؟​
می دوختی انگار دیشب کفنت را​
مادر تنور خانه خیلی داغ داغ است​
بسپار دست فضه کار پختنت را​
از شام دیشب مانده مقداری کمی نان​
دیگر نیازی نیست گندم سودنت را​
دستاس می چرخد به سختی ، کار کافیست​
کشتی تو با این کار کردن حسنت را​
صد بار می میرم که میشویی دوباره​
پیراهن گلدار هر روز تنت را
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

باز زانو زده دل پشت بقيعتا زند دست به دامان شفيع
حزن اين خاك به دل بنشستهدل مغموم، دل بشكسته
دل بشكسته ز غربت ز جفاغربت عشق ز عشاق خدا
مركز دايره كون و مكانخفته در مرقد بي سنگ و نشان
يك طرف آينه ذوالمنن استزينت دوش پيمبر حسن است
آنكه حسن است نمي از يم اووآنكه جنات عطاي كم او
قدمي پيشتر آ تا بزنيبوسه بر خاك مه انجمني
آنكه فكرت همه ماتش ماندهوآنكه حق زين عبادش خوانده
وآنكه در سجده چو نجوا ميكردجمله دهر تماشا ميكرد
ملكوتش به تماشا مبهوتتا كه ميگفت "الهي" به قنوت
وآنكه پور علي و زهرا بودوارث ماتم عاشورا بود
بر روي ناقه عريان ديدهجسم بابا و سر ببريده
پدرش در يمي از خون خفتهمحرمانش به اسارت رفته
كاخ بيداد چو ويران كردهپس از آن ناله و افغان كرده
به دلش قيل و بلب قال،حسينگفته با اشك چهل سال،حسين
قدمي پيش امام باقر ملكوتش همه خاك زائر
جلوه نور خداي ازليوارث حلم نبي صبر علي
با حسينش سفر كرب و بلابا پدر رفته سوي شام بلا
شمس تابنده بود مشتعلشقصه كرب و بلا سوز دلش
بسوي خاك نگر بار دگرني به افلاك نگر بار دگر
تا كه خورشيد حقايق بينيمرقد حضرت صادق بيني
آنكه عقل عقلا مجنونشماندن دين خدا مرهونش
اين كه پر خاك بود مدفن اودو جهان مست سخن گفتن او
هر حديثش در و مرجان و گهرعلم را شاخه طوباش ثمر
قدمي پيش بيا چشم گشاجستجوي گل صد برگ نما
سينه از ياد علي مينو كنخاك را با مژگان جارو كن
تا كه چشم دل تو باز شود داستان شبي آغاز شود
كه علي بود و گل صد برگشگل صد برگ و فراق و مرگش
گل صد برگ علي سرّ وجودگل صد برگ نگو ياس كبود
ياس نيلوفري پژمردهكه عدويش به جفا آزرده
سينه و پهلو و بازوش نشاندارد از خشم عدو و شيطان
علي آن عبد خداوند ودودبا گل خويش چنين ميفرمود
مددي كن گل صد برگ علياي گل ياس جوانمرگ علي
كه زداغ تو نپاشد اين دلكه گل خويش گذارم در گل
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

با پر و بال شکسته پرزدن آسان نیست
سوختن ساختن و دم نزدن آسان نیست
وَرم بازوی تو قاتل جانم شده است
دیدن زخم تن ِ پاره ی تن آسان نیست
می چکد خون به روی شانه ام ازتابوتت
گفتن ازصورت تو پیش حسن(ع) آسان نیست
چه کنم فاطمه(س) جانم؟!چه غم سنگینی؟!
حرف گلبرگ کبود گل من آسان نیست
ردِّی از پنجه ی کینه به روی خود داری
با تماشای تو والله(جل) سخن آسان نیست
بغچه ی خــاطره های تو و اشک زینب(س)
فکرگودال و حسین(ع) بی کفن آسان نیست
ندبه می خوانم و می سوزم ازاین دردولی
سوختن ساختن و دم نزدن آسان نیست
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

آتش زبانه می کشد از تار و پود در
انگار سوخته است تمام وجود در
بانو که در اتاق کناری نشسته بود
بیرون دویده است بدنبال دود در
آنسو غریو تیره دلان موج میزند
"بانو نیا" ست ذکر قنوت و سجود در
با اینکه سوخت، هم نفس آفتاب شد
آخر شد این تجارت سوزان به سود در
یک لحظه بعد دختر خورشید .... للعجب-
از آتش و ریاضت و سیر و شهود در
باید که پای غربت مولا بایستد
نازل شده است "فاستقم" - آیات "هود" در-
ناگه ولی به ضرب لگد باز می شود ...
دیگر چه فرق دارد بود و نبود در
در دارد آب می شود از شرم فاجعه
جاری شده است از دل دیوار ، رود در
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

دریای اشک در دل چاهی شناور استمردی به فکر پیکر درگیر با در استپهلو...! که بگذریم ولی در شکسته شدآتش گرفت چادر و چشمان ما تر استمحسن برای مادر خود آبرو خرید"اول شهید فاطمه فرزند آخر است"باید به جای سیلی محکم سکوت کرددر کوچه ها نگاه كسی سوی مادر استکافی نبود سیلی و میخ در و قلافتأثیر طعنه از همه اینها فراتر استزینب ز راز بغچه و پیراهن و کفنفهمید آخرين غم زهرا برادر است
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

ای بهشت آرزویم پر مکش
سایه ات را از سر حیدر مکش
آفتابم شب مکن روز مرا
خیز و بنگرحال امروز مرا
آتش افتاده به هست سینه ام
سنگ کینه خورده بر آیینه ام
آنچنان افتادم از چشم همه
که سلامم بی جواب است فاطمه
بی گل رویت ز جان سیرم مرو
جان زینب بی تو می میرم مرو
بی ستونم بعد تو چون آسمان
التماست می کنم پیشم بمان
ای امیدم بر دوام زندگی
هر نفس می میرم از شرمندگی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا