اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

سرفصل شادماني وپايان غم رسيد
وقت هنرنمايي لوح و قلم رسيد
بافاطمه خدابه خودش فخر ميکند
برحجب وزهد وعاطفه صاحب علم رسيد
سعي وصفاومروه وحجرکعبه ومنا
محرم به دور او که شکوه حرم رسيد
آري صدا صداي دل انگيز احمد است
مژده که کوثرم ثمرم دخترم رسيد
بوي بهشت مي وزد از باغ سينه اش
گويي که جان تازه بر اين پيکرم رسيد
باران گرفت وکوچه پرازعطرياس شد
ازبس که نو رسيده اوخوش قدم رسيد
وقتي که بوسه ازرخ دردانه اش گرفت
صدها فرشته از پرقنداقه اش گرفت
تا روي تو قرار دل بي قرار شد
فصل خزان عالم هستي بهار شد
احمد پيمبرانه چهل شب به اعتکاف
با شوق وصل روي تو راهي غار شد
کوري چشمهاي همه ابتران کفر
نسل و سلاله ات همه جا ماندگار شد
نان و طعام وشيرو لباس عروسيت
بر سائلان در گهتان غمگسارشد
همواره بادعاي تو حيدرچه بي هراس
با پشت بي زره به صف کارزار شد
دل بسته ام به گوشه ي چادر نمازتان
آخر دعايتان سبب اعتبارشد
ای آسمان به ذکرقنوت شبت اسیر
بهرم تومادری کن ودست مرابگیر

آخردعاي نيمه شبم مستجاب شد
بانوي آب همنفس بوتراب شد
قبل از وجود عالم هستي و ماسوا
حيدر شريک زندگيت انتخاب شد
گر چه فقط زره همه دارايي علي است
ذره به يک اشاره ی او آفتاب شد
تصنيف زندگي شمااوج بندگي است
هرلحظه اش قصيده ي صدهاکتاب شد
يادم نميرود گل لبخندتان غدير
در بين چشم هاي علي مثل قاب شد
بارفتنت ولي کمرمرتضي شکست
ديگر سلام او همه جا بي جواب شد
مسلم اگرشعرتوبردل نشسته است
لطف و نگاه مادر پهلو شکسته است
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

دلم برای أدای محبتت کم بود

وگرنه یک دل تفتیده آنچه دارم بود...

برایِ از تو سرودن، قلم بهانه گرفت

درون سینه ی تنگم، عطش زبانه گرفت

کویرِ خشکم و همچون شکوهِ بارانی

نسیمِ رهگذرِ بوستانِ ریحانی

دلت زلال و نگاهت، به وسعتِ ملکوت

زمین مقابلِ دستانِ مهرِ تو، برهوت

و چشمه های زمین از صفایِ نامِ تو بود

پناهِ این دلِ آواره ام، به بام تو بود

تمامِ هر چه که دارم، دعایِ هر شبِ تو

وغصه های غریبم، بهانه یِ تبِ تو

به پایِ هر نَفَست یک فرشته در راه است

نگاهِ مادریِ تو، ترنمِ ماه است

برای هدیه به نامت، دلم غزل میخواست

و شعرهایِ پر از شور و بی بَدَل میخواست

هوای باغِ پر از واژه ام هوای تو است

شروع هر شب شعرم، دَمی برای تو است
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

حرفی از غصه ها و غم ها نیست
اضطرابی میان دنیا نیست
مثل امشب ، شبی از این شبها
این قدر با صفا و زیبا نیست
بی پناه و فقیر و مسکینی
از زمین تا خود ثریا نیست
آمدی و ستاره باران شد
دیگر امشب خدیجه تنها نیست
آمده آسمان به پا بوست
به گمانم برای ما جا نیست
غیر این که شده پذیرایت
افتخاری برای دنیا نیست
رد پایت به خاک پیدا شد
تازه دنیا شبیه دنیا شد
هیچ کس از تو مهربان تر نیست
تو نباشی خدیجه مادر نیست
آمدی و حرامیان دیدند
حضرت آفتاب ابتر نیست
از جهنم شود جهنم تر
در بهشتی که حوض کوثر نیست
به گمانم علی بدون شما
مرد مشکل گشای خیبر نیست
مثل تو بانویی در این دنیا
دلبخواه کنیز و نوکر نیست
غیر خاک قدومتان خانم
هیچ خاکی امیر پرور نیست
من کجا و تو و عنایاتت
کرده دیوانه ام کراماتت
عرش یعنی مقام بالایت
جنت مرکزی کف پایت
هست آهنگ دلنشین خدا
ربنای نماز شبهایت
نشنیده کسی در این عالم
دلرباتر ز نام زهرایت
معجزات پیمبری دارد
گوشه ای از نگاه اسمایت
جز علی دل نمی دهی به کسی
چقدر رفته ای به بابایت
هدیه تو به ساکنان زمین
یازده تا جناب عیسایت
من اسیرم اسیر آزادت
سر و جانم فدای اولادت
ای پناه گره گشای حسین
حضرت منتهی الرجای حسین
بوده در هر زمان و هر جایی
نام نورانی ات عصای حسین
منشاء مهربانی ارباب !
هست مدیون تو و فای حسین
لقبت شد غروب روز دهم
حضرت هاجر منای حسین
کشته ما را « غریب مادرِ» تو
روضه خوان سر جدای حسین
التماس دعا ، دعای فرج
زائر پنج شنبه های حسین
ای امید قبیله سلمان
پسرت را به داد ما برسان
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

برای وصف تو مادر دلم چه طوفانیست

هواییم من از امشب هوا چه بارانیست


وجای گنگ زبانی چومن که اینجانیست


بدون مادریت آسمان مصفانیست


مقام مادریت راچگونه بنویسم


وازمقام تو ونور ذات لم یزلت


ززندگی قشنگت وعشق بی مثلت


چه کار سخت وعجیبیست گفتن غزلت


به کام خشک قلم رفته مزه عسلت


به بارش آمده چشمان دائما خیسم


پیاله ای که بدستم سپرده لم یزلیست


لبالب از می ناب حظور نام ولیست


واین دل عین دل حضرتت سرای علیست


هوای دور وبرمن برایتان غزلیست


شما طراوت اشکی طراوت باران


مرا بخوان پسرم مادر همه خوبان


بخوان که باتو قلم واژه کم نمی آرد


ورق ورق کلمه،استعاره روی زبان


که با اشاره تان کردگار باید شد


بخوان مرا که کمی از تو دور تر گشتم


بیاورو به کنارت دقیقه ای بنشان


که من هنوز ازین کوچه ها گریزانم


کنارتان بنشان روضه خوان شوم پنهان


برای گریه کمی از غروب بنویسم


برای گریه تان ازکبودی پنهان


وازغرور علی ودیار نامردی


به پای شما جان دهم در این پایان

 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]روز زنی که از همه مردان، سَری سَر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]روز شما که مادر زینب، حسن، حسین[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه! روز دختری ست که اُمّ پیمبر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از آسمان صدای قدم هات می رسد[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گوش فلک ز همهمه ی عرشیان کر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حیف از تو و زنان قریش!! میزبان تو…[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جمعی ز مریم، آسیه و ساره، هاجر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یاس نبی! کبوتر دردانه ی علی![/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تو ماه آسمان شدی، از تکه های تو[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این یازده ستاره به گردت مدوّر است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شیرین و خسرو، لیلی و مجنون و عشقشان[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]با عشق بی بدیل شما کی برابر است؟؟!![/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ای یکه تاز عشق! تماشاچی ات شدیم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حیران عشق بازی تو حقّ داور است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]«یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب [/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]"کز هر زبان که می شنوم نامکرر است»*[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رخصت بده برای شما شاعری کنم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]«از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است»*[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مادر بگو که دست مرا رد نمی کنی[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این شعر هم "هدیه ی من روز مادر است"[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گفتم مکان وعده؟؟!!…کجا پیشکش کنم؟!![/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گفتی حریم دختر موسی بن جعفر است![/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بانو ببخش آخر شعر بغض کرده ام[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آخر هنوز ردّ نگاهم به یک "در" است[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از فاطمیه تان به حسن فکر می کنم[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]و چشم های مات که از واقعه تر است…[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

باید دوباره دست دلم را عیان کنم باید تمام قافیه ها را بیان کنم در مدح تو تمام غزلها شکسته اند اینجا قصیده ها به تماشا نشسته اند آمد ندا که کوثر قرآن رسیده است "شأن نزول سوره انسان رسیده است" آمد ندا: «فصل لربک پیمبرم» بعد از دعا «فصل لربک پیمبرم» این بیتها هوای تفأل گرفته است شعرم دوباره حس تغزل گرفته است: ای مطلع تمام غزلها کلام تو ای بهترین قصاید عالم به نام تو قرآن من! تو رمز کدامین سپیده ای کی میرسد به گوش دلم، السلام تو مرغ دلم پریده که ساکن شود شبی بالای عرش، گوشه ای از پشت بام تو خورشید من! تو ماه کدامین قبیله ای ای بهترین ستاره عالم مقام تو... باز این غزل دوباره همان مثنوی شده ست حال و هوای قافیه ها معنوی شده ست "ساقی بریز باده" که دنیا به کام ماست "ساقی بریز باده" که حیدر امام ماست
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

امشب زبان یاوه زنی لال و بی صداست
جلُّ و جلال و جلوه و اِجلال باخداست
تمثال نور حق روی دست پیمبراست
زهرا خدانماست ولی مست حیدراست
مست شراب ناب وِلای ابوتراب
بانوی آب و طُرِّه ی طولای آفتاب
آب است و آفتاب و کویری به نام دل
باران و شرح شورغدیریُّ و آب وگِل
خِشت سِرشت ساختنم باقیِّ گِلیست
که بی گمان مَصالحی ازخلقت علیست
بی نام نه!!! غلامم و بانام حیدرم
عین روایت است که زهراست مادرم
قلبم به عشق مادرسادات می زند
هرشب سری به قبله ی حاجات می زند
بعد از نمازِ یومیِّه هنگام زمزمه ست
سُبُّوح سینه سفره ی تسبیح فاطمه ست
بااین تبرُّکیِّ رسول و بتول عشق
ناقابلم!!!نوای دلم!!! شد قبول عشق
یا فاطرم به واسطه ی نورفاطمه
داده به درد سینه ی رنجور خاتمه
تسبیح فاطمیُّ و دَم فاطمیِّه چیست؟!
دارالشِّفای درد دل شیعه ی علیست
شال عزا درآمد و حالم عوض نشد!!!
شعروشعاروشوروخیالم عوض نشد!!!
حال و هوای شادیُّ و شوق وسرودنیست
خوش باش و فکرکُن بَروُرویی کبودنیست
هیزم کجاست؟؟؟خانه ی مولانسوخت!!!نه...
دین را کسی به قیمت دنیافروخت؟!نه...
قدِّ کمان برای جوان اینکه ضایعه ست!!!
یاسی لطیف و ضربه برآن؟!اینکه فاجعه ست
تنها دعای مادرما عهد و ندبه است
تنها دوای کوثرما عید کعبه است
دنبال مَرهم پر و پهلو و سینه ام
چشم انتظار مُهر تقاص مدینه ام
چشمم به راه آمدنت پیر شد بیا
از زندگی عموحسنت سیرشد بیا
امِّید قلب فاطمه آقای آسمان
الغوث العجل مددی صاحب الزَّمان
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

به جویبار بگو : پاک کُن نوشتارم
خوشَم به کهنه فروشی خوشم که سِمسارم
نَه رنگ و رونق تازه که خاک ِ بازارم
شبیه فرش سری زیر پای ِ دلدارم
نیامدم که بتازم علیل و بیچاره م
علیل بچِّه ی این آستان و دربارم
اگر چه فرق نباشد برای یک مادر
به وقت مِهر و محبَّت میان چند پسر
اگر ببیند از ایشان یکی ندارد پَر
دو بال خویش کند لحظه ی خطر سنگر
بگیر کودک بی دست و پای خود دربَر
که جزتو نیست کسی دربلا نگهدارم
تومادریُّ و منم کودک ِ ضعیف ترت
چه می شود که شود سهم امشبم نظرت
توکوثری ُّ و منم خشک و تشنه دربه درت
چه فاطمیِّه چه میلاد زیر بال و پرت
قرار می طلبم از نگاه ِ معتبرت
عجیب نیست اگر پا به عرش بُگذارم
تمام عرش بنا شد فقط به خاطر تو
امین وحی وُ کلام خدا مجاور تو
حریم تو دل و هر دلشکسته زائرتو
علی علیست نوای دل مسافر تو
من و ترانه ی عشق و نگاه ناظرتو
دوباره کار دل افتاده با کس وُ کارم
به زیر سایه ی این بیرقم خدا را شکر
سرم بلند که اینجا خَمم خدا را شکر
ازعشق فاطمه دم می زنم خداراشکر
دمم علی علیُّ و بازدم خدا را شکر
دلم شده حرم مادرم خدا را شکر
میان فاطمیُّون دوره گرد و آواره م
تمام عمر نوایم نوای ِ یا زهرا
صدای ضربه ی قلبم صدای یازهرا
نیامدم به جهان جز برای یا زهرا
بهشت خَلق شده زیر پای یا زهرا
به یاد سوُّم خردادهای ِ یا زهرا
به انتظار دم ِ فاطمیِّ آن یارم
علی علی دم خردادهای خونین بود
نَفَس نفس سخن لاله های رنگین بود
ندای فاطمیِّ هر شهید ِ آئین بود
طلوع روشن پیروزمندیِّ دین بود
وصَّیت شهدا و اماممان این بود
نشان دهم که وِلایی شبیه عمّارم
آهای بُغض سقیفه بدان که حیدریَّم
به نام واژه ی توحید و جام کوثریُّم
زِ خاک همَّت و اوج و عروج کشوریَّم
مرید خطِّ شهید و امید ِ رهبریَّم
همیشه منتظر حجَّة ابن العسگریَّم
به یاد یار سفرکرده جمعه می بارم
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

اينكه جاري شدست كوثر ماست
سيب تنهايي پيمبر ماست
اينكه يك شب نشسته زير كساء
چادرش سايه سار محشر ماست
آنقدر مهربان ودلسوز است
همه جا فكر روز آخر ماست
هرچه خواهم نگفته ميداند
راست ميگفته اندمادر ماست
پدرو وشوهر وپسرها نه
نوكرش هركه هست سرور ماست
ردّ پايش هميشه تازه و تر
به روي خاطرات دفتر ماست
ميوه ي شاخسارتوصيفش
هر زمان چيده ايم نوبر ماست
مزرعه سيب عطر ياس سپيد
ابر باران كه شور آور ماست
يادگار تبسم زهراست
يادگاري كه روح پرور ماست
در هجوم هزار سنگ بلا
گر چه از شيشه هست سنگر ماست
دختر آفتاب و همسر ماه
حضرت فاطمه سلام الله
اي شب قدر حضرت مولا
قلم ما كجا و قدر شما
نام تو دسترس ترين ساحل
روح تو بيكران ترين دريا
عرشيان را تو شهره بر زهره
فرشيان راتو حضرت زهرا
گوشه چشمي به ما نما امشب
اي شفاعت كننده ي فردا
تو همان هديه اي كه بر پدرت
داده يزدان به ليلةالاسراء
اي ستون چهارده معصوم
بي تو بي محورند آل كساء
من چگونه بگويمت انسان
يا چگونه بخوانمت حوراء
نام تو خلق كرده اين گُل را
عطر تو آفريده اين دل را
روشنا ديدنت نخواهد چشم
زين سبب رو گرفتي از اعما*
ما مريدان راه مجنونيم
عاشقان قبيله ليلا
هديه ي روز مادرت مادر
صد و ده بار ذكر يا حيدر
با دلي كه هميشه عابر توست
دل ما صبح وشام زائر توست
چه غم ازدوري تو تا وقتي
كه پرستوي دل مهاجر توست
دل من اين دهاتي ساده
يكي از مردم عشاير توست
رود چشمان جاريم دريا
هرطرف ميروم مسافر توست
نام تو نان سفره عشق است
سفره اي كه هميشه شاكر توست
بر روي خشت خشت خلقت من
جاي انگشتهاي ماهر توست
تو نبودي نبود خلقت هم
خلق هفت آسمان بخاطرتوست
منكه درمانده ماندم از فضلت
خوش به حال كسي كه شاعر توست
روز زن هديه ميدهد مولا
بر تو صد باغ ياس يا زهرا
بيقرار علي قرار علي
هديه ي خاص كردگار علي
دختر رحمت خداوندي
مادر يازده بهار علي
گر نبودي نبود مهر و مهي
كه بگردند درمدار علي
مثل خورشيد سر زدي تا كه
سررسد شام انتظار علي
قُوَت قلب حضرت مولا
رجز بين كارزار علي
نسل سادات كز شما باشند
مي درخشند در تبارعلي
بهترين بانوان كنيز تواند
بانوي خوب وخانه دارعلي
با علي بودن افتخار توست
با تو بودن هم افتخار علي
باتو نورانيست شبهايش
بي تو تار است روزگار علي
به به از اين يگانگي توحيد
مرتضي يار تو ، تو يار علي
بي تو هنگام حمله دشمن
كس نباشد به خانه يار علي
بشكند دست آن ستمكاري
كه گرفت از علي چنين ياري
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار فاطمیه (ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها)

دری به سمت حیاط تجلی اش وا کرد
سپس نشست و خودش را کمی تماشا کرد
و آن همه عظمت را کمی به نور کشید
و نور را به تجسم کشید و انشا کرد
سپس واشرقت الارض و سما نوشت
و بر زمین و زمان آیه آیه املا کرد
و بسته شد همه چشمهای ما وقتی
که نور آینه در آینه تجلا کرد
زلال آبی خود را به روی آینه ریخت
تمام مهر خودش را به اسم دریا کرد
باسم نور علی نور ،این الهه نور
فرشته ای شد و بال اراده را وا کرد
سپس به سمت خدایش پرید و زهرا شد
خدا تجلی خود را به نام زهرا کرد
بگیر دست گدا را بحق ساداتی
بحق فاطمه یا فاطر السمواتی
سلام مادر آئینه های خورشیدی
سلام مادر این بچه های توحیدی
چگونه سجده گذاریم روز مادر را
که مهر مادریت را به شیعه بخشیدی
اگر نگاه تو افتاده سمت ما حتماً
تو برق شوق علی را به چشممان دیدی
سبد سبد دل ما را به دست سبز خودت
از آسمان شجرهای طیبه چیدی
از آن به بعد اگر چه مزار تو مخفی است
ولی به جز دل ما هیچ جا نگنجیدی
از آن به بعد شعاع ولایتت با ماست
از آن به بعد علی در علی درخشیدی
اگر که کشور ما ایمن است از فتنه
برای اینکه شب راحتی نخوابیدی
به دستهای قنوتت دخیل می بندیم
و چشمه های بلا را به بیل می بندیم
همیشه نان جو سفره ات تبسم داشت
و از صفای همین سادگی تکلم داشت
ولی ملائکه ها هم همیشه می دیدند
که سائل در این خانه نان گندم داشت
به روی دست قنوتت چه پرورش دادی
که این همه کف پایت گل تورم داشت
همینکه روی گرفتی زمرد نابینا
چقدر درس نجابت برای مردم داشت
چهل یهود مسلمان چادر تو شدند
ببین چه معجزه هایی لباس خانم داشت
همینکه خون خدا در رگ تو می جوشید
حسین حسین به روی لبت ترنم داشت
برای حق فدک ایستادی ای بانو
اگر چه پهلوی یاست کمی تالم داشت
بگو که داغ گذارند روی دست عقیل
که باز زنده شود قصه عدالت ایل
به اسم فاطمه هر واژه موشکافی شد
و با وجود تو شعر خدا قوافی شد
تمام خلقت عالم ورق ورق بودند
تو آمدی و کتاب خدا صحافی شد
تو آمدی و نماز هزار پیغمبر
برای آمدنت مثل یک تجافی شد
تو آمدی هزاران رسول می گفتند
رسالت همه انبیاء تلافی شد
تو آمدی و علی داشت دور تو می گشت
و این طواف در عالم عجب طوافی شد
محبت تو برای ملاک خوب و بدی
به روی دست خدا مثل ظرف صافی شد
به رنگ سبز پیمبر بگیر دست مرا
به رسم عطفه مادر بگیر دست مرا
و انبیای الهی که بی بدیل شدند
برای درک شب قدر تو گسل شدند
به هم کلامی تو عده ای کلیم شدند
کنار سفره تو عده ای خلیل شدند
و عده ای به نگاهت عزیز مصر شدند
پیمبران بزرگی از این قبیل شدند
و عده ای که به بال قنوت تو خوردند
به یک دعای تو یکباره جبرئیل شدند
فرشته های خدا هم یکی یکی بانو
به رشته های نخ چادرت دخیل شدند
کمی محبت تو به سنگها زده شد
که سنگها همگی گوهری اصیل شدند
بیا و چشمه ما را کمی زلالی کن
مرا غبار قدوم همین اهالی کن
نشسته ام که به دست آورم نگاهت را
به آسمان بزنم تا غبار راهت را
ز روسیاهی من شب به شرم می افتد
سپید کن شب تاریک روسیاهت را
چقدر گریه برایم نموده ای مادر
بمیرم اینکه نبینم من اشک و آهت را
کدام روضه بخوانیم و باز گریه کنیم
کدام روضه محبوب و دلبخواهت را
چقدر غیرت خورشیدیت شکست آنروز
که ریسمان زده بودند دست ماهت را
میان کوچه تو را می زدند ای مادر
بمیرم اینکه علی دید قتلگاهت را
همان کسی که در آن کوچه ها جسارت کرد
به کربلا کفن پاره پاره غارت کرد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا