پاسخ : ★★اخبار ورزشی از باشگاه رئال مادرید★★
ازی دو تیم منچستریونایتد و رئال مادرید نکات تاکتیکی فراوانی داشت. سایت گل - هر دو تیم با ضربه سر گل زدند و سرنوشت همه چیز در بازی برگشت مشخص خواهد شد.
ژوزه مورینیو رافائل واران را در خط دفاعی برگزیده بود و کریم بنزما را در خط حمله گماشته بود. به جز این دو نفر همه چیز قابل انتظار بود.
سر الکس فرگوسن هم ترکیب بسیار مثبتی به میدان فرستاده بود و چهار بازیکن کاملا تهاجمی در تیم حضور داشتند. دنی ولبک و شینجی کاگاوا هر دو در ترکیب اصلی بودند. جانی ایونز در پست مدافع میانی جانشین نمانیا ویدیچ شده بود.
رئال مادرید از نظر مالکیت توپ، فضا و ضربات حاکم میدان بود اما هر دو تیم فرصتهایی برای بردن بازی داشتند.
استراتژی فرگی
همه میدانستیم رئال مادرید چگونه قرار است بازی کند و باید میدیدیم فرگوسن چه واکنشی خواهد داشت. استراتژی منچستریونایتد شاید او را به یاد اینتری بیندازد که سه سال پیش اروپا را فتح کرد. در این تیم درست است که چهار بازیکن تهاجمی حضور داشتند (سه مهاجم و یک شماره 10)، اما دو نفر از آن مهاجمان در کناره میدان گمارده میشدند و از آنها خواسته میشد نقشهایی بهشدت دفاعی به عهده بگیرند و از دو مدافع کناری حمایت کنند.
وین رونی و ولبک توانایی تهاجمی بسیاری دارند، اما فرگوسن نمیخواست تیمش را پر کند از مهاجم و میخواست بهترین بازیکنان را برای کاری ویژه و تدافعی برگزیند. رایان گیگز اگر جوانتر بود، آنتونیو والنسیا اگر روی فرم بود، و پارک جیسونگ اگر در منچستریونایتد بود تخصص ویژهای در ضدحملات در خانه حریفان داشتند و احتمالا در این مسابقه در ترکیب ثابت حضور مییافتند.
احتیاط و ضدحمله
نمایش یونایتد محتاطانه و صبورانه بود. آنها عقب مینشستند و از رئال دعوت میکردند که حمله کند و فشار بیاورد. البته فشار آنها بیش از حدی بود که فرگوسن دوست داشت و این را میشد از مصاحبههای پس از بازی او دید. یونایتد سپس میخواست در ضدحملات بازی کند و تهدید جدی گلزنیاش از روی ضربات ایستگاهی باشد. این احتیاط حیاتی بود چون به این ترتیب رئال نمیتوانست ضدحمله بزند و از فضای عالی آن استفاده کند؛ این همان چیزی است که تخصص تیم مورینیو است. حتی نمیتوان به یاد آورد که رئال ضدحمله خطرناکی داشته باشد.
تنها جایی که یونایتد در آن شجاعانه بازی میکرد روی کرنرها بود. رئال در گرفتن توپ روی ضربات ایستگاهی و ضدحمله بیرحمانه بازی میکند. آنها تعداد بسیاری از گلهایشان را اینطور به ثمر رساندهاند. البته یک ضدحمله رئال بود که میرفت خطرناک شود که از روی اولین کرنر یونایتد انجام شد. اما این که فرگوسن تصمیم گرفته بود در کرنرها محوطه جریمه حریف را پر از بازیکن کند با گلی که دنی ولبک زد توجیه شد.
مهار رونالدو
سوال اصلی این بود که یونایتد چگونه کریستیانو رونالدو را متوقف میکند. فرگوسن طبق انتظار فیل جونز را مقابل او بازی داد و به او گفت هرجا رونالدو رفت تعقیبش کند. البته پست اصلی جونز هافبک دفاعی سمت راست بود، یعنی همانجایی که چند هفته پیش مقابل گرث بیل بازی کرد. او مانع آن شد که رونالدو نفوذ کرده و با پای راستش شوت کند.
اکنون در حالی که رونالدو با ضربه سری فوقالعاده گل زد میتوان گفت که رویکرد یونایتد منطقی بوده. بله، او چند بار تلاش کرد گل بزند، اما اکثرا از فواصل دور بود و سه بارش هم روی ضربات ایستگاهی بود. یونایتد رونالدو را وادار کرد که به سمت مخالف برود و او را از پست دلخواهش دور کرد. او معمولا در سمت چپ بازی میکند چون در آن منطقه بیشترین کارآیی را دارد. این که او از کنارهها دور شد به سود رافائل هم بود که با پیش رفتن نیمه اول فوقالعاده آشفته و عصبی بود، اما در نیمه دوم اتفاق خاصی برایش روی نداد!
جونز سخت به رونالدو چسبیده بود و هرچند وظیفهاش نازیبا و فیزیکی بود و وابسته به این بود که رونالدو موقعیتهای نصفه و نیمهاش را از دست بدهد، اما در کل عملکرد بسیار خوبی داشت.
دیماریا – اورا
یونایتد البته دو مشکل داشت. اولی از سمت دیگر بود، جایی که آنخل دیماریا هم به درون نفوذ میکرد تا با پای چپش شوت بزند. او احتمالا درخشانترین بازیکن میدان بود و عجیب بود که مورینیو در اواسط نیمه دوم تعویضش کرد.
قاعدتا میدانستیم که یونایتد از ناحیه او دردسر خواهد داشت. آنها جونز را در سمت راست داشتند و مایکل کریک مجبور بود در مرکز باشد و حواسش به مسعود اوزیل باشد. پاتریس اورا در سمت چپ بیپناه مانده بود. آرون لنون در بازی تاتنهام با منچستریونایتد خطرناکترین بازیکن میدان بود و دیماریا در این بازی.
اورا در ابتدای بازی بسیار به او چسبیده بود و حتی یک بار به حدی به او نزدیک بود که دیماریا وقتی به خط عرضی کنار دروازه خودی رسید اورا را کنارش دید! اورا در نیمه دوم بیشتر در پست سازمانی خود بازی کرد و دیماریا دو فرصت از مناطق مرکزی به دست آورد که خطرناک بود. این فاصله در کانال سمت راست بود و سامی خدیرا هم از آن بهره برد. البته خدیرا بازیکن خیلی خلاقی نیست اما آمار نشان میدهد او پنج موقعیت ساخت! آن هم در حالی که هیچ بازیکنی به جز او بیشتر از سه موقعیت نساخت. دلیل اصلی این بود که او زمان و فضای لازم برای دادن پاسهای ساده را داشت.
کوئنترائو – رونی
مشکل دیگر تمرکز روی رونالدو این بود که فابیو کوئنترائو روی اورلپ فضا داشت. رونی در پست سمت راست خود راحت نبود و گاهی به نظر میرسید دوست دارد به جلو برود، انگار که میخواهد ضدحمله ترتیب بدهد، آن هم زمانی که رئال هنوز توپ را از دست نداده بود.و پاسهای او هم اغلب سرگردان بود.
اما مشکل بزرگتر اشتباهات دفاعی رونی بود. به ویژه سه اشتباه بزرگ. او در ده دقیقه ابتدایی به عقب برگشته بود تا به دفاع مقابل رونالدو کمک کند (با این که رافائل و جونز خودشان داشتند او را مهار میکردند) و به این ترتیب کوئنترائو آزاد ماند و توپ را به تیر دروازه زد.
بعدی روی گل رئال بود. رونی فرصت کافی داشت تا به دیماریا برسد اما فضای کافی به او را داد تا توپ را برای رونالدو در تیر دورتر بفرستد. آن هم زمانی که دو بال رئال برای لحظاتی جای خود را عوض کردند.
در نهایت رونی در اواسط نیمه دوم به کوئنترائو اجازه داد که از او بگذرد و توپ را به سمت دروازه بزند، همان صحنهای که داوید دخئا به آن شکل عجیب توپ را با پا دور کرد. اینها احتمالا بهترین تلاشهای رئال در این بازی بودند، و همه آنها به دلیل جایگیری ضعیف رونی شکل گرفتند.
ولبک و ضدحملات یونایتد
ولبک اما در سمت دیگر میدان بسیار بهتر بود. البته او مقابل مدافع کناری ضعیفتری بازی میکرد اما در هر حال شتاب لازم برای گذر از آلوارو آربلوا را در ضدحملات داشت و خود را در موقعیتهای گلزنی خوبی قرار میداد.
کاگاوا جلوتر از او همیشه در جریان بازی نبود اما یک بار یک و دوهای خوبی با ونپرسی داشت و در کل وقتی توپ را میگرفت خوب بود. او درک خوبی از نقش خود داشت، این که در خط میانی بازی کند تا نگذارد هافبکهای رئال مادرید آزادی کاملی روی توپ داشته باشند، و سپس در ضدحملات به پیش بتازد. او در دورتموند این کار را عالی انجام میداد و هرچند در خانه رئال در بهترین فرم خود نبود، اما فرگوسن از او در هر حال در پست مناسبش بازی گرفت.
نیمه دوم
فرگوسن در نیمه دوم جای کاگاوا و ولبک را عوض کرد. این حرکتی قابل درک بود. یونایتد میتوانست در منطقهای که آربلوا حضور داشت دست به تجربه بزند، و سرعت ولبک به حدی خوب بود که ارزشش را داشت در پست جلوتری بازی کند. به علاوه، بازی ترکیبی کاگاوا از نظر تئوری میتوانست به یونایتد کمک کند در میانه میدان مالکیت توپ را در دست بگیرد.
اوضاع در نیمه دوم نسخه اغراقشده نیمه اول بود. رئال جلوتر از منچستر بازی میکرد، یونایتد عقبتر رفته بود و هنوز تلاش میکرد در ضدحملات کاری انجام دهد. در واقع بهترین لحظه تیم میهمان در همان دقایق اول نیمه دوم بود، یعنی از همان لحظات کلاسیکی که در آن اورا به سمت دروازه حمله برد، جایی که واران با حرکتی شبیه به خطا متوقفش کرد.
ذخیرهها
تعویضها عملا سه مرحله داشت. اولین آنها تعویض سرراست رئال بود: بنزما بیرون، ایگواین داخل. هیچ کدام از این مهاجمان نتوانستند تهدیدی جدی داشته باشند و این ضعف اصلی رئال را نشان میدهد و این که چقدر زوج دفاعی منچستریونایتد اثرگذار کار کرد.
فرگوسن سپس نیروی تازهای به کناره میدان افزود و گیگز و والنسیا 20 دقیقه پایانی را در کنارههای خط میانی بازی کردند. این را باید با توجه به این در نظر گرفت که وظایف رونی و ولبک بسیار خستهکننده و طاقتفرسا بود. آن هم برای بازیکنانی که عادت دارند در جلو بازی کنند.
در نهایت مورینیو احتیاط بیشتری به خط میانی افزود. لوکا مودریچ جانشین دیماریا شد و اوزیل به سمت راست رفت. این تعویضی است در ارتباط با حفظ توپ تا ایجاد حمله. دیماریا هم بسیار سرزنده بود. مورینیو سپس پهپه را جای ژابی آلونسو آورد، احتمالا با توجه به این که آلونسو یک کارت تا محرومیت فاصله دارد. مورینیو با این حال کاری برای پیروزی نکرد و برای مثال کاکا روی نیمکت ماند.
فرصتها
نتیجه بیش از هر چیز تحت تاثیر عملکرد انفرادی بازیکنان در محوطه جریمه بود. ونپرسی میتوانست با دو فرصت دیرهنگام بازی را به سود یونایتد به پایان ببرد. یکی از آنها روی یک حمله سریع یونایتد بود. اما ستاره واقعی دخئا بود. مدافعان میانی او عالی بودند، اما این بازیکن اسپانیایی مجبور شد دست کم دو واکنش در کلاس جهانی نشان دهد و چندین واکنش خوب هم داشته باشد.
عملکرد او نشان داد چرا فرگوسن او را خریده. اما این بازی همچنین نشان داد دخئا به صورت طبیعی از جنس دروازهبانان منچستریونایتد نیست. او همیشه میتواند بسیار عالی دروازه تیمش را نجات دهد، اما بسیار بعید است که یونایتد دروازهبانی بخواهد که چندین واکنش خوب پیاپی داشته باشد. ادوین وندرسار دروازهبان چابکی نبود، اما هنگامی که توپها را هوایی ارسال میکردند هوش و حواس بیشتری داشت و با پا با توپ بهتر کار میکرد. این همان چیزی است که یونایتد بیش از هر چیزی از دروازهبانهایش میخواهد.
دخئا در بازیهای معمول یونایتد نمیتواند بهترین ویژگیهایش را در یک بازی نشان دهد. اما هنگامی که یونایتد به دیوار محکمی برخورد کرده و مجبور به دفاع است، او ایمنی خوبی به تیم میدهد.
نتیجهگیری
فرگوسن گفت: «نکته ناامیدکننده برایم این بود که در نیمه اول بیش از حد عقب نشستیم. آنها بسیار حوالی محوطه جریمه ما بازی کردند. این خوب نیست و تماشایش جالب نیست.»
این ثابت میکند که یونایتد فشاری بیشتر از آنچه فرگوسن در نظر داشت را تحمل کرد. این تساوی بسیار بستگی داشت به نمایش دخئا تا نمایش تاکتیکی یونایتد. با این حال آنها بعضی کارها را عالی انجام دادند. رونالدو محو نشده بود اما بیتردید در بهترین فرمش هم نبود. مدافعان میانی هم فوقالعاده بودند و سرعت ولبک هم مایه تهدید بود.
مورینیو هم گفت: «آنها روش بازیشان را عوض کردند. بلوک آنها بسیار بسیار عقب نشسته بود. آنها منتظر ضربه ایستگاهی یا ضدحمله بودند تا گل دوم را بزنند. اما عالی دفاع کردند.»
رئال هم برای شکستن دفاع یونایتد کارهایی به اندازه کافی انجام نداد و نبود مهاجم مرکزی در کلاس جهانی در چنین اوضاعی احتمالا بزرگترین نقطه ضعف رئال است.