مناجات و حرف دل

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : مناجات و حرف دل

روندارم که به این خانه بیارند مرا

با مناجات مگرکه بکشانند مرا

یازده ماه فراری شدنم می ارزید
تا در این ماه سرسفره نشانند مرا

چون غباری به سردامنتان بنشستم
کرمی کن که معاصی نتکانند مرا

آمدم توبه کنم بسکه سرم خورده به سنگ
پس بگو پای برهنه ندوانند مرا

من بیچاره که از فیض رجب جاماندم
چه کنم تا که به یاران برسانند مرا

روسیاهم تو که احوال مرا می دانی
وای اگر از در این خانه برانند مرا

راه بخشیده شدن درمه غفران این است
ازغلامان حسین تو بخوانند مرا
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : مناجات و حرف دل

وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم

و بغضهایمان پشت سر هم میشکند،

وقتی احساس میکنیم بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان؛

وقتی امیدها ته میکشد و انتظارها به سر نمیرسد،

وقتی طاقتمان طاق میشود و تحملمان تمام...

آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم که تو،

فقط تویی که کمکمان میکنی...
آن وقت است که تو را صدا میکنیم، تو را میخوانیم.
آن وقت است که تو را آه میکشیم، تو را گریه میکنیم، تو را نفس میکشیم.
وقتی تو جواب میدهی،

دانهدانه اشکهایمان را پاک میکنی و یکییکی غصهها را از توی دلمان برمیداری،

گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی و دل شکستهمان را بند میزنی،

سنگینیها را برمیداری و جایش سبکی میگذاری و راحتی؛

بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی و بیشتر از لبها، لبخند،

خوابهایمان را تعبیر میکنی و دعاهایمان را مستجاب و آرزوهایمان را برآورده،

قهرها را آشتی میکنی و سختها را آسان.

تلخها را شیرین میکنی و دردها را درمان،

ناامیدها، امید میشود و سیاهها سفید سفید...



خدایا
تورا صدا میکنیم ،تو را می خوانیم
 
بالا