اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)




روشن آن ديده كه هر شب به عزاي تو گريست

صبح زد چاك گريبان و براي تو گريست

خواست آدم شود آسوده ز گرداب بلا

خواند نام تو و بر كرب و بلاي تو گريست

نوح كشتي چون بنا كرد بر آن خشك زمين

آسمان آن همه دريا به هواي تو گريست

شعله سركش آتش به خليل راه دوست

تب او سرد شد و گل به صفاي تو گريست

زمزم آن روز كه جوشيد از آن وادي عشق

عطش شوق تو را ديد و بپاي تو گريست

اين همه ديده گريان اگر از لطف خداست

ميتوان گفت به سوگ تو خداي تو گريست

اي كه آهنگ عراق تو بود راه حجاز

بلبل عشق بر اين شور و نواي تو گريست

زائري كو شده از فيض زيارت محروم

دل حرم كرد و بر اين صحن و سراي و گريست

دردمندي كه شد از نوش طبيبان مأيوس

به عزاي تو به اميد شفاي تو گريست

من چرا اشك نريزم به رثاي و حسين

دل كه آتش شد از شور عزاي تو گريست

تشنه لب بودم و آبم به نظر آئينه بود

شرمگين بود به خجلت به عزاي تو گريست
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)


زمين علقمه درياي خون شد

تن بي دست سقا واژگون شد

عزيز فاطمه با قلب خسته

سر نعش علمدارش نشسته

به دامن گه نهد آن جسم صد چاك

گهي خون از دو چشمش مي كندپاك

گهي گويد كه اي ماه مدينه

چه گويم آب اگر خواهد سكينه

زجا برخيز اي سرو روانم

علمدار رشيد و قهرمانم

به خيمه دخترم چشم انتظار است

به حال مرگ طفل شير خوار است

شكسته از غمت پشت حسين است

پريشان گيسوان زينبين است
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)


شرم مرا به خيمه طفلان كه مى‏برد؟

مشك مرا به خيمه سوزان كه مى‏برد؟

ادرك اخا سرودم و ناليده‏ام ز دل

اين ناله را به محضر سلطان كه مى‏برد؟

سقا به خون نشست و علم بر زمين فتاد

با دختران خبر ز مغيلان كه مى‏برد؟

دستم فتاد و پنجه دشمن گشوده شد

اين قصه را به موى پريشان كه مى‏برد؟

دشمن به فكر غارت و معجر كشى فتاد

اين شرح را به طفل هراسان كه مى‏برد؟

اين غصه سوخت جان مرا صد هزار بار

سادات را به ناقه عريان كه مى‏برد؟
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)



ساقي تشنه لب كرب و بلا واعطشا

قحط آب است در اين صحرا واعطشا

كودكان جمله نهادند دل خويش به خاك

مي رود ناله دل ها به سما واعطشا

گرچه اي ساقي طفلان تو زما تشنه تري

نگهي كن به لب تشنه ما وا عطشا

داده است اصغر بي شير زگهواره پيام

كي عمو واعطشا واعطشا واعطشا

اي زطفلي شده آب آور نهضت مپسند

بلبل فاطمه افتد ز نوا واعطشا

اي به شيريت زده شير خدا بوسه بدست

دست بر ياري عطرت بگشا وا عطشا

دست اطفال دل شب كه بالا مي رفت

همه در حق تو كردند دعا واعطشا

حاجران را ز عطش خشك شده زمزم چشم

اي لبت زمزم خشك شهدا واعطشا

مشك بي آب و لب خشك و دو چشم تر ما

با تو اند اي پسر شير خدا واعطشا
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)



كربلا كعبة عشق است و من اندر احرام

شد در اين قبلهء عشّاق، دو تا تقصيرم

دست من خورد به آبي كه نصيب تو نشد

چشم من داد از ان آبِ روان، تصويرم

بايد اين ديده و اين دست دهم قرباني

تا كه تكميل شود حجّ من و تقديرم
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)



کودک میان خیمه دلش بی قرار آب

اما به دست دشمن سرکش مهار آب

چندین بنفشه بین حرم رو به قبله حیف

بی سر میان معرکه خفته سوار آّب

چشمان دخترک به سوی نهر علقمه است

یعنی که می کشد به خدا انتظار آب

لب را به شکوه باز نمود و به گریه گفت

با ما نبود جان پدر این قرار آب

گر تشنه لب به خیمه بمیرد برادرم

گردد سیاه در دو جهان روزگار آب

وقتی خبر رسد عمو تشنه شد شهید

دیگر نبود بر لب دختر شعار آب
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)



مادرت آمده بالای سرم گریه کند

به پذیرایی چشمان ترم گریه کند

مادرم ام بنین کرببلا نیست ولی

شکر حق مادر تو هست برم گریه کند

بین بابایم و من وجه شیاهت دیده

که غریبانه بر این فرق سرم گریه کند

دست من تر شد اگر خواستم از حضرت حق

که شود هر دو قلم تا که حرم گریه کند

خواهرم را تو بگو تا که دو چشمش گیرد

گر ببندد سر نیزه سر من گریه کند
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)




ماه انورم عباس مهر خاورم عباس

يار و ياورم عباس اى برادرم عباس

اى معين و ياور من اى امير لشكر من

نازنين برادر من اى برادرم عباس

حيف از اين قد و قامت خوش بر آمده كامت

چون برم ديگر نامت اى برادرم عباس

كو دو دست و بازويت چيست زخم پهلويت

حيف از اين مه رويت اى برادرم عباس

تشنه اند طفلانم كودكان ويلانم

از غم تو نالانم اى برادرم عباس

داغت اى جوان پيرم كرده وز جهان سيرم

از غمت زمين گيرم اى برادرم عباس

مانده ام ببين تنها در ميان اين اعدا

اى غضنفر هيجا اى برادرم عباس

ديه از چه نگشايى گفتگوى ننمايى

خيمگه چرا نايى اى برادرم عباس

سينه ام ز داغت خست پشتم از غمت بشكست

چاره ام برفت از دست اى برادرم عباس

جان من صفاى تو كو نور ديده اى تو كو

غيرت وفاى تو كو اى برادرم عباس
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)



مشک برداشت که سیراب کند دریا را

رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب

ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می خواست ببیند لب او را دریا

پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه، شق القمری دیگر دید

ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد سرخ شود چهرۀ آب

زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس

تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریۀ گل بود و الاّ خورشید

در توان داشت که مرداب کند دریا را

کاش روی دل خشکیدۀ ما آن ساقی

عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را

روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل

چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
:53:
 

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب نهم محرم (حضرت ابالفضل العباس علیه السلام)

یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا میومد
با یه مشک خالی از دور تک و تنها میومد

موج میزد سینهی دریا تا که زلفاشو میدید
ابرواش چقدر به اون چشمای زیبا میومد

با تعجب میدیدند نخلا به جای آسمون
ماه این مرتبه داشت از دل صحرا میومد

میدونستم آخرش کوفیا چشمت میکنند
علمت بس که به اون قامت رعنا میومد

گمونم دستای تو عرشو بنا کرده رو آب
رو همون آبی که با دست تو بالا میومد

چشمای اهل حرم بسته به دستای تو بود
کاروانی به امید تو به اینجا میومد

روی خاک وقتی میافتادی چی گفتی زیرلب
که از اون دورا صدا نالهی زهرا میومد

تا برادر رو صدا کردی کمی دیر رسید
آخه با دستی به پشت و کمری تا میومد

میشه دختر، پدرش بیاد ولی جا بخوره
سکینه اینجوری شد بابا که تنها میومد
:53:
 
بالا