اشعار عاشورا

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا

ای قوم در این عزا بگریید




برکشته کربلا بگریید

با این دل مرده خنده تا چند



امروز در این عزا بگریید

فرزند رسول را بکشتند



از بهر خدای را بگریید

از خون جگر سرشک سازید


بهر دل مصطفی بگریید

وز معدن به اشک چون در



بر گوهر مرتضی بگریید

با نعمت عافیت به صد چشم



بر اهل چنین بلا بگریید
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا



شعری از ابوالقاسم حسینجانی
جاده و اسب مهیا ست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ایستاده است به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
خاک در خون خدا میشفکد میبالد
آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ در معرکه میافتد و برمی خیزد
رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم
از سراشیبی تردید اگر برگردیم
عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم ردا از طوفان
راه ما از دل دریاست بیا تا برویم
کاش ای کاش که دنیای عطش میفهمید
آب مهریه زهراست بیا تا برویم
چیزی از راه نماندست چرا برگردیم
آخر راه همین جاست بیا تا برویم
فرصتی باشد اگر باز دراین آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم
 

زهرا

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : اشعار عاشورا

شور عشق

دلخوشم من چون گداي اين درم هم گداي فاطمه هم حيدرم
سوي اين در هست دائم دست من نيست حاجت بر سراي ديگرم
آبرويم از در اين خانه است زين سبب از خلق عالم برترم
تا که آيد نام زيباي حسين (ع) اشک آيد از دو چشمان ترم
روضههايش چون به گوشم ميرسد ميزند بر سينه و دل آزرم
کاش ميشد کربلا باشم شبي تا به برگيرم مزار دلبرم
ياد دارم کودکي بودم ولي شور عشقي بود دائم در سرم
تا که آيام محرم ميرسيد مينمودم رخت ماتم در برم
ياد دارم مانده در گوشم هنوز گريههاي بي صداي مادرم
اينچنين ميگفت با صد شور و شين من فداي کام عطشان حسين (ع)

نام شاعر:حامد كاظمي
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا

[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا[/FONT]​
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا[/FONT]​
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تشنه ی آب فرات ام ای اجل مهلت بده[/FONT]​
[FONT=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا[/FONT]​
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا ابد معتکف کوی حسینیم ......
بسته دل بر خم ابروی حسینیم .......
در پی جلوه ی دنیا دل ما نرود .....
عاشق طلعت دل جوی حسینیم .....
گل رخان را به حریم دل ما را هی نیست ....
ما خریدار گل روی حسینیم .....
بر لب خسته ی ما زمزمه ای جز نامش نیست ....
شکر لله که ثناگوی حسینیم......
از ازل گریه کن نائبت الزهرائیم ....
تا ابد سینه زن کوی حسینیم ....
[/FONT]
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا




20788116167295563060.jpg




شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش باشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

میبرد در کربلا هفتادو دو ذبح عظیم
پیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشگ و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بسکه محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت دیباج حرم چون گل بتاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسن

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین

سروران پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر بقاچ زین نهاده راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی باخدا دارد حسین
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار عاشورا

s1.picofile.com_file_6894846076_Haram.png


او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون بدل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بیوفا
با کدامین سرکند ، مشکل دوتا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب میبندد بروی اهل بیت
داوری بین باچه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنهها و پردهها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین پردهها دارد حسین

ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین زیرلب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین بچشم شهریار
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین


 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعار عاشورا

بگذار با تو این شب آخر به سر شود
ای وای اگر که امشب زینب سحر شود
هر چه به صبح واقعه نزدیک میشویم
از غصه ی تو دلهره ام بیشتر شود
ای میهمان تشنه لبم بر غریبی ات
پهلو شکسته آمده تا نوحه گر شود
تا آه میکشی جگرم تیر میکشد
خواهر به حال بی کسی ات خون جگر شود
حرف از جدا شدن بزنی لطمه میزنم
راضی نشو که زینب تو در به در شود
جان منی و پای تو آوردم ای حسین
تا صبح من به دور تو میگردم ای حسین
ای یادگار مادرم ای سایه ی سرم
ای مهربان برادرم ای سایه سرم
ای آیه های فجر ز تو دل نمیکنم
آید هر آنچه بر سرم ای سایه سرم
میسوزم از شراره ی اشک تو امشب و
فردا در آتش حرم ای سایه سرم
پیداست از هیاهوی دشمن که خواهرت
یک امشب است محترم ای سایه سرم
سوگند خورده اند که سرت را جدا کنند
با تیغ و نیزه در برم ای سایه سرم
من بر هزار زخم تنت گریه سر دهم
تو روی نی به معجرم ای سایه سرم
جان منی و پای تو آوردم ای حسین
تا صبح من به دور تو میگردم ای حسین
فردا که لحظه لحظه نفس گیر میشود
در خاک و خون عروج تو تفسیر میشود
از ترس، خواب هرکه ندارد ز کوفیان
فردا سر رقیه ی تو شیر میشود
امشب به هر کجای تنت بوسه ای زنم
فردا اسیر نیزه و شمشیر میشود
فردا که دست و پا بزنی زیر چکمه اش
زینب میان هلهله ها پیر میشود
زهرای کوچک تو همین امشب است عزیز
فردا دچار حلقه ی زنجیر میشود
فردا که روی نی همه سرها روانه گشت
از تیرهای حرمله تقدیر میشود
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعار عاشورا

چگونه صبر کنم رفتن تو را بینم
نوای وا عطشا گفتن تو را بینم
در این طرف تو صدا می زنی انا المظلوم
جواب هلهله ی دشمن تو را بینم


pics_karbala2.jpg
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : اشعار عاشورا

عشق یعنی آتش افروخته

عشق یعنی خیمه های سوخته

عشق یعنی حاجی بیت الحرام

دل بریدن ها وحج ناتمام

عشق یعنی غربت نور دوعین

عشق یعنی گریه برقبر حسین

عشق را گویم فقط در یک کلام

یا اباالفضل وحسین و والسلام
 
بالا