صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

نيايش در روز عيد فطر و جمعه
يا من يرحم من لا يرحمه العباد . و يا من يقبل من لا تقبله البلاد . و يا من لا يحتقر اهل الحاجة اليه . و يا من لا يخيب الملحين عليه . و يا من لا يجبه بالرد اهل الدالة عليه . و يا من يجت صغير ما يتحف به ، و يشكر يسير ما يعمل له . و يا من يشكر علي القليل و يجازي بالجليل . و يا من يدنو الي من دنا منه . و يا من يدعو الي نفسه من ادبر عنه . و يا من لا يغير النعمة ، و لا يبادر بالنقمة . و يا من يثمر الحسنة حتي ينميها و يتجاوز عن السيئة حتي يعفيها . انصرفت الامال دون مدي كرمك بالحاجات و امتلات بفيض جودك اوعية الطلبات ، و تفسخت دون بلوغ نعتك الصفات ، فلك العلو الاعلي فوق كل عال ، و الجلال الامجد فوق كل جلال . كل جليل عندك صغير ، و كل شريف في جنب شرفك حقير ، خاب الوافدون علي غيرك ، و خسر المتعرضون إلا لك ، و ضاع الملمون إلا بك ، و اجدب المنتجعون إلا من انتجع فضلك . بابك مفتوح للراغن ، و جودك مباح للسائلين ، و اغاثتك قريبة من المستغيثين . لا يخيب منك الاملون ، و لا ييأس من عطائك المتعرضون ، و لا يشقي بنقمتك المستغفرون . رزقك مبسوط لمن عصاك ، و حلمك معترض لمن ناواك ، عادتك الاحسان الي المسيئين ، و سنتك الابقاء علي المعتدين حتي لقد غرتهم أناتك عن الرجوع ، و صدهم امهالك عن النزوع . و إنما تانيت بهم ليفيؤا الي امرك ، و امهلتهم ثقة بدوام ملكك ، فمن كان من اهل السعادة ختمت له بها ، و من كان من اهل الشقاوة خذلته لها . كلهم صائرون الي حكمك ، و امورهم ائلة الي امرك ، لم يهن علي طول مدتهم سلطانك ، و لم يدحض لترك معاجلتهم برهانك . حجتك قائمة لا تدحض ، و سلطانك ثابت لا يزول ، فالويل الدائم لمن جنح عنك ، و الخيبة الخاذلة لمن خاب منك ، و الشقاء الاشقي لمن اغتر بك . ما اكثر تصرفه في عذابك ، و ما اطول تردده في عقابك ، و ما ابعد غايته من الفرج ، و ما اقنطه من سهولة المخرج !! عدلا من قضائك لا تجور فيه ، و انصافا من حكمك لا تحيف عليه . فقد ظاهرت الحجج ، و ابليت الاعذار ، و قد تقدمت بالوعيد ، و تلطفت في الترغيب ، و ضربت الامثال ، و اطلت الامهال ، و اخرت و أنت مستطيع للمعاجلة ، و تانيت و أنت ملئ بالمبادرة . لم تكن اناتك عجزا ، و لا امهالك وهنا ، و لا امساكك غفلة ، و لا انتظارك مداراة ، بل لتكون حجتك ابلغ ، و كرمك اكمل ، و احسانك اوفي ، و نعمتك اتم ، كل ذلك كان و لم تزل ، و هو كائن و لا تزال . حجتك أجل من أن توصف بكلها ، و مجدك ارفع من أن يحد بكنهه ، و نعمتك اكثر من أن تحصي باسرها ، و احسانك ، اكثر من أن تشكر علي اقله . و قد قصر السكوت عن تحميدك ، و فههني الامساك عن تمجيدك ، و قصاراي الاقرار بالحسور ، لا رغبة - يا الهي - بل عجزا . فها انا ذا أؤمك بالوفادة ، و اسألك حسن الرفادة ، فصل علي محمد و آله ، و اسمع نجواي ، و استجب دعائي ، و لا تختم يومي بخيبتي ، و لا تجبهني بالرد في مسألتي ، و اكرم من عندك منصرفي ، و اليك منقل ، إنك غير ضائق بما تريد ، و لا عاجز عما تسأل ، و أنت علي كل شي ء قدير ، و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم .

 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

(1) اي آن كه رحم مي كند كسي را كه بندگان به او رحم نمي كنند ( زيرا رحمت و مهرباني خداوند متعال از قل آفريدن ، روزي دادن ، سود رساندن و جلوگيري از ضرر و زيان علت و غرضي همه موجودات را فراخواهد گرفت ، و رحمت بندگان يكديگر را از روي علت و غرضي است مانند پاداش خواستن و ستودن بر آن ، پس هرگاه علت و غرضي نباشد رحمت و مهرباني نخواهد بود ، از اين رو خداوند رحم مي كند كسي را كه بندگان به او رحم نمي كنند ، و گفته اند : از جمله كمال رحمت او پوشاندن و عيوب و زشتيهاي توست ، و او عيو از تو مي داند كه اگر آن را پدرت مي دانست از تو جدايي مي نمود ، و اگر هم بسترت مي دانست با تو زندگي نمي كرد ، و اگر خدمتكارت مي دانست مي گريخت ، و اگر همسايه ات مي دانست در ويران ساختن خانه ات مي كوشيد پس كدام رحمت و مهرباني كاملتر از رحمت خداوند سبحان است )
(2) و اي آن كه مي پذيرد كسي را كه اهل شهرها او را نمي پذيرند
(3) و اي آن كه نيازمندانش را خوار نمي گرداند
(4) و اي آن كه اصرار كنندگان خود ( كساني كه وسته از او حاجت مي طلبند را نوميد نمي سازد
(5) و اي آن كه دست رد و منع بر شاني كساني كه به محبت و دوستي او اعتماد دارند و بر او افراط و تجاوز از حد مي نمايند نمي زند
(6) و اي آن كه چيز خردي را كه به او ارمغان دهند ( عمل كوچكي را كه به او اختصاص دهند ) مي پذيرد ، و اندك چيزي ( كاري ) را كه براي او انجام دهند جزا مي دهد
(7) و اي آن كه عمل كم را مي پذيرد و پاداش بزرگ مي دهد
(8) و اي آن كه نزديك مي شود ( احسان و نيكي مي نمايد ) به كسي كه به او نزديك شود ( عبادت و بندگي كند )
(9) و اي آن كه به سوي خود مي خواند ( به توبه و بازگشت امر مي فرمايد ) كسي را كه از او روبرگرداند ( معصيت و نافرماني كند )
(10) و اي آن كه نعمت و بخشش را ( بزرگ باشد يا كوچك ) تغيير نمي دهد ( نيست و نابود نمي گرداند ، و به عذاب و كيفر تبديل نمي نمايد ، اشاره به قول خداي تعالي " سوره 13 ، آيه 11 " : ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم " خدا نعمت قوم و گروهي را دگرگون نمي سازد تا اين كه نيكيشان را به بدي تبديل نمايد " و در واقع تغيير نعمت ايشان از جانب خداوند سبحان نيست تا گفته شود ن عبارت دعا : يا من لا يغير النعمه و آيه شريفه منافات دارد ، بلكه تغيير نعمت به سبب بدي آنان است پس گوييا ايشان تغيير دهنده نعمت هستند ) و به كيفر رساندن ( گنهكاران ) شتاب نمي كند ( بلكه از راه لطف و احسان آنها را مهلت مي دهد تا از معصيت و گناه توبه نمايند )
(11) و اي آن كه نيكي را به بار مي آورد تا آن را افزايد ( داراي ثمره و سود گرداند ) و از بدي درمي گذرد تا آن را ناپديد كند ( ببخشد )
(12) آرزوها ش از رسيدن به منتهي و پايان جود و بخشش تو با ( روا شدن ) خواسته ها برگشتند ( زيرا غايت و منتهي براي كرم و جود تو نيست ) و جامهاي حاجات و خواسته ها به جريان و روان شدن جود و بخشش تو پر شد ، و اوصاف ش از رسيدن به ( كنه و حقيقت ) وصف تو از هم گسيختند ( ناتوان گشته ، مانده اند ) زيرا بلندترين بلندي بر بالاي هر بلندي ، و بزرگترين بزرگي بر بالاي هر بزرگي بس تو را است ( نه غير تو را )
(13) هر بزرگي در برابر تو خرد ، و هر ارجمندي در كنار ارجمنديت خوار است ( هر چند نسبت به ديگري بزرگ و ارجمند باشد ، زيرا هر موجودي در تحت قدرت و توانايي و مشيت و خواست توست ) آنان كه به سوي غير تو آمدند نوميد گشتند ، و آنان كه جز تو را درخواست نمودند زيان كردند ، و آنان كه به درگاه جز تو فرود آمدند تباه شدند ، و نعمت خواهان جز كسي كه از فضل و احسان تو نعمت خواست دچار خشكسالي ( بدبختي و گرفتاري ) گرديدند
(14) در ( رحمت ) تو به روي آنان كه خواهانند باز است ، و بخشش تو براي درخواست كنندگان مباح و رواست ( ممنوع و بازداشته نشده ) و فريادرسيت به فريادرس خواهان نزديك است
(15) اميدواران از تو محروم نمي مانند ، و درخواست كنندگان عطا و بخششت نوميد نمي گردند ، و آمرزش خواهان به عذاب و كيفرت بدبخت نمي شوند ( اشاره به قول خداي تعالي " سوره 8 ، آيه 33 " : وما كان الله ليعذبهم وانت فيهم ، وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون يعني و خدا ايشان را عذاب نخواهد كرد در حالي كه تو در ميان ايشان باشي ، و هم آنان را به كيفر نمي رساند در حالي كه استغفار نموده آمرزش مي طلبند )
(16) روزي تو براي كسي كه معصيت و نافرمانيت كرده گسترده ( از جهت اظهار كمال كرم و بخششت او را هم فراگرفته ) و حلم و بردباريت ( شتاب نكردن در انتقام و به كيفر رساندن ) براي آن كه با تو دشمني نموده ( فرمانت نبرده ) روآورنده است ( زيرا ) عادت و روش تو به بدكاران احسان و نيكي است ، و طريقه ( حكمت ) تو بر تجاوز كنندگان از حد رحمت و مهرباني است ( اين سخن با قول خداي تعالي " سوره 2 ، آيه 190 " : ان الله لايحب المعتدين يعني خدا تجاوز كنندگان از حد " ستمكاران " را دوست ندارد " رحمت او ايشان را فرا نخواهد گرفت " منافات ندارد ، زيرا رحمت او بر ايشان از جهت اقتضا ذات اوست ، و دوست نداشتنش آنها را از جهت اقتضا از حد تجاوز نمودن آنان است ) تا اين كه مهلت دادن تو ايشان را از بازگشت ( از باطل به سوي حق ) مغرور ساخته و فريب داده ، و شتاب نكردن تو ( در كيفر ) آنها را از باز ايستادن ( بجا نياوردن گناه ) بازداشته
(17) و ( ايشان غفلت دارند از ) اين كه آنان را مهلت داده اي براي آن است كه به فرمان تو بازگردند ، و اين كه درباره ( كيفر ) آنها شتاب ننمودي از جهت اعتماد به دوام و هميشگي ملك و پادشاهي خود مي باشد ( چون كسي عجله و شتاب مي نمايد كه از گذشتن وقت بترسد ، ولي كسي كه بر قدرت و تسلط خويش بر هر كه بخواهد و هر وقت كه بخواهد اعتماد داشته باشد سب براي عجله و شتاب او نيست ) پس هر كه سزاوار نيكبختي بوده خاتمه و پايان كارش را نيكبخت گردانيدي ، و هر كه شايسته بدبختي بوده او را از جهت بدبختي خوار ساختي ( كمك و ياري نكرده به خود واگذاشتي )
(18) همه ايشان ( نيكبختان و بدبختان ) به حكم تو مي رسند ، و گفتار و كردارشان به فرمان تو بازمي گردد ( بازگشت همه به سوي توست ، و تو درباره ايشان به پاداش و كيفر و گذشت حكم كرده فرمان خواهي داد ، چنان كه در قرآن كريم " سوره 6 ، آيه 60 " فرموده : ثم اليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون يعني پس بازگشت شما " بعد از مرگ " به سوي اوست ، سپس " در روز قيامت " شما را به آنچه بجا مي آوريد آگاه مي سازد ) و طول مدت ( مهلت دادن توبه ) ايشان حجت و دليل تو را ( در انتقام بر آنها ) سست نساخته ( چنان كه جز تو هر كه را بر ديگري حجت باشد و به وسيله آن در گرفتن حق خود شتاب ننمايد تا آن كه به طول انجامد حجتش سست و از گرفتن حق خود ناتوان گردد ) و از جهت شتاب نكردن در ( باره بازخواست از ) اينان دليل آشكار تو درباره عذاب آنان باطل و نادرست نشده ( به اينكه گفته شود : اگر خداي تعالي را بر آنها حجت و دليل بود مهلتشان نمي داد )
(19) حجت و دليل تو پا برجاست كه باطل نمي شود ، و سلطنت و پادشاهيت ثابت و هميشگي است كه نيست نمي گردد ، پس عذاب هميشگي كسي را است كه از تو برگشته ، و نوميدي خواركننده كسي را است كه از تو نوميد گرديده ، و بدبخت ترين بدبختي براي كسي است كه به ( كرم و بخشش ) تو مغرور و فريفته و ( بر معصيت و نافرمانيت ) جرأت نموده دلير شود ( زيرا كريم هرگاه به كسي عوض و غرضي نعمت داد و او را به چيزي امر نمود و او معصيت و نافرمانيش كرد و شكر نعمتش را بجا نياورد و لازمه كرمش چشم پوشي از گناه او نمي باشد )
(20) چه بسيار است در بازگشت او ( آن مغرور به كرمت ) در شكنجه تو ، و چه طولاني است سرگردانيش در كيفر تو ، و چه دور است پايان غم و اندوهش ، و چه نوميد است از رهايي يافتن به آساني ! ! ( همه اين گرفتاريهاي او ) از روي عدل در حكم توست كه در آن ظلم نمي كني ، و از روي انصاف و دادگري در فرمان توست كه بر او ستم نمي نمايي
(21) براي آن كه حجتها و دليلهايت را در و به كمك يكديگر گردانيده اي ، و دليلها را ان كرده آشكار ساخته اي ، و تهديد و ترساندن از ( عذاب خود ) را اعلام نموده اي ، و در ترغيب و خواهان نمودن ( به پاداش ) لطف و نيكويي بجا آورده اي ، و ( در قرآن كريم ) مثلها زده و داستانها ان فرموده اي ، و مهلت دادن را طولاني كرده ، و ( كيفر را ) به تأخير انداخته اي در حالي كه تو بر شتاب كردن توانايي ، و شتاب نكردي و تو به شتاب نمودن قادري
(22) مكث و درنگ نمودن تو نه از روي ناتواني است ، و مهلت دادنت نه از روي سستي است ، و خودداريت نه از روي خبري است و به تأخير انداختنت نه از روي ملاطفت و خوشرفتاري است ( كه از ترس شر كسي كه او را مهلت داده اي باشد ) بلكه براي آن است كه حجت تو رساتر و كرم و بخشش تو كاملتر و نيكي تو فراوانتر و نعمت تو تمامتر باشد ، و همه آنچه گفته شد ( جمله ست و يكم تا اينجا ) بوده و هميشه بوده و هست و هميشه خواهد بود
(23) حجت و دليل تو بزرگتر از آن است كه به همه ( وصف ) آن وصف شود ( حجت تو منزه است از اين كه مخلوق و آفريده اي بر احاطه به وصف آن توانايي داشته باشد ) و بزرگي تو بالاتر از آن است كه كنه و حقيقت آن به حدي درآيد ( پاياني براي آن تعيين گردد ) و نعمت تو افزونتر از آن است كه همه آن شمرده شود ، و نيكي تو شتر از آن است كه بر كمتر آن سپاس گزارده شوي
(24) و خاموشي من را از سپاسگزاردن تو ناتوان ساخته ، و خودداري من را از بزرگ داشتن تو درمانده كرده ( من از سپاسگزاردن و بزرگ داشتن تو ناتوان و درمانده ام از اين رو خاموش گشته و خودداري مي نمايم ، پس گوييا خاموشي و خودداري من را ناتوان و درمانده نموده است ) و نهايت كوشش من ( در سپاسگزاري ) اعتراف به درماندگي است ، نه از روي رغبتي و دوري گزيدن از سپاسگزاري - اي خداي من - بلكه از روي عجز و ناتواني است
(25) پس ( چون حال چنين است ) اينك منم كه آمدن به درگاه تو را قصد مي كنم ، و عطا و بخشش نيكو از تو مي خواهم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و رازم را بشنو ، و دعا درخواستم را رواساز ، و روزم را به نوميدي به پايان مرسان ، و در خواهشم دست رد و منع بر شانيم مزن ( من را نوميد مگردان ) و رفتنم را از نزد خود و بازگشتنم را به سويت گرامي دار ، زيرا تو به آنچه بخواهي گرفتار سختي نمي شوي ، و از آنچه از تو خواسته شود ناتوان نيستي ، و تو بر هر چيز توانايي ، و انتقال ( از معاصي ) و توانايي ( بر طاعت براي ما ) نيست جز به ياري خداي بلند مرتبه بزرگ ( كه خردها از درك حقيقت ذات او فرومي مانند ) .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

نيايش در عيد قربان و جمعه اللهم هذا يوم مبارك ميمون ، و المسلمون فيه مجتمعون في اقطار ارضك ، يشهد السائل منهم و الطالب و الراغب و الراهب و أنت الناظر في حوائجهم ، فأسالك بجودك و كرمك و هوان ما سألتك عليك أن تصلي علي محمد و آله . و أسالك اللهم ربنا بأن لك الملك ، و لك الحمد لا إله إلا أنت ، الحليم الكريم الحنان المنان ذو الجلال و الاكرام ، بديع السموات و الارض ، مهما قسمت ن عبادك المؤمنين : من خير أو عافية أو بركة أو هدي أو عمل بطاعتك ، أو خير تمن به عليهم تهديهم به اليك ، أو ترفع لهم عندك درجة ، أو تعطيهم به خيرا من خير الدنيا و الاخرة أن توفر حظي و نصي منه . و أسالك اللهم بأن لك الملك و الحمد ، لا إله إلا أنت ، أن تصلي علي محمد عبدك و رسولك و جيبك و صفوتك ، و خيرتك من خلقك ، و علي آل محمد الابرار الطاهرين الاخيار ، صلوة لا يقوي علي احصائها إلا أنت ، و إن تشركنا في صالح من دعاك في هذا اليوم من عبادك المؤمنين ، يا رب العالمين ، و أن تغفر لنا و لهم ، إنك علي كل شي قدير . اللهم اليك تعمدت بحاجتي ، و بك انزلت اليوم فقري و فاقتي و مسكنتي ، و إني بمغفرتك و رحمتك اوثق مني بعملي ، و لمغفرتك و رحمتك اوسع من ذنو ، فصل علي محمد و آل محمد ، و تول قضاء كل حاجة هي لي بقدرتك عليها ، و تيسير ذلك عليك ، و بفقري اليك ، و غناك عني ، فإني لم اصب خيرا قط إلا منك ، و لم يصرف عني سوء قط احد غيرك و لا ارجو لامر اخرتي و دنياي سواك . اللهم من تهيأ و تعبا و اعد و استعد لوفادة الي مخلوق رجاء رفده و نوافله و طلب نيله و جائزته ، فاليك يا مولاي كانت اليوم تهيئتي و تعبئتي و اعدادي و استعدادي رجاء عفوك و رفدك و طلب نيلك و جائزتك . اللهم فصل علي محمد و آل محمد ، و لا تخيب اليوم ذلك من رجائي ، يا من لا يحفيه سائل و لا ينقصه نائل ، فإني لم اتك ثقة مني بعمل صالح قدمته ، و لا شفاعة مخلوق رجوته إلا شفاعة محمد و اهل ته عليه و عليهم سلامك . اتيتك مقرا بالجرم و الاساءة الي نفسي ، اتيتك ، ارجو عظيم عفوك الذي عفوت به عن الخاطئين ، ثم لم يمنعك طول عكوفهم علي عظيم الجرم أن عدت عليهم بالرحمة و المغفرة . فيا من رحمته واسعة ، و عفوه عظيم ، يا عظيم يا عظيم ، يا كريم يا كريم ، صل علي محمد و آل محمد و عد علي برحمتك ، و تعطف علي بفضلك ، و توسع علي بمغفرتك . اللهم إن هذا المقام لخلفائك ، و اصفيائك و مواضع امنائك في الدرجة الرفيعة التي اختصصتهم بها قد ابتزوها ، و أنت المقدر لذلك لا يغالب امرك ، و لا يجاوز المحتوم من تدرك كيف شئت و أني شئت و لما انت اعلم به غيرمتهم علي خلقك و لا لارادتك حتي عاد صفوتك و خلفاؤك مغلون مقهورين مبتزين يرون حكمك مبدلا ، و كتابك منبوذا ، و فرائضك محرفة عن جهات اشراعك ، و سنن نك ، متروكة . اللهم العن اعداءهم من الاولين و الاخرين ، و من رضي بفعالهم و اشياعهم و اتباعهم . اللهم صل علي محمد و آل محمد ، إنك حميد مجيد ، كصلواتك و بركاتك و تحياتك علي اصفيائك ابراهيم و آل ابراهيم ، و عجل الفرج و الروح و النصرة و التمكين و التاييد لهم . اللهم و اجعلني من اهل التوحيد و الايمان بك ، و التصديق برسولك ، و الائمة الذين حتمت طاعتهم ممن يجري ذلك به و علي يديه ، امين رب العالمين . اللهم ليس يرد غضبك إلا حلمك ، و لا يرد سخطك إلا عفوك ، و لا يجير من عقابك إلا رحمتك ، و لا ينجيني منك إلا التضرع اليك و ن يديك ، فصل علي محمد و آل محمد و هب لنا - يا الهي - من لدنك فرجا بالقدرة التي بها تحيي اموات العباد ، و بها تنشر ميت البلاد . و لا تهلكني - يا الهي - غما حتي تستجيب لي ، و تعرفني الاجابة في دعائي و اذقني طعم العافية الي منتهي اجلي ، و لا تشمت عدوي و لا تمكنه من عنقي ، و لا تسلطه علي . الهي إن رفعتني فمن ذا الذي يضعني ، و إن وضعتني فمن ذا الذي يرفعني ، و إن اكرمتني فمن ذا الذي يهينني ، و إن اهنتني فمن ذا الذي يكرمني ، و إن عذبتني فمن ذا الذي يرحمني ، و إن اهلكتني فمن ذا الذي يعرض لك في عبدك ، أو يسألك عن امره ، و قد علمت أنه ليس في حكمك ظلم و لا في نقمتك عجلة ، و إنما يعجل من يخاف الفوت ، و إنما يحتاج الي الظلم الضعيف ، و قد تعاليت - يا الهي - عن ذلك علوا كرا . اللهم صل علي محمد و آل محمد ، و لا تجعلني للبلاء غرضا ، و لا لنقمتك نصبا ، و مهلني ، و نفسني ، و اقلني عثرتي ، و لا تبتليني ببلاء علي اثر بلاء فقد تري ضعفي و قلة حيلتي و تضرعي اليك . اعوذ بك اللهم اليوم من غضبك ، فصل علي محمد و آله ، و اعذني . و استجير بك اليوم من سخطك ، فصل علي محمد و آله ، و اجرني . و أسألك امنا من عذابك فصل علي محمد و آله ، و امني . و استهديك ، فصل علي محمد و آله ، و اهدني . واستنصرك ، فصل محمد و آله ، وانصرني . و استرحمك ، فصل علي محمد و آله ، و ارحمني . و استكفيك ، فصل علي محمد و آله ، و اكفني . و استرزقك ، فصل علي محمد و آله ، و ارزقني . و استعينك ، فصل علي محمد و آله ، و اعني . و استغفرك لما سلف من ذنو ، فصل علي محمد و آله ، و اغفر لي . و استعصمك ، فصل علي محمد و آله ، و اعصمني ، فإني لن اعود لشي ء كرهته مني إن شئت ذلك . يا رب يا رب ، يا حنان يا منان ، يا ذا الجلال و الاكرام ، صل علي محمد و آله ، و استجب لي جميع ما سألتك و طلبت اليك و رغبت فيه اليك ، و أرده و قدره و اقضه و أمضه ، و خرلي فيما تقضي منه ، و بارك لي في ذلك ، و تفضل علي به ، و اسعدني بما تعطيني منه ، و زدني من فضلك و سعة ما عندك ، فإنك واسع كريم ، و صل ذلك بخير الاخرة و نعيمها ، يا ارحم الراحمين .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

(1) بار خدايا اين روز ( بر اثر بسياري ثواب و پاداش و روا شدن خواسته ها روز ) ي است با بركت و نيكويي و با يمن و شگون ، و مسلمانان در اطراف زمين تو در آن ( براي عبادت و بندگي ) اجتماع نموده اند ، درخواست كننده ( آمرزش ) و طلب كننده ( نعمت ) و خواهنده ( پاداش ) و ترسنده ايشان ( از عذاب ، در مساجد و معابد و جايگاههاي پرستش تو ) حاضر مي شوند ، و ناي در حاجتها و خواسته هاي آنان تويي ، پس به سبب بخشش و نيكيت و آسان بودن بر تو آنچه را كه مي خواهم ، از تو درخواست مي كنم كه بر محمد و آل او درود فرستي
(2) و بار خدايا پروردگار ما تو را است تسلط و پادشاهي ( حقيقي ، چون مبدا و پديدآورنده هر چيز تويي ، و پادشاهي ديگري از جانب توست ) و مر تو را است حمد و سپاس ( زيرا هر نعمتي را تو عطا فرموده اي ، و حمد ديگري از جهت آن است كه نعمت تو بر دست او روان گشته ) خدايي جز تو نيست ، خداي بردبار ( در كيفر گناهكاران شتاب نمي كني ) بزرگوار مهربان بسيار نعمت دهنده داراي عظمت و احسان ، پديدآورنده آسمانها و زمين ، از تو درخواست مي نمايم كه هرگاه ميان بندگان خود كه با ايمانند خير و نيكي يا تندرستي يا بركت و فراواني يا هدايت و رستگاري يا عمل به طاعت و فرمانبري از خويش ، يا خيري را كه به سبب آن برايشان منت مي نهي و آنان را به سويت راهنمايي مي كني ، يا براي آنها در درگاهت درجه و پايه اي بلند مي گرداني ، يا به وسيله آن نيكي اي از نيكي دنيا و آخرت به اينان عطا مي نمايي ، قسمت كني نصيب و بهره من را از آن بسيار گردان ( جمله ان توفر حظي و نصي منه در شتر نسخ خطي و چا نيست ، بنابراين از قرينه كلام و آنچه ان دلالت بر آن دارد دانسته مي شود كه مضمون اين جمله يا مانند آن در نظر گرفته شده است )
(3) بار خدايا مر تو را است پادشاهي و سپاس ، پرستش شده اي جز تو نيست ، از تو درخواست مي كنم كه درود فرستي بر محمد بنده و فرستاده و دوست و اختيار شده و برگزيده خود از آفريدگانت ، و بر آل محمد كه نيكوكاران و ( از گناهان ) پاكان و ( به روانشان ) سود رسانند ، درودي كه كسي جز تو بر شمردن آن توانايي نداشته باشد ، و اين كه ما را در دعا و درخواست شايسته هر كه از بندگان با ايمانت كه در اين روز تو را مي خواند شريك گرداني ، اي پروردگار جهانيان ، و ما و ايشان را امرزي ، زيرا تو بر هر چيز توانايي ( قدير كسي است كه هر چه را بخواهد انجام مي دهد ، از اين رو جز خداي تعالي به آن وصف نمي شود )
(4) بار خدايا حاجت و خواسته ام را به سوي تو قصد نمودم ( براي روا ساختن آن كسي را جز تو در نظر نگرفتم ) و درويشي و نيازمندي و چيزيم را به درگاهت فروآوردم ( چون مي دانم جز تو من را نياز نمي گرداند ) در حالي كه اطمينانم به آمرزش و رحمت و مهربانيت از عمل و كردارم شتر است ، و همانا آمرزش و رحمتت از گناهانم فراختر است ، پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و روا كردن هر حاجت و درخواستي را كه دارم به سبب تواناييت بر آن ، و آسان بودنش بر تو ، و نيازمندي من به تو ، و نيازي تو از من ، تو خود متكفل شو و بپذير ، زيرا من هرگز جز از جانب تو به خير و نيكي نرسيده ام و هرگز جز تو كسي بدي را از من برنگردانده است ، و براي كار ( رهايي از عذاب و كيفر در ) آخرت و ( اصلاح گرفتاريهاي در ) دنيايم جز تو را اميدوار نيستم
(5) بار خدايا هر كس براي رفتن به سوي مخلوق و آفريده اي به اميد صله و عطاها و درخواست احسان و بخشش او مهيا و آماده شود ، پس اي مولي و آقاي من مهيا و آماده شدن من امروز به اميد عفو و گذشت و درخواست احسان و بخششت به سوي توست
(6) بار خدايا پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و امروز آن اميد من را نوميد مگردان ، اي كسي كه ( درخواست ) درخواست كننده اي او را به رنج نمي اندازد ، و عطا و بخششي ( توانگري ) او را كم نمي گرداند ، زيرا من از روي اعتماد داشتنم به كردار شايسته اي كه آن را ش فرستاده ( بجا آورده ) و به شفاعت و ميانجيگري مخلوق و آفريده اي كه به او اميد داشته باشم جز شفاعت محمد و اهل ت و خويشان او ( حضرت زهرا و ائمه معصومين - عليهم السلام - ) كه بر او و ايشان درود تو باد ، به سوي تو نيامده ام
(7) به درگاه تو آمده ام در حالي كه به گناه و بد كردن به خود اعتراف دارم ، به درگاه تو آمده ام در حالي كه آن عفو و گذشت بزرگت را اميدوارم كه به سبب آن از گناهكاران گذشتي ، سپس طول و بسياري ايستادگيشان بر گناه بزرگ تو را بازنداشته از اين كه برايشان رحمت و آمرزش احسان نمايي
(8) پس اي كسي كه رحمت و مهرباني او فراخ ( مؤمن و كافر را فراگيرد ) و عفو و گذشتش بزرگ ( بسيار ) است ، اي عظيم و بزرگوار ( كه عقول به كنه ذات مقدسه ات نبرد ) اي كريم و بخشنده ، بر محمد و آل محمد درود فرست ، و به رحمت و مهربانيت بر من احسان فرما ، و به فضل و نيكيت بر من مهربان باش ، و به آمرزشت بر من گشايش ده
(9) بار خدايا اين مقام و جايگاه ( نماز عيد و جمعه بجا آوردن ، يا مقام امامت و خلافت ) براي خلفا و جانشينان و برگزيدن تو ( ائمه معصومين - عليهم السلام - ) است ، و ( دشمنان دين مانند خلفاي بني اميه ) جاهاي امنا و درستكاران تو را در درجه و پايه بلندي كه ايشان را به آن اختصاص و برتري داده اي ربودند ( غصب كرده به ظلم و ستم گرفتند ، عبدالله ابن دينار گفته : حضرت باقر - عليه السلام - فرمود : اي عبدالله در هر عيد اضحي و فطر كه مخصوص مسلمانان است و حزن و اندوه آل محمد تازه مي گردد ، گفتم چرا چنين است ؟ فرمود : براي آن كه مي نند حق خودشان " " امامت و خلافت " در دست ديگران است ) و ( براي امتحان و آزمايش بندگانت ) تويي تقديركننده براي آن ( غصب خلافت ) در حالي كه امر و فرمان تو مغلوب نمي شود ( هر طور مقدر كرده اي واقع مي گردد ) و از تدر ( قضا و قدر ) قطعي تو هرگونه خواسته باشي و هر زمان و روزگار كه بخواهي درنمي گذرد ، و تويي تقديركننده براي آنچه ( حكمت اقتضا مي كند و ) تو به آن ( از ديگران ) داناتري ، در آفرينش ( يا در قضا و قدر ) و اراده خواسته ات متهم نيستي ( گمان ظلم و ستم و ناداني به تو برده نمي شود ، ناگفته نماند : از جمله وانت المقدر لذلك معني جبر توهم نشود ، زيرا مقصود از اين كه خداي تعالي آن را تقدير نموده آن است كه صفات و حدود و كيفيات و زمان و مكان و ساير خصوصيات آن را به طوري كه كم و زياد نمي شود تعيين فرموده ، نه آن كه آن را ايجاد نموده تا غصب خلافت بر اثر تقدير او بوده و غصب كنندگان ناچار گشته نتوانند خلاف آن رفتار نمايند ، و شايد گفتار امام - عليه السلام - و پس از آن : غير متهم علي خلقك ولا لارادتك اشاره به اين نكته باشد ، والله اعلم ) تا اين كه ( بر اثر غصب خلافت ) برگزيدگان و جانشينان تو شكست خوردند و حقشان از دست رفت ، حكم تو را تبديل گشته ، و كتاب تو ( قرآن مجيد ) را دور افتاده ، و واجبات را از مقاصد راههاي روشن تو تغيير يافته ، و روشهاي غمبرت ( مستحبات ) را ترك شده مي نند
(10) بار خدايا دشمنان ايشان را از شينيان و آيندگان ( تا روز قيامت ) و هر كه را به اعمال و كردار آنان راضي و خشنود مي شود و دوستان و روانشان را لعنت كن ( از رحمت خود نوميد و عذاب و كيفر فرما . تصريح امام - عليه السلام - به لعن بر دشمنان جانشينان و برگزيدگان خدا بر مشروعيت و روا بودن لعن بر كسي كه سزاوار است ، بلكه بر مستحب بودن آن و اين كه لعن كننده را ثواب و پاداش است دلالت دارد ، زيرا اگر چنين نبود آن حضرت در اين روز شريف تصريح به آن نمي نمود و آن را از جمله دعايي كه به وسيله آن به درگاه خداوند سبحان تقرب مي جويند قرار نمي داد ، و طريقه و روش ، اماميه " شيعه دوازده امامي " هم همين است ، و گاهي لعن به كسي كه مستحق و سزاوار آن است عبادت است مانند صلوة و درود بر كسي كه شايسته آن مي باشد ، و چنان كه درود گوينده را ثواب و پاداش است همچنين لعن كننده را پاداش مي دهند هرگاه لعن او به جا و براي به دست آوردن خشنودي خدا باشد ، و لعن كردن خداي عز وجل در آيات بسيار از قرآن كريم و امر به لعن در بعض آنها بر اين مطلب دلالت دارد " سوره 2 ، آيه 159 " : اولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون ( آيه 161 ) : اولئك عليهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعين يعني آنها را " كه حق پنهان گردانند " خدا و لعنت كنندگان " از انس و جن و فرشتگان " لعنت مي كنند " خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و به كيفر رساند و ديگران ايشان را نفرين مي نمايند " آنانند كه لعنت خدا و همه فرشتگان و مردم بر ايشان است . پس مراد از ويلعنهم اللاعنون و از والملائكه والناس اجمعين امر به فرشتگان و مردم است به لعن كساني كه خدا آنها را لعن فرموده ، و از غمبر - صلي الله عليه وآله - روايت شده كه گروهي از معصيت كاران را لعن نموده مانند فرمايش آن حضرت : خدا لعنت كند كسي را كه پدر و مادر خود را لعن مي نمايد ، و فرمايش آن بزرگوار : خدا لعنت كند رباخوار را . و گاهي لعن واجب و جزء ايمان است هرگاه قصد لعن كننده زاري جستن باشد ، زيرا خداوند سبحان چنان كه دوست داشتن دوستانش را واجب كرده دشمن داشتن دشمنانش و زاري از آنان را هم واجب نموده ، در قرآن مجيد " سوره 58 ، آيه 22 " فرموده : لا تجد قوما يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادون من حاد الله ورسوله ولو كانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم يعني " اي غمبر " مردمي را كه به خدا و روز قيامت ايمان مي آورند " چنين " نخواهي يافت كه با دشمنان خدا و رسول او دوستي كنند و اگر چه آن دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان ايشان باشند . و گفته اند : هر گفتار و كرداري كه موجب عقاب و كيفر گردد جايز است گوينده و بجا آورنده را لعن نمود ، زيرا لعن از خداي تعالي همان دور ساختن از رحمت و به كيفر رساندن است )
(11) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، زيرا تو ( در همه افعال و كردارت ) ستوده شده بزرگواري ( داراي احسان و نيكي بسياري ، درودي ) مانند رحمتها و نيكيها و درودهاي تو به برگزيدگانت : ابراهيم و آل ابراهيم ، و به گشايش و دور شدن غم و اندوه و آسايش و ياري كردن و تسلط دادن و كمك كردن ايشان تعجيل و شتاب فرما
(12) بار خدايا و من را از اهل توحيد ( كساني كه به يكتايي و شريكي تو اقرار دارند ) و از اهل ايمان و گروندگان به خود و از اهل تصديق و اعتراف كنندگان به غمبرت و شواياني كه طاعت و روي از ايشان را واجب كرده اي قرار ده ، از كساني كه آن توحيد و ايمان و تصديق به وسيله ايشان و به دستهاي آنها واقع مي گردد ( از آنان كه مردم را به راه حق راهنمايانند ) دعايم را روا كن ، اي پروردگار هر صنفي از اصناف آفريده شدگان
(13) بار خدايا خشم ( اراده انتقام ) تو را جز بردباريت ( شتاب نكردنت در كيفر ) و سختي خشمت را جز عفو و گذشت بازنمي گرداند ، و جز رحمت و مهربانيت از عذابت زنها نمي دهد ، و من را از ( عقاب ) تو جز تضرع و زاري به درگاهت و در برابرت نمي رهاند ، پس بر محمد و آل محمد درود فرست ، و ما ( روان محمد و آل محمد - عليهم السلام - ) را - اي خداي من - از جانب خود به وسيله قدرت و توانايي كه با آن مردگان بندگانت را زنده مي گرداني ، و شهرهاي مرده ( گياه و ميوه ) را زندگي مي بخشي ( انواع خوراك و پوشاك در آنها مي روياني ) گشايشي ببخش ( غم و اندوهمان را دور ساز )
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

(14) و من را - اي خداي من - اندوهناك نميران ( يا عذاب مكن ) تا دعايم را مستجاب فرمايي ( درخواست آمرزشم را بپذيري ) و از اجابت و رواكردن دعايم آگاهم سازي ، و مزه عافيت و تندرستي را تا پايان زندگيم به من بچشان ، و دشمنم را بر من شاد مگردان ، و او را بر من مسلط و توانا منما
(15) اي خداي من اگر تو من را بلند مرتبه گرداني پس كيست آن كه من را پست نمايد ، و اگر من را پست كني پس كيست آن كه بلندم گرداند ، و اگر من را گرامي داري پس كيست آن كه خوارم كند ، و اگر من را خوار كني پس كيست آن كه گراميم دارد ، و اگر من را عذاب و شكنجه نمايي پس كيست آن كه بر من رحم و مهرباني داشته باشد ، و اگر من را هلاك و تباه سازي پس كيست آن كه درباره بنده ات براي تو مانع و جلوگير شود ، يا تو را از كار او ( از روي منازعه و اعتراض ) پرستش نمايد ؟؟ و من دانسته ام كه در حكم و فرمانت ستمي و در انتقام و به كيفر رساندنت شتا نيست ، و جز اين نيست كه كسي شتاب مي كند كه از فوت شدن و وقت كار گذشتن بترسد ، و ضعيف و ناتوان به ستم نيازمند است ، و تو - اي خداي من - برتري از اين كه ستم يا شتاب كني برتري بزرگ ( پايان )
(16) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و من را هدف بلا و گرفتاري و نشانه انتقام و به كيفر رساندنت مگردان ( از هر جهت و هر سو قصد انتقام من مكن ) و من را مهلت ده ، و اندوهم را ببر ، و از لغزشم درگذر ، و به بلايي در بلايي گرفتارم مساز ، زيرا ناتواني و چارگي و تضرع و زاريم را به سوي خود مي ني
(17) بار خدايا امروز از خشمت به تو پناه مي برم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را پناه ده
(18) و امروز از خشم سخت تو از تو زنهار مي جويم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را زنهار ده
(19) و ايمني از عذاب و كيفرت را از تو درخواست مي نمايم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ايمن گردان
(20) و از تو هدايت و راهنمايي مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ( به راه حق ) راهنمايي ( ثابت و پا بر جا ) نما
(21) و از تو ( بر دشمن ) ياري مي خواهم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ياري فرما
(22) و از تو رحمت و مهرباني درخواست مي كنم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و بر من رحم كن
(23) و از تو نيازي مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را نياز گردان
(24) و از تو روزي ( عطا و بخشش : خوردني و غير آن ) مي خواهم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را روزي ده
(25) و از تو كمك طلب مي كنم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را ( در هر كاري ) كمك نما
(26) و از گناهان گذشته ام آمرزش مي طلبم ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و من را امرز
(27) و از تو مي خواهم كه من را ( از معصيت و نافرماني ) بازداري ، پس بر محمد و آل او درود فرست و من را بازدار ، زيرا اگر تو بخواهي ( توفيقم دهي و زنده ام داري ) من هرگز به چيزي كه آن را از من ناپسنديده اي برنمي گردم ( پس از اين گناهي بجا نمي آورم )
(28) اي پروردگار من اي پروردگار من ، اي بسيار مهربان اي بسيار بخشنده ، اي داراي عظمت و احسان ( غمبر اكرم - صلي الله عليه و آله - فرموده : الظوا ا ذاالجلال والاكرام يعني به گفتن يا ذاالجلال والاكرام مداومت داشته آن را هميشه و بسيار بگوييد ، و روايت شده : آن حضرت به مردي گذشت كه نماز مي خواند و مي گفت : يا ذاالجلال والاكرام ، فرمود : دعاي تو مستجاب و پذيرفته شد ) بر محمد و آل او درود فرست ، و آنچه از تو طلده و خواسته ام و در آن به درگاه تو تضرع و زاري نمودم برايم مستجاب فرما ، و آن را بخواه و مقدر و حكم كن و بگذران ، و در آنچه از خواسته هايم كه حكم مي كني براي من خير ده ، و در آن بركت و نيكيت را درباره ام ثابت و پا برجا گردان ، و به وسيله آن بر من احسان نما ، و من را به آنچه از آن عطا مي كني نيكبخت ساز ، و از فضل و بخشش خود و فراخي آنچه ( خيرات و نيكيها كه ) نزد توست به من افزا ، زيرا تو توانگر بخشنده اي ، و آن را به خير و نيكي آخرت ( بهشت ) و نعمت فراوان آن سرا وسته فرما ، اي مهربانترين مهربانان .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

نيايش در روز عرفه
الحمد لله رب العالمين . اللهم لك الحمد بديع السموات و الارض ، ذا الجلال و الاكرام ، رب الارباب ، و آله كل مألوه ، و خالق كل مخلوق ، و وارث كل شي ء ، ليس كمثله شي ء ، و لا يعزب عنه علم شي ء ، و هو بكل شي ء محيط ، و هو علي كل شي ء رقيب . أنت الله لا إله إلا أنت ، الاحد المتوحد الفرد المتفرد . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الكريم المتكرم ، العظيم المتعظم ، و الكر المتكبر . و أنت الله لا إله إلا أنت ، العلي المتعال ، الشديد المحال . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الرحمن الرحيم ، العليم الحكيم . و أنت الله لا إله إلا أنت ، السميع البصير ، القديم الخر . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الكريم الاكرم ، الدائم الادوم . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الاول قبل كل احد ، و الاخر بعد كل عدد . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الداني في علوه ، و العالي في دنوه . و أنت الله لا إله إلا أنت ، ذو البهاء و المجد ، و الكبرياء و الحمد . و أنت الله لا إله إلا أنت ، الذي أنشأت الاشياء من غير سنخ ، و صورت ما صورت من غير مثال ، و ابتدعت المبتدعات بلا احتذاء . أنت الذي قدرت كل شي ء تقديرا ، و يسرت كل شي ء تيسيرا ، و دبرت ما دونك تدرا . أنت الذي لم يعنك علي خلقك شريك ، و لم يوازرك في امرك وزير ، و لم يكن لك مشاهد و لا نظير . أنت الذي اردت فكان حتما ما اردت ، و قضيت فكان عدلا ما قضيت ، و حكمت فكان نصفا ما حكمت . أنت الذي لا يحويك مكان ، و لم يقم لسلطانك سلطان ، و لم يعيك برهان و لا ان . أنت الذي احصيت كل شي ء عددا ، و جعلت لكل شي ء امدا ، و قدرت كل شي ء تقديرا . أنت الذي قصرت الاوهام عن ذاتيتك ، و عجزت الافهام عن كيفيتك ، و لم تدرك الابصار موضع اينيتك . أنت الذي لا تحد فتكون محدودا ، و لم تمثل فتكون موجودا ، و لم تلد فتكون مولودا . أنت الذي لا ضد معك فيعاندك ، و لا عدل لك فيكاثرك ، و لاند لك فيعارضك . أنت الذي ابتدء و اخترع ، و استحدث ، و ابتدع ، و احسن صنع ما صنع . سبحانك ! ما اجل شأنك ، و اسني في الاماكن مكانك ، و اصدع بالحق فرقانك ! سبحانك ! من لطيف ما الطفك ، و رؤوف ما ارءفك ، و حكيم ما اعرفك ! سبحانك ! من مليك ما امنعك ، و جواد ما اوسعك ، و رفيع ما ارفعك ! ذو البهاء و المجد و الكبرياء و الحمد . سبحانك ! بسطت بالخيرات يدك ، و عرفت الهداية من عندك ، فمن التمسك لدين أو دنيا وجدك ! سبحانك ! خضع لك من جري في علمك ، و خشع لعظمتك ما دون عرشك ، و انقاد للتسليم لك كل خلقك . سبحانك ! لا تحس و لا تجس و لا تمس و لا تكاد و لا تماط و لا تنازع و لا تجاري و لا تماري و لا تخادع و لا تماكر . سبحانك ! سلك جدد ، و امرك رشد ، و أنت حي صمد . سبحانك ! قولك حكم ، و قضاوءك حتم ، و ارادتك عزم ! سبحانك ! لا راد لمشيتك ، و لا مبدل لكلماتك ! سبحانك ! باهر الايات ، فاطر السموات ، بارئ النسمات ! لك الحمد حمدا يدوم بدوامك . و لك الحمد حمدا خالدا بنعمتك . و لك الحمد حمدا يوازي صنعك . و لك الحمد حمدا يزيد علي رضاك . و لك الحمد حمدا مع كل حامد ، و شكرا يقصر عنه شكر كل شاكر . حمدا لا ينبغي إلا لك ، و لا يتقرب به إلا اليك . حمدا يستدام به الاول ، و يستدعي به دوام الاخر . حمدا يتضاعف علي كرور الازمنة ، و يتزايد اضعافا مترادفة . حمدا يعجز عن احصائه الحفظة ، و يزيد علي ما احصته في كتابك الكتبة . حمدا يوازن عرشك المجيد ، و يعادل كرسيك الرفيع . حمدا يكمل لديك ثوابه ، و يستغرق كل جزاء جزاؤه . حمدا ظاهره وفق لباطنه ، و باطنه وفق لصدق النية . حمدا لم يحمدك خلق مثله ، و لا يعرف احد سواك فضله . حمدا يعان من اجتهد في تعديده ، و يؤيد من اغرق نزعا في توفيته . حمدا يجمع ما خلقت من الحمد ، و ينتظم ما أنت خالقه من بعد . حمدا لا حمد اقرب الي قولك منه ، و لا احمد ممن يحمدك به . حمدا يوجب بكرمك المزيد بوفوره ، و تصله بمزيد بعد مزيد طولا منك . حمدا يجب لكرم وجهك ، و يقابل عز جلالك . رب صل علي محمد و آل محمد : المنتجب المصطفي المكرم المقرب ، افضل صلواتك ، و بارك عليه اتم بركاتك ، و ترحم عليه امتع رحماتك . رب صل علي محمد و آله ، صلوة زاكية لا تكون صلوة ازكي منها و صل عليه صلوة نامية لا تكون صلوة انمي منها ، و صل عليه صلوة راضية لا تكون صلوة فوقها . رب صل علي محمد و آله ، صلوة ترضيه و تزيد علي رضاه ، و صل عليه صلوة ترضيك و تزيد علي رضاك له ، و صل عليه صلوة لا ترضي له إلا بها ، و لا تري غيره لها اهلا . رب صل علي محمد و آله ، صلوة تجاوز رضوانك ، و يتصل اتصالها ببقائك ، و لا ينفد كما لا تنفد كلماتك . رب صل علي محمد و آله ، صلوة تنتظم صلوات ملائكتك و أنائك و رسلك و آله طاعتك ، و تشتمل علي صلوات عبادك من جنك و إنسك و اهل إجابتك ، و تجتمع علي صلوة كل من ذرات و برأت من اصناف خلقك . رب صل عليه و آله ، صلوة تحيط بكل صلوة سالفة و مستأنفة ، و صل عليه و علي آله ، صلوة مرضية لك و لمن دونك ، و تنشئ مع ذلك صلوات تضاعف معها تلك الصلوات عندها ، و تزيدها علي كرور الايام زيادة في تضاعيف لا يعدها غيرك . رب صل علي اطائب اهل ته الذين اخترتهم لأمرك ، و جعلتهم خزنة علمك ، و حفظة دينك ، و خلفاءك في أرضك ، و حججك علي عبادك ، و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهيرا بارادتك ، و جعلتهم الوسيلة اليك ، و المسلك إلي جنتك . رب صل علي محمد و آله ، صلوة تجزل لهم بها من نحلك و كرامتك ، و تكمل لهم الاشياء من عطاياك و نوافلك ، و توفر عليهم الحظ من عوائدك و فوائدك . رب صل عليه و عليهم صلوة لا أمد في أولها ، و لا غاية لأمدها ، و لا نهاية لاخرها . رب صل عليهم زنة عرشك و ما دونه ، و ملأ سمواتك و ما فوقهن ، و عدد أرضيك و ما تحتهن و ما نهن ، صلوة تقربهم منك زلفي ، و تكون لك و لهم رضي ، و متصلة بنظائرهن أبدا . اللهم إنك أيدت دينك في كل أوان بإمام أقمته علما لعبادك ، و منارا في بلادك بعد أن وصلت حبله بحبلك ، و جعلته الذريعة إلي رضوانك ، و افترضت طاعته ، و حذرت معصيته ، و أمرت بامتثال أوامره ، و الانتهاء عند نهيه ، و ألا يتقدمه متقدم ، و لا يتأخر عنه متأخر ، فهو عصمة اللائذين ، و كهف المؤمنين ، و عروة المتمسكين ، و بهاء العالمين . اللهم فأوزع لوليك شكرما أنعمت به عليه ، و أوزعنا مثله فيه ، و اته من لدنك سلطانا نصيرا ، و افتح له فتحا يسيرا ، و أعنه بركنك الأعز ، و اشدد أزره ، و قو عضده ، وراعه بعينك ، و احمه بحفظك ، و انصره بملائكتك ، و امدده بجندك الاغلب . و أقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن رسولك ، - صلواتك اللهم - عليه و آله ، و أحي به ما اماته الظالمون من معالم دينك ، و اجل به صداء الجور عن طريقتك ، و أبن به الضراء من سلك ، و ازل به الناكن عن صراطك ، و امحق به بغاة قصدك عوجا . و ألن جانبه لأوليائك ، و ابسط يده علي اعدائك ، و هب لنا رافته و رحمته و تعطفه و تحننه ، و اجعلنا له سامعين مطيعين ، و في رضاه ساعين ، و إلي نصرته و المدافعة عنه مكنفين ، و إليك و إلي رسولك - صلواتك اللهم عليه و آله - بذلك متقرن . اللهم و صل علي أوليائهم المعترفين بمقامهم ، المتبعين منهجهم ، المقتفين اثارهم ، المستمسكين بعروتهم ، المتمسكين بولايتهم المؤتمين بإمامتهم المسلمين لأمرهم ، المجتهدين في طاعتهم ، المنتظرين أيامهم ، المادين إليهم أعينهم ، الصلوات المباركات الزاكيات الناميات الغاديات الرائحات . و سلم عليهم و علي ارواحهم ، و اجمع علي التقوي أمرهم ، و أصلح لهم شؤونهم ، و تب عليهم ، إنك أنت التواب الرحيم ، و خير الغافرين ، و اجعلنا معهم في دار السلام برحمتك ، يا أرحم الراحمين . اللهم هذا يوم عرفة يوم شرفته و كرمته و عظمته ، نشرت فيه رحمتك و مننت فيه بعفوك ، و أجزلت فيه عطيتك ، و تفضلت به علي عبادك .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

اللهم و أنا عبدك الذي أنعمت عليه قبل خلقك له و بعد خلقك إياه ، فجعلته ممن هديته لدينك ، و وفقته لحقك ، و عصمته بحبلك ، و أدخلته في حزبك ، و ارشدته لموالاة أوليائك و معاداة أعدائك . ثم أمرته فلم يأتمر ، و زجرته فلم ينزجر ، و نهيته عن معصيتك فخالف أمرك إلي نهيك ، لا معاندة لك ، و لا استكبارا عليك ، بل دعاه هواه إلي ما زيلته و إلي ما حذرته ، و أعانه علي ذلك عدوك و عدوه ، فاقدم عليه عارفا بوعيدك ، راجيا لعفوك ، واثقا بتجاوزك ، و كان احق عبادك مع ما مننت عليه ألا يفعل . و ها أنا ذا ن يديك صاغرا ذليلا خاضعا خاشعا خائفا ، معترفا بعظيم من الذنوب تحملته ، و جليل من الخطايا اجترمته ، مستجيرا بصفحك ، لائذا برحمتك ، موقنا أنه لا يجيرني منك مجير ، و لا يمنعني منك مانع . فعد علي بما تعود به علي من اقترف من تغمدك ، وجد علي بما تجود به علي من ألقي ده إليك من عفوك ، و امنن علي بما لا يتعاظمك أن تمن به علي من أملك من غفرانك . و اجعل لي في هذا اليوم نصيبا أنال به حظا من رضوانك ، و لا تردني صفرا مما ينقلب به المتعبدون لك من عبادك . و إني و إن لم اقدم ما قدموه من الصالحات فقد قدمت توحيدك و نفي الاضداد و الانداد و الاشباه عنك ، و أتيتك من الابواب التي أمرت أن تؤتي منها ، و تقربت إليك بما لا يقرب أحد منك إلا بالتقرب به .
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

نیایش عرفه
(1) سپاس مر خداي را كه پروردگار جهانيان است
(2) بار خدايا سپاس تنها براي توست اي پديدآورنده آسمانها و زمين ، اي داراي نيازي و احسان كامل ( يا اي سزاوار بزرگي و منزه بودن از آنچه لايق به تو نيست ) اي مالك و دارنده دارندگان ( يا اي سيد و مهتر مهتران ) و اي خدا و پرستيده شده هر پرستيده اي ، و اي آفريننده هر آفريده اي ، و اي ميراث برنده هر چيز ( زيرا پس از نابود شدن خلق باقي است ، و بازگشت هر چيز به سوي اوست ، و وارث كسي است كه دارايي پس از فاني شدن دارنده به او رسد ) چيزي مانند او نيست ( زيرا اگر از آفريده او مانندي برايش مي بود ، مانند آفريده خود به آفريننده اي نيازمند بود ، جمله ليس كمثله شي ء از قرآن كريم " سوره 42 ، آيه 11 " اقتباس شده است ) و علم چيزي ( آنچه دانسته و از آن گفتگو شود ) از او پنهان نمي باشد ( اشاره به قول خداي تعالي " سوره 10 ، آيه 61 " : وما يعزب عن ربك من مثقال ذرة في الارض ولا في السماء ولا اصغر من ذلك ولا اكبر الا في كتاب من يعني به اندازه ذره اي " غبار منتشر در هوا " در زمين و آسمان از پروردگار تو پنهان نيست ، و كوچكتر از ذره و بزرگتر از آن در كتاب آشكار " لوح محفوظ و علم خداي تعالي " نوشته شده ) و او به ( اطراف ) هر چيز احاطه دارد ( به ظاهر و باطن آن داناست ، اين جمله از قرآن مجيد " سوره 41 ، آيه 54 " : الا انه بكل شي ء محيط گرفته شده است ) و او بر هر چيز نگهبان است ( قرآن شريف " سوره 33 ، آيه 52 " : وكان الله علي كل شي ء رقيبا )
(3) تويي خدايي كه پرستش شده اي جز تو نيست ، يكتاي تنهاي يگانه مانندي
(4) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، كريم و بخشنده در منتهاي كرم و بخشندگي ، عظيم و بزرگ كه در عظمت و بزرگي مانندي ، بزرگواري كه همه را نسبت به ذات مقدسه خود كوچك و پست مي ني ( چون بزرگي مخصوص توست ، و جز تو هر كه آن را به خود ببندد انديشه اش نادرست است )
(5) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، بلند مرتبه در منتهاي بلندي ( يا بلند مرتبه منزه از صفات مخلوق و از هر چه برتو روا نيست ) كه انتقام و به كيفر رساندنت سخت است
(6) و تويي خدايي كه جز تو پرستش شده اي نيست ، بخشنده مهربان داناي ( به هر چيز و ) درست كرداري
(7) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، شنوا نا قديم و ديرينه و ( از جنبش و آرامش هر ذره اي ) آگاهي
(8) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، كريم و بخشنده اي كه در بخشندگي ( از همه ) افزوني ( زيرا چندان نعمت مي رساني كه مانند آن را جز تو توانا نمي باشد ) دايم و هميشه اي در نهايت هميشگي ( دوام تو بر هر چه هست افزوني دارد ، زير جاوداني تو از ذات توست )
(9) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، ش از هر يك اول و آغازي ( مبدا هستي ) و پس از هر شمرده شده ( آنچه جز توست كه ممكن است و هر ممكني لااقل مركب از امكان ، وجود ، جنس و فصل يا ماده صورت است ) آخر و مرجعي
(10) و تويي خدايي كه جز تو پرستش شده اي نيست ، با بلندي خويش نزديك ( به هر چيز از خود آن به آن نزديكتر است ، زيرا آفريننده و داناي به آن است ) و با نزديك بودن بلند است ( وهم و انديشه به كنه و حقيقت او راه ندارد ، نزديكي و بلندي او نزديكي و بلندي عقلي است نه مكاني كه جمع ن ضدين باشد )
(11) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، داراي عظمت و بزرگي و بزرگواري و حمد و سپاس ( سپاس مخصوص توست )
(12) و تويي خدايي كه جز تو خدايي نيست ، خدايي كه چيزها را اصل و مايه ( كه مبدا آفرينش آنها باشد ) آفريده اي ، و صورتها و كرها را نمونه و مانند نگاشته اي ، و نو دا شده ها را بدون روي ( از ديگري ) پديد آورده اي
(13) تويي آن كه هر چيز را به مقدار معلوم ( بر وفق حكمت ) ايجاد نموده اي ، و هر چيز را براي آنچه از آن خواسته مي شود آماده ساخته اي ، و آنچه را جز توست ( همه موجودات ) نظم داده آراسته گردانيده اي
(14) تويي آن كه در آفريدنت شريك و انبازي ياريت نكرده ( چون يگانگي و توانايي او بر هر چيز ثابت شد داست كه او را شريكي نبوده تا در آفرينش او را كمك نمايد ) و در كارت ( آفريدن هر چيز ) وزير و معاوني تو را ياري ننموده ، و ننده و مانندي براي تو نبوده است
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

(15) تويي آنچه اراده كرده و خواسته اي اراده ات ( درنگ ) واجب و لازم گشته ( در قرآن كريم " سوره 36 ، آيه 82 " فرموده : انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون يعني كار او چنين است كه چون " آفريدن " چيزي را اراده كند كه بگويد : باش پس " درنگ " مي باشد ) و ( درباره آفرينش هر چيز ) آنچه حكم كرده اي حكم تو ( از روي ) عدل ( حكمت و نظام ) و ( درباره بندگانت ) آنچه فرمان داده اي فرمانت ( از روي ) انصاف و دادگري بوده ( ايشان را در پذيرفتن آن مجبور نكرده اي )
(16) تويي آن كه جايي تو را فرانمي گيرد ( زيرا از جسميت و لوازم آن مبري و منزهي و هر چه از جسميت مبري باشد از مكان منزه است ) و در برابر تسلط و غلبه تو تسلط و غلبه اي توانايي ندارد ( نمي تواند ايستادگي نمايد ، زيرا جز تو هر چه هست مغلوب توانايي توست ) و ( اقامه ) برهان و دليل ( بر كسي ) و سخن فصيح و نيكو ( كه بخواهي آن را ان فرمايي ) تو را عاجز و ناتوان نساخته است
(17) تويي آن كه هر چيز را يكايك شمرده اي ( به هر چه هست و خواهد بود كوچك يا بزرگ ، كم يا بسيار احاطه داري ، و علم چيزي از تو فوت نمي شود ) و براي هر چيز غايت و پاياني قرار داده اي ( كه چون به آن منتهي شود فاني و نيست مي گردد ، چنان كه در قرآن كريم " سوره 55 ، آيه 26 " فرموده : كل من عليها فان ( آيه 27 ) ويبقي وجه ربك ذوالجلال والاكرام يعني هر كه بر روي زمين است فاني و نابود شود ، و ذات پروردگار تو كه داراي عظمت و احسان است باقي مي ماند . و " سوره 28 ، آيه 88 " فرموده : كل شي ء هالك الا وجهه يعني هر چيز تباه و نيست گردد جز ذات او . اين جمله از دعاي امام - عليه السلام - شايد اشاره است به رد بر فلاسفه كه گفته اند : براي اجسام و نفوس افلاك و عقول كه مبادي آنهاست و جسم مشترك ن عناصر و نفوس انسانيه ، غايت و پاياني نيست ، و فنا و نيستي بر آنها متصور نمي باشد ، و گفته اند : اگر چه بر آحاد و يكايك اشخاص و ازمنه و حركات دوريه فلكيه فنا و نيستي تصور شود و براي هر يك از آنها غايت و پاياني باشد ، بر جمله و همگي آنها فنا و نيستي متصور نگردد يعني زمان و حركتي نيست جز آن كه پس از آن زمان و حركتي است ، و اين گفتار خلاف قرآن مجيد و اتفاق اهل حق از مسلمانان و غير ايشان است به اين كه عالم و اجزاء و جواهر و اعراض آن فاني و نيست خواهد شد ، در قرآن كريم " سوره 30 ، آيه 27 فرموده : وهو الذي يبدؤ الخلق ثم يعيده وهو اهون عليه يعني اوست خدايي كه نخست خلق را افريد سپس اعاده داده بازگرداند و آن اعاده بر او " در نظر شما " آسانتر است " چون كسي كه كاري كند بار دوم انجام آن بر او آسانتر خواهد بود ، وگرنه بر خداي تعالي آفرينش و اعاده يكسان مي باشد " خلاصه همه اينها صريح و آشكار است در اين كه براي هر چيز غايت و پاياني است كه چون به آن برسد خداوند سبحان آن را فاني و نيست گرداند ) و هر چيز را به مقدار معلوم ( بر وفق حكمت ) ايجاد نموده اي
(18) و تويي آن كه وهمها و انديشه ها از ادراك كنه و حقيقت ذات تو مانده اند ( زيرا اگر وهم حقيقت ذات او را دريابد در جهت و مكاني باشد ، و خداوند تعالي منزه از آن است كه در جهت و مكاني باشد ) و فهمها و دانشها ( يا عقلها ) از كيفيت و چگونگي تو ( از ادراك صفات مخصوصه است كه جز تو حقيقت آنها را نمي داند ) ناتوانند ، و ديده ها جاي كجايي تو را درنيافتند ( جايي نداري كه ديده ها تو را دريابند ، زيرا بودن در جايي تابع جسميت است ، و خداوند سبحان از جسميت منزه است ، پس اينيت و كجا بودن بر او محال است )
(19) تويي آن كه پاياني براي تو نيست تا ( به آنجا ) محدود و منتهي گردي ، و ( در عقول و اوهام ) مصور نشده اي تا موجود و دريافته شوي ( زيرا محدود و مصور شدن مستلزم محل و تركيب است ، و محل و تركيب از لوازم جسم است ، و خداوند سبحان جسم نيست ) و والد نبوده و فرزندي نياورده اي تا مولود و زاييده شده باشي ( معني اين جمله اين نيست كه هر كه والد باشد مولود هم خواهد بود تا گفته شود اين سخن درست نمي باشد ، زيرا حضرت آدم - عليه السلام - والد بود و مولود نبود ، بلكه معني آن اين است كه چون ولد و فرزند آن است كه منفصل و جدا شود از ديگري كه مانند اوست ، و ثابت شده كه خداي تعالي را مثل و مانندي نيست پس والد نبوده و فرزندي نياورده و به همين معني مولود هم نخواهد بود ، والله اعلم بمقاصد اوليائه )
(20) تويي آن كه ضد و نزاع كننده اي كه در توانايي با تو يكسان باشد نيست تا با تو معانده و ستيزگي نمايد ( زيرا جز او ممكن است و واجب از ممكن قويتر است ، پس براي او نزاع كننده اي كه در توانايي يكسان باشد نيست ) و مانندي براي تو نمي باشد تا بر تو غلبه و سرفرازي كند ، و همتايي برايت نيست تا با تو برابري نمايد
(21) تويي آن كه آفريد چنان آفريده اي كه ش از آن مانندش را آفريننده اي نيافريده ، و پديد آورد پديد آورده اي كه از روي نمونه نبوده ، و آفريد و آفريننده اي ش از او نبوده ، و به وجود آورد آن كه آلت و ابزاري به كار برده يا در جايي باشد ، و آفرينش آنچه را آفريد نيكو و محكم و استوار گردانيد
(22) منزه و پاكي ( از آنچه لايق و سزاوار تو نيست : شگفتا ) چه بزرگ است صفات و افعال تو ، و چه بلند است در همه جا قدر و منزلت تو ، و چه آشكار گردانيده جدا ساختن تو حق را ( از باطل و نادرستي ) !
(23) منزه و پاكي ! اي نيكي كننده به بندگان چه بسيار است نيكي تو ( يا اي داناي به امور دقيقه و چيزهاي كوچك و به صفات و افعال و حركات آنها چه بسيار است دانايي تو ) و اي مهربان ( به همگان ) چه بسيار است مهرباني تو ، اي حكيم و شناساي به اشياء و ايجاد آنها چه بسيار است شناسايي تو !
(24) منزه و پاكي ! اي پادشاه ( قادر و توانا ) چه بسيار است توانايي تو ، و اي بخشنده چه بسيار است توانگري تو ، و اي بلند مرتبه چه بسيار بلند است قدر و منزلت تو ! دارنده عظمت و بزرگي و بزرگواري و حمد و سپاسي ( سپاس مخصوص توست )
(25) منزه و پاكي ! دست ( عطا و بخشش ) خود را به نيكيها گشوده اي ( نيكيها بخشيده اي ) و هدايت و راهنمايي از جانب تو شناخته شده ، پس هر كه تو را براي ( به دست آوردن ) دين يا دنيا بطلبد تو را ( احسانت را ) دريابد !
(26) منزه و پاكي ! هر كه در علم تو گذشته در برابر تو متواضع ، و آنچه زير عرش ( علم ) توست ( آنچه جز توست ) براي عظمت و بزرگي تو فروتن است ، و همه آفريدگانت براي اطاعت از تو ( براي آنچه درباره ايشان خواسته اي بخواهند يا نخواهند ) ذليل و خوار و فرمانبرند !
(27) منزه و پاكي ! با هيچيك از حواس ( : سامعه ، باصره ، شامه ، ذائقه و لامسه كه آنها را حواس ظاهره گويند ، و خيال ، وهم ، حس مشترك ، حافظه و متصرفه كه آنها را حواس باطنه نامند ) درك نمي گردي ، و با دست ماليدن و اتصال جسم شناخته نمي شوي ( زيرا درك شدن به وسيله دست و تماس جسم از لوازم جسميت است و خداوند سبحان منزه از آن است ) و كسي نمي تواند با تو مكر نمايد ( زيرا چيزي بر خداي تعالي پنهان نيست تا فريب خورد ) و تو را دور سازد ( تا چيزي را از تو پنهان نموده بر آن آگاه نشوي ، زيرا خداوند متعال با هر كس هست و به هر چيز احاطه دارد ، چنان كه قرآن كريم " سوره 58 ، آيه 7 " فرموده : ما يكون من نجوي ثلثة الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم والا ادني من ذلك والا اكثر الا هو معهم اينما كانوا يعني سه كس را رازي نباشد جز آن كه خدا چهارم آنهاست و نه پنج كس را جز آن كه خدا ششم آنهاست و نه كمتر از آن و نه شتر جز آن كه هر كجا باشند خدا با آنهاست ) و با تو نزاع و دشمني كند ، و بر تو غلبه نموده چيره گردد ، و با تو جدال و زد و خورد نمايد ، و با تو خدعه كرده فريب دهد !
(28) منزه و پاكي ! راه تو ( دينت كه جز آن را از بندگان نمي پذيري ) راست و هموار است ( رونده در آن نمي لغزد ، و پذيرنده آن گمراه نمي شود ) و امر و فرمانت ( به آنچه بندگانت را به آن تكليف نموده اي ) هدايت و راهنمايي ( به سوي سعادت و نيكبختي ) است ، و تويي زنده و باقي ( موت و فنا برايت نيست ) و مقصود در حوايج و خواسته هايي
(29) منزه و پاكي ! گفتارت حكمت و دانايي ، و فرمانت ( به آنچه بخواهي ) واجب و لازم است ( خلاف آن نمي شود ) و اراده و خواستنت همان قصد است ( چون هرگاه چيزي را بخواهد درنگ مي آفريند ) !
(30) منزه و پاكي ! مشيت و خواست تو را بازگرداننده اي نيست ( مراد مشيت و خواست حتمي قطعي نسبت به افعال اوست كه تخلف از آن محال است ، نه مشيت و خواست تخييري غيرقطعي كه آن نسبت به افعال بندگان است ، و تخلف از آن ممكن است ، چنان كه خواست آدم و حوا از درخت بهشتي نخورند ، و شيطان به آدم سجده كند ، و كفار ايمان آورند ، و گناهكاران توبه نمايند ، و واقع نشد ) و كلمات ( قرآن ) تو را تغيير دهنده اي نمي باشد ( اين جمله از قرآن كريم اقتباس شده است " سوره 6 ، آيه 115 " : وتمت كلمت ربك صدقا وعدلا لامبدل لكلماته يعني سخن پروردگار تو از روي راستي و دادگري به حد كمال رسيد تغيير دهنده اي براي كلمات و احكام او نخواهد بود " زيرا او حافظ و نگهدار آنهاست " !
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : صحیفه سجادیه -دعا های امام سجاد علیه السلام -سید ساجدین

(31) منزه پاكي ! اي خدايي كه نشانه هاي تو ( حجتها و دليلهايت يعني كتابهاي آسماني كه به غمبرانت فرستاده اي بر آن كه كافر به آنهاست ) غلبه دارد ، اي پديدآورنده آسمانها آن كه از روي نمونه اي باشد ، اي آفريننده جانها ( يا اي آفريننده هر انساني ، يا هر جنبنده جانداري ) !
(32) تو را است سپاس سپاسي كه به هميشگي تو ( ثواب و پاداش آن ) هميشه باشد
(33) و تو را است سپاس سپاسي كه به جاويد بودن نعمت و بخشش تو جاويد بماند
(34) و تو را است سپاس سپاسي كه برابر احسان و نيكيت باشد
(35) و تو را است سپاس سپاسي كه بر رضا و خشنوديت ( از عمل و كردار ) ما افزايد
(36) و تو را است سپاس كه با سپاس هر سپاسگزاري باشد ، و سپاسي كه سپاس هر سپاسگزاري از آن بازماند ( به پايه آن نرسد )
(37) سپاسي كه جز تو را سزاوار نباشد ، و جز به سوي تو وسيله تقرب ( مقام و منزلت ) نشود
(38) سپاسي كه به وسيله آن دوام اول ( نعمت ش از اين ) و هميشگي آخر ( نعمت تازه ) درخواست گردد
(39) سپاسيكه با گردش زمانها ( روز و شب سالها ) بسيار و شمار گردد ( هر روز و هر ش بر آن افزوده شود ) و بافزايشهاي در افزايد .
(40) سپاسي كه نگهبانان ( دسته اي از فرشتگان ) از شمردن آن درمانده شوند ، و بر آنچه نويسندگان ( فرشتگاني كه اعمال بندگان را مي نويسند ) در كتاب تو ( لوح محفوظ ) ضبط نموده اند فزوني گيرد
(41) سپاسي كه عرش بزرگ تو را ( در سنجيدن ) هم سنگ و كرسي بلند پايه ات را برابر باشد ( مراد از عرش و كرسي در اينجا دو جسم بزرگ است كه خداوند سبحان هر دو را آفريده و در بالاي هفت آسمان قرار داده و عرش بزرگتر از كرسي است )
(42) سپاسي كه فردش نزد تو كامل باشد ، و پاداشش همه پاداشها را فراگيرد ( پاداش آن از همه پاداشها شتر باشد )
(43) سپاسي كه آشكار آن با نهانش مطابق ( ريا و خودنمايي ) و نهان آن با آهنگ راستي ( توجه به جز تو نداشتن ) يكجور باشد
(44) سپاسي كه آفريده شده اي مانند آن تو را سپاس نگزارده باشد ، و كسي جز تو فضل و برتري آن را نشناسد
(45) سپاسي كه هر كه در بسياري ( يا در مواظبت ) آن كوشش نمايد ( از جانب تو ) ياري گردد ، و هر كه در كامل بجا آوردن ( رعايت آداب ) آن كوتاهي ننمود تأييد و كمك شود
(46) سپاسي كه هر سپاسي را كه آفريده اي جمع نمايد ، و هر سپاسي را كه پس از اين افريني به يك رشته درآورد
(47) سپاسي كه سپاسي از آن به سخن تو ( به سپاسي كه آن را برمي گزيني ) نزديكتر ، و سپاسگزارنده تري از كساني كه تو را به آن سپاس مي گزارند نباشد
(48) سپاسي كه بر اثر بسيارش به وسيله كرم و بخشش تو موجب فراواني ( نعمتها ) گردد ، و تو آن را از روي فضل و احسانت با فزوني در وسته نمايي
(49) سپاسي كه حق و شايسته بزرگي ذات تو و غلبه عظمت تو را برابر ( سزاوار ) باشد
(50) اي پروردگار بر محمد و آل محمد كه برگزيده ، پسنديده ، گرامي و مقرب ( درگاه تو ) است بهترين درودهاي خود را بفرست ، و كاملترين نيكيهايت ( نيكيهاي در خود ) را بر او افزوني ده ، و سودمندترين مهربانيهايت ( مهربانيهاي ا خويش ) را به او ببخش
(51) اي پروردگار بر محمد و آل او درود فرست درود بسياري كه درودي شتر از آن نباشد ، و بر او درود فرست درود افزون كننده اي كه درودي افزون كننده تر از آن نباشد ، و بر او درود فرست درود خشنودي كه درودي بالاتر از آن نباشد
(52) اي پروردگار بر محمد و آل او درود فرست درودي كه او را خشنود گرداند و بر خشنودي او افزايد ، و بر او درود فرست درودي كه تو را خشنود نمايد و بر خشنودي تو براي آن حضرت افزايد ، و بر او درود فرست درودي كه جز آن را براي آن بزرگوار نپسندي و جز او را سزاوار آن درود نني ( نداني )
(53) اي پروردگار بر محمد وآل او درود فرست درودي كه از خشنودي تو ( از رحمت و احساني كه از جانب تو سزاوار آن است ) تجاوز كرده درگذرد ، و وستگي به بقاء و هستي تو وسته شود ( درود هميشگي كه پاياني براي آن نباشد ) و فاني و نيست نگردد همچنان كه كلمات ( علم و حكمت ) تو فاني نمي شود
(54) اي پروردگار بر محمد و آل او درود فرست درودي كه درودهاي فرشتگان و غمبران و فرستادگان و روان تو را جمع نمايد ، و بر درودهاي بندگان ( مؤمنين ) از جن و انس تو و پذيرندگان دعوت ( به سوي ) تو احاطه داشته باشد ، و درود هر كه را از انواع آفريدگانت كه پديدآورده اي گرد آورد
(55) اي پروردگار بر او و آل او درود فرست درودي كه هر درود گذشته و تازه اي را در بر داشته باشد ، و بر او و بر آل او درود فرست درودي كه نزد تو و نزد غير تو پسنديده باشد ، درودي كه با آنچه گفته شد درودهايي افريني كه هنگام آفريدنشان با آنها درودها ( ي ش از آن ) را چندين برابر سازي ، و بر گردش روزگار آنها را افزايي افزودن با چندين برابري كه جز تو نتواند آنها را بشمارد
(56) اي پروردگار درود فرست بر پاكيزه تران خويشان آن بزرگوار ( حضرت فاطمه و ائمه اثني عشر - عليهم السلام - ) كه آنان را براي امر و فرمان خود ( راهنمايي مردم به راه نيكبختي ) برگزيدي ، و خزانه داران علمت ، نگهداران دينت ، و جانشينان خود در زمينت ، و حجتهاي خويش بر بندگانت قرار دادي ( تا علمت را از نااهل حفظ نموده ، و دينت را از تحريف و تغيير نگهداشته ، و اوامر و نواهيت را ان كرده ، و حق و باطل را به مردم نشان دهند ) و آنها را به خواست خود از پليدي و ناپاكي ( معاصي و گناهان ) پاك ساختي ( اشاره به قول خداي تعالي " سوره 33 ، آيه 33 " : انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل الت ويطهركم تطهيرا يعني جز اين نيست كه خدا مي خواهد رجس و پليدي را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را " از هر عيب و نقصي " پاك و پاكيزه گرداند . اين آيه طبق اخباري كه از شيعه و اهل سنت در دست است درباره غمبر اكرم و علي و فاطمه و حسن و حسين - صلوات الله عليهم - است ، و اگر درباره زنان غمبر - صلي الله عليه و آله - بود " چنان كه اهل سنت گفته اند به دليل اين كه صدر و ذيل مطلب راجع به آنهاست " بايستي ليذهب عنكن و يطهركن ان شود ) و ايشان را دست آويز به سوي خود و راه به بهشت خويش گردانيدي
(57) اي پروردگار بر محمد و آل او درود فرست ، درودي كه به وسيله آن بخشش و گرامي داشتنت را براي ايشان فراوان گرداني ، و همه چيز را از بخششهايت براي آنان كامل نمايي ، و نصيب و بهره از عطاها و سودهايت را بر آنها بسيار كني ( درودي كه سبب افاضه نعمتهاي گوناگون بر آنان گردد )
(58) اي پروردگار بر آن حضرت و بر آل او درود فرست درودي كه اولش را حدي و مدت و آخرش را پاياني نباشد
 
بالا