و [ياد كنيد] زمانى كه ابراهيم و اسماعيل پايههاى خانه كعبه را بالا مىبردند [و به پيشگاه حق مىگفتند :] اى پروردگار ما ! [اين عمل را] از ما بپذير كه تو شنوا و دانايى، «127»اى پروردگار ما ! ما را [با همه وجود] تسليم خود قرار ده ، و نيز از دودمان ما امتى كه تسليم تو باشند پديد آور ، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده ، و توبه ما را بپذير ، كه تو بسيار توبهپذير و مهربانى ،«128»اى پروردگار ما ! در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيز ، كه آيات تو را بر آنان بخواند ، و آنان را كتاب و حكمت بياموزد ، و [از آلودگىهاى ظاهرى و باطنى] پاكشان كند ؛ زيرا تو تواناى شكستناپذير و حكيمى .«129»وكيست كه از آيين ابراهيم روى گردان شود ، جز كسى كه خود را به نادانى و سبك مغزى زند ؟ يقيناً ما ابراهيم را در دنيا [به امامت و رسالت] برگزيديم ، و قطعاً در آخرت از شايستگان است .«130»[و ياد كنيد] هنگامى كه پروردگارش به او فرمود : تسليم باش . گفت : به پروردگار جهانيان تسليم شدم .«131»و ابراهيم و يعقوب پسرانشان را به آيين اسلام سفارش كردند كه اى پسران من ! يقيناً خدا اين دين را براى شما برگزيده ، پس شما بايد جز در حالى كه مسلمان باشيد نميريد .«132»آيا شما [يهوديان كه ادعا مىكنيد يعقوب پسرانش را به آيين شما سفارش كرد] هنگامى كه يعقوب را مرگ در رسيد [كنار بستر او] حاضر بوديد ؟ [يقيناً حاضر نبوديد] آن گاه كه به پسران خود گفت : پس از من چه چيزى را مىپرستيد ؟ گفتند : خداى تو و خداى پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه خداى يگانه است مىپرستيم ، و ما تسليم اوييم .«133»آنان گروهى بودند كه درگذشتند ، آنچه [از طاعت و معصيت] به دست آوردند برعهده خود آنان است ، و آنچه شما به دست آورديد برعهده خود شماست ؛ و شما در برابر آنچه آنان انجام مىدادند ، مسؤول نيستيد .«134»«20»
و [اهل كتاب به مردم مؤمن] گفتند : يهودى يا نصرانى باشيد تا هدايت يابيد . بگو : بلكه از آيين ابراهيم يكتاپرست و حقگرا [پيروى مىكنيم نه از آيين تحريف شده شما كه عين گمراهى است] و او هرگز از مشركان نبود .«135»[شما مردم مؤمن از روى حقيقت اقرار كنيد و] بگوييد : ما به خدا و آنچه به سوى ما نازل شده ، و به آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگانِ [داراى مقام نبوّت] آنان فرود آمده ، و به آنچه به موسى و عيسى و آنچه به پيامبران از ناحيه پروردگارشان داده شده ايمان آورديم ؛ ميان هيچ يك از آنان [در اينكه از سوى خدا براى هدايت مردم مبعوث شدهاند] فرقى نمىگذاريم ، و ما در برابر او تسليم هستيم .«136»پس اگر آنان هم به آنچه شما به آن ايمان آوردهايد ، ايمان آورند [كه ايمان به قرآن و به پيامبر است] مسلماً هدايت يافتهاند ، و اگر روى برتابند جز اين نيست كه در ستيز و دشمنىاند ؛ پس به زودى خدا شرّ آنان را [به كشته شدن يا آوارگى از خانه و شهر] دفع خواهد كرد ؛ و او شنوا و داناست .«137»[به يهود و نصارى بگوييد :] رنگ خدا را [كه اسلام است ، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست ؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم .«138»بگو : آيا با ما در باره خدا گفتگوى بىمنطق و احتجاج نادرست مىكنيد ؟ ! در حالى كه او پروردگار ما و شماست [و همه كارهايش بر وفق حكمت و مصلحت است ، و جاى گفتگوى بىمنطق و احتجاج نادرست نيست] ؛ و اعمال ما برعهده ما و اعمال شما برعهده شماست ، و ما [در ايمان ، اعتقاد ، طاعت و عبادت] براى او اخلاص مىورزيم .«139»آيا مىگوييد : ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگانِ [داراى مقام نبوّت] آنان يهودى يا نصرانى بودند ؟ ! بگو : شما داناتريد يا خدا ؟ [شما به يقين مىدانيد كه آنان يهودى و نصرانى نبودند ، پس چرا واقعيت را پنهان مىداريد ؟ !] وستمكارتر از كسى كه گواهى بر حقيقتى كه از خدا نزد اوست پنهان كند كيست ؟ وخدا از آنچه انجام مىدهيد ، بىخبر نيست .«140»آنان گروهى بودند كه درگذشتند ؛ آنچه [از طاعت و معصيت] به دست آوردند برعهده آنان است و آنچه شما به دست آورديد برعهده شماست ؛ و شما در برابر آنچه آنان انجام مىدادند ، مسؤول نيستيد .«141»«21»
به زودى مردم سبك مغز مىگويند : چه چيزى مسلمانان را از قبلهاى كه بر آن بودند [يعنى بيت المقدس ، به سوى كعبه] گردانيد ؟ بگو : مالكيّتِ مشرق و مغرب فقط ويژه خداست ، هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مىكند .«142»و همان گونه [كه شما را به راه راست هدايت كرديم] شما را امتى ميانه [و پيراسته از افراط و تفريط] قرار داديم تا [در ايمان ، عمل ، درستى و راستى] بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم گواه بر شما باشد . و ما قبلهاى را كه بر آن بودى فقط به خاطر اين قرار داديم تا كسانى كه از پيامبر پيروى مىكنند از كسانى كه از اسلام و اطاعت پيامبر برمىگردند [و متعصبانه به قبله پيش از كعبه مىمانند] معلوم و مشخص كنيم ؛ گر چه اين حكم جز بر كسانى كه خدا هدايتشان كرده دشوار بود . و خدا بر آن نيست كه ايمان شما را تباه كند ؛ زيرا خدا به همه مردم رؤوف و مهربان است .«143»ما گردانيدن رويت را در [جهت] آسمان [چون كسى كه به انتظار مطلبى باشد] مىبينيم ؛ يقيناً تو را به سوى قبلهاى كه آن را بپسندى برمى گردانيم ؛ پس رويت را به سوى مسجد الحرام گردان ؛ و [شما اى مسلمانان !] هر جا كه باشيد ، روى خود را به سوى آن برگردانيد . و مسلماً اهل كتاب مىدانند كه اين تغيير قبله [از بيت المقدس به كعبه] از سوى پروردگارشان [كارى] بر اساس حق است ؛ [زيرا در تورات و انجيلشان خواندهاند كه پيامبر اسلام به دو قبله نماز خواهد خواند] و خدا از آنچه [بر ضد پيامبر و مؤمنان] انجام مىدهند ، بىخبر نيست .«144»به [خدا] سوگند اگر براى اهل كتاب هر دليل روشنى بياورى ، از قبله تو پيروى نمىكنند ، و تو هم[پس از قبله شدن كعبه] پيرو قبله آنان نخواهى بود و [نيز] برخى از آنان [كه يهودىاند] از قبله ديگران [كه نصرانىاند] پيروى نخواهند كرد . اگر پس از دانشى كه [چون قرآن] برايت آمده از هوا و هوسهاى آنان پيروى كنى ، مسلماً در آن صورت از ستمكاران خواهى بود .«145»«22»
اهل كتاب ، نسبت به هويّت پيامبر اسلام [بر اساس اوصافش كه در تورات و انجيل خواندهاند] به گونهاى كه پسران خود را مىشناسند ؛ شناخت دارند و مسلماً گروهى از آنان حق را در حالى كه مىدانند ، پنهان مىدارند .«146»[اى امت اين] حق [كه تغييرِ قبله است] از سوى پروردگار توست؛ بنابراين از ترديد كنندگان نسبت به حق مباش.«147»براى هر گروهى قبلهاى است كه خدا گرداننده روى آن گروه به آن قبله است ؛ پس [درباره قبله ، نزاع و كشمكش نكنيد و به جاى بحث و گفتگو] به جانب كارهاى خير پيشى جوييد . خدا همه شما را هر جا كه باشيد [به صحراى محشر] مىآورد ؛ مسلماً خدا بر هر كارى تواناست .«148»از هر جا [براى سفر يا كار ديگر] بيرون شدى ، رويت را [در حال اقامه نماز] به سوى مسجد الحرام بگردان . بدون ترديد اين فرمان از نزد پروردگارت بر اساس حق است و خدا از آنچه انجام مىدهيد ، بىخبر نيست .«149»[آرى] و از هرجا بيرون شدى ، رويت را [در حال اقامه نماز] به سوى مسجدالحرام بگردان ؛ و [شما اى مؤمنان !] هر جا كه باشيد ، رويتان را [در حال اقامه نماز] به سوى آن بگردانيد ، تا مردم را جز ستمكاران [لجوج ، متكبر كه تابع هيچ دليل نيستند] بر ضد شما دليلى نباشد . [مشركان نگويند : اگر آيين ابراهيم را ادعا دارد چرا به قبله او كه كعبه است رو نمىكند ؟ و اهل كتاب نگويند : پيامبرى كه تورات و انجيل وعده داده ، قبلهاش مسجدالحرام است ، پس اين شخص كه به قبله ما نماز مىخواند ، پيامبر موعود نيست ؛] بنابراين از آنان نترسيد و از من بترسيد ، و [تغيير قبله] براى آن است كه نعمتم را بر شما كامل كنم تا [به احكام و سنن الهى] هدايت شويد .«150»همان گونه كه [تغيير قبله ، كامل كردن نعمت است ، اين حقيقت هم كامل كردن نعمت است كه] در ميان شما رسولى از خودتان فرستاديم كه همواره آيات ما را بر شما مىخواند ، و شما را [از هر نوع آلودگى ظاهرى و باطنى] پاك و پاكيزه مىكند ، و كتاب وحكمت به شما مىآموزد، وآنچه رانمىدانستيد به شما تعليم مىدهد .«151»پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و مرا سپاس گزاريد و كفران نعمت نكنيد .«152»اى اهل ايمان از صبر و نماز [براى حل مشكلات خود و پاك ماندن از آلودگىها و رسيدن به رحمت حق] كمك بخواهيد زيرا خدا با صابران است .«153»«23»
و به آنان كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نگوييد ، بلكه [در عالم برزخ] داراى حيات ويژهاند ، ولى شما [كيفيت آن حيات ويژه را] درك نمىكنيد .«154» و بىترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و محصولات [نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمايش مىكنيم . و صبركنندگان را بشارت ده .«155» همان كسانى كه چون مصيبتى سخت به آنان رسد مىگويند : انا لله و انا اليه راجعون «ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمىگرديم »«156» آنانند كه درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند كه هدايت يافتهاند .«157» بىترديد صفا و مروه از نشانههاى خداست ؛ پس كسى كه حج خانه كعبه كند ، يا عمره انجام دهد ، بر او مشقّتى نيست كه فاصله ميان آن دو را بپيمايد . و كسى كه [به خواست خودش افزون بر واجبات] كار نيكى [چون طواف و سعى مستحب] انجام دهد ، بدون ترديد خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به كار وحال او] داناست .«158» يقيناً كسانى كه آنچه را ما از دلايل آشكار و [وسيله] هدايت نازل كرديم ، پس از آنكه همه آن را در كتاب [تورات و انجيل] براى مردم روشن ساختيم ، پنهان مىكنند [تا مردم به قرآن و پيامبر ايمان نياورند] خدا لعنتشان مىكند ، و لعنت كنندگان هم لعنتشان مىكنند .«159» مگر كسانى كه توبه كردند ، و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند ، و [آنچه را پنهان كرده بودند] براى مردم روشن ساختند ، در نتيجه توبه آنان را مىپذيرم ؛ زيرا من بسيار توبهپذير و مهربانم .«160» قطعاً كسانى كه كافر شدند ، و در حال كفر از دنيا رفتند ، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است .«161» در آن لعنت جاودانهاند ، نه عذاب از آنان سبك شود و نه مهلتشان دهند [تا عذر خواهى كنند] .«162» و خداى شما خداى يگانه است ، جز او خدايى نيست ، رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى.«163» «24»
بىترديد در آفرينش آسمانها و زمين و رفت و آمد شب و روز و كشتىهايى كه در درياها [با جابجا كردن مسافر و كالا] به سود مردم روانند و بارانى كه خدا از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبندهاى پخش كرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر ميان آسمان و زمين ، نشانههايى است [از توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند .«164» و برخى از مردم به جاى خدا معبودهايى را مىپرستند كه آنها را آن گونه كه سزاوار است خدا را دوست داشته باشند ، دوست مىدارند ؛ ولى اهل ايمان محبتشان به خدا بيشتر و قوىتر است . و اگر كسانى كه [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند ، چون عذاب را ببينند ، بىترديد بفهمند كه همه قدرت ويژه خداست [و معبودهاى باطل ،پوچاند] و خدا سختكيفر است .«165» در آن هنگام پيشوايان [شرك و كفر] از پيروانشان بيزارى جويند ، و همگى عذاب را ببينند، و تمام دستآويزها] ى نجاتبخش] از آنان بريده شود .«166» و آنان كه [به جاى خدا از پيشوايان شرك و كفر] پيروى كردند ، گويند : كاش براى ما بازگشتى [به دنيا] بود تا ما هم از آنان بيزارى مىجستيم ، همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند . خدا اين گونه اعمالشان را كه براى آنان مايه اندوه و دريغ است ، به آنان نشان مىدهد و اينان هرگز از آتش بيرون آمدنى نيستند .«167» اى مردم ! از آنچه [از انواع ميوهها و خوردنىها] در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد ؛ زيرا او نسبت به شما دشمنى آشكار است .«168» جز اين نيست كه شما را به بدكردارى و گناه آشكار فرمان مىدهد ، و اينكه برپايه نادانى امورى را [به عنوان حلال و حرام] به خدا نسبت دهيد .«169» «25»
و هنگامى كه به آنان [كه مشرك و كافرند] گويند : از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد ، مىگويند : نه ، بلكه از آيينى كه پدرانمان را بر آن يافتيم ، پيروى مىكنيم . آيا اگر چه پدرانشان چيزى نمىفهميدند و راه [حق را به سبب كوردلى] نمىيافتند [باز هم كوركورانه از آنان پيروى خواهند كرد ؟ ! ] «170» داستان [دعوت كننده] كافران [به ايمان] ، مانند كسى است كه به حيوانى [براى رهاندنش از خطر] بانگ مىزند ، ولى آن حيوان جز آوا و صدا [آن هم آوا و صدايى كه مفهومش را درك نمىكند] نمىشنود . [كافران ، در حقيقت] كر و لال و كورند ، به همين سبب [درباره حقايق] انديشه نمىكنند .«171» اى اهل ايمان ! از انواع ميوهها و خوردنىهاى پاكيزهاى كه رزق شما كردهايم ، بخوريد و خدا را سپاس گزاريد ، اگر فقط او را مىپرستيد .«172» جز اين نيست كه خدا [براى مصون ماندن شما از زيانهاى جسمى و روحى] مردار و خون و گوشت خوك و حيوانى را كه [هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده ، بر شما حرام كرده . پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر] به خوردن آنها ناچار شود ، در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حدّ لازم تجاوز نكند ، گناهى بر او نيست ؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .«173» قطعاً كسانى كه آنچه را خدا از كتاب [تورات و انجيل به عنوان حلال و حرام] نازل كرده [به سود خود ، از بىسوادان يهود و نصارى] پنهان مىكنند ، و در برابر اين پنهان كارى بهاى اندكى به دست مىآورند ، جز آتش در شكمهاى خود نمىريزند . و خدا روز قيامت با آنان سخن نمىگويد ، و [از گناهان و زشتىها] پاكشان نمىكند ، و براى آنان عذابى دردناك است .«174» اينانند كه گمراهى را به جاى هدايت ، و عذاب را به عوض آمرزش خريدهاند ، شگفتا ! چه شكيبايند بر آتش .«175» آن عذاب به خاطراين است كه خدا كتاب آسمانى را به درستى نازل كرد [ولى اينان ، آن را واگذاشتند و در تكذيبش كوشيدند و آن را مايه اختلاف قرار دادند] و يقيناً آنان كه در [مفهوم و محتواى] كتاب اختلاف كردند [تا حقايق از مردم پنهان بماند] در دشمنى دورى[نسبت به حقايق] قرار دارند .«176» «26»
نيكى اين نيست كه روى خود را به سوى مشرق و مغرب كنيد ، بلكه نيكى [واقعى و كامل ، كه شايسته است در همه امور شما ملاك قرار گيرد ، منش و رفتار] كسانى است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آوردهاند ، و ثروتشان را با آنكه دوست دارند به خويشان و يتيمان و درماندگان و در راه ماندگان و نيازمندان و [در راه آزادى] بردگان مىدهند ، و نماز را [با همه شرايطش] برپاى مىدارند ، و زكات مىپردازند ، و چون پيمان بندند به پيمان خويش وفادارند ، و در تنگدستى و تهيدستى و رنج و بيمارى و هنگام جنگ شكيبايند ؛ اينانند كه [در ديندارى و پيروى از حق] راست گفتند ، و اينانند كه پرهيزكارند .«177» اى اهل ايمان ! در مورد كشتهشدگان بر شما قصاص مقرّر شده : آزاد در برابر آزاد ، برده در برابر برده ، زن در برابر زن . پس كسى كه [مرتكب قتل شده چنانچه] از سوى برادر [دينى] اش [كه ولىِّ مقتول است] مورد چيزى از عفو قرار گرفت [كه به جاى قصاص ، خونبها پرداخت كند] پس پيروى از روش پسنديده [نسبت به وضع مادى قاتل بر عهده عفو كننده است] ، و پرداخت خونبها با نيكى و خوشرويى [بر عهده قاتل است] . اين [حكم] تخفيف و رحمتى است از سوى پروردگارتان ؛ پس هر كه بعد از عفو ، تجاوز كند [و به قصاص قاتل برخيزد] براى او عذابى دردناك است .«178» اى صاحبان خرد ! براى شما در قصاص مايه زندگى است ، باشد كه [از ريختن خون مردم بدون دليل شرعى] بپرهيزيد .«179» بر شما مقرّر شده چون يكى از شما را مرگ در رسد ، اگر مالى از خود به جا گذاشته است ، براى پدر و مادر و خويشان به طور پسنديده وصيت كند . اين حقّى است بر عهده پرهيزكاران .«180» پس كسانى كه بعد از شنيدن وصيت در آن تغييرى دهند ، گناهش فقط بر عهده آنانى است كه تغييرش مىدهند ؛ يقيناً خدا شنوا و داناست .«181» «27»
و كسى كه از انحراف وصيت كننده [در مورد حقوق ورثه] يا از گناه او [كه به كار نامشروع و ناحقّى وصيت كند] بترسد ، و ميان ورثه [با تغيير دادن وصيت بر اساس احكام دين] اصلاح دهد ، گناهى بر او نيست ؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .«182» اى اهل ايمان ! روزه بر شما مقرّر شده ، همان گونه كه بر پيشينيان شما مقرّر شد ، تا پرهيزكار شويد .«183» [در] روزهايى چند [روزه بگيريد] ؛ پس هر كه از شما بيمار يا در سفر باشد [به تعداد روزههاى قضا شده] از روزهاى ديگر [را روزه بگيرد] ؛ و بر آنان كه روزه گرفتن طاقتفرساست ، طعام دادن به يك نيازمند [به جاى هر روز] كفاره آن است . و هر كه به خواست خودش افزون بر كفاره واجب ، بر طعام نيازمند بيفزايد ، برايش بهتر است و روزه گرفتن [هر چند دشوار باشد] اگر [فضيلت و ثوابش را] بدانيد براى شما بهتر است .«184» [اين است] ماه رمضان كه قرآن در آن نازل شده ، قرآنى كه سراسرش هدايتگر مردم است و داراى دلايلى روشن از هدايت مىباشد ، و مايه جدايى [حق از باطل] است . پس كسى كه در اين ماه [در وطنش] حاضر باشد بايد آن را روزه بدارد ، و آنكه بيمار يا در سفر است ، تعدادى از روزهاى غير ماه رمضان را [به تعداد روزههاى قضا شده ، روزه بدارد] . خدا آسانى و راحت شما را مىخواهد نه مشقت شما را . و [قضاى روزه] براى اين است كه: شما روزههايى را [كه به خاطر عذر شرعى افطار كردهايد] كامل كنيد، و خدا را بر اينكه شما را هدايت فرموده بزرگ شماريد ، و نيز براى اين كه سپاسگزارى كنيد .«185» هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند ، [بگو :] يقيناً من نزديكم ، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم ؛ پس بايد دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند ، تا [به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلى برسند] .«186» «28»
در شبِ روزهايى كه روزهدار هستيد ، آميزش با زنانتان براى شما حلال شد . آنان براى شما پوشش[معنوى] و شما هم براى آنان پوشش [معنوى] هستيد، خدا مىدانست كه شما [پيش از حلال شدن اين كار] به خود خيانت مىكرديد ، پس توبه شما را پذيرفت و از شما در گذشت . اكنون [آزاد هستيد كه] با آنان آميزش كنيد و آنچه را خدا [در اين كار] براى شما مقرّر داشته [از ثواب ، پاكدامنى از آلودگى و فرزند شايسته] از او بخواهيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد صبح از رشته سياه شب براى شما آشكار شود ؛ سپس روزه را تا شب به پايان بريد . و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد با زنان آميزش نكنيد . اينها حدود خداست ، به آنها نزديك نشويد . خدا اين گونه آياتش را براى مردم بيان مىكند تا [از مخالفت اوامر و نواهى او] بپرهيزند .«187» و اموالتان را در ميان خود به صورت نامشروع مخوريد . و آن را به عنوان رشوه به سوى حاكمان و قاضيان سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را [با تكيه بر حكم ظالمانه آنان] به گناه و معصيت بخوريد ، در حالى كه [زشتىِ كارتان را] مىدانيد .«188» از تو درباره هلالهاى ماه مىپرسند ، بگو : آنها وسيله تعيين اوقات [براى امور دنيايى و نظام زندگى] مردم و [تعيين زمان مراسم] حج است . و نيكى آن نيست كه به خانهها از پشت آنها وارد شويد ، [چنان كه اعراب جاهلى در حال احرام حج از پشت ديوار خانه خود وارد مىشدند] بلكه نيكى [روش] كسى است كه [از هر گناهى] مىپرهيزد . و به خانهها از درهاى آنها وارد شويد ؛ و از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد .«189» و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند بجنگيد ، و [هنگام جنگ از حدود الهى] تجاوز نكنيد ، كه خدا تجاوزكاران را دوست ندارد .«190» «29»