ما طایفه ی درد شفا را زتو خواهیم
مجروح دلانیم دوا را زتو خواهیم
افسرده شدیم از اثر کثرت غفلت
ای خاطره سبز صفا را زتو خواهیم
از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم
ای کوثر جوشنده بکا را زتو خواهیم
ای خانه ی ذکر تو خرابات محبان
ما باده ی جان بخش بقا را زتو خواهیم
پا بست کویریم عطش هم سخن ماست
باران عنایات خدا را زتو خواهیم
بال و پر ما سوخته ای یاس شهیده
پرواز به سوی شهدا را زتو خواهیم
جانبازترین مادر عالم نظری کن
جان دادن در کرببلا را زتو خواهیم
دنیا چه بها دارد اگر اهل نباشیم؟
اهلیت و ایمان و ولا را زتو خواهیم
همراهی سادات یقین فیض عظیمی است
این اُنس به اولاد شما را زتو خواهیم
ما منتظر آمدن مصلح کُل ایم
دیگر فرج آل عبا را زتو خواهیم
از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی
پایان غم و درد و عزا را زتو خواهیم
سید محمد میر هاشمی