[FONT=&]
بارالهــــا تو ببین این سوز ما
[/FONT]
[FONT=&]فاطمیــــه گشته در نـوروز ما[/FONT]
[FONT=&]آمدم هیئت که تا خدمت کنم[/FONT]
[FONT=&]بار دیگر با علـی(ع)، بیعت کنم[/FONT]
[FONT=&]آمدم خدمت کنم، بر اهـل دل[/FONT]
[FONT=&]تا نگــردم پیش مولایم، خجـل[/FONT]
[FONT=&]گفتم امشب سفره ای برپا کنم[/FONT]
[FONT=&]هفت سین عشق، در آن جا کنم
[/FONT]
[FONT=&]مادرم زهرا(س)، مرا یاری نمود[/FONT]
[FONT=&]بهـر چیدن، با من همکاری نمود[/FONT]
[FONT=&]گفت بگذار از بـرای سفــره ها[/FONT]
[FONT=&]سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا[/FONT]
[FONT=&]دومین سین، سقط بود و محسنش[/FONT]
[FONT=&]این غم عظماسـت، گشته قاتلش[/FONT]
[FONT=&]سین سوم، سرخی مسمـار بـود[/FONT]
[FONT=&]رنـگ خــون پهلــوی آن یار بود[/FONT]
[FONT=&]گفت سین چهارمم کار در است[/FONT]
[FONT=&]سینـه ی مجروح مسمـار در است[/FONT]
[FONT=&]پنجمین سین، سوختن با دربها[/FONT]
[FONT=&]ســوختــن بـا آتـش نامـــردها[/FONT]
[FONT=&]سیـن شـشم، سختی درد و اَلَم[/FONT]
[FONT=&]دیــدن حیـدر(ع) میان موج غـم[/FONT]
[FONT=&]آخـرین سین از برای سفـره ام[/FONT]
[FONT=&]آتشــی افروخــت در کاشـانـه ام[/FONT]
[FONT=&]هفتمین سین، ساختن با درد بود[/FONT]
[FONT=&]چـون مدینه آن زمان نامــرد بود[/FONT]
[FONT=&]آمــدند بهــر عیـادت دیـوها[/FONT]
[FONT=&]با چـه رویی؟؟ من نمیدانم خـدا!![/FONT]