اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

باقر آل رسولم

نجل زهرای بتولم
پاره شد ، قلبم از ، زهر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
قبله اهل ولایم
شد مدینه کربلایم
زاده سیّد الساجدینم
کشته ام کشته راه دینم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
من در ایّام صغیری
دیده ام رنج اسیری
با اسیران به ویرانه خفتم
درد پنهان خود را نهفتم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
جان مادر کن نگاهم
صدر زین شد قتلگاهم
ناله آمد برون از نهادم
چهره برخاک غربت نهادم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
شد گواه درد وداغم
قبر بی شمع و چراغم
گرچه خاک وطن تربتم شد
تربتم شاهد غربتم شد
وا مصیبت مصیبت مصیبت
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

آسمان اشك غم از ديده ما بيرون كرد

دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون كرد
هر دلى رسته ز غم بود، به غم كرد دچار
هر سرى لاف زد از عقل و خرد مجنون كرد
هر كه در دايره عشق و وفا گام نهاد
چرخش از دايره عشق و وفا بيرون كرد
پنچمين حجت حق حضرت باقر كه خدا
بهر او خلقت اين دايره گردون كرد
گشت مسموم جفا از اثر زهر وليد
شيعيان را به جهان غمزده و محزون كرد
چه دهم شرح غمش را كه ندانم به خدا
با دل خسته او زهر هلاهل چون كرد
گويم آن قدر كه تا بر سر زين جاى گرفت
آسمان زين فلك از غم او وارون كرد
قدر اين گوهر يكدانه ندانست فلك
كه غريبانه به زير لحدش مدفون كرد
مى رود اشگ غم از چشم ملايك «خسرو»
شعر جانسوز تو چون چشم ملك جيحون كرد
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

دلم پَر مى زند امشب براى حضرت باقر


كه گويم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

نديده ديده گيتى به علم و دانش و تقوا

كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

ز بهر رفع حاجات و نياز خويش گرديده

سلاطين جهان يكسر گداى حضرت باقر

زبان از وصف او اَلكَن قلم از مدح او عاجز

كه جز حق كس نمى داند بهاى حضرت باقر

نزايد مادر گيتى ز بهر خدمت مردم

به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر

بود عقل بشر مات و به حيرت عارف و دانا

ز صدق و پاكى و مهر و وفاى حضرت باقر

به ذرات جهان يكسر بود او هادى رهبر

كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر

به زير ابر پنهان شد مه و خورشيد از حجلت

ز شرم نورروى دلرباى حضرت باقر

برو كسب فضيلت كن چو مردان خدا اى دل

ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر

اگر گردد شفيع ما به نزد خالق يكتا

به هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر

خدا ايمن كند او را ز بيم آتش دوزخ

هر آن كس پا گذارد جاى پاى حضرت باقر

ز اندوه و غم و محنت بود آسوده و راحت

به زير سايه و تحت لواى حضرت باقر

بود «ژوليده» را اين بس كه از لطف خداوندى

زند صبح و مسا دم از ولاى حضرت باقر
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

اى ز سرو قدّ رعنا بر صنوبر طعنه زن


و اى ز ماه روى زيبا مهر را رونق شكن

همچو من هر كس رخ و قد تو بيند تا ابد

فارغ است از ديدن خورشيد و از سرو چمن

گر خرامى صبحدم در طرف باغ اى گل عذار

غنچه از شرم دهانت هيچ نگشايد دهن

اى تو شمع انجمن از فرط حسن و دلبرى

هر كجا دارند خوبان دو عالم انجمن

نسبت حسن تو با يوسف نشايد داد از آنك

صد هزاران يوسفت افتاده در چاه ذقن

چشم جادويت نموده شرح بابل مختصر

بوى گيسويت شكسته رونق مشك ختن

كى توانم كرد وصف و چون توانم داد شرح

ز آنچه عشقت مى كند اى نازنين با جان من

بس بود طبعم پريشان از غم زلفت مگر

با خيال قد رعنايت كنم موزون سخن

در مديح صادر اول امام پنجمين(عليه السلام)

كش بود مدّاح ذات ذوالجلال ذوالمنن

شبل حيدر سبط پيغمبر خديو انس و جان

مخزن علم النبيّين كاشف سرّ و علن

حضرت باقر ضياى ديده خيرالنسا

حامى شرع رسول الله هوادار سنن

جلّ اجلاله توانايى كه گر خواهد كنى

روز، شب، خورشيد، مه، افلاك، غبرا، مرد و زن

دى به يك ايماى او گردد بهار و خار، گل

بلبل و قمرى شوند از امر او زاغ و زغن

بىولاى آن گل گلزار دين نبود، اگر

لاله خيزد در چمن يا سبزه رويد از دمن

كوى او چون خانه حق قبله اهل يقين

اسم او چون اسم اعظم دافع رنج و محن

هم به آدم شد مغيث و هم به نوح آمد معين

هم به عيسى گفت: كلّم هم به موسى گفت: لن

من چه گويم وصف ذاتش جز كه عجز آرم به پيش

درّ درياى حقيقت را كه مى داند ثمن؟
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

اى بوسه گاه جن و ملك، خاك پاى تو


جان تمام عالم خاكى فداى تو

اى اختر سپهر ولايت، كه تا ابد

عالم منور است به نور لقاى تو

از شهريار كشور دانش، كه در جهان

نشناخت كس مقام تو را جز خداى تو

اى ريزه خوار سفره علمت جهانيان

خورشييد علم، كرده طلوع از سراى تو

اى باقر العلوم كه هنگام مكرمت

باشد هزار حاتم طايى گداى تو

پنجم ولى و حجت خلاق عالمى

لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو

در عرصه وجود نهى قبل از آنكه پاى

داده سلام احمد مرسل براى تو

هر كس تورا شناخت، دل از ديگرى بريد

بيگانه گشت با همه كس، آشناى تو

چندين هزار عالم و دانشور فقيه

آمد برون ز مكتب و دانشسراى تو

آن پير سالخورده راهب تو را چو ديد

اسلام پيشه كرده و شد مبتلاى تو

خوان طعام، آور از بهر ميهمان

از حجره تهى يد قدرت نماى تو

يك عمر سوخت قلب تو از كينه هشام

آن دشمن سياه دل بى حياى تو

تنها نه در عزاى تو چشم بشر گريست

آن دشمن سياه دل بى حياى تو

اى خفته همچو گنج، به ويرانه بقيع

پر مى‏ زند كبوتر دل، در هواى تو

در را به روى امت اسلام بسته‏ اند

آن گمرهان كه بى خبرند از صفاى تو

يابن الحسن گشوده نگردد به روى خلق

اين در مگر به پنجه مشكل گشاى تو

فولادى است پير غلام شكسته دل

چشم اميد بسته، به لطف و عطاى تو
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

قوام هستى محيط امكان


بلوغ خلقت شكوه ايمان

فروغ توحيد دليل سرمد

بيان وحدت لسان برهان

بهشت رحمت صفاى جنت

بهار طوبى جمال يزدان

امام باقر كه فيض وافر

دهد كلامش به علم و عرفان

كه را شناسد جهان تحقيق؟

كه برتر از او كشيده ايوان

بدست سبزش رياض دين را

نموده خرم چنان گلستان

بداده قولش كلام حق را

هزار تفسير هزار عنوان

پناه قرآن ز كفر و باطل

ز كفر و باطل پناه قرآن

ولادتش را عنايتى دان

به اهل تقوى به اهل ايمان

به شا د باش دل پيمبر

دلى نباشد كه نيست شادان

مرا ز شوق است نواى شادى

چنانكه بر شاخ هزار دستان

ترانه خيزد ز تار پودم

قصيده ريزم ز جوهر جان

به هر كه بينم چو ناى مطرب

بود خوش آوا بود عزاخوان

مواليان را بشارت اين روز

معاندان را عذاب نيران

به يمن ميلاد و زاد روزش

نواى شادى رسد به كيوان

به مدح پنجم ولى مطلق

من اين قصيدت برم به پايان
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش


برآن حریم که باشد ملک نگهبانش

سلام ما به بقیع آن تجسم غربت

گواه بر سخنم تربت امامانش

بقیع کعبه قدس چهار معصوم است

چهار نور خدا می دمد زدامانش

یکی است حضرت باقر آز آن چهار امام

که داغ او زده آتش به قلب یارانش

شهید شد ز جفای هشام آن مولا

ز زهر تعبیه در زین که اب شد جانش

غریب اوست که در موسم زیارت حج

مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش

شب شهادت او یک نفر نمی ماند

که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش

دری که سجده گه قدسیان بود خاکش

به زائرش ندهد اذن بوسه دربانش
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روزی که بادهای مخالف امان نداد[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خورشید بود و سایهی شوم غبارها[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خورشید بود همسفر نیزه دارها[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیدی به روی نیزه سر آفتاب را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیدی گلوی پرپر طفل رباب را[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در موج خیز شیون و ناله دویده ای[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا شام پا به پای سه ساله دویده ای[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گل زخمهای سلسله یادت نمی رود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هرگز غروب قافله یادت نمی رود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یک عمر پا به پای محرم گریستی[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif]امشب از آسمان چشمانت[/FONT]

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دسته دسته ستاره مي چينم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در غزل گريهي زلالت آه[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سرخي چارپاره مي بينم[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زخمهاي دل غريبت را [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرهم و التيام آوردم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]باز از محضر رسول الله[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به حضورت سلام آوردم[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در شب تار تيره فهمي ها[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روشني را دوباره آوردي[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آسمان را کسي نمي فهميد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا که با خود ستاره آوردي[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ساحت مستجاب سجاده![/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بندگي را تو يادمان دادي[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دل ما شد اسير چشمانت[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلمان را به آسمان دادي[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آيه آيه پيام عاشورا[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در احاديث روشنت گل کرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امتداد قيام عاشورا[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در تب اشک و شيونت گل کرد[/FONT]

[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شهادت امام باقر علیه السلام

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زهر جگر سوزی که بر دردش دوا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پنجاه سال، او روضه دار کوچه ها بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تب می نمود و یاد مادر گریه می کرد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لب تشنه بود و زهر آتش زد به جانش[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون یادگاری حسین و مجتبی بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عادت به «لایوم کیومک» داشت حرفش[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یعنی گریز حرف هایش کربلا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در خاطرش مانده شلوغی های گودال[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جد غریبش را که زیر دست و پا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جد غریبی که لباسش را ربودند[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جد غریبی که سرش منزل به منزل[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رنگ رخ او شد کبود و زرد؛ جان داد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مانند دایی قاسمش از درد جان داد [/FONT]
 
بالا