پاسخ : اشعار شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر علیه السلام )
به دست باد نده ، اختیار گیسو را
نوشته اند به پای تو این هیاهو را
شكوه تو غزلم را به باد خواهد داد
عزیز! دست كه دادی ترنج و چاقو را
خوشم به جبر، مسلمان چشمتان باشم
بكش به روی دلم ذوالفقار ابرو را
بمان پناه حرم، معجری هراسان است
مگر نمی شنوی هق هق النگو را !؟
به پیری پدرت رحم كن! ز جا برخیز
عصا به دست بده این خمیده زانو را
كنار داغ تو، داغ مدینه را كم داشت
خدا كند كه نبیند شكاف پهلو را
به دست باد نده ، اختیار گیسو را
نوشته اند به پای تو این هیاهو را
شكوه تو غزلم را به باد خواهد داد
عزیز! دست كه دادی ترنج و چاقو را
خوشم به جبر، مسلمان چشمتان باشم
بكش به روی دلم ذوالفقار ابرو را
بمان پناه حرم، معجری هراسان است
مگر نمی شنوی هق هق النگو را !؟
به پیری پدرت رحم كن! ز جا برخیز
عصا به دست بده این خمیده زانو را
كنار داغ تو، داغ مدینه را كم داشت
خدا كند كه نبیند شكاف پهلو را