ائتلاف خونین صلیب، سلفی و صهیون

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
این موضوع در ادامه جریان شبیه‌سازی وقایع آخرالزمان نیز قابل شناسایی است.
این امر، فرصت نوینی را در اختیار صلیبیون و صهیونیست‌ها قرار می‌داد تا به نحوی دیگر، به منازعات منطقه‌ای و میان مردم مسلمان مظلوم دامن بزنند و از آب گل‌آلود، ماهی مطلوب خود را صید کنند.


فروش اسلحه به کشورهای عربی مسلمان و انعقاد پیمان‌نامه‌های دو جانبه و چند جانبه میان دولت‌های عربی و دولت‌های غربی و حتی رژیم صهیونیستی، تنها بخشی از پروژه شیعه‌هراسی، به بهانه احتمال شکل‌گیری هلال شیعی‌اند.

از نظر تحلیل‌گران، هلال شیعی از کرانه‌های شرقی دریای «مدیترانه» شروع و پس از بازگشت، از سوریه و عراق به ایران و سواحل خلیج‌فارس منتهی می‌شود.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
پوشیده نیست که، بخش بزرگی از این خیزش مستضعفان در مقابل مستکبران، حاصل زمینه‌های فکری و فرهنگی موجود در میان معتقدات شیعی و سازش‌ناپذیری شیعیان در مقابل مستکبران، کین‌ورزی غرب و دولت‌های دست نشانده آنان با مؤمنان و فراهم شدن زمینه‌های جنبش اجتماعی برای شکستن حصارهای ظالمانه صلیبی و صهیونی است.
غرب و دولت‌های حاکم بر کشورهای حوزه خلیج‌فارس، برای ترک انداختن بر دیواره‌های این هلال شیعی مورد ادعا و محدود ساختن گستره عمل اجتماعی و سیاسی شیعیان، سر در پی اجرای پروژه‌های مختلف سیاسی، امنیتی و نظامی گذارده‌اند؛ از جمله:

1. ترویج سلفی‌گری میان اهل سنت؛

2. تصرّف مناطق استراتژیک امنیتی، اقتصادی و سیاسی شیعیان به کمک دلارهای نفتی سعودی و هم‌پیمانانش؛

3. تلاش برای سرنگونی دولت‌های شیعی در عراق و بی‌ثبات‌ کردن مناسبات سیاسی، اجتماعی عراق، ایران و سوریه؛

4. دامن زدن به اختلافات مذهبی میان اقوام ساکن جغرافیای خاکی ایران، عراق، سوریه و لبنان؛

5. هم‌سویی با صلیبی‌ها و صهیونیست‌ها و امتیازدهی ویژه به آنها، به منظور مهار دولت‌های شیعی ایران و عراق، تنها بخشی از اقدامات این اتحاد نامقدس برای ضربه زدن به کیان فرهنگی و مادی مؤمنان و مستضعفان ساکن در شرق اسلامی بودند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
در نتیجه آنچه که دولت‌های صلیبی و صهیونی برای مقابله با جنبش‌های شیعی به میدان آورده بودند، سلفی‌ها نیز به عنوان یکی از اعضای مهم‌ترین ائتلاف سیاسی، امنیتی قرون اخیر، عهده‌دار نقشی مهمّ در شکستن هلال شیعیِ و در حقیقت، اضمحلال توان فرهنگی و مادی مستضعفان ساکن این مناطق و جایگزین ساختن آن با هلال سلفی شدند.

آنها در این مسیر، با اطمینان از حمایت‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی دولت‌های صلیبی و صهیونی، مبادرت به اقداماتی غیراخلاقی و ضدبشری کردند که تاریخ کمترین نمونه‌هایی از آن را به خاطر دارد.

سلفی‌های تکفیری، با این پشتوانهها از جمله سرمایه‌های بادآورده دولت‌های عربی و حمایت های بی دریغ دولت های غربی، گام به گام پیش آمد و مرزها را در نوردیدند. آنان در فاز اوّل، همه همّت خود را مصروف فعّالیت‌های فرهنگی و تبلیغات مذهبی در میان همه سرزمین‌های شیعی ساختند و در فاز دوم، با ورود به عرصه معاملات اقتصادی و سیاسی، سعی در متزلزل ساختن بنیادهای سیاسی و مالی ساکنان سرزمینی ساختند که از آن، به عنوان هلال شیعی یاد می‌کردند؛ امّا آنها به زودی وارد فاز نظامی شدند و با بسیج و استخدام تروریست‌هایی از شمال آفریقا، اروپا و حتی کشورهای عربی، بر جمله مستضعفان آتش گشودند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
در این‌باره نمی‌توان تردید کرد که ائتلاف صلیبی و صهیونی، با طرح این سناریو و دامن زدن به توهّم هلال شیعی و بزرگ‌نمایی آن در نظرگاه دولت‌های سلفی، امید می‌ورزیدند که برای همیشه خود را از خطر بالقوّه و بالفعل جهان اسلام خلاص کنند و با رویارو ساختن دو جبهه داخلی (شیعه و سنی) متعلّق به جهان اسلام، بی‌هیچ هزینه‌ای به اهداف مرحله‌ای خود، جامه عمل بپوشانند.

اینان، دل خوش داشتند که از این مسیر، برای همیشه خود را از مزاحمت‌های شیعیان راحت ساخته و امنیت تمام عیار رژیم اشغالگر قدس را تضمین خواهند کرد.

آیا هیچ پرسیده‌اند، چرا طی سه دهه گذشته، حتی یک گلوله خمپاره از سوی سلفی‌های تکفیری به سوی مرزهای رژیم اشغالگر قدس شلّیک نشده است و در مقابل، آیا حجم آتش آوار شده بر سر ساکنان «غزه» و جنوب لبنان از سوی رژیم اشغالگر را شماره کرده‌اید؟ کمیت گلوله‌های باریده بر ساکنان مستضعف سوریه را چطور؟
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
آیا، علی رقم وجود اقدامات مناسبات سیاسی و اجتماعی غیر دموکراتیک و ضد بشری دولت های حجاز و بحرین علیه شهروندان مستضعف هیچ گاه این دولت ها از سوی دول اروپایی و یا ساطمان های جهانی مدعی دفاع از حقوق بشر مورد بازخواست واقع شده و یا در حرکتی صوری محکوم شده اند؟

در نیمه اسفند سال گذشته (1392 ه‍ .ش.) روزنامه «العرب» در تحلیلی از تحوّلات خونین منطقه نوشت:

اسلام‌گرایان تندرو و افراطی سنی در قالب تکفیری‌ها و القاعده، در حال تشکیل یک هلال سنی در برابر هلال شیعی هستند.


این روزنامه چاپ «لندن» نوشته است: نگاهی کلّی به سراسر منطقه خاورمیانه نشان می‌دهد که این جریان اگر چه از سوریه آغاز شد؛ امّا دقیقاً در حال گسترش به لبنان و عراق است که اصلی‌ترین نقطه‌های تشکیل دهنده هلال شیعی با محوریت «ایران» هستند.2
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
این امر، پرده از یکی دیگر از مأموریت‌های جریان سلفی در شرق اسلامی و در زنجیره ائتلاف صلیب، سلفی و صهیونی برمی‌دارد.

«حجاز» (عربستان سعودی) نقطه کانون اندیشه‌ای سلفی‌گری و پس از آن، وهّابیت و همچنین رویکرد سلفی‌گری به مناسبات سیاسی، اجتماعی در مقابل کانون فکری، فرهنگی شیعی بود که از قرن سیزدهم، به تدریج با پشت‌گرمی حکّام سعودی و ثروت بادآورده نفتی، مجال حرکت یافت تا همه مررزهای شرق اسلامی را دربنوردد.

تکفیر، مهم‌ترین ابزار سلفی‌گری برای ورود به مناسبات سیاسی منطقه و مقابله خونین و خارج از همه قواعد شرعی و عرفی شناخته شده بشری بود. با این ابزار، سلفی خود را مستغنی از هرگونه گفتمان می‌شناخت. از این‌رو، این پتانسیل و توانایی را در خود مستتر داشت تا خشن‌ترین چهره را از اسلام و مسلمانان- (آن هم در جهانی که در پیشانی همه مناسبات سیاسی، اجتماعی خود دمکراسی و لیبرالیسم را به نمایش می‌گذاشت)- نشان دهد.

همین امر نیز موجب می‌شد تا غرب، به بهانه مقابله با خشونت‌طلبی، خاک وسیع سرزمین‌های اسلامی را درنوردیده و جنگ صلیبی نوین را سبب شود.

آنچه که در این میان، قابل توجّه و شناسایی است، هدف قرار گرفتن شیعیان کشورهای با جمعیت حداکثری شیعی بود؛ همان مردمی که به تمامی در برابر جریان‌های صلیبی و صهیونی مقاومت می‌کردند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
masaf.ir_files_content_img_234_0299.jpg


••• لکّه‌های ناهنجار

بخشی دیگر از نقش‌آفرینی سلفی تکفیری و وهّابیون در شرق اسلامی را در حرکت خزنده جغرافیای خاکی «ایران» باید ملاحظه کرد و آن را به عنوان قطعه دیگری از پازل بزرگ نقش‌آفرینی سلفی تکفیری در معادلات سیاسی، اجتماعی شرق اسلامی مورد بازخواست قرار داد.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
سلفی تکفیری، «بلوچستان» ایران را به دلیل مرز مشترک با «پاکستان» و «افغانستان» مرکز توجّه خود قرار داده است. آنان پس از چند تجربه و از جمله راه‌اندازی مدارس علمیه و تربیت طلّاب سلفی و گسیل آنان به مناطق مختلف، برای نقش‌آفرینی در معادلات اقتصادی، اجتماعی و پس از آن سیاسی دورخیز کردند.

سلفی‌ها با استفاده از استراتژی مهاجرت و کوچ و با استفاده از سرمایه‌های دولت‌های «سعودی»، «قطر» و «امارات متحده»، سعی در مهاجرت دادن جمعیتی از سلفی‌ها و وهّابیون به نقاط مهم و استراتژیک شیعه‌نشین، مانند «خوزستان»، «خراسان» و... کردند و با تملّک تدریجی اراضی و اماکن مهمّ تجاری و حتی مسکونی، جزایری پراکنده را چونان لکّه‌های نفتی پراکنده در اقیانوس به وجود آوردند. می‌شد حدس زد که با تزریق تدریجی سرمایه‌های وارداتی و دامن زدن به فعّالیت‌های تبلیغی، از طریق درس‌آموخته‌های مدارس سلفی تکفیری، همچون حوزه‌های مستقرّ در «پاکستان» و «افغانستان»، موجی از شبهات اعتقادی، همه مرزهای خاکی و فرهنگی منطقه را در هم ریخته و مناسبات با ثبات سیاسی، اجتماعی را به موقعیت ژله‌ای و لغزان تبدیل خواهد نمود.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
غفلت سازمان‌ها و نهادهای سیاسی، اجتماعی ایران از این امر، طی قریب به دو دهه، مماشات دولت‌های لیبرال‌منش و آلوده به آموزه‌های جامعه باز (لیبرال سرمایه‌داری) در برابر این جریان و حرکت‌های هدف‌دار و موذیانه جریان سلفی تکفیری، موجب شد تا امروزه شاهد بزرگتر شدن لکّه‌ها و تولّد زمینه‌های ناهنجاری‌های سیاسی، اجتماعی باشیم.

شهوت ایجاد مناطق تجاری و برکشیدن مجتمع‌های تجاری و تفریحی در میان بسیاری از صاحب منصبان و مقامات ملّی و استانی در دهه هشتاد و نود ایران و آمادگی سرمایه‌داران سلفی برای ولخرجی در این میدان با اتکا به دلارهای نفتی عربی، سبب شد تا هر روز بر وسعت این لکّه‌ها افزوده شود.

استان‌های «فارس»، «هرمزگان»، جزایرایرانی مستقرّ در «خلیج فارس» و بالأخره استان «خراسان» از مناطق مهم و هدف‌گذاری شده این جریان سلفی و تکفیری بودند.
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
اگر به این مجموعه، استراتژی کاهش جمعیت ایران -که طی دو دهه اخیر با حمایت‌های سازمان‌های جهانی و دولت‌های وقت، به تمام معنا محقّق شده است- بیفزاییم و نیم‌نگاهی به اتخاذ استراتژی افزایش جمعیت سلفی از سوی مولوی‌های متمایل به جریان سلفی و وهّابی سعودی بیندازیم، درمی‌یابیم که چگونه هلال سلفی در برابر هلال شیعی مورد ادعای غرب شکل می‌گیرد.

با یک ماشین‌حساب ساده جیبی می‌توان آینده قومی را که نرخ رشد جمعیت آنها به 4/1رسیده است، محاسبه کرد و شمایی از موقعیت اجتماعی، سیاسی آنان را به دست آورد.
نشریه «اکونومیست» طی گزارشی برای دوره زمانی بین 2008 تا 2015م. ایران را در زمره کشوری که کم‌ترین نرخ رشد جمعیت را در «خاورمیانه» خواهد داشت، معرفی کرده است.

بر اساس پیش‌بینی بانک جهانی، قطر و امارات با بیشترین نرخ رشد (به ترتیب 6/5 و 9/4) رو به رو هستند؛ در حالی‌که ایران، نرخ رشد 3/1 % را تجربه خواهد کرد.
رشد نامتعادل جمعیت در نقاط مختلف کشور، بی‌تردید بروز بی‌تعادلی در مناسبات سیاسی، اجتماعی را در پی خواهد داشت.
 
بالا