جامعۀ منتظر
جامعه
جامعه به عبارتی محلی برای رشد انسانی انسانها است. جامعه یك حوزۀ زیستی است ، بصورتی كه در آن برای همه افراد موانع رشد مفقود و مقتضیات رشد موجود باشد. اگر جز این باشد، تجمع (شلوغی ، ازدحام) هست، یعنی انسانهایی و خاندانهایی -اگر چه بسیار- در محدوده ای جغرافیایی -اگرچه وسیع و با امكانات- گرد آمده اند لیكن جامعۀ انسانی تشكیل نیافته است.
ممكن است این مسأله مطرح شود كه به چنین تجمعی نیز جامعه اطلاق میشود، منتهی فاسد و فاقد رشد.این سخن بر حسب اصطلاح درست است -چنانكه فارابی نیز چندین «مدینه» (جامعه) تصور كرده است- لیكن جامعه به معنای راستین آن (و با توجه به فلسفه ای كه باید در تجمعهای انسانی نهفته باشد) ، همان جمع زیستی ای است كه بستر هر گونه رشد انسانی در آن فراهم باشد.و روشن است كه در میان همۀ حركتهای سازندۀ انسانی، در سرتاسر تاریخ بشری جامعه سازی ، مهمترین همۀ آنها بوده است.و اكنون نیز چنین است، و در آینده نیز چنین خواهد بود.
نیز روشن است كه مذهبها و مكتبها و فلسفههای اجتماعی ـ در صورتی كه دارای محتوایی در خور باشند ـ هر كدام برای جامعهسازی، مبانی و اصولی خاص دارند، و حاكم شدن ارزشهایی ویژه را ملاك تحقق جامعۀ مورد نظر میشمارند.
مهمترین و معتبرترین كتابی كه برای ساختن جامعۀ انسانی ـ با نظر به همۀ ابعاد ـ وجود دارد و این هدف را بارها و بارها در خود تأكید كرده، قرآن كریم است.
قرآن كریم، در بسیاری از آیات «ناس، مردم» را مورد خطاب خود قرار داده است؛ و این چگونگی، شالودۀ اصلی جامعه سازی است، نه گروه سازی.[۱]
جامعه به عبارتی محلی برای رشد انسانی انسانها است. جامعه یك حوزۀ زیستی است ، بصورتی كه در آن برای همه افراد موانع رشد مفقود و مقتضیات رشد موجود باشد. اگر جز این باشد، تجمع (شلوغی ، ازدحام) هست، یعنی انسانهایی و خاندانهایی -اگر چه بسیار- در محدوده ای جغرافیایی -اگرچه وسیع و با امكانات- گرد آمده اند لیكن جامعۀ انسانی تشكیل نیافته است.
ممكن است این مسأله مطرح شود كه به چنین تجمعی نیز جامعه اطلاق میشود، منتهی فاسد و فاقد رشد.این سخن بر حسب اصطلاح درست است -چنانكه فارابی نیز چندین «مدینه» (جامعه) تصور كرده است- لیكن جامعه به معنای راستین آن (و با توجه به فلسفه ای كه باید در تجمعهای انسانی نهفته باشد) ، همان جمع زیستی ای است كه بستر هر گونه رشد انسانی در آن فراهم باشد.و روشن است كه در میان همۀ حركتهای سازندۀ انسانی، در سرتاسر تاریخ بشری جامعه سازی ، مهمترین همۀ آنها بوده است.و اكنون نیز چنین است، و در آینده نیز چنین خواهد بود.
نیز روشن است كه مذهبها و مكتبها و فلسفههای اجتماعی ـ در صورتی كه دارای محتوایی در خور باشند ـ هر كدام برای جامعهسازی، مبانی و اصولی خاص دارند، و حاكم شدن ارزشهایی ویژه را ملاك تحقق جامعۀ مورد نظر میشمارند.
مهمترین و معتبرترین كتابی كه برای ساختن جامعۀ انسانی ـ با نظر به همۀ ابعاد ـ وجود دارد و این هدف را بارها و بارها در خود تأكید كرده، قرآن كریم است.
قرآن كریم، در بسیاری از آیات «ناس، مردم» را مورد خطاب خود قرار داده است؛ و این چگونگی، شالودۀ اصلی جامعه سازی است، نه گروه سازی.[۱]