×××××××××دانشجویان قدیم و جدید لطفا بفرمایید×××××××××

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
سلام سلام


دوستان عزیز همونطور که میدونید در آستانه روز دانشجو هستیم

پیشاپیش به دوستان دانشجو تبریک میگم.

بنابراین از دوستان خواهش میکنم هر خاطره جالبی که از دوران دانشجوییتون دارید اینجا بزارید

این تاپیک مختص دانشجویان حاضر نیست .کسایی هم که از دانشگاه فارغ التحصیل شدن میتونن خاطراتشون رو بنویسن.


منتطر خاطرات دوستان هستیم.
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
دانش اموز ها هم میتونن خاطره بزارن؟:1::bye1:
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
خوب من یه خاطره میگم : تو کلاس ما یکی بود که همیشه کلاه سرش می ذاشت بعد بچه ها خیلی اذیتش می کردن.بهش می گفتن سرمایی.می شناسین که همون که تو مدرسه موشها بود.اما اون ناراحت نمیشد و به خنده رد می کرد.باورتون میشه کلاش رو می گرفتن پرت می کردن اینور و اونور و باهاش بازی می کردن.حتی یه چند دفعه تو حیاط مدرسه کلاش رو انداختن روی شاخه درخت.اگه اشتباه نکنم یه بار هم افتاد رو پشت بوم:1::bye1::1:
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
خوب من یه خاطره میگم : تو کلاس ما یکی بود که همیشه کلاه سرش می ذاشت بعد بچه ها خیلی اذیتش می کردن.بهش می گفتن سرمایی.می شناسین که همون که تو مدرسه موشها بود.اما اون ناراحت نمیشد و به خنده رد می کرد.باورتون میشه کلاش رو می گرفتن پرت می کردن اینور و اونور و باهاش بازی می کردن.حتی یه چند دفعه تو حیاط مدرسه کلاش رو انداختن روی شاخه درخت.اگه اشتباه نکنم یه بار هم افتاد رو پشت بوم:1::bye1::1:
شما که این کارا رو نکردید؟:68:
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

ali04

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
سلام بزارید منم بگم درسته که دوره کارشناسیم تموم شده ولی ایشاا... از بهمن میرم واسه ارشد یه جورایی دانشجوییم دیگه!!!
اووووووووووووه کلی خاطره دارم از تک تک روزاش از 16 آذراش!!!
یه سال آماده میشدیم واسه مراسم 16 آذر هرسال برنامش با ما بود همچی رو آماده کرده بودیم بریم سالن واسه دکور زدن سالن یه جایی بود تقریبا خارج از شهر تو یه مجتمع که کلاسا و آزمایشگاه های بچه های پزشکی بود(یه کمی هم قدیمی بود!!) بارونم میومد از ظهر ما که رسیدیم 10-11 شب بود وارد شدیم و کار رو شروع کردیم که یهو یه چیزی از سقف کنده شد و با صدای عجیبی افتاد رو صندلی وقتی گاه کردیم دیدیم صندلیه کاملا له شده!!!!! آقا این عایقای سقف سالونا هست خیس شده بود با وزن چند برابر خودش از ارتفاع 8-9 متری.... دیگه خودت حساب کند سرعت و شدت و حدتشو!!!!
دیگه شبونه زنگ زدم معاون دانشجویی حالا مگه قبول میکرد سالن رو عوض کنه!! بهش گفتم اگه فردا اتفاقی افناد با خودتونه ها!! گفت باشه .. هنوز نیم ساعتی از تهدید ما نگذشته بود که زنگ زد که برامون سالن گرفته ماهم بار زدیمو رفتیم.........!!
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
من خاطره دارم
واسه دانشکده مون یک سایت زدیم که اخبار و اطلاعیه ها و کلا یه سری چیزا رو در اون قرار بدیم.
یه چت رومی هم گذاشتیم توی سایت تا بچه ها صحبت کنند
از روزی که اطلاع دادم دیدم
همه دخترا و پسرا جمع شدن تو چت رومه همشونم میگن چه بده , زشته , ...
تا اینکه استاد ریاضی عمومی یه روز بهم گفت چت روم رو حذف کن! منم حذف کردم (بالاخره نمره داره)
دیدیم همشون اومدن گفتن چرا حذف کردی ..... !!!!
 
بالا