گرچه ممكن است در مطالب بالا مواردي ذكر نشده باشد ولي در يك نگاه مختصر مي توان پي برد كه نشانه هاي الهي به منظور شناخت انسان در مفهوم عام بكاربرده شده اند.
كلماتي همچون فكر كن، تامل كن، نظر كن، بدان، تعجب كن و عبرت بگير كه بيشتر خطبه ها با آن آغاز مي شوند، بيانگر اهميت "تفكر" در طبيعت و عناصر آن است كه مفهومي خاص به آن مي دهد.
امام سجاد در صحيفه سجاديه بصورت دعا نشانه هاي از عناصر طبيعت و عوامل طبيعي را مي فرمايند و با تفحص در ميان ادبيات آن مي توان معاني كه مورد خاص اين گفتار مي باشد برداشت كرد.
"بار خدايا به باران سيراب گردان و رحمتت را به باران، فراوان از ابري كه براي رويانيدن گياه است" (دعا 19)
در پنج دعا به نشانه هاي اشاره شده است كه به تفضيل در (پيوست 2) به آن اشاره شده است.
1- دعاي آن حضرت هنگام بامداد و شام (6)
· 2- دعاي آن حضرت در درخواست باران (19) · 3- دعاي آن حضرت در نماز شب (32) · 4- دعاي آن حضرت هنگام شنيدن صداي آسمان (36) · 5- دعاي آنحضرت هنگامي كه به ماه نو نگاه مي كرد (43)
زندگي پيامبران الهي به ويژه در دوران قبل از رسالتشان با طبيعت بكر نشاني بارز نقش طبيعت در افزايش آگاهي هاي انسان دارد.
احاديث و روايات بنا به اقتضا زمان و مكان خود نكاتي را از عوامل طبيعي ذكر كرده اند، از توجه به نشانه هاي خداوند در طبيعت تا توجه به حفظ محيط زيست.توصيف تمامي اين عناصر و پديد هاي طبيعي در جهت شناخت خداوند و توحيد و يگانكي خالق است.
در كتب و روايات امام جعفر صادق كه بخصوص در كتاب توحيد مفضل غالباً به بررسي و وصف مختصات عناصر و پديد هاي طبيعي از جمله: انسان، حيوانات، گياهان، آب، باد، خاك، آسمان ها، ستارگان، فصول و امثالهم مي پردازد و همه اين ها در جهت اثبات وجود و وحدانيت حضرت احديت مي باشد." (امين زاده، 1379)
نگرش كاربري اسلام به طبيعت در احكام اسلامي ظهور ميكند به صورتي كه جزئي ترين مسائل حتي در زمينه طبيعت در عصر حاضر را مي توان براحتي از آن استخراج نمود. در يك تقسيم بندي كلي سه عنصر اصلي طبيعت 1.زمين 2.آب 3.گياه را در احكام اسلامي مي توان بررسي كرد.
زمين (فضلان. ام. خالد-1378 -69)
فقه اسلامي، زمين را بر حسب استفاده به سه گروه اصلي تقسيم كرده است: زمين آباد(عمير)، زمين غير آباد(موات) و مناطق حفاظت شده(حريم). واژه عمير از ريشه اي عربي به معناي زنده، واژه موات از ريشه اي عربي به معناي مرده و واژه حريم از ريشه اي عربي به معناي ممنوع گرفته شده است. آب (فضلان. ام. خالد-1378 -77)
منابع آبي در فقه اسلامي به سه دسته تقسيم مي شوند : رودخانه، چاهها و چشمه ها
رودخانه ها: 1.جاري و طبيعي بزرگ 2. جاري و طبيعي كوچك 3. مجاري و كانالهاي آبياري مصنوعي
چاهها : 1. استفاده عموم 2. استفاده موقتي 3. استفاده شخصي
احكام ويژه فقه اسلامي درباره كشت گياهان، اساسا مربوط به گياهاني است كه براي مصرف غذايي كشت مي شوند. فرق مهم موجود، ميان گياهان قابل ذخيره و گياهان فاسد شدني است. اهميت تفاوت در دادن ذكات در گياهان قابل ذخيره و فاسد نشدني است.
توجه دادن مردم به طبيعت و اسرار آفرينش كه زمينه ساز استحكام اعتقادي انسان ها و شالوده ساز توسعه و پيشرفت توسعه علوم و فنون جوامع بشري است همواره از سوي انبياء الهي به عنوان ابزاري كارآمد كه بيدار كننده فطرت انسانهاست بكارگيري شده است و همين توجه همواره چراغ راه علما و دانشمندان مسلمان نيز بوده است.
اشارات مكرر متون اسلامي به طبيعت و عناصر آن و نقش آن ها در زندگي انسان و بسياري از متفكران مسلمان و همچنين مكاتب فلسفي و فكري را به سوي توجهي ويژه بر شناخت طبيعت و معاني نمادين آن هدايت نموده است. (امين زاده، 1379)
در ميان نظرات متفكران اسلامي در مورد طبيعت انديشه هاي اخوان صفا، ابوريحان بيروني، ابن سينا و فارابي را بررسي مي شود.
در نظريه اخوان نفس كلي منشا تمام افعال در عالم هستي است. همانطور كه ماده در مراحل مختلف خود داراي استعداد و قابليت و انفعال محض است، يكي از قواي نفس كلي علت همه تغييرات و تبديلات و فعاليتهاي عالم تحت القمر است. اخوان اين قوه را كه مسئول حركت و تغيير است طبيعت مي نامد. (نصر،1342: 100)
معني طبيعت به عنوان اصل فعاليت و سبب تغيير در عالم در لابلاي صفحات تاليفات بيروني نهفته است چنانچه خود او مي گوييد : "شكي نيست كه قوه طبيعت كه ملهم است اگر ماده را بيابد معطل نمي گذارد و چون اين ماده افراط كرد و زياد شد اين قوه فعل را دو مرتبه مي كند."
در علوم اسلامي، چنانچه در مورد بيروني بخوبي مي توان مشاهده كرد، يك روش منحصر به فرد براي ادراك و بررسي طبيعت وجود نداشته است، بلكه مشاهده و تجربه، استدلال و تفكر، ماخذ پيشينيان و كتب آسماني هر يك بنوبه خود طريقي بوده است راي كسب علم درباره بنيان جهان و چگونگي پيدايش آن. (نصر،1342: 194)