پاسخ : اشعار شب دوم محرم
رفتم به مجلسي چو سخن شد ز كربلا
ديدم زنان آن همه بي تاب می شوند
گفتم چه علت است؟! مگر كربلا كجاست؟
چشمان چرا چو چشمه و بي خواب مي شوند
گفتند گريه كن كه در آنجا به خون خويش
غلتان حسين(ع) و اكبر و اصحاب مي شوند
لب تشنه گرچه دشمنشان كشت آن زمان
بنگر كنون زگريه چه سيراب مي شوند
هر جا كه ظلم ظلمت خود گسترانده است
ايشان ببين چگونه چو مهتاب مي شوند
رفتم به مجلسي چو سخن شد ز كربلا
ديدم زنان آن همه بي تاب می شوند
گفتم چه علت است؟! مگر كربلا كجاست؟
چشمان چرا چو چشمه و بي خواب مي شوند
گفتند گريه كن كه در آنجا به خون خويش
غلتان حسين(ع) و اكبر و اصحاب مي شوند
لب تشنه گرچه دشمنشان كشت آن زمان
بنگر كنون زگريه چه سيراب مي شوند
هر جا كه ظلم ظلمت خود گسترانده است
ايشان ببين چگونه چو مهتاب مي شوند