سلام به مولای غریب غریب قریبــــــــــم.
باز یه سال دیگه...
شب های محرم...
شب های مظلومیت...
تسلیت میگم مولا...
می دونید این روزا و شبا به چی فکر می کنم؟ به شما، کربلا و یه دنیا حرف نگفته، درس نیاموخته، یه عالمه دین و بدهی...
کاش روزی برسه که پیام کربلا درعمق روح همه جهانیان نفوذ کنه و به برکت اون گناهکارهایی مثل ما هم از خاک بلند بشن...
می دونم منتظر واقعی نبودم، بین گمنام و منتظر واقعی بودن فاصله خیلـــــــــــــی زیادی هست...
امشب هم بیدارین نه؟ اما فکر کنم بیداری شب های محرم شما...خدا کنه حداقل تو این ماه محرمی کمتر شما رو اذیت کرده باشم...
دعا کنید اوضاع و احوال این قصه انتظار درست بشه، دعا کنید همون بشه که باید بشه...
مثل همیشه برای فرجتون دعا می کنم...
نـاز از تـو، نيـاز و تمنّـا ز مـا، بــه روي چشم
منّت كشي ز يوسف بطحـا، به روي چشم
گفتـي گنـه نكن، به خدا سعي مي كنم
قدري دگـر نما تـو مدارا، به روي چشم
امـري اگـر بـُود، به كس ديگري مگو
من مُرده ام مگـر گل زيبا، به روي چشم
قدري تو دور كن ز دلم، حُبّ نفس را
مُردن به عشـق حضرت زهرا، به روي چشم
بگـذار يـك نمـاز، بـه تو اقتدا كنـم
عرفان و پاك بـازي و تقوا، بـه روي چشم
مسكيـن نـواز! دلبر با معرفت، حبيب
آخر چه مي شود بنهي پا به روي چشم؟
............
یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک