1. مرگ
مرگ نخستين منزل برزخ است. همه موجودات امكانى، داراى اجل معيّنى هستند كه با مرگ فرا مىرسد. مىدانيم كه منظور از اجل فنا و نيستى نيست؛ بلكه زمان و موعدى است كه موجودات به آن منتهى مىشوند. به عبارت روشنتر زمانى است كه موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال - پس از اندكى درنگ در دنيا - آغاز مىكنند تا در آن مقام جاى گيرند و استقرار يابند. پس مرگ نخستين منزلگاه سفر طولانى ما است: (ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ)؛ «سپس او را مىميراند و در قبر پنهان مىكند».عبس (80)، آيه 21.
مرگ پلى است كه بين دنيا و آخرت زده شدهفقال لهم الحسين(ع) صبراً بنى الكرام فما الموت إلا قنطرة يعبر بكم عن البؤس و الضراء إلى الجنان الواسطة و النعيم الدائمة فأيكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائكم إلا كمن ينتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إن أبى حدثنى عن رسول الله(ص) أن الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنانهم و جسر هؤلاء إلى جحيمهم؛ امام حسين در روز عاشوراء خطاب به ياران خود فرمودند: اى فرزندان بزرگوارى! صبر پيشه كنيد، زيرا مرگ جزء پلى نيست كه شما را از رنج و سختى به بهشت برگزيده و نعمت هميشگى عبور مىدهد. كدامين از شما گذر از زندان به قصر را نكوهيده مىدارد؟ اما مرگ براى دشمنان شما جز انتقال از قصر به زندان و عذاب نيست! بدانيد كه پدر من از جدم پيامبر خدا(ص) نقل كرد كه فرمرمود: دنيا زندان مومن و بهشت كافر است. و مرگ پلى است كه آنها را به بهشتشان رهنمون مىشود و اينها را آتششان مىكشاند» (بحارالأنوار، ج 6، ص 154). و انسان را از خانه دنيا كه خانه فنا و گذر و عمل است - به خانه بقا - و ابديت مىبرد و هيچ كس از آن گريزى ندارد و همگان فرستاده پروردگار را ملاقات مىكنند و مرگ آنها را در مىيابد و سكرات موت و جان كندن از عقبههاى سخت و دشوار مرگ است.
قرآن مرگ را چنين توصيف مىكند: (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ)؛ «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد و شما در اين حال نظاره مىكنيد (كارى از دستتان ساخته نيست؟) و ما از شما به او نزديكتريم ولى نمىبينيد».واقعه (56)، آيات 83 - 85.