درباره مرگ و عالم قبر و برزخ توضيح دهيد؛برزخ چيست و چگونه است، چه منازل و مراحلى دارد؟

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
برزخ یعنی چه و کجاست؟


خواهشمند است درباره مرگ و عالم قبر و برزخ توضيح دهيد؛ معناى برزخ چيست و آنجا چگونه است، چه منازل و مراحلى دارد؟
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
1. مرگ‏

مرگ نخستين منزل برزخ است. همه موجودات امكانى، داراى اجل معيّنى هستند كه با مرگ فرا مى‏رسد. مى‏دانيم كه منظور از اجل فنا و نيستى نيست؛ بلكه زمان و موعدى است كه موجودات به آن منتهى مى‏شوند. به عبارت روشن‏تر زمانى است كه موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال - پس از اندكى درنگ در دنيا - آغاز مى‏كنند تا در آن مقام جاى گيرند و استقرار يابند. پس مرگ نخستين منزلگاه سفر طولانى ما است: (ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ)؛ «سپس او را مى‏ميراند و در قبر پنهان مى‏كند».عبس (80)، آيه 21.
مرگ پلى است كه بين دنيا و آخرت زده شده‏فقال لهم الحسين(ع) صبراً بنى الكرام فما الموت إلا قنطرة يعبر بكم عن البؤس و الضراء إلى الجنان الواسطة و النعيم الدائمة فأيكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائكم إلا كمن ينتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إن أبى حدثنى عن رسول الله(ص) أن الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنانهم و جسر هؤلاء إلى جحيمهم؛ امام حسين در روز عاشوراء خطاب به ياران خود فرمودند: اى فرزندان بزرگوارى! صبر پيشه كنيد، زيرا مرگ جزء پلى نيست كه شما را از رنج و سختى به بهشت برگزيده و نعمت هميشگى عبور مى‏دهد. كدامين از شما گذر از زندان به قصر را نكوهيده مى‏دارد؟ اما مرگ براى دشمنان شما جز انتقال از قصر به زندان و عذاب نيست! بدانيد كه پدر من از جدم پيامبر خدا(ص) نقل كرد كه فرمرمود: دنيا زندان مومن و بهشت كافر است. و مرگ پلى است كه آنها را به بهشتشان رهنمون مى‏شود و اينها را آتششان مى‏كشاند» (بحارالأنوار، ج 6، ص 154). و انسان را از خانه دنيا كه خانه فنا و گذر و عمل است - به خانه بقا - و ابديت مى‏برد و هيچ كس از آن گريزى ندارد و همگان فرستاده پروردگار را ملاقات مى‏كنند و مرگ آنها را در مى‏يابد و سكرات موت و جان كندن از عقبه‏هاى سخت و دشوار مرگ است.
قرآن مرگ را چنين توصيف مى‏كند: (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ)؛ «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد و شما در اين حال نظاره مى‏كنيد (كارى از دستتان ساخته نيست؟) و ما از شما به او نزديك‏تريم ولى نمى‏بينيد».واقعه (56)، آيات 83 - 85.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
يعنى هنگامى كه مرگ كسى - كه همان اجل و زمان رجوع و سفر او به سوى خداست - فرا مى‏رسد، شما حالت او را مى‏بينيد و نظاره مى‏كنيد، اما هيچ كارى از دستتان بر نمى‏آيد و نمى‏توانيد، او را به دنيا برگردانيد. دليل آن روشن است؛ زيرا آن سكرات مرگ و امر حقى است كه شما از آن تنفر داريد. اما چون از جانب خدا است كسى را در آن دخالتى نيست.ق (50)، آيه 19.
(كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِىَ وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ)؛ چنين نيست؛ «تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد و گفته مى‏شود: آيا كسى است كه «او را از مرگ» نجات دهد و [در اين هنگام ]به جدايى از دنيا يقين كند و ساق پاها [از سختى جان دادن‏] به هم پيچد در آن روز مسير همه به سوى پروردگارت خواهد بود».قيامة (75)، آيات 26 - 31.
آرى مرگ پرواز روح است از جسد خاكى به سوى پرودگار جهانيان و مردمان در اين پرواز دو گروه هستند؛
1. يا پاك و طاهرند كه در وصفشان فرمود: (الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛ «كسانى كه فرشتگان روحشان را مى‏گيرند، در حالى كه پاك و پاكيزه‏اند؛ به آنها مى‏گويند: سلام برشما! وارد بهشت شويد، به خاطر اعمالى كه انجام مى‏داديد».نحل (16)، آيه 32.
اما آنهايى كه دنياى خود را با گناه آلوده كرده‏اند، مرگ برايشان بسيار سخت است. آرى جدا شدن از دنيا و همسر، فرزندان، دوستان و آنچه در طول زندگانى خود جمع كرده‏اند، بسيار سخت است و چه بسا موجب بى‏ايمانى و بدعاقبتى شود. قرآن در وصف مرگ اين گروه مى‏فرمايد:
(وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ فِى غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ)؛ «اگر ببينى هنگامى كه ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته‏اند؛ و فرشتگان دست‏ها را گشوده، به آنان مى‏گويند: جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دورغ‏هايى كه به خدا بستيد و نسبت به آيات او تكبر ورزيديد، مجازات خواركننده‏اى خواهيد ديد».انعام (6)، آيه 93.
(اِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِى أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً)؛ «كسانى كه فرشتگان روح آنان را گرفتند در حالى كه [با انجام دادن گناهان ]به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالى بوديد؟ گفتند: ما در سرزمين خود تحت فشار بوديم. (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها [عذرى نداشتند و ]جايگاهشان دوزخ است و سر انجام بدى است».نساء (4)، آيه 97.
(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِى أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‏ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلون فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتِكَبِّرِينَ)؛ «كسانى كه فرشتگان روح آنها را گرفتند، در حالى كه [با انجام دادن گناهان‏] به خويشتن ستم كرده بودند، در چنين حالتى تسليم مى‏شوند [و به دورغ مى‏گويند] ما كار بدى انجام نداديم! آرى خداوند به آنچه انجام مى‏داديد، عالم است. اكنون از درهاى دوزخ وارد شويد، در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود؛ چه جاى بدى است جايگاه مستكبران!»نحل (16)، آيه 28.
روشن است از مرگ گريزى نيست، اما از سختى آن مى‏توان گريخت و مرگ را به مثابه بوييدن گلى خوشبو تبديل نمود. ايمان و عمل صالح - به ويژه دوستى اهل بيت عصمت و طهارت(ع) - و مواظبت بر نمازهاى اول وقت و احترام و نيكى به پدر و مادر و انجام دادن به دستورات الهى، باعث خواهد شد كه ما منزل اول سفر خود را به سلامت طى كنيم.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
2. قبر

در واقع «قبر» همان «برزخ» است.و برزخ عالم بين دنيا و آخرت است كه انسان از هنگام مرگ تا نفخ صور در آن قرار دارد.منظور از قبر، همين قبر ظاهرى نيست كه ما مى‏بينيم، زيرا اين قبر كه جسم ما را در خود جاى مى‏دهد، پس از چندى مى‏پوسد، بلكه منظور از قبر، باطن آن است كه تا قيامت پا بر جاست و در روايات ما از آن به باغى از باغ‏هاى بهشت يا چاهى از چاههاى جهنم تعبير مى‏كنند.
قرآن كريم پس از نقل تمنّاى باطل افراد بدكردارى كه از دنيا رفته‏اند و درخواست بازگشت به دنيا را دارند تا شايد رفتارى شايسته پيشه كنند، ولى برآورده نمى‏شود؛ مى‏فرمايد:
(وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ)؛ «و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند».مومنون (23)، آيه 100.
همچنين حال برزخ و برزخيان پس از مرگ را چنين بيان مى‏فرمايد:
(وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِى الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ)؛هود (11)، آيات: 104 - 108. «و ما [مجازات ]را جز تا زمان محدودى تأخير نمى‏اندازيم، آن روز كه فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمى‏گويد؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت. اما آنها كه بدبخت شدند، در آتش‏اند؛ و براى آنان در آنجا «زفير» و «شهيق» (ناله‏هاى طولانى دم و بازدم) است. جاودانه در آن خواهند ماند؛ تا آسمان‏ها و زمين بر پا است؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مى‏دهد. اما آنهايى كه سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمان‏ها و زمين برپا است؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. بخششى است قطع نشدنى».
عبارت «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» روشن مى‏سازد كه منظور از «جنت» و «جهنم»، بهشت و دوزخ پيش از قيامت است؛ زيرا هر گاه قيامت برپا شود، بساط زمين و آسمان نيز برچيده مى‏شود. به همين دليل امام على(ع) به اين آيات در قبال كسى كه ثواب و عقاب برزخى پيش از قيامت را انكار مى‏كرد، استناد كرده است:
«اما رد بر كسى كه ثواب و عقاب در دنيا پيش از برپايى قيامت را انكار مى‏كند، سخن خداوند متعال است». آن‏گاه آيات بالا را قرائت مى‏كنند و در ادامه مى‏فرمايد: «منظور از «إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ» آسمان‏ها و زمين پيش از برپايى قيامت است؛ زيرا با قيامت، آسمان‏ها و زمين تبديل مى‏شوند».اشاره به آيات 66 و 67 سوره مباركه «زمر».
همانند آيه مذكور، اين سخن خداوند است: (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ) و برزخ عبارت است از امرى بين دو امر (دنيا و آخرت) كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است و مثل آن آيه (النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ).مؤمن (23)، آيه 46: «آتش است كه هر صبح و شام بر آن (خاندان فرعون) عرضه مى‏شوند». قيامت خانه جاودانگى است و صبحگاهان و شامگاهان در آن راه ندارد؛ بلكه آن دو در دنيا هستند. همچنين خداوند متعال درباره بهشتيان مى‏فرمايد: (وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيّاً).مريم (19)، آيه 62: «و هر صبح و شام روزى آنان در بهشت مقرر است». صبح و شب از صفات شبانه روز است كه در بهشت زندگانى پيش از روز قيامت واقع مى‏شود. خداوند متعال درباره اين گروه مى‏فرمايد: (لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً).انسان (76)، آيه 13: «نه آفتاب را در آنجا مى‏بينند و نه سرما را». اين همانند آن سخن خداوند است [كه درباره شهيدان نازل شده است‏]: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).آل عمران (3)، آيه 169: «و مپندار كسانى كه در راه خدا كشته شده‏اند، مردگانند؛ بلكه آنان زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند».؛ بحارالأنوار، ج 6، ص 245.
امام سجاد(ع) در تفسير اين آيه مى‏فرمايد: «هو القبر و إن لهم فيه مَعِيشَةً ضَنْكاً و الله إن القبر لروضة من رياض الجنة أو حفرة من حفر النار»؛ «منظور از برزخ همان قبر است و براى مردگان در آن زندگى سختى است و به خدا قسم قبر يا باغى از باغ‏هاى بهشت است يا چاهى از چاههاى آتش».بحارالأنوار، ج 6، ص 159؛ امام صادق(ع) نيز چنين تفسيرى از برزخ دارند: «البرزخ القبر و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الآخرة. و الدليل على ذلك أيضا قول العالم(ع) والله ما يخاف عليكم إلا البرزخ؛ امام صادق مى‏فرمايند: برزخ عبارت از قبر است كه همان عقاب و ثواب بين دنيا و آخرت مى‏باشد. (آن‏گاه مرحوم مجلسى اضافه مى‏كند) دليل آن سخن عالم (امام موسى كاظم(ع« است كه فرمودند: «به خدا قسم من بر شما تنها از برزخ مى‏ترسم»: (بحارالأنوار، ج 6، ص 218).
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
آرى باطن و حقيقت برزخىِ قبر هر كسى يا باغى از باغ‏هاى بهشت است يا چاهى از چاه‏هاى جهنم. وحشت قبر به هنگام ورود بدان و شب اول قبر و فشار آن، سؤال منكر و نكير از عقبه‏هاى بس خطرناك قبر است كه كسى را از آنها گريزى نيست؛ مگر اينكه ايمان و عمل صالح را پيش از خود فرستاده باشد. روايت شده است: قبرى را مى‏كندند، پيامبر اكرم(ص) با شتاب به سوى آن رفتند و به شدت گريستند؛ به حدى كه خاك از اشك ايشان تر شد و به ياران خود فرمودند: «إِخْوَانِى لِمِثْلِ هَذَا فَأَعِدُّوا»؛ «برادران من! براى همانند آن مهيا شويد».مستدرك الوسائل، ج 2، ص 465. توصيه‏هاى بسيارى كه در روايات شده است كه ميت را بلافاصله و با سرعت به درون قبر نگذاريد و قبل از دفن مدتى او را در كنار قبرش نگاه داريد و در هنگام دفن بر او تلقين بخوانيد و در شب دفن او، نماز شب اول قبر بخوانيد، همگى براى كم شدن وحشت و اضطراب او و فشار قبر است.
فشار قبر قابل وصف نبوده و حقيقت آن براى ما روشن نيست. اجمالاً مى‏توان گفت: انسانى كه از دنيا رفته است، به دليل انس به دنيا و ناآشنايى به عالم برزخ ونظام جديد، فشار قرار مى‏گيرد.
سؤال منكر و نكير نيز پرسش از حقيقت و باطن اعتقادات و اعمال ما است. امام صادق(ع) مى‏فرمايند: «يَجِى‏ءُ الْمَلَكَانِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ إِلَى الْمَيِّتِ حِينَ يُدْفَنُ أَصْوَاتُهُمَا كَالرَّعْدِ الْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ يَخُطَّانِ الْأَرْضَ بِأَنْيَابِهِمَا وَ يَطَئَانِ فِى شُعُورِهِمَا. فَيَسْأَلَانِ الْمَيِّتَ مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ قَالَ فَإِذَا كَانَ مُؤْمِناً قَالَ اللَّهُ رَبِّى وَ دِينِىَ الْإِسْلَامُ فَيَقُولَانِ لَهُ مَا تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ الَّذِى خَرَجَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ فَيَقُولُ أَ عَنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص تَسْأَلَانِى فَيَقُولَانِ لَهُ تَشْهَدُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ فَيَقُولُ أَشْهَدُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ فَيَقُولَانِ لَهُ نَمْ نَوْمَةً لَا حُلُمَ فِيهَا وَ يُفْسَحُ لَهُ فِى قَبْرِهِ تِسْعَةَ أَذْرُعٍ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ وَ يَرَى مَقْعَدَهُ فِيهَا وَ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ كَافِراً دَخَلَا عَلَيْهِ وَ أُقِيمَ الشَّيْطَانُ بَيْنَ يَدَيْهِ عَيْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَا تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ الَّذِى قَدْ خَرَجَ مِنْ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ فَيَقُولُ لَا أَدْرِى فَيُخَلِّيَانِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الشَّيْطَانِ فَيُسَلِّطُ عَلَيْهِ فِى قَبْرِهِ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ تِنِّيناً لَو ْ أَنَّ تِنِّيناً وَاحِداً مِنْهَا نَفَخَ فِى الْأَرْضِ مَا أَنْبَتَتْ شَجَراً أَبَداً وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى النَّارِ وَ يَرَى مَقْعَدَهُ فِيهَا»؛ «دو فرشته منكر و نكير نزد ميت در هنگامى كه دفن مى‏شود، مى‏آيند؛ در حالى كه صداى آنها همانند رعد بلند آهنگ و چشمانشان همانند برقى سهمناك و خيره‏كننده است، در اين حال زمين را با دندان‏هاى خود زير و رو مى‏كنند و موهاى خود را مى‏كشند؛ پس از ميت مى‏پرسند: پروردگار تو كيست؟ دين تو چيست؟
اگر او مؤمن باشد، مى‏گويد: الله پرودگار من است و اسلام دين من. آنان به او مى‏گويند: درباره مردى كه از براى پشتيبانى شما بيرون آمده چه مى‏گويى؟ مى‏گويد: آيا از محمد(ص) پيامبر خدا مى‏پرسيد؟ مى‏گويند: شهادت بده كه او پيامبر خدا است. او مى‏گويد: شهادت مى‏دهد كه او پيامبر خدا است.
[بدين ترتيب او از آزمون سربلند بيرون آمد و آن‏گاه‏] به او مى‏گويند: بخواب! خوابى كه در آن رويايى نيست. قبرش را به اندازه نه ذراع توسعه مى‏دهند و براى او، درى به سوى بهشت باز مى‏كنند و او جايگاهش را مى‏بيند.
اما اگر او كافر باشد، بر او وارد مى‏شوند؛ در حالى كه شيطان چونان دودى در كنار ديدگان او نشسته است. از او مى‏پرسند: پرودگار تو كيست و دين تو چيست؟ درباره اين شخص كه برأى پشتيبانى شما بيرون آمده چه مى‏گويى؟
مى‏گويد: نمى‏دانم! [در اين هنگام‏] بين او و شيطان را خالى مى‏كنند و بر او در قبر 99 مار بزرگ را مسلط مى‏سازند كه اگر يكى از اين مارها در زمين نفس بكشد، هرگز درختى نخواهد روييد. و ديدگان او را به سوى آتش مى‏گشايند و او جايگاه خود را در آن مى‏بيند».كافى، ج 3، ص 236.
آرى برزخ باطن جهان ماده است و ما از ادراك آن عاجزيم. آنچه ما مى‏بينيم قبرى است در دورن زمين؛ اما حقيقت آن براى ما روشن نيست. اين قبر يا باغى از باغ‏هاى بهشت است و آن براى انسان‏هايى است كه در دنيا بهشتى زندگى كردند، يا چاهى از چاه‏هاى آتش و آن مخصوص انسان‏هايى است كه زندگانى جهنمى داشته‏اند و اين بهشت و دوزخ برزخى كه غير از بهشت و دوزخ قيامت است، براى ما مكشوف نيست و پس از مرگ عيان مى‏شود.
 
بالا