دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
حافظ
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
صائب
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم این درد را دوا کن
***
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
***
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش