فقط برای او...

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...





من وخداوند هرروز صبح فراموش میکنیم اوخطاهای مرا ومن لطف اورا....
 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...





نمی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،

که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟



چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟



چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟



پروردگارا!

تنها درخواستم از تو روحی وسیع است،

آنقدر که فراموش نکنم،در خوشی ها باید بیشتر تو را صدا کرد!

 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...


الــهــی...



الــهــی دلی ده که شـوق طاعـت افـزون کنـد و تـوفیق طاعـتی ده کـه ببهشـت رهنمون کند.

الــهــی دلـی ده کـه در کــار تــو جــان بــازیـم و جــانـی ده کـه کــار آن جـهــان بـسـازیـم.

الــهــی نفسـی ده کـه حلقـه بنـدگـی تـو گـوش کند . جـانی ده کـه زهر حکمـت تـو نـوش کند.

الــهــی دانـــایــی ده کـــه در راه نـیـفـتـیـم و بـیـنـــایــی ده کـــه در چــــاه نـیـفـتـیـم.

الــهــی پـایی ده کـه با آن کـوی مهـر تـو پوئیم و زبانی ده کـه با آن شکـر آلای تـو گـوئیم

 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...




اي خداي من...

اي آفريدگار من ...

اي همه ي هستيم...



بر من اين نعمت را ارزاني دار كه:

بيشتر در پي تسلا دادن باشم تا تسلي يافتن

بيشتر در پي فهميدن باشم تا فهميده شدن

بيشتر پي دوست داشتن باشم تا دوست داشته شدن

زيرا در بخشيدن است كه مي يابيم

و در عفو كردن است كه بخشيده مي شويم

و در مردن است كه حيات جاويد مي يابيم

 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...






خداوند، امروز نعمت برخورداری از ۸۶۴۰۰ ثانیه را به ما عطا کرده است .

آیا فقط یک ثانیه از آن را به گفتن ” متشکرم ” گذرانده ایم؟
 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...





خطا از مـَ ـن است، میـ دانم
ازمـَ ـטּ کـ ـه سالهاسـ ـت گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگراטּ هـ ـم دلسـ ـپرده ام
از مـَ ـטּ که سالهاسـ ـت گفتـ ـه ام “ایاک نستعیـטּ”
اما به دیگراטּ هـ ـم تکیـ ـﮧ کرده ام
اما رهایم نکـטּ …
بیش از همیشـ ـه دلتنـ ـگم
به اندازه ے تمام روزهاے نبودنـ ـم

” خـُ ـدا “

 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : فقط برای او...





همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی



399.jpg

 

*SAMIRA*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"



خدایا...
گاهی دلم میخواد وقتی بغض میکنم
از آسمون بیای پایین
اشکامو پاک کنی
دستمو بگیری و بگی:
اینجا ادما اذیتت میکنن؟!!!
بیا بریم...


 
بالا