یک ضرب المثل معروف ژاپنی:
If one can do it, I can do it
If no one can do it, I must do it
یک ضرب المثل معروف شیرازی:
Kako, if one can do it, kho let him do it.
If no one can do it, kho lamassab how can I do it
امروز رفتم کتابخونه یه چند تا کتاب بگیرم
یه کتاب دیدم روش نوشته پسرها چه دخترهایی را دوست دارند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
والا ما تا یادمون میاد
پسرها همه دخترا رو دوست دارن دیگه طبقه بندی نداره
پسر: عزیزم ماشینم رو فروختم!
دختر: از اولشم مى دونستم دوسم نداری،باى!
پسر: اخه خواستم بگم یه بهترش رو گرفتم!
دختر: نفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس من کیه؟!
ماهیگیری پس از صید ماهی به خانه بازگشت تا آنرا بپزد……!!
اما دید نه روغن دارد….
نه آرد…….
نه گاز …..
نه نمک…و نه ادویه……!!
برگشت ماهی را به آب انداخت……!!
ماهی سرش را از آب بیرون آورد و فریاد زد:
روحانی مچکریم…….!:-)))))
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم،
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!