♦•♦ ستاد شادسازی انجمن :d ♦•♦

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
ای بابا مردم چه دلخوش هستن :D

ucsa.comxa.com_up_023effe3c16b.jpg
 

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
اگه قرار باشه بین عشقت و 1 میلیون دلار یکی رو انتخاب کنی

اولین چیزی که بااون پول میخری چیه؟؟؟ :))
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
ﭘﺴﺮ: بابا ﻭﺍﺳﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﻴﺨﺮﻱ؟
بابا:ﺍﮔﻪ ﺷﻴﻄﻮﻧﻲ ﻧﮑﻨﻲ،
ﺑﻪ ﺣﺮفم ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻲ،
زیاد ﺑﺎ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﺑﺎﺯﻱ ﻧﮑﻨﻲ،
ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻲ،
ﻣﻌﺪﻟﺖ هم
بیست ﺷﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺧﺮﻡ!
پسر: ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺗﺤﺮیم های آمریکا علیه ایران روهم ﻭﺭﺩﺍﺭﻡ؟!
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
یک ضرب المثل معروف ژاپنی:
If one can do it, I can do it
If no one can do it, I must do it
یک ضرب المثل معروف شیرازی:
Kako, if one can do it, kho let him do it.
If no one can do it, kho lamassab how can I do it
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
امروز رفتم کتابخونه یه چند تا کتاب بگیرم
یه کتاب دیدم روش نوشته پسرها چه دخترهایی را دوست دارند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
والا ما تا یادمون میاد
پسرها همه دخترا رو دوست دارن دیگه طبقه بندی نداره
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
پسر: عزیزم ماشینم رو فروختم!
دختر: از اولشم مى دونستم دوسم نداری،باى!
پسر: اخه خواستم بگم یه بهترش رو گرفتم!
دختر: نفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس من کیه؟!


اینو خداییش به عینه دیدم...:Big Grin:
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
ماهیگیری پس از صید ماهی به خانه بازگشت تا آنرا بپزد……!!
اما دید نه روغن دارد….
نه آرد…….
نه گاز ‌…..
نه نمک…و نه ادویه……!!
برگشت ماهی را به آب انداخت……!!
ماهی سرش را از آب بیرون آورد و فریاد زد:
روحانی مچکریم…….!:-)))))
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم،
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!
 

armin57ghazal

کاربر فعال
"منجی دوازدهمی"

وصیت نامه ی بروسلی
朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣
昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴潴敬瑦戠瑯潴牦浯㡦㡦㡦潴捥捥捥戻
捡杫潲湵浩条㩥眭扥楫楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥洭穯氭湩慥
牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧獭氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩
慢正牧畯摮椭慭敧楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥楬敮牡札慲楤湥潴昣昸
昸攣散散汩整㩲牰杯摩䐺䥘慭敧牔湡晳牯楍牣獯景牧摡敩瑮猨慴瑲潃潬卲牴昣昸昸䔬摮潃潬
卲牴攣散散㬩潢摲牥硰猠汯摩⌠㙣㙣㙣搻獩汰祡戺潬正潭潢摲牥爭摡畩㩳瀲㭸漭戭牯敤慲楤獵
㈺硰敷止瑩戭牯敤慲楤獵㈺硰戻牯敤慲楤獵㈺硰执獧搴摻獩汰祡戺潬正瀻獯瑩潩㩮敲慬楴敶执
獧搴筮楤灳慬㩹湩楬敮戭潬正漻敶晲潬 朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰
絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴
جیگر آدم پاره پاره میشه …
خصوصاً وقتی گفت: 汦睯
=))
 
بالا