&*&*&* جهاد با نفس (وسائل الشیعه) *&*&*&

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
www.asr_entezar.ir_entezar_wp_content_uploads_002525.jpg





كتاب «جهاد با نفس» بخشي از كتاب بزرگ وسائل الشيعه شيخ حر عاملي است كه به فارسي برگردانده شده است. جهاد با نفس كه جهادي بزرگ است و از كشته شدن در راه حق تعالي به گفته صاحبان حق بالاتر است عبارت است از غلبه كردن انسان بر قواي ظاهره خود، آنها را تحت فرمان خالق قراردادن و مملكت وجود و ظاهر را از آلودگي وجود قواي شيطان خالي كردن نويسنده كتاب شيخ حر عاملي از علماي برجسته و شاعران تواناي شيعه است كه نسبتش تا سي و چهار پشت به شهيد پر افتخار كربلا، حربن يزيد رياحي منتهي ميشود.


آیت الله بهجت درباره ی این کتاب فرموده اند که: هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد با نفس(وساءل الشیعه)را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید بعد از یک سال خواهید دید که حتما عوض شده اید مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی میکند.

ان شاالله در این تاپیک به بیان باب های مختلف این کتاب می پردازیم.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

باب وجوب جهاد با نفس


از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عده اى را به جنگ فرستاد، چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرين به گروهى كه پيكار كوچكتر را سپرى كردند و پيكار بزرگتر بر عهده آنان به جاى مانده است ، گفته شد: اى فرستاده خدا! پيكار بزرگتر چيست ؟ فرمود پيكار با نفس .


امام صادق عليه السلام فرمود: نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بيانداز زيرا اگر چنين نكنى ديگرى خودش را براى تو به زحمت نمى افكند.

امام صادق عليه السلام به مردى فرمود: تو طبيب خود هستى و بيمارى براى تو روشن و آشكار گرديده است و نشانه تندرستى و سلامت را دانسته اى و بر داروى دردت نيز راهنمايى شده اى ، پس بنگر كه چگونه به كار نفس خويش مى پردازى .


امام صادق عليه السلام به مردى فرمود: قلبت را (براى خودت ) به مثابه همدمى مهربان و به منزله فرزندى كه با تو دوستى خالصانه دارد قرار ده و دانشت را همچون پدرى كه از او پيروى مى كنى و نفست را همانند دشمنى كه با او به پيكار برخاسته اى و مال و دارايى ات را امانت و عاريتى بدان كه آن را (بايد به صاحبش ) برگردانى .


از سخنان رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه فرمود: توانمند كسى است كه بر نفس خويش چيره شده باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه اندرز دهنده اى از درون قلب خود و بازدارنده اى از درون جان خود نداشته باشد و همدمى ارشادگر با او نباشد دشمنش (كه همان هواى نفس و شيطان است ) بر گردن او چيره مى گردد.

از امام صادق عليه السلام و او از پدرانش - كه بر همگى درود باد - روايت است كه فرمود: در سفارش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام آمده است كه فرمود: اى على ! برترين جهاد آن است كه كسى صبح كند در حالى كه تصميم ستم نمودن به احدى را نداشته باشد.

از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: كسى كه در هنگام فريفته شدن به چيزى و هنگام ترس و زمانى كه ميل به چيزى پيدا مى كند و يا خشمگين و يا خوشنود مى گردد مالك نفس خويش باشد (خود را نگاه دارد) خداوند بدن او را بر آتش حرام مى گرداند.

در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام پس از نقل روايتى شبيه به روايت اول اين باب آمده است كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: برترين جهاد، جهاد كسى است كه با نفس درون خويش مجاهده مى كند.

و از اميرالمؤ منين عليه السلام روايت است كه فرمود: مجاهد كسى است كه با نفس خويش مجاهده و مبارزه كند.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

باب دوم: باب آنچه كه بر هر عضوى از اعضاى آدمى واجب گشته و وجوب قيام نمودن در اداى آن واجبات


از امام صادق عليه السلام در حديثى طولانى روايت است كه فرمود: خداوند ايمان را بر تمامى اعضاى فرزند آدم واجب ساخت و آن را بر اعضاى او تقسيم و در تمامى آنها پخش نمود. پس هيچ عضوى از اعضاى وى نيست جز اينكه ايمانى بر عهده او نهاده شده كه آن ايمان غير از ايمانى است كه بر عهده عضو ديگر قرار داده شده است . - سخن امام عليه السلام ادامه دارد تا آنجا كه مى فرمايد: اما آن ايمانى كه بر قلب واجب گشته ، اقرار نمودن و معرفت يافتن و پيمان بستن و خوشنودى و تسليم در برابر اينكه هيچ معبودى جز الله نيست او يگانه است و شريكى ندارد معبودى يكتا كه مصاحب و فرزندى ندارد و اينكه محمد صلى الله عليه و آله بنده و فرستاده اوست ، و اقرار نمودن به هر پيامبر با كتابى كه از جانب خداوند آمده است و اين همان اقرار و معرفتى است كه خداوند بر قلب واجب ساخته است و عمل قلب همين است و گفتار خداوند عزوجل كه كافران را كاذب مى شمرد ((مگر كسى كه به زور و اجبار اظهار كفر نموده در حالى كه دلش به ايمان آرميده است )) ناظر به همين معنا است .

و فرمود: ((هان آگاه باشيد كه دلها با ياد خدا آرام مى گيرد))و فرمود: اى پيامبر! اندوهناك مباش از آنانى كه دهانهاشان اظهار ايمان مى كند ولى دلهاشان ايمان نياورده است ))و فرمود: ((اگر آنچه را كه در درونتان است آشكار يا پنهان كنيد خداوند به سبب آن شما را به پاى حساب مى كشد. پس هر كه را بخواهد مى بخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مى كند))پس اين همان اعتراف و معرفتى است كه خداوند بر قلب واجب ساخته و كار قلب همين است و اين اقرار و معرفت ، به منزله سر ايمان است . و خداوند بر زبان ، گفتن و اقرار نمودن به ايمانى را كه قلب را بر آن پيمان بسته است را واجب نمود، خداوند تبارك و تعالى گويد: ((و به مردمان نيكى را بگوييد)) و فرمود: ((بگوييد ايمان آورديم به آنكه بر ما و شما فرستاده شد و معبود ما و شما يكى است و ما مطيع فرمانبر او هستيم)) پس اين گفتن و اقرار نمودن همان چيزى است كه خداوند بر زبان واجب ساخته است و عمل زبان همين است .




 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

ادامه باب دوم:

و خداوند بر گوش واجب ساخت كه از گوش فرا دادن به چيزى كه خداوند آن را حرام نموده است دورى كند و از شنيدن آنچه كه شنيدنش بر او حلال نيست و مورد نهى خداوند عزوجل است خوددارى نمايد و به آنچه كه شنيدنش خداى را خشمگين مى كند گوش مسپارد خداى عزوجل در اين باره فرموده است :(( و به تحقيق در كتاب بر شما چنين فرستاد كه هر گاه شنيديد كه به آيات خدا كفر ورزيده مى شود و آيات الهى به استهزا گرفته مى شود پس با آن كافران منشينيد تا اينكه به سخن ديگرى بپردازند.))سپس موردى را كه مؤ من از روى فراموشى در چنين مجلسى نشسته است را استثنا نموده و فرموده : ((و اگر شيطان فراموشت ساخت ، پس از ياد آمدنت با چنين گروه ستمكارى منشين))

و فرمود: ((پس بشارت ده بندگان مرا آنانى كه به سخن گوش فرا مى دهند و از سخن نيكوتر پيروى مى كنند، اينان كسانى هستند كه خداوند آنان را هدايت فرموده و اينان همان خردمندانند))و فرمود: ((به حقيقت كه مؤ منان رستگارند همانها كه در نمازشان فروتن و همواره از گفتار و كردار بيهوده گريزانند و زكات مال خويش را مى پردازند))و فرمود: ((آنان هر گاه بيهوده اى را بشنوند از آن دورى مى گزينند)) و فرمود: ((و هر گاه بر بيهوده اى گذر كنند از كنار آن كريمانه مى گذرند))پس اين همان ايمانى است كه خداوند بر گوش واجب ساخته است كه به آنچه كه بر او حلال نيست گوش ندهد و عمل گوش همين است و اين از ايمان است . و بر چشم واجب ساخت كه به آنچه كه خداوند بر او حرام نموده نظر نكند و از ديدن آنچه كه ديدنش مورد نهى الهى است خوددارى كند و عمل چشم اين است و اين از ايمان است .

خداوند تبارك و تعالى فرمود: ((اى پيامبر! به مؤ منين بگو كه ديدگانشان را از ديدن حرام فرو بندند و عورتهايشان را حفظ كنند) يعنى ديدگان خود را از ديدن عورتهاى ديگران حفظ كند و به عورت برادر خود نظر نكند و عورت خود را نيز از ديد ديگران محفوظ دارد. و فرمود: ((به زنان مؤ من بگو ديدگان خود را از ديدن حرام بربندند و عورتهايشان را حفظ كنند))يعنى ديدگان خود را نگه دارند از اينكه يكى به عورت ديگرى نظر كند و عورت خود را از تيررس ديد ديگران دور نگه دارد. راوى گويد: حضرت فرمود: هر جايى كه در قرآن كريم سخن از حفظ نمودن عورت آمده است مراد حفظ نمودن عورت از زنا است مگر اين آيه كه مراد، حفظ نمودن از نظر است.

سپس آنچه را كه خداوند بر قلب و ديده و زبان واجب نموده در آيه ديگرى به رشته كشيده است و فرموده : ((نمى توانيد نهان داريد شهادتى را كه گوشهايتان و ديدگانتان و پوستهايتان بر عليه شما مى دهند)
مراد از جلود (پوستها) در اين آيه ، عورتها و رانها است . و فرمود: ((از آنچه كه به آن علم و آگاهى ندارى پيروى مكن زيرا از هر يك از گوش و ديده و دل پرسيده مى شود)) اين آن چيزى است كه خداوند بر چشمان واجب ساخته كه اين فرو بستن چشم از حرام ، عمل چشم است و اين از ايمان است .



 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

ادامه باب دوم:

و خداوند بر دو دست واجب ساخت كه آدمى با دو دست خود به سوى حرام روى نياورد و به وسيله آن دو در به جاى آوردن دستور الهى بكوشد كه خداوند بر آن دو امورى را واجب ساخته است از قبيل پرداخت صدقه و ارتباط با خويشاوندان و جهاد در راه خدا و تهيه و استعمال طهور براى نمازها، پس فرمود: ((اى ايمان آورندگان هر گاه براى نماز بپا خاستيد رويها و دستهايتان را تا مرفقها بشوييد و مسح بر سر بكشيد و پايهايتان را تا برآمدگى روى پا مسح كنيد))

و فرمود: ((پس هر گاه در ميدان كارزار با كافران روبرو شديد گردنهايشان را بزنيد تا آنگاه كه زمين گيرشان سازيد آنگاه بندهاى اسيرانشان را محكم ببنديد پس در برابر آزادى آنان يا منتى بر آنان مى نهيد و يا فديه از ايشان مى ستانيد تا زمانى كه جنگ بارهاى خود را بر زمين نهد)) اين آن چيزى است كه خداوند بر دو دست واجب نموده زيرا زدن كار دستهاست .

و خداوند بر دو پا واجب ساخت كه به وسيله آن دو به سوى هيچ يك از معاصى نشتابى و واجب كرد كه به سوى آنچه كه مورد رضايت الهى است گام بردارى پس فرمود: بر روى زمين خرامان و با تكبر گام برندار زيرا تو هرگز نمى توانى زمين را بشكافى و در بلندى به كوهها نخواهى رسيد)) و فرمود: ((و در راه رفتنت ميانه رو باش و آوازت را فرو كش كه ناخوش ترين آوازها آواز خران است )) و درباره شهادت دادن دستها و پاها بر عليه خود و صاحب خود كه چگونه دستور الهى و واجبات او را ضايع كرده اند فرمود: ((امروز بر دهانهاشان مهر مى نهيم و دستان آنها با ما سخن گويند و پايهاشان به آنچه كه كسب كرده اند گواهى دهند))پس آنچه كه گفته شد چيزهايى است كه خداوند بر دستها و پاها واجب ساخته و عمل دست و پا همين است و آن از ايمان است . و خداوند بر چهره واجب ساخت كه در شب و روز در هنگامه نماز براى او به خاك افتد پس فرمود: ((اى ايمان آورندگان ركوع كنيد و سجده كنيد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار خير انجام دهيد باشد كه به رستگارى برسيد)).


اينها كه گفته شد واجبات چهره و دستان و پاهاست و خداوند در جاى ديگرى فرموده است كه : ((سجده گاهها از آن خداست پس با او كس ديگرى را نخوانيد))راوى مى گويد: حضرت در ادامه فرمود: پس كسى كه خداوند را در حالتى ملاقات كند كه اعضاى خود را حفظ نموده و به واجبات الهى در مورد هر عضوى از اعضايش وفا كرده خداوند عزوجل را با ايمان كامل ملاقات كرده است و او اهل بهشت است اما كسى كه در مورد واجبى از واجبات خيانت كرده يا از دستور الهى سر باز زده خداوند را با ايمان ناقص ديدار خواهد كرد. و بدانيد كه مؤ منان ، با ايمان كامل به بهشت داخل مى شوند و كسانى كه در انجام واجبات كوتاهى نموده اند با ايمان ناقص به دوزخ وارد مى گردند.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

ادامه باب دوم:


حسن بن هارون گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: اينكه خداوند فرموده است : ((همانا از گوش و چشم و دل سؤ ال مى شود)) يعنى از گوش درباره آنچه كه شنيده است و از چشم درباره آنچه كه ديده است و از دل در مورد ايمانى كه بر آن پيمان بسته است پرسيده مى شود.

امام صادق عليه السلام فرمود: ايمان نمى باشد مگر همراه با عمل و عمل نيز برخاسته از ايمان است و ايمان فقط با عمل ثابت مى شود.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به دين خداوند اقرار و اعتراف كند مسلمان است و كسى كه به آنچه كه خداوند به آن امر نموده است عمل كند مؤ من است .

اءبى بصير گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : خيثمه به ما خبر داد كه از شما درباره ايمان پرسيده است و شما پاسخ داده ايد كه : ايمان عبارت است از: اعتقاد به خدا و تصديق نمودن به كتاب خدا و نافرمانى نكردن خدا، حضرت فرمود: آرى خيثمه درست گفته است.

جميل بن دراج گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ايمان پرسيدم حضرت فرمود: ايمان عبارت است از گواهى دادن به اينكه هيچ معبودى جز خدا نيست و اينكه محمد صلى الله عليه و آله فرستاده اوست . جميل گويد: عرض كردم : آيا اين گواهى دادن ، عمل شمرده مى شود؟ حضرت فرمود: آرى ، دوباره عرض كردم : پس عمل از ايمان است ؟ حضرت فرمود: ايمان جز به وسيله عمل براى شخص ثابت نمى گردد و عمل نيز برخاسته از ايمان است .
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

ادامه باب دوم:

در وصيت اميرالمؤ منين عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه آمده است حضرت فرمود: اى پسر دلبندم ! چيزى را كه نمى دانى مگو بلكه هر چيزى را هم كه مى دانى بر زبان مياور زيرا خداوند بر تمامى اعضاى تو امورى را واجب ساخته كه بوسيله آنها در روز قيامت بر عليه تو حجت و دليلى مى آورد و از تو درباره آنها مى پرسد و آنها را پند و نصيحت نموده و بيم داده و ادب آموخته و رها وا نگذارده پس فرموده است : ((از آنچه كه به آن علم و آگاهى ندارى پيروى مكن زيرا از گوش و چشم و دل سؤ ال مى شود))

و فرمود: ((هنگامى كه آن را با زبانهاى خود فرا مى گرفتيد و آنچه را كه به آن علم و آگاهى نداشتيد با دهانهاتان مى گفتيد و اين را سهل مى شمرديد در حالى كه در نزد خدا بسى بزرگ است ))file:///C:/Users/FUJITSU/AppData/Local/Temp/MMBPlayer/footnt01.htm#link26
سپس اعضاء و جوارح را به عبادت و فرمانبردارى خود فرا خوانده و فرموده : ((اى ايمان آورندگان ركوع و سجده كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و عمل خير انجام دهيد اميد است كه به رستگارى برسيد)) اين پرستش خداوند و انجام خير فريضه اى است كه بر تمامى اعضا واجب گشته است . و فرمود:(( سجده گاهها از آن خداست پس همراه با خدا، هيچ كس ديگرى را نخوانيد))
file:///C:/Users/FUJITSU/AppData/Local/Temp/MMBPlayer/footnt01.htm#link28
مراد از سجده گاهها، صورت و دو دست و زانوها و دو انگشت بزرگ پا است و فرمود: ((و نمى توانيد شهادتى را كه گوشهاتان و ديدگانتان و پوستهايتان بر عليه شما مى دهند را پنهان سازيد)) مراد از ((پوستها)) در اين آيه عورتها است .

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

ادامه باب دوم:

سپس خداوند بر هر عضوى از اعضاى تو واجبى را اختصاص داده و بر آن تصريح نموده است پس بر گوش واجب ساخت كه به معاصى گوش فرا ندهد پس فرمود: ((و محققا خداوند در كتاب بر شما چنين فرستاد كه هر گاه بشنويد كه به آيات الهى كفر ورزيده مى شود و آيات خدا به مسخره گرفته مى شود در اينگونه مجلسى با كافران منشينيد تا در سخن ديگرى وارد شوند اگر چنين نكنيد همانند آنان مى باشيد))


و فرمود: ((هر گاه ديدى كسانى در مورد آيات ما (به انكار و استهزا) غرق در گفتگو شده اند از آنان دورى كن تا درباره سخنى ديگر به گفتگو بنشينند))

سپس خداوند عزوجل جايى را كه مؤ من از روى فراموشى در چنين مجلسى نشسته است را استثنا نموده و فرموده است : ((و اگر شيطان فراموشت ساخت پس بعد از يادآورى با چنين گروه ستمكارى منشين))

و فرمود: ((پس بشارت ده بندگان مرا، همان بندگانى كه سخن را مى شنوند و از نيكوترين سخن پيروى مى كنند آنان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرد و آنان خردمندانند))


و فرمود: ((مؤ منان هر گاه به امرى بيهوده برخورد كنند كريمانه از كنار آن مى گذرند))

و فرمود: ((و هر گاه سخنى بيهوده بشنوند از آن دورى مى گزييند.))



 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

بخش آخر باب دوم:

پس اين همان چيزى است كه خداوند بر گوش واجب ساخته و عمل گوش همين است و خداوند بر چشم نيز واجب نمود كه به چيزى كه بر او حرام ساخته نظر نيفكند پس فرمود: ((به مؤ منان بگو ديدگانشان را از ديدن حرام فرو بندند و عورتهايشان را حفظ كنند))

پس حرام نمود كه كسى به عورت ديگرى نگاه كند. و بر زبان واجب نمود كه به آنچه كه قلب بر آن پيمان بسته اقرار و تعبير كند پس فرمود: ((و بگوييد ايمان آورديم به آنچه كه بر ما فرو فرستاده شد)) و فرمود: ((و به مردم نيكويى را بگوييد)) و بر قلب كه امير اعضا است و عضوى است كه به وسيله آن تعقل و فهم صورت مى گيرد و از امر و راءى او نتيجه گيرى حاصل مى گردد نيز واجب ساخت و فرمود: ((كافران دروغگويند مگر كسى كه به اجبار اظهار كفر نموده در حالى كه دلش به ايمان آرميده است )) و در آنجا كه خبر از گروهى مى دهد كه ايمان زبانى دارند نه قلبى فرمود: ((آنانكه گفتند ايمان آورديم در حالى كه دلهايشان ايمان نياورده بود)) و فرمود: ((آگاه باشيد كه دلها با ياد خدا آرام مى گيرد))و فرمود: ((اگر آنچه را كه در درون داريد آشكار يا پنهان كنيد خداوند به سبب آن از شما حساب مى كشد پس هر كه را بخواهد مى بخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مى كند))

و خداوند بر دو دست واجب ساخت كه آن دو را به سوى آنچه كه خداوند بر تو حرام نموده دراز نكنى و دو دست را در راه طاعت خدا به كار گيرى پس فرمود: ((اى ايمان آورندگان هر گاه براى نماز برمى خيزيد رويهايتان و دستهايتان را تا آرنج ها بشوييد و به سرهاتان مسح بكشيد و پايهايتان را تا برآمدگى روى پا مسح كنيد)) و فرمود: ((هر گاه در ميدان كارزار با كافران روبرو شديد گردنهاشان را بزنيد)) و خداوند بر پاها واجب ساخت كه آن دو را در راه طاعتش به حركت درآورى و به وسيله آن دو همچون گام زدن شخص عصيانكار گام بر ندارى پس فرمود: ((با تكبر و خرامان بر روى زمين گام بر ندار زيرا هرگز زمين را نمى توانى بشكافى و در بلندى به كوهها نخواهى رسيد همه اينها زشتش در نزد پروردگارت ناپسند است ))

و فرمود: امروز بر دهانهاشان مهر مى نهيم و دستانشان با ما سخن مى گويند و پايهاشان به آنچه كه كسب كرده اند گواهى خواهند داد))


پس خداوند خبر داده است كه پايها در روز قيامت بر عليه صاحب خود گواهى خواهند داد. پس اينها كه گفته شد چيزهايى است كه خداوند بر اعضاى تو واجب ساخته است پس از خدا بترس اى فرزندم و اعضاى خود را در راه اطاعت و خوشنودى او به كار گير و بر حذر باش از اينكه خداى تعالى تو را در حال انجام معصيتش ببيند يا تو را در طاعت خويش نيابد پس در نتيجه از زيانكاران باشى.

و بر تو باد كه به خواندن قرآن بپردازى و به آنچه در قرآن است عمل كنى و واجبات و قوانين و حلال و حرام و امر و نهى آن را لازم شمرى و با قرآن به شب زنده دارى بپردازى و در شب و روزت آن را تلاوت كنى زيرا قرآن عهد و پيمانى است از جانب خداى تبارك و تعالى با بندگانش پس بر هر مسلمانى واجب است كه در هر روز نظر به اين پيمان الهى بيفكند اگر چه به پنجاه آيه آن و بدان كه درجات بهشت به عدد آيات قرآن است پس زمانى كه روز قيامت شود به قارى قرآن گفته خواهد شد كه بخوان و بالا رو پس در بهشت بعد از پيامبران و صديقان كسى درجه اش بالاتر از درجه قارى قرآن نيست . (مرحوم شيخ حر عاملى گويد: اين وصيتنامه طولانى است كه ما موضع حاجت از آن را انتخاب نموديم ).

از امام سجاد عليه السلام روايت است كه فرمود: بر تو روا نيست كه هر آنچه خواهى بگويى زيرا خداوند مى فرمايد: ((از آنچه كه به آن علم ندارى پيروى مكن)) و بر تو روا نيست كه هر آنچه خواهى بشنوى زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: ((همانا گوش و چشم و دل همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پاسخ : جهاد با نفس (وسائل الشیعه)

باب سوم: باب حقوق واجب و مستحبى كه قيام به آنها سزاوار است

از امام سجاد عليه السلام روايت است كه فرمود: حق خداى بزرگ بر تو اين است كه تنها او را پرستش كنى و چيزى را شريك او به شمار نياورى پس هرگاه از روى اخلاص و صفاى باطن چنين كنى خداى سبحان بر خود لازم مى داند كه امر دنيا و آخرتت را كفايت كند. و حق نفست بر تو اين است كه آن را در راه فرمانبردارى از خداى عزوجل به كار وادارى . و حق زبان اين است كه او را بزرگتر و شريف تر از آن بدانى كه ناسزا گويد و او را به خير و ترك سخنان زائد و بى فائد و نيكى به مردم و گفتار نيك درباره مردم عادت دهى و حق گوش آن است كه او را از شنيدن غيبت و هر آنچه شنيدنش جايز نيست ، پاك سازى . و حق چشم آن است كه آن را از ديدن هر آنچه ديدنش بر تو حرام است بر بندى و از راه نظر با ديدگانت عبرت گيرى .

و حق دستانت اين است كه آنها را به سوى چيزى كه بر تو حلال نيست نگشايى . و حق پايهايت آن است كه به وسيله آنها به سوى چيزى كه بر تو روا نيست گام بر ندارى پس تو با اين دو پا بر (صراط) مى ايستى پس بنگر تا نلغزى و در آتش فرو نيفتى . و حق شكم بر تو اين است كه آن را ظرف و جايگاه حرام قرار ندهى و اضافه بر سيرى نخورى.

و حق عورت تو بر تو اين است كه آن را از زنا نگه دارى و از اينكه كسى به آن نظر افكند آن را حفظ كنى و حق نماز اين است كه بدانى نماز ورود بر خداى عزوجل است و تو در نماز در پيشگاه او ايستاده اى پس اگر اين را (از صميم جان ) دريابى ايستادنت در برار او ايستادن بنده اى خوار و كوچك و آرزومند و ترسان و اميدوار و بيمناك و بى چيز و زار خواهد بود و (در اين حال ) خداوندى را كه در برابرش با آرامش و وقار ايستاده اى بزرگ مى شمرى و با (تمامى ) قلبت به نماز روى مى آورى و حقوق و حدود آن را به پاى مى دارى . و حق حج اين است كه بدانى حج واردشدگان بر پروردگار و گريختن از گناهانت به سوى خدايت است و در حج توبه ات پذيرفته است .

 
بالا