******اشعار انتظار******

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"





67607185130668814583.gif




ما منتظران لحظه ديداريم
از عطر گل محمدی سرشاريم

اين حرمت و عزّت و سر افرازي را

از حُرمت انتظار مهدي(عج) داريم


:gol:
 

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق

آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق

دستْ خطم به قشنگی خط و خالت نیست

تا به زیبایی لب های تو بنویسم عشق

دوست دارم که شبی روی فرج نامه ی تان

با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق

دَر و دیوار دلم پرُ شده از یا مهدی

چقدر از غم شب های تو بنویسم عشق

ذکر یابن الحسنی گفتم و رفتم سرداب

تا به یاد دلِ تنهای تو بنویسم عشق

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

بهتر این است فقط پای تو بنویسم عشق

شب شعر است به یادش قلمی بردارید

جای بیکار نشستن قدَمی بردارید
 

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


روی این بومِ پُر از عشق قَلمّو بکشید
چشم و خالی و لب و بینی و اَبرو بکشید
پَر طاووس ندارید اگر فرش گنید
زیر پایش صَفی از بال پَرستو بکشید
انبیاء کوچه ی سرداب ترافیک شده
یار در راه و در این فاصله جارو بکشید
می کشم بر رخ عالم خبر آمدنت
چه سحرگاه خوشی شد سَحر آمدنت
باز هم دست و دلِ شعر به کار افتاده
باز هم قرعه به نامِ دلِ زار افتاده
سحر نیمۀ شعبان خبری در راه است
شور در گردش این لیل و نهار افتاده
دست و پایم دمِ صبحی به خدا گُم شده است
مـهزیــارِ دل مـن یــادِ قــرار افتاده
جای یک عکس در این لحظۀ شیرین خالی ست
چـشــم نــرگس بـــه تمـاشای بهـار افـتاده
چه کسی باز تُرنجی به زلیخا داده
کـه نفـس هاش دوباره به شمار افتاده
یُوسفی لابُد از این کوچه گذر کرده که باز
ایـن همــه دسـت در این گوشــه کنار افتاده
سمت سرداب دویدیم به حاجت برسیم
پسر نــوح شویــم و بــه هـدایت برسیم
دسته ای مرغ سحر گریه برایت کردند
لبِ گهواره نشستند و صدایت کردند
دوشِ جبریل نشستی که به معراج روی
دو سه ساعت نشده سر به هـوایت کردند
تربت عشق به کام تو زدند و آن جا
آخــرین منتقمِ خـون خدایـت کردنـد
چشم عیسی که به چشمان قشنگت افتاد
همه ی عرش در آن لحظه دعایت کردند
تاب دوری تو را حضرت جبریل نداشت
پس بـه زور از بغلِ عرش جدایـت کردند
چقَدر بر پدر و مادر تو سخت گذشت
این دقایق که ز آغوش رهایت کردند
 

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


آمــده صاحب آدینه، خدایا شکـرت
رُخش افتاده در آیینه، خدایا شکـرت
شور می زد دلم از آمدن تو، امّا
زود آرام شد این سینه، خدایا شکرت
نقش بسته به لبِ حضرت زهرای بتول
باز هم خنده ی دیرینه، خدایا شکرت
عشق می خواست حکومت بکند در دل ها
جور شد دولت و کابینه، خدایا شکرت
چقدر خونِ جگر خورد دلم تا آمد
زهق الباطلِ هر کینه، خدایا شکرت

عمر قلبم به دعاگویی تان شد سِپری

بسته دستان دلم پینه، خدایا شکرت

اسم ما را بنویسید که رجعت بکنیم

قامتِ عشق ببندیم و قیامت بکنیم
 

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


آمــده صاحب آدینه، خدایا شکـرت
رُخش افتاده در آیینه، خدایا شکـرت
شور می زد دلم از آمدن تو، امّا
زود آرام شد این سینه، خدایا شکرت
نقش بسته به لبِ حضرت زهرای بتول
باز هم خنده ی دیرینه، خدایا شکرت
عشق می خواست حکومت بکند در دل ها
جور شد دولت و کابینه، خدایا شکرت
چقدر خونِ جگر خورد دلم تا آمد
زهق الباطلِ هر کینه، خدایا شکرت

عمر قلبم به دعاگویی تان شد سِپری

بسته دستان دلم پینه، خدایا شکرت

اسم ما را بنویسید که رجعت بکنیم

قامتِ عشق ببندیم و قیامت بکنیم
 

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"


مـاهیِ قــرمزم و تُنگ بلـورم سرداب

بیقرار توام و سنگ صبورم سرداب

هر شبی سیّدِ طاووس شدم از عشقت

چقدر خیس شد از اشکِ حضورم سرداب

بس که با عهد و وفا چله نشینی کردم

زخم برداشته، پهلوی غرورم سرداب

دلم از این همه دنیای پر آشوب گرفت

چـقدر منتظرِ صبح ظـهورم سرداب

اَینَ اَقمار مُنیره بـه لبم گُل کــرده

باز هم ندبه شد و من پُرِ شورم سرداب

عرق شرم از این درد که حتی یک بار

به رَه عشق نیفتاده عبورم سرداب

چقدر ریسه کشیدیم در این شهر شلوغ

انتظار دلمان حیف دروغ است دروغ
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

siAreaMM_403.jpg




ای همیشه شهد یادت از عسل ها ... بیشتر

من به دنبال تو هستم در غزل ها ... بیشتر

هر چه می گویم با یک گُل نمی آید بهار

من دلم می گیرد از ضرب المثل ها ... بیشتر

گاه گاهی که میان روضه ام ، حس می کنم

می وزد عطر تو در بعضی محل ها ... بیشتر

عده ای ناباورند و خوب می دانم چرا

هست پیرامون تو بحث و جدل ها ... بیشتر

از فرج می خوانم و محو موذن زاده ام

لحظه ی حی علی خیرالعمل ها بیشتر

کربلا را با نگاهت غرق باران می کنی

گریه ات می گیرد اما روی تنها ... بیشتر



:gol:
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
07000203991420555049.gif


برگرد ای توسل شب زنده‌دارها
پایان بده به گریه‌ی چشم انتظارها

از یک خروش ناله‌ی عشاق کوی تو
حاجت روا شوند هزاران هزارها


یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل‌ بسته این پیاده به لطف سوارها

از درد بی‌حساب فقط داد میزنم
آیا نمی‌رسند به تو این هوارها ؟!


ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیده‌ایم از این اختیارها

باید برای دیدن تو مهزیار شد
یعنی گذشتن از همگان، محض یارها


شب‌ها بدون آمدنت صبح می‌شوند
برگرد ای توسل شب زنده‌دارها

این دست‌ها به لطف تو ظرف گدایی‌اند
یا ایهالعزیزِ تمام ندارها

07000203991420555049.gif
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
نشستم تا سر آید روز میعاد شوم شاید زقید غصّه آزاد
اگر از آستین دستش در آید براندازد بساط ظلم وبیداد
 
بالا