فرزند به دورهاي از زندگي رسيد كه ميتوانست تعاليم پدر را به جان بپذيرد. او ديگر به بازي كم توجه شده بود و در عالم خيال سير ميكرد. ميخواست بداند بياموزد و در هستي انديشه كند. نخست آموزههاي مادر را فرا گرفت. آيات قرآني و سورههاي كوتاهي كه با اوزان مخصوص جان او را صيقلي ميداد. تا نوبت به تعاليم پدر شد. آقا ميرزا احمد از دانشمندان نامي تبريز كه در سال 1287 هجري قمري در قريه «سُرُدها» از نواحي تبريز متولد شده بود. از سال 1304 براي ادامه تحصيل به شهر آمده و بعد از فراگيري مقدمات، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج ميرزا اسد الله حضور يافت و به مرتبهاي از دانش پژوهي رسيد كه صلاحيت علمي آن بزرگ از طرف زعيم بزرگوار حضرت آية الله ميرزا علي آقاي شيرازي و فقيه برجسته حاج ميرزا علي ايرواني مورد تأييد واقع شد.
علم و عمل از وي شخصيتي برجسته ساخته بود. حْسن سيرت، آراستگي طبيعت و پرهيزكاري وي زبانزد خاص و عام بود1
وي اكنون تربيت فرزند خويش را بر عهده ميگرفت تا به نيكي به بار آيد و با دين محمدي و آئين علوي آشنا گردد. عبد الحسين به چنين پدري افتخار ميكرد و خداي را سپاس ميگفت كه در خانه علم و تقوا تولد يافته و تربيت ميشود.
آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طي سالها آموزش ادبيات فارسي و عربي، منطق، فقه و اصول انجام گرفت. عبد الحسين همان گونه كه دروس متداول حوزههاي علميه را فرا ميگرفت و به حفظ اشعاري چون «الفية ابن مالك» در علم نحو ميپرداخت، در سايه هدايت پدر، اشعاري هم از بزرگان دين حفظ كرد.
از اولين شعرهايي كه پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشويق كرد، شعري از حضرت علي ـ عليه السلام ـ بود2 او ميدانست همان گونه كه براي علم نحو ابياتي قرار داده شده است تا با حفظ آنها اصول آن علم به آساني در دست باشد، بايد اصول اعتقادات را هم از اين طريق به شاگردان مكتب توحيد آموخت.
عبد الحسين كتابهاي مختلفي در حديث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد. و مسايل مشكل را با استاد در ميان نهاد و به حل آنها پرداخت. اهتمام به قرآن و حديث، به خصوص به نهج البلاغه، وي را عاشق امام علي ـ عليه السلام ـ كرد. چه نيك به ياد داشت آن سخن گران مايه را كه: «هيچ آيهاي در قرآن كريم نيست كه اول آن «يا ايها الذين آمنوا» باشد، مگر آن كه علي ابن ابيطالب ـ عليه السلام ـ سردار مخاطبان آن آيه و امير و شريف و اول ايشان است»3
قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گران قدر براي اين محصّل جوان بود. وي اين دو كتاب را بارها مطالعه كرده و در معاني آن دقيق شده بود. گاهي در مطالعه اين دو كتاب ميگريست و نم نم اشك بر گونهاش جاري ميشد و چون درّي گران مايه در سينة وي نهان ميگرديد.
جدّ وي «مولي نجفعلي» مشهور به «امين الشرع» از اهالي آذربايجان بود كه سال 1275 هجري قمري متولد شده و خويشتن را به علم و ادب و پاكي و پرهيزكاري آراسته بود. آن بزرگ شيفتة جمع آثار ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ بود و از آن جا كه از ادب فارسي و تركي بهرة وافر برده بود، قصايدي چند به اين دو زبان داشت. خانواده عبدالحسين به مناسبت شهادت جدّش به «اميني» معروف شده است. عبد الحسين هم راهي را در پيش گرفته بود كه امين شرع و مدافع اسلام ناب محمّدي و علوي باشد.