چادر را دوست میدارم!

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
chadooor.jpg




دانشگاه می روم یا مهمانی...

هوا سرد است یا گرم...

مسخره ام بکنند یا نه...

فرقی ندارد...

او صمیمی ترین دوست من است...

و همه جا همراهم می ماند..
چادرم را می گویم...
 

baharealam

خودمونی
"منجی دوازدهمی"

IMG13212448.jpg



نمى ‏دونی؛ چه لذتى داره وقتى سیاهى چادرم، دل مردایى
که چشمشون دنبال خوش‏رنگ‏ترین زن هاست رو مى ‏زنه..

نمى ‏دونی چقد لذت‏بخشه وقتى وارد مغازه‏اى مى ‏شم و مى‏ پرسم:

آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابمو نمى‏ ده؛ دوباره مى‏ پرسم:

آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مش‏کرده ی یه زن دیگه ست و حالش

دگرگونه، منو اصلاً نمى ‏بینه. بازم سؤالم بى ‏جواب مى ‏مونه

و من، خوشحال،از مغازه بیرون میام


چه حالی میده وقتى مردایى که به خیابون مى ‏یان

تا لذت ببرن، ذره ‏اى به تو محل نمیذارن



واقعاً نمى ‏دونی چه لذتى داره وقتى شاد و سرخوش،

تو خیابون قدم مى ‏زنی؛ در حالى که دغدغه اینو نداری

که شاید گوشه ای از زیبایى‏های مصنوعیت، پاک شده

باشه و مجبور نیستی خودتو با دلهره، به نزدیک‏ترین

محل امن برسونی تا هر چی زودتر، زیباییتو کنترل کنی؛ و تجدید آرایش...


چه لذتى داره وقتى توخیابون و دانشگاه و...

راه مى ‏ری و صد قافله دل کثیف، همراهیت نمیکنه...

وقتى جولانگاه نظراى ناپاک و افکار پلید بعضی مردا نیستی


چه لذتى داره وقتى کرم قلاب ماهى ‏گیرى شیطان

براى به دام انداختن مردای شهر نیستی...



چه حالی میده وقتی سیاهی چادرم چشمو می زنه

چشم آدمای حریصو هرزه رو،حتی دل رو هم

میزنه دل آدمای مریض و بیمار دلو...


چه لذتى داره وقتى تو خیابون راه مى ‏ری

در حالى که یک عروسک متحرک نیستی!!! یک انسان رهگذری !!!!!!!!


نمى ‏دونی؛ واقعاً نمی ‏دونی چه لذتى داره "حجاب"

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ترنم
بالا