گذشتن از ریال یکی از اساتید ما در مکه معظمه خدمت آقا امام زمان (علیه السلام) می رسد.
حضرت را نمی شناسد مگر بعد از غایب شدن.
حضرت یک سنگی بر می دارد به ایشان می دهد و می فرماید:
این سنگ را بخور...
سنگ را گرفتم ، داخل دهان گذاشتم و راحت الحلقوم شد ، خیلی راحت خوردم ، بعد با حضرت که قدم می زدیم ، هر چند دقیقه حضرت این جمله را می فرمودند:
«کل شیء بسبب» هر چیزی سببی دارد ، یعنی اگر تو موفق به دیدار ما شدی جهتی دارد.
می فرمودند جهتش این بود:
ما مشرف شدیم مکه در آن سفر همه ی ریال هایی راکه داشتم تقدیم برادرم کردم و به او گفتم من چند باری مکه آمدم ، چندبار سوغات برای زن و بچه ی خود خریده ام ، تو اولین بارت است ،
این ریال ها را به تو می دهم ، هرچه می خواهی بخری نوش جانت ، از ریال گذشتم و خدمت امام زمان (علیه السلام) رسیدم.
در آذربایجان غربی خدمت علما و ائمه جمعه بودم ، یکی از علمای سلماس اومد پیش من و گفت:
اول انقلاب علامه طباطبایی را در مرکز قم (میدان شهدا) دیدم که داشت به سمت منزل امام خمینی می رفت ، به علامه گفتم این انقلاب را چگونه می بینید؟
حضرت علامه طباطبایی فرمود: این انقلاب متصل می شود به انقلاب جهانی امام زمان (علیه السلام).
روزهای اول انقلاب که امام به قم آمده بودند و چند روزی از آمدن ایشان نمیگذشت ، ایشان (علامه طباطبایی) را در خواب دیدم ، در آنحال به ایشان در خواب گفتم که استنباط من این است
که ظهور امام زمان نزدیک است.
ایشان به شدت گریه کردند و سرشان را به علامت تایید مطلب من تکان دادند.
(نقل قول از حجت الاسلام حاجتی امام جمعه موقت اهواز)
یكى از مباحث مربوط به حاكمیت امام زمان (علیه السلام) ، مدت حكومت ایشان است كه ارقام مختلفى درباره آن بیان شده است.
برخى روایات مدت آن را هفت سال و برخى دیگر هفت سال كه هر سال آن برابرده سال عادى باشد دانستهاند و به نظر مىرسد گروه دوم روایات ،
تفسیر كننده دسته اول روایات باشند و در نتیجه بنا بر این دو دسته از روایات ، مدت حكومت آن حضرت ، هفتاد سال خواهد بود.
اما دستهای از روایات ، مدت حكومت او را نوزده سال و چند ماه بیان كردهاند و ارقام دیگرى هم ذكر شده است. در میان روایات مربوط به حكومت حضرت بقیة الله تعداد روایاتى كه به نوزده سال اشاره دارند از كثرت و قوت بیشترى برخوردارند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ملك القائم (علیه السلام) عشر سنة و اشهرا. مدت حكومت قائم نوزده سال و چند ماه خواهد بود.
وقتى جابربن یزید جعفى از امام صادق (علیه السلام) مىپرسد قیام و حكومتقائم چه اندازه به طول مىانجامد ، مىفرماید: از روز قیام تا روز شهادتش نوزده سال خواهد بود.
پیامبر اکرم سه مطلب زیبا درباره ی ایرانیان فرموده اند:
لو کان العلم فی الثریا لناله رجال الفارس. اگر علم و دانش دینی در ثریا باشد ایرانی دنبالش خواهد رفت.
لو کان الایمان معلقاً بالثریا لتناوله اناس من ابناء الفارس. اگر ایمان نیز در ثریا باشد ایرانی به دنبال ایمان می رود.
لو کان الدین فی الثریا لنالته رجال من هولاء. اگر دین هم در ثریا باشد مردانی از آنجا به دنبال آن می روند.
یاران حضرت هم عمدتاّ در ایران و در ایران هم عمدتاّ در طالقان به سر می برند ، اگر در بعضی از شهر ها یک نفر از یاران امام زمان باشند در طالقان حدودهیجده نفر از یاران امام به سر می برند.
خدا دیده بان دارد ، خدا چشم دارد ، این چشم و دیده بان در بین تمام مخلوقات امام زمان (علیه السلام)است.
حضرت دیده بان فرشتگان ، جن و انس است ، دیده بان جهان آفرینش است ، دیده بان نباید چیزی برایش پنهان باشد ، اصلاّ فلسفه ی وجود دیده بان همین است ، این جایگاه امام زمان (علیه السلام)است ، لذا حضرت در یکی از توقیعات شریف خود فرمودند:
«فانا یحیط علمنا بأنبائکم و لا یعزب عنا شیء من اخبارکم» علم و دانش ما به تمام خبرهای شما احاطه دارد ، ذره ای از اخبار شما از ما مخفی نیست.
زمین تا آسمان... روزی مرحوم حجتی خدمت آیت الله بهاءالدینی می رود.
چهارصد تومان در جیبش داشت ، با خود می گفت آیا به عنوان سهم سادات بدهم به آقا یا ندهم؟
حضرت آیت الله بهاء الدینی فرموده بودند عجب ، بعضی ها چهارصد هزار تومان بدون دغدغه می آوردند و می دهند ، این آقا چهارصد تومان دارد و هی می گوید بدهم یا ندهم ،
من گفتم آقا وقتی ما خدمت شما می آییم شما متوجه می شوید یا یا این که خانه مان هم که هستیم شما می دانید ما چه کار می کنیم؟
فرمودند: اگر اراده کنم متوجه خواهم شد.
اولیاء این کلاس ها را مقداری طی کرده اند ، منتها خیلی فاصله است از زمین تا آسمان ، بین انسان و آقا امام زمان (علیه السلام) فاصله بسیار است. این ها اگر یک تار موی آقا حساب شوند باید افتخار کنند.
امام صادق (علیه السلام) به سدیر صیرفی جملات عجیبی را فرمودند.سدیر می گوید:رفتم دیدم آقا امام صادق (علیه السلام) حالت عجیبی دارند،خودشان را به خاک می مالند،گریه می کنند
ومنقلب هستند.دیدم آقا می گویند:
«آقای من،آقای من!غیبت تو بستر استراحت من را جمع کرده است و خواب را از من گرفته است.»(بحارالانوار،ج51،ص219)
گفتم:آقا برای چه کسی اینطور گریه می کنید؟فرمودند:
«امام زمان(علیه السلام)»
بعد جمله ای فرمودند که در خور دقت وتدبر است،فرمودند:
«اگر امام زمان را درک کنم خدمتش را می کنم.»(بحارالانوار،ج51،ص148)
این کلام امام صادق (علیه السلام) است.همه کسانی که درباره ی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)کتاب نوشته اند این جملات را در کتاب هایشان آورده اند.
(در اکمال الدین شیخ صدوق ودیگر کتب هم این جملات آمده است.)
بعد امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«ای سدیر،خدا به امت موسی (علیه السلام) خبر داد که قرار است چهارصد سال دیگر برای شما رهبری بیاید.امت حضرت موسی (علیه السلام) همه جمع شدند،گفتند:
بچه ها را از مادر هایشان جدا کنید.حتی بچه های حیوانات را هم از مادرهایشان جدا کردند.همه شروع به ناله وضجّه وگریه نمودند که خدایا،ما رهبری را از تو می خواهیم.
آنقدر به درگاه باری تعالی گریستند و التماس کردند که چهارصد سال تبدیل به دویست و سی سال شد.باز اصرار ورزیدند تا این که خداوند آن مدت را نیز بخشید
و حضرت موسی (علیه السلام) آمدند.
امام صادق (علیه السلام)فرمودند:
شمانیز اگر این عمل را انجام دهید،آقا تشریف می آورند.
نظر مرحوم آیت الله قاضی درباره ی ملاقات با امام زمان (علیه السلام):
بعضی از شاگردان مرحوم آیت الحق سیّد علی قاضی از او سوال کرده بودند آیا ممکن است،در این عصر و زمانه خدمت امام زمان (علیه السلام) رسید؟
اگر از بعضی ها این سوال بشود ممکن است بگویند:نه،راه مسدود است.مورچه داشت غرق می شد فریاد می زد آی... عالَم را آب برد.مورچه ی دومی آمد و گفت:
ساکت باش،آرام بگیر،خودت داری غرق می شوی،من که سالم هستم.انسان که زیر آوار می ماند فکر می کند همه شهر زیر آوار مانده است .آن کسی که غرق شده است
و راهی برای خودش نمی بیند برای همه هم نسخه می پیچد و می گوید:آقایان من رفتم نرسیدم برای شما هم راه وجود ندارد.اگر تو نرسیدی،مردم گناهشان چیست؟
مرحوم قاضی در پاسخ این سوال جواب عالی و شایسته ای دادند،فرمودند:
خدمت خدا می شود رسید،خدمت بنده ی خدا نمی شود؟خدا اجازه داده خدمتش برسیم،نماز یعنی به محضر خدا رسیدن،نماز یعنی رابطه با خدا پیدا کردن.می دانید چرا می گویند
نماز معراج مؤمن است؟پیغمبر به معراج رفت چه کند؟در معراج گفت و گوی خاصی داشت که به معراج تشریف بردند،یعنی هر کس می خواهد با خدا صحبت کند نماز بخواند
.نماز انسان را به معراج می رساند،می تواند در نماز به عرش خدا برود و با خدا گفت و شنود داشته باشد.چطور ممکن است انسان خدمت خدا برسد باخدا حرف بزند