Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ اشعـــــار شهادتــــ امام هـــادی (علیه الیلام) Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
02439502443662015471.gif



63806531731480862056.gif


بسوزم از دل و جانم ، برای حضرت هادی
ز زهر کینه جان داده ، فدای حضرت هادی

به زهرا تسلیت گوییم ، عزای نور عینش را
همان که کشته شد مظلوم ، غریبانه به سامرا

چنان از زهر نامردان ، ازو سوزانده شد پیکر
که هر دم ناله سر میداد ، کجایی سوختم مادر

ببین مادر ببین مادر ، که سر تا پا شرر گشتم
چو فرزندت حسن من هم ، ببین پاره جگر گشتم

ز بس مظلوم بودم من ، شدم از غصه آکنده
عدو در پیش چشمانم ، زکینه قبر من کنده

ببین مادر عطش گشته ، به من غالب در این غوغا
دم آخر کنم گریه ، به یاد روز عاشورا

میان مقتا عشقش ، حزین و خونی و عریان
حسینت ناله سر میداد ، انا العطشان انا العطشان

ز بسکه تشنگی غالب ، شده بر سبط پیغمبر
حسینت دود می دیده ، همه جا را دم آخر

59650511570610200264.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
00778735182669173656.gif


رفت ز دار فنا، هادى اهل صفا
ز راه جور و جفا، از چه تو دارى قرار

پور امام نهم ، خسرو مير دهم
آن كه زمين را مدير، بود و زمان را مدار

آه كه از ظلم و كين ، و ز ستم ملحدين
بر دل آن دل غمين ، زهر ستم زد شرار

روز جهان گشت شب ، رفت چو در تاب و تب
فخر مهان عرب ، آيت پروردگار

نور دو چشمش حسن ، آن خلف مؤ تمن
مفخر اهل زَمَن ، خسرو با اقتدار

با حرم محترم ، گشت دچار الم
در غم آن محتشم ، منبع حلم و وقار

ظلم گروه جهول ، كرده حزين و ملول
جمله آل رسول ، داد از اين روزگار

سوم ماه رجب ، چون كه بشد آشكار
شيعه بيا زين زمان ز ديدگان خون ببار



92241776150432125755.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
37168126891325813441.gif



كیستم من شاهكار ملك ذات كبریایم
دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم

گوهرى ارزنده از گنجینه‏ى جود جوادم
نهمین فرزند دلبند على مرتضایم


مصرعى از شعر ناب عصمت كبراى حقم
هشتمین پروردهى ایمان و صبر مجتبایم

پاسدار پرچم پر افتخار حق پرستى
هفتمین سنگر نشین نهضت خون خدایم

دُرّ عبادت فارغ التحصیل درس عابدینم
ششمین زینت فزا از بهر محراب دعایم

در نایابى ز بحر دانش بحراالعلومم
پنجمین گنجینهى اسرار كل ماسوایم


صادق آل نبى را وارث فقه و اصولم
چارمین استاد دانشگاه تكوین ولایم

وارث موسى بن جعفر در مسیر پایدارى
سومین نور دل آن پیشواى مقتدایم


محور چرخ زمانم، حجت روى زمینم
دومین گل از گلستان على موسى الرضایم

در مسیر حق پرستى بعد آباء گرامم
اولین هادى خلق بعد از مصباح الهدایم


در شجاعت بى قرینم، در سخاوت بى نظیرم
حق پرستان را حبیبم، دردمندان را دوایم

من وصیم، من ولیم، من نقیم، من سخیم
زانكه همنام على معنىِ، هاى هل اتایم


آیهى تطهیر را مصداق و از امر الهى
آیهاى از شاخصار نصِ نون اِنّمایم

غم مخور (ژولیده) فردا پاى میزان عدالت
شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم

52017104392437389079.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
35870310715976370073.gif


دل را شراره غم تو پُر شرار کرد
داغ تو قلب خسته دلان، داغدار کرد

اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جارى ز دیده اشک چو ابر بهار کرد


با کشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد

هرگز ندیده دیده تاریخ تا کنون
چون قاتل تو کو ستم بى شمار کرد


دشمن فکند گوشه زندان ز راه کین
هر کس ز مِهر، دوستیت اختیار کرد

رویش سیاه باد که آن خصم بد منش
روز زمانه تیرهتر از شام تار کرد


در ماتم تو چاک گریبان خویش را
فرزند داغدار تو با حال زار کرد

بر تربت تو مادر پهلو شکستهات
اشک از بصر چو گوهر غلطان نثار کرد


اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حریم پاک تو پروانهوار کرد

باشد گداى خاک نشینت کسى که او
خود را مقیم درگهت اى شهریار کرد


هر کس غلام کوى تو گردید بى گمان
بر صاحبان تاج و نگین افتخار کرد

از لطف خویش «حافظى» دل شکسته را
یزدان به سفره کرمت ریزه خوار کرد

85301012230421288677.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
98822913693772010923.gif


دوباره از غم و رنج و عذاب يا اللَّه
شده ‏است ديده زهرا پرآب يا اللَّه

سخن ز بى كسى يك امام مظلوم است
كه هست غربت او بى حساب يا اللَّه

سخن ز هادى دين قبله ‏كريمان‏است

عزيز فاطمه و بوتراب يا اللَّه

تمام عمر به‏ زندان‏ چو جد خود موسى
كشيده محنت و درد و عتاب يا اللَّه

براى حفظ وجود اميد مظلومان
نموده غربت و غم انتخاب يا اللَّه

شبيه حضرت حيدر ندارد او ياور
سلام او شده است بى جواب يا اللَّه

ز تربت و حرم مادرش چو دور افتاد

شده است بيت اميدش خراب يااللَّه

غمى كه عسگرى از ياد آن فغان دارد
" امام هادى و بزم شراب يا اللَّه"

به پشت مركب دشمن چنان عرق مى‏ريخت
كه كرد خشم تو را در شتاب يا اللَّه

به غير عسگرى از ماتمش نمى‏گريد
كه هست صاحب غم آن جناب يا اللَّه

08483898604657478327.gif


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
18458188936250253230.png




یاقوت سرخ

خون می چکد ز دیده ی در خون شناورم

در بهت چشم های گهربار مادرم

سوز عطش به ریشه ی من تیشه می زند
خشکیده شاخه های بلند صنوبرم

در انتهای مغرب رنگ کبود رفت
خورشید پر فروغ جمال منوّرم

از هرم زهر و معجزه ی لخته های خون
یاقوت سرخ گشته لبان مطهّرم

تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد

تفتیده کوره ای شده گرمای بسترم

با هر نفس تمام تنم تیر می کشد
چشم انتظار قطع نفس های آخرم

در لحظه های آخر عمرم هوایی ام
افتاده شور کرب و بلا باز در سرم

این آرزوی لحظه ی جان دادن من است
با ذکر «یا حسین» رَوَد جان ز پیکرم

وحید قاسمی

48075830921577360771.jpg
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
82500246107138785963.gif



چرا چنين متوكل به ما جفا كردى
شدى به كين متوسل ستم روا كردى

غم مدينه مرا كم نبود اى ظالم؟
كه طعن و تهمت و تبعيد را روا كردى

مگر مرا به تمسخر گرفته‏اى كان شب
به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى

براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود
خوشى نبود كه بر پايىِ عزا كردى

سرور و بزم تو تنها سر بريده نداشت
چرا سرم نبريدى؟ به من جفا كردى

ز روى پاك و نجيبم حيا نكردى تو؟
چسان ز شعر من اى بى حيا حيا كردى

عبادت شب و ذكر و ترحمم ديدى
ولى به دشمنى خويش اتّكا كردى

هزار نقشه به قتلم ‏كشيدى واجرا
بدست معتز ملعون در انتها كردى

براى حفظ متاعِ دو روزه دنيا
تو باب، در همه جا، سبّ اوصيا كردى

به بغض آل على راه كربلا بستى
جفا به زائر وسلطان نينوا كردى

براى عُسرت و آزار زائران حسين
پس از دو قرن عجب ظالمانه تا كردى

چه دستها كه بريدى ز قبر پاك حسين
به زجر و حرمله و شمر اقتدا كردى

يزيد آب بر او بست و تو حَرَم بر آب
به شاه تشنه لبان كار اشقيا كردى


82500246107138785963.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
دل را شراره غم تو پُرشرار كرد
داغ تو قلب خسته دلان داغدار كرد

اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ

جارى ز ديده اشك چو ابر بهار كرد


با كشتن تو قاتلت اى هادى امم

خود را به نزد ختم رسل شرمسار كرد

هرگز نديده ديده تاريخ تاكنون
چون قاتل تو كو ستم بى شمار كرد


دشمن فكند گوشه زندان ز راه كين

هر كس ز مهر، دوستيت اختيار كرد

رويش سياه باد كه آن خصم بدمنش
روز زمانه تيره تر از شام تار كرد

در ماتم تو چاك گريبان خويش را

فرزند داغدار تو با حال زار كرد

بر تربت تو مادر پهلو شكسته ات
اشك از بصر چو گوهر غلطان نثار كرد


اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حريم پاك تو پروانهوار كرد

باشد گداى خاك نشينت كسى كه او
خود را مقيم درگهت اى شهريار كرد


هركس غلام كوى تو گرديد بى گمان

بر صاحبان تاج و نگين افتخار كرد

از لطف خويش «حافظى» دل شكسته را
يزدان به سفره كرمت ريزه خوار كرد

82500246107138785963.gif



 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
03693166568015573968.gif



تب دارترين تب زده ي بستر دردم

پر سوز ترين زمزمه ي حنجر دردم


رنگ رخ من بر همگان فاش نموده


در باغ نبي جلوه ي نيلوفر دردم


فرياد عطش زد دهن سوخته ام تا


تر شد لب خشكيده اش از ساغر دردم


جاي عرق از چهره ي من زهر چكيده

پيغامبر خسته دل باور دردم


بر زير گلوي جگرم دشنه كشيدند


من كشته ي تيغ شرر لشگر دردم


آتش فكند بر قد وبالاي سپيدار


يك ذره ي ناچيز ز خاكستر دردم


خون گريه كند اخترو مهتاب برايم


افلاك شده مستمع منبر دردم


98739382398319284361.gif
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
45368110830158916202.gif



یك نفر از اهل ‏بیت فاطمه
یك نفر زین چارده تن قائمه

در امامان هدى رعناترین
در نگاه شاعران زهراترین


شعله موروثى شده در دامنش
عشق مى‏سوزد ز گرماى تنش

مى ‏خورد بر هم لب و دندان او
بس كه مى‏سوزد تن طوفانى ‏اش


بستر خورشید شد پیشانى ‏اش
گرگ ها خون خدا را خورده ‏اند

جاى پیراهن، تنش را برده ‏اند
مه میان حجره زندانى شده


شه گرفتار پریشانى شده
ضعف را با ناتوانى مى ‏كشد

بار پیرى در جوانى مى‏ كشد
خلسه‏اى دارد كه از عرفان پر است

در سماعش پیچش یك چادر است
اى غرور ناله هَل مِن مُعین

اى بلور، این سنگباران را ببین
پشت این در سایه ‏ها كف مى ‏زنند

در غم ابن الرضا كف مى ‏زنند
پس سیادت را حسادت كرده ‏اند

كینه توزى با سعادت كرده ‏اند
تو شهید دستِ بازِ خود شدى

عطر عید جا نمازِ خود شدى
آب گر چه رهن ایوان شماست

تشنگى شش دانگش از آن شماست
حیف از آن رنگ كبودین لبت

حیف از آن گل هاى یا رب یا ربت
حیف از آن چشم سیاه بسته ‏ات

حیف از آن لب هاى خشك و خسته‏ ات
آفتاب من لب بام آمده


صاحب منصب، چه بى نام آمده
گر چه بى نام آمدى بر روى بام

از كبوترها ببینى احترام
پیكرت اقلیم باغ دردهاست

عطر جسمت رهبر شبگردهاست
باغ ما از بام افتاده به خاك

اى بهارِ عاطفه روحى فداك
استخوانت گر شكست از این فرود

بر تو و جدّ غریبِ تو درود
گفت «اُسقونى» ولى سنگش زدند

گفت هر چه یا على سنگش زدند
بر تنش دعوا، كه تاراجش كنند

عاقبت از هیبت چشمان او
از قفا قاتل گرفته جان او


شاعر : محمد سهرابی

28897646781562957306.gif
 
بالا