مهم سكولاریزم و اسلام (1)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
اشاره
آنچه پیش رو دارید تحقیق كوتاهی پیرامون «سكولاریسم» یا «سكولاریزاسیون» است. در این نوشتار پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی سكولاریزم، اصول و بنیادهای اساسی این تفكر، خواستگاه اولیه و علل و زمینههای پیدایش و پیشینه آن در مسیحیت، غرب، اسلام و ایران و اهداف و انگیزههای ترویج این اندیشه را مطرح كرده و آنگاه به موضوع سكولاریسم و اسلام پرداخته و بطلان سكولاریزم را از دیدگاه اسلام به اثبات میرسانیم.


: tasavir 27:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
معنای لغوی سكولاریزم


واژه های سكولاریزم - secularism - و «سكولاریزاسیون» - secularization - در اصل از واژه لاتین «سكولاریس» گرفته شده است. این واژه، از جمله واژه هایی است كه در فرهنگ غرب در معانی مختلفی بكار رفته است. برخی از معانی این واژه و كلمات مشابه آن چنین است:


سكولاریسم: یعنی مخالفت با شرعیات و مطالب دینی، روح دنیا داری، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی، جدایی دین از سیاست، جدا انگاری دین از دنیا، علم گرایی، نوگرایی و مدرنیسم، اعتقاد به اصالت امور دنیوی، دنیوی كردن، غیر دین گرایی، نادینی گرایی، دنیویت، این جهانی.


سكولار: یعنی، وابسته به دنیا، غیر روحانی، غیر مذهبی، عامی، عرفی، بی سواد، كسی كه علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد. (1)


سكولاریزه: یعنی، دنیوی كردن، غیر روحانی كردن، از بند كشیش یا رهبانیت رها شدن، اختصاص به كارهای غیر روحانی دادن، از عالم روحانیت (كشیش) خارج شدن، دنیا پرست شدن، جنبه دنیوی به عقائد یا مقام كلیسایی دادن. (2)



: tasavir 26:

دو اصطلاح دیگر وجود دارد كه بیان معنای آنها برای تكمیل بحث خالی از لطف نیست:
1- آته ایسم - Atheism - یعنی، انكار وجود خدا، بی اعتقادی به وجود پروردگار. آته ایست یعنی ملحد.
2- لاییسم: یعنی وابستگی به شخص دنیوی و غیر روحانی، خروج از سلك روحانیون، و لائیك یعنی، دنیوی، آدم خارج از سلك روحانیون.


بنا به تعریف دایرة العارف بریتانیكا: لائیك از موارد و مصادیق سكولار میباشد، زیرا تفكیك دین از سیاست، اخص از سكولار و سكولار اعم از لائیك میباشد. (3)
البته شمار مصادیق واژه «سكولاریسم» چه در مقام واقعیت و چه به عنوان یك نظریه، بسیار است.


: tasavir 26:
سكولاریسم، اسم و نشانهای لفظی برای نامیدن انبوهی از رخدادها، مكانیسمها، سنتها، نهادها، گفتارها، نظریه ها، و ایدئولوژی های گوناگون است كه در مناطق مختلف اروپا تحقق یافته است و مانند بسیاری از «ایسم» های مدرن، سكولاریسم نیز با نهضت اصلاح دینی، آغاز شده است. (4)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
معنای اصطلاحی سكولاریزم


از آنجا كه اندیشه سكولاریسم متشكل از ابعاد مختلف و متنوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و... است، لذا ارائه یك تعریف جامع و مانع برای سكولاریسم (مانند معنای لغوی آن) كار دشواری است.


«براین ر. ویلسون» یكی از پژوهشگران غربی درباره دشواری تعریف سكولاریزم میگوید:
«مفهوم جدا انگاری دین و دنیا فاقد یك تعریف قطعی متفق علیه است. پدیده های همبسته ای كه این مفهوم به آنها اشاره دارد، طیف اجتماعی گسترده ای را دربر میگیرند»
وی در ادامه میگوید:

اگر بخواهیم «جدا انگاری دین و دنیا» را به اجمال تعریف كنیم، میتوانیم بگوییم: فرایندی است كه طی آن وجدان دینی، فعالیت های دینی و نهادهای دینی اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست میدهند. و این بدان معناست كه دین در عملكرد نظام اجتماعی در حاشیه قرار میگیرد و كاركردهای اساسی در عملكرد جامعه، با خارج شدن از زیر نفوذ و نظارت عواملی كه به امر ماوراء طبیعی عنایت دارند، عقلانی میگردد». (5)
در فرهنگ آكسفورد، سكولاریسم چنین تعریف شده است: «اعتقاد به این قوانینی كه، آموزش و سایر امور اجتماعی به جای آنكه مبتنی بر مذهب باشد، بر داده های علمی بنا شود». (6)


با این حال با توجه به تعریف های فوق و در نظر گرفتن موارد فراوان و ابعاد مختلف استعمال سكولاریسم، میتوان آن را در یك تعریف تركیبی و جامع چنین تعریف كرد:
«سكولاریسم به معنای بی اعتقادی یا بی اعتنایی یا به حاشیه راندن دین و امور مبتنی بر مذهب از فعالیتهای مختلف حیات بشری از قبیل حكومت، سیاست، اخلاق و فرهنگ و غیره است.»


: tasavir 25:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
اصول و بنیادهای اساسی تفكر سكولاریسم
سكولاریسم به عنوان یك نظام فكری جدید در جامعه غرب برپایه اصول خاصی استوار است كه قوام بخش سكولاریسم به شمار میروند. این اصول عبارتند از:


1- عقل گرایی راسیونالیسم - (Rationalism)


یكی از مبانی نظری سكولاریسم، عقل مداری (عقل محوری، عقل معیاری و عقل بسندگی) است. به عبارت دیگر، اصالت دادن به عقل یا عقل گرایی است. بدین معنا كه عقل به تنهایی و مستقل از وحی قانونگذاری نماید. بدین ترتیب دیگر نیازی به ادیان و پیامبران و كتابهای آسمانی و آموزشهای الهی ندارد و با تصمیم گیری های عقلانی و به كمك عقل میتوان نیاز بشر را برطرف ساخت. پایه گذار این اندیشه «رنه دكارت» (1596- 1650) است.


در تفكر اسلامی، عقل یكی از منابع استنباط احكام شرعی به شمار میرود و براساس این اعتقاد، عقل نمیتواند به تنهایی و مستقل از وحی و دین و آموزش های الهی، قوانین جامعی را برای زندگی بشر وضع كند و با برنامه ریزیهای خود خوشبختی بشر را تضمین نماید. بنابراین اگر در آیات قرآن و روایات معصومین :S (31): انسان را به تعقل و تفكر دعوت میكنند، بیشتر تفكر و تعقل در راستای اصل اثبات دین و اعتقادات و ابزاری جهت فهم آموزه های دینی است.



: tasavir 46:

2- علم گرایی سیانتیسم - (scintism)

یكی دیگر از اصول فكری و ایدئولوژی سكولاریسم، سیانتیسم (علم گرایی، علم پرستی، اصالت علم یا علم زدگی) است.

تكیه افراطی به علوم تجربی، علوم اجتماعی و معارف بشری، یكی از مؤلفههای اصلی سكولاریسم است. (7)

پس از رنسانس و با ظهور موج تجربه گرایی، مساله تعارض علم و دین رخ نمایاند، تجربه گرایان براساس رویكرد افراطی خویش، علم را بر دین مقدم شمردند و هر آنچه كه به محك تجربه در نیاید مورد طرد و انكار قرار گرفت. این عمل از احساس وابستگی انسان به دین و معنویت كاست.


تقابل علم و دین از هنگامی آغاز شد كه تئوری های جدیدی در فضاشناسی و هیات، به وسیله «كوپرنیك، كپلر، و گالیله» مطرح شد كه با پذیرفته ها و باورهای كلیسا و با ظواهر كتاب مقدس مخالفت داشت. از آن پس، تعارض كلیسا و علم آغاز شد و به دریج شدت یافت. گرچه در ابتدا كلیسا مقاومتهای زیادی كرد، اما در نهایت شكست خورد و نتیجه آن جدایی دین از علم بود. از این پس این حرف مطرح شد كه دین زبان مخصوص به خود دارد و علم نیز زبان مخصوص به خود و روح دین صرفا راز و نیاز با خداست. (8)


توجه به این نكته لازم است كه دین حقیقی (اسلام) هرگز با علم ناسازگار نبوده و نیست. ماهیت علم، كشف مجهولات و رسیدن به واقعیات است و اگر غیر از این باشد، علم نیست، پس تئوریها و فرضیه های ظن آور (كه بسیاری از علوم معاصر از این دسته اند) و مثلا تئوری تكامل انواع (ترانس فرمیسم) كه توسط داروین مطرح شد، صرفا یك فرضیه است، و تعارض آن با آموزه های قرآنی و روایی، هیچ خللی در اعتقادات ایجاد نمیكند. بلی، برخی از دستاوردهای علوم، قطعی و یقینی اند و تا كنون هیچ نمونه ای از تعارض این قبیل دستاوردها با اعتقادات مسلم دینی ارائه نشده است.



: tasavir 57:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
3- نسبیت گرائی رولاتیویسم - (Relativism)


از جمله اصول و بنیادهای فكری و نظری سكولاریسم، نسبیت گرایی است.
این اندیشه هم در عرصه ارزشهای اخلاقی و هم در قلمرو معرفت توجیه میگردد. در توجیه نسبیت گرایی اخلاقی و معرفتی، استناد عمده سكولاریست ها به خطاپذیری بشر و محدود بودن درك و فهم آدمی است.

این نظریه كه به لغزش انگاری نیز تعبیر شده، مبتنی بر این فرض است كه آدمی موجودی است قابل خطا با دركی نارسا و محدود و لغزش پذیر و بنابراین نباید انتظار الوهیت از او داشت. خطاكاری و محدودیت بشری، در فهم و درك او راه یافته و معرفت او را در تمامی زمینه ها خطاآمیز، نسبی، محدود، نارسا و نامقدس میسازد.
از دیدگاه سكولاریزم، ارزش های مطلق، ثابت، كلی و دائمی وجود ندارد و امور اخلاقی و ادراكات آدمی همه محدود و موقتی و نسبی اند و خوب و بد مطلق وجود ندارد و هر چه هست زاییده عقل و درك محدود آدمی است و پسند و ناپسند و حسن و قبح هم نسبی و تابع شرایط اجتماعی و زیستی است. مثلا در مورد خوب بودن یا بد بودن آزادی سقط جنین و یا ممنوعیت آن، هیچ قضاوتی نمیتوان كرد. هیچگونه ارزش مطلق و یا امور مقدس وجود ندارد. آدمی خود خالق ارزش هاست و البته ارزش و ضد ارزش مفاهیمی نسبی، وضعی و قراردادی اند و قابل تصدیق و تكذیب منطقی نمیباشند.



: tasavir 3:
4- لائیسیزم

لائیسیزم یا بی دینی نیز یكی از مبانی ایدئولوژی سكولاریسم است. اعراض از خدا و استغنا از حضرت حق، كوس استقلال نواختن و خدا و هر چه را كه قدسی و معنوی و آن سویی است به پای حكومت عقل قربانی كردن، از مبانی این اندیشه است.
سكولاریسم تعلیم میدهد كه بی خدا زندگی كنید و بی حضور او به تمشیت و تنظیم امور بپردازید. بلكه میكوشد تا آن را مسكوت و مغفول بسازد و اصلا مجالی برای طرح آن و اندیشیدن در مورد آن پدید نیاورد؛ یعنی توطئه سكوت درباره خدا. طبق این دیدگاه اصلا نیازی به دین نیست تا پای خدا را به میان بكشیم. بی تفاوتی نسبت به دین، كه به مراتب بدتر از ضدیت با دین است، یكی از پیامدهای انكارناپذیر سكولاریزم است.


5- اباحیگری

اباحیگری و معتقد شدن به آزادی مطلق و بی حد و حصر و تجویز بی بند و باری و بی موالاتی برای بشر نیز یكی دیگر از پایه های سكولاریزم است. طبق این دیدگاه نه نظارت الهی در كار است نه ثواب و عقاب اخروی. ارزشهای ثابت اخلاقی كه همگان پذیر و اثبات شدنی و قابل دفاع باشند وجود ندارد. پس آدمی آزاد است كه به دلخواه خود عمل كند.

آزادی از نظر اسلام یك موهبت الهی بوده و از ارزش والایی برخوردار است اما از آنجا كه هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به كمال و سعادت است، ربوبیت الهی اقتضا میكند كه برای هدایت بشر به سوی كمال مطلوب، قوانین جامع، پویا و متقنی را وضع نماید تا انسان بتواند در چارچوب این قوانین به حیات مادی و سیر معنوی خود ادامه دهد. لذا از نظر اسلام آزادی فقط در چارچوب قانون سعادت بخش آسمانی مطلوب و مقبول است (9) .



 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
6- بشرگرایی اومانیسم - (Homanism)
«اومانیسم» هویت فرهنگی عصر جدید غرب است. براساس این اصل، انسان، مدار و محور همه اشیاء، خالق ارزشها و ملاك تشخیص خیر و شر است؛ در واقع انسان جای خدا مینشیند و قادر است بدون مد نظر قرار دادن دین و ارتباط با ماوراء طبیعت، مشكلات زندگی خود را حل كند.


بنابراین اصل، انسان با داشتن دو اهرم عقل و علم، دیگر نیازی به دین ندارد. نتیجه انسان محوری، زمینی كردن دین و بی اعتباری آن است. در این رهگذر، انسان موجودی مادی قلمداد شده، هرگونه نیروی معنوی بی اعتبار و مورد انكار قرار میگیرد.


بر اساس این نظریه در واقع، آنچه اصالت دارد انسان است و خداوند صرفا در جهت رفع آلام روحی و نیازهای بشر مورد پذیرش قرار میگیرد و خود از اصالت برخوردار نیست. نظام سیاسی اومانیسم مبنای مشروعیت خود را از مردم و به اصطلاح «قرار داد اجتماعی» میگیرد، كه امروزه در انتخابات و آراء مردمی تجلی مییابد.


7- سنت ستیزی
منظور از سنت ستیزی، دین زدایی است. فرهنگ امروز غرب براساس تحول، تطور و مبارزه با سنن پی ریزی شده است. ستیز با دین، هدفی است كه سكولاریسم آن را با هر یك از اصولی كه برشمردیم تعقیب میكند. اندیشههای بیشتر نویسندگان پس از رنسانس در غرب بر این مدار بوده است.

نیكولو ماكیاول (1469- 1527) از پیشتازان سنت ستیزی، دولت را پدیدهای طبیعی كه هیچ تعلقی به ماورای طبیعت ندارد میشمارد و تنها نقشی كه برای دین قائل است آن است كه آن را به مثابه ابزاری در ست حكمران میداند.



: tasavir 35:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
نگاهی كوتاه به ریشه های تاریخی سكولاریسم
نظریه سكولاریسم در قرن های چهارده و پانزده میلادی در نتیجه طرز تفكر و روش های اجتماعی و سیاسی كلیسا در مغرب زمین، پا به عرصه تفكرات نهاد (10).

تعبیر سكولاریزاسیون در زبانهای اروپایی اولین بار در سال 1648 در معاهده وستفالی به كار رفته است. در آن ایام، مقصود از این واژه توضیح این نكته بود كه نهادها و سرزمینهایی كه زیر سلطه كلیسا قرار داشت، از نظارت و حاكمیت كلیسا خارج شده و زیر سلطه سیاسی غیر روحانی و نهادهای عرفی دولتی و غیر كلیسایی قرار گیرد.


آنها برای بیان این واقعیت، از واژه «سكولاریس» استفاده میكردند. در همان ایام این واژه در كاربرد همگانی و رایج بین مردم برای اشاره به تمییز و تفكیك میان امور مقدس و دینی از امور دنیوی به كار میرفت. همچنین از زمان های دورتر دستگاه كلیسا كشیشهایی را كه به كار اشتغال مییافتند، كشیش های عرفی یا سكولار میخواند و از این واژه برای نامیدن آنها استفاده میكرد. بعدها دستگاه كلیسا از این واژه برای نامیدن كشیش ها و روحانیانی كه از خدمت كلیسایی معاف شده بودند و یا به هر دلیلی از خدمت مرخص شده بودند، بهره میگرفت.



: tasavir 120:


این تعبیر در قرن بیستم از سوی جامعه شناسان به معنای دیگری به كار رفت و از آن برای اشاره به مجموعه جریانات و تحولاتی كه ضمن آنها كنترل امور و نهادهای اجتماعی از كف مقامات و مراجع رسمی دینی خارج گشته و روشهای عقلانی، غیر دینی، علمی، تجربی و این جهانی جای ضوابط و آداب دینی برای اداره آن ها را گرفته، استفاده میشد. (11)


از مطالب گذشته به دست می آید كه خواستگاه نظریه سكولاریسم، غرب بوده است و به مرور زمان به صورت گسترده در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و... در اروپای مسیحی پدیدار گشته است.
«ویلسون» دراین باره میگوید: «جدا انگاری دین و دنیا مفهومی غربی است كه به بارزترین وجه در طول قرن جاری، در غرب رخ داده است» (12)
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
عوامل و زمینه های پیدایش سكولاریزم در جهان غرب
عوامل ظهور و رشد سكولاریزم در غرب را میتوان به دو دسته (عوامل درونی و عوامل بیرونی) تقسیم كرد:


1- عوامل درونی

مراد از این عوامل، مواضع كلامی و نارساییهای آئین مسیحی است. اگر كسی مطالعه و تحقیق مختصری درباره آئین مسیحیت داشته باشد به خوبی درمی یابد كه این آئین در زمینه مسائل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و... كم و كاستهای فراوانی دارد. با توجه به رشد و ترقی معرفت بشری و علوم تجربی، آئین مسیحیت نتوانسته است راه كارهای درست و مقررات صحیحی را در مورد مسائل حكومتی، اجتماعی و... ارائه دهد.
استاد مطهری رحمه الله در این باره میگوید: «كلیسا یك سلسله مفاهیم كودكانه و نارسا در باره خدا ارائه كرد كه به هیچ وجه با حقیقت وفق نمیداد، و طبعا افراد باهوش و تحصیل كرده و رشنفكر را نه تنها قانع نمیكرد بلكه متنفر میساخت و برضد مكتب الهی بر میانگیخت (13) .»

از این رو با یك حركت، حاكمیت كلیسا درهم كوبیده شد و عجز و ناتوانیش در برابر نهضت اصلاح دینی «مارتین لوتر» نشان داده شده و عاقبت این نهضت، باعث درهم شكستن حاكمیت كلیسا و ظهور فلسفه سیاسی جدیدی گشت.
برای توضیح بیشتر، عوامل درونی را در سه محور اساسی زیر مورد بررسی و دقت نظر قرار میدهیم.


: tasavir 24:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
الف - عدم دسترسی مسیحیت به وحی الهی


این اولین عامل و مهمترین علت ظهور اندیشه «سكولاریسم» در فرهنگ غرب است. عهدین (تورات و انجیل) روایت رفتار و گفتار حضرت موسی و عیسی علیهما السلام و نقل حوادث روزگار آنان یا پیشینیان می باشد. تورات و انجیلهای چهارگانه موجود، متون وحیانی نیستند.

فقدان متن وحیانی دست نخورده، سبب پیدایش باورهای نادرست و رواج عقائد خرافه آمیزی مانند عقیده به تثلیث، گناه جبلی، فدا و... شد (كه در محور سوم در این باره بحث خواهیم كرد) و در نتیجه باعث غیر عقلانی جلوه گر شدن عقائد دینی گشت. (14)


ب - نارسائی متون دینی مسیحیت (اناجیل اربعة)
یكی دیگر از مهمترین عامل ظهور اندیشه سكولاریسم در فرهنگ غربی را میتوان خود كتاب مقدس مسیحیان دانست، زیرا در این كتاب مطالب و شواهد فراوانی وجود دارد كه بر تفكیك دین از حكومت صحه میگذارد.
برای اثبات این گفتار به بعضی از مطالب اناجیل اربعة اشاره میكنیم:


1- بر طبق متن تحریف شده كتاب انجیل، نوع تقسیم كار میان كلیسا و قیصر پذیرفته شده است. زیرا بر اساس گفته این كتاب، آنچه كه متعلق به قیصر است، میبایست به قیصر، و آنچه متعلق به خداست، میبایست به كلیسا واگذار شود. به این عبارت از انجیل توجه كنید:


«عده ای از فریسیان نقشه كشیدند كه چطور عیسی را با سخنان خودش بدام بیاندازند. آن ها چند نفر از پیروان خود را به اتفاق عده ای از هواداران هرودیس به نزد عیسی فرستاده و گفتند ما میدانیم تو راستگوئی، پس به ما بگو رای تو چیست؟ آیا دادن جزیه به امپراطور روم جایز است یا نه؟ عیسی شرارت ایشان را درك كرده و گفت:ای ریاكاران! چرا مرا امتحان میكنید؟... بدیشان گفت: این تصویر و عنوان مال از آن كیست؟ آنها جواب دادند: مال قیصر، عیسی به آنان فرمود: مال قیصر را به قیصر ادا كنید و مال خدا را به خدا. (15) »



: tasavir 56:

2- حضرت عیسی علیه السلام در پاسخ به سؤال پیلاطس مبنی بر این كه آیا تو پادشاه یهود هستی؟
فرمود:

«پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان میبود خدّام من جنگ میكردند تا به یهود تسلیم نشوم، لكن اكنون پادشاهی من از این جهان نیست. (16) »


3- مردمی كه معجزه حضرت عیسی علیه السلام را مشاهده كرده بودند، خواستند او را حاكم خود سازند، اما عكس العمل آن حضرت امتناع از تشكیل حكومت بود.


«چون عیسی متوجه شد كه آنها میخواهند او را به زور برده و پادشاه سازند، از آنها جدا شد و تنها به كوهستان رفت. (17) »


از این مطالب چنین به دست می آید كه حضرت عیسی علیه السلام پیوسته تلاش میكرد كه خود را از عرصه حكومت و سیاست دور سازد و پیروان خود را نیز از این امر بر حذر میداشت كه مبادا به سراغ حكومت بروند. او به آنها دستور میداد كه: حكومت را به قیصر بسپارید و به دور از حكومت و سیاست، به عبادت خداوند بپردازید.
این نوع دیدگاه، زمینه مناسبی را برای رشد و نمو «سكولاریسم» در مسیحیت به وجود آورد.
: tasavir 13:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
ج - فقر كلام و الهیات مسیحی
عامل دیگری كه نقش اساسی در به وجود آمدن افكار سكولاریستی به معنای عام كلمه (یعنی طرد دین سنتی مسیحیت) داشت، الهیات و عقائد خشك كلیسا بود. آبای كلیسا با تمسك به ظواهر آیات انجیل، از مسیحیت قرائتی ارائه نمودند كه با عقل و علم سازگار نبود و این خود زمینه نقد مسیحیت را برای ملحدان به وجود آورد. به عنوان نمونه میتوان به گناه جبلی و مساله فدا، تثلیث، آمرزش نامه و نقد ناپذیری و عصمت پاپ اشاره كرد.


1/ج - گناه فطری و مساله فدا
كلیسا براین باور بود كه گناه و خطای حضرت آدم در بهشت (خوردن از درخت ممنوعه) به فرزندان او نیز منتقل شده است، از این رو تمامی نسل او بالفطره گناهكار به حساب میآیند، و رهایی از گناه فطری با اعمال نیك و عبادات حاصل نمیشود، لذا حضرت عیسی علیه السلام با فدا كردن خود، كفاره گناهان شده است.
در كتاب «رومیان» - یكی از كتابهای مقدس مسیحیان - میخوانیم:

«هیچ انسانی در نظر خدا با انجام احكام شریعت نیك شمرده نمیشود. كار شریعت این است كه انسان، گناه را بشناسد... (18) همه گناه كرده اند و از جلال خدا قاصر میباشند و به فیض او مجانا عادل شمرده میشوند، به وساطت آن فدیه كه در عیسی مسیح است كه خدا او را از قبل معین كرد تا كفاره ما باشد». (19)



: tasavir 45:

گنه كار دانستن انسان به جرم خطایی كه هزاران سال پیش جد وی «آدم» انجام داده است و بخشودن او با قربانی شدن انسان دیگر، جزء مهمترین اعتقادات كلامی مسیحیت است كه (20) به وسیله آبای كلیسا، از جمله قدیس «آگوستین» (354- 430) تبلیغ و ترویج شد. مخالفت با این آموزه، مخالفت با دین به حساب آمده و موجب انواع محكومیتها میشد. از مخالفان اولیه این نظریه میتوان به «پلاگیوس» (370) كشیش معاصر «آگوستین» اشاره كرد كه به اصرار وی از سمت كشیشی خلع و بدون سر و صدا مفقود شد. (21)


ایان باربور میگوید: «اختلاف بر سر گناه نخستین، در فرانسه به جدایی كامل دین و فلسفه انجامید و غرابت این آموزه با تكامل علوم تجربی و زیست شناسی، مخصوصا با فرضیه داروین به اوج خود رسید» (22)


 
بالا