طعم شیرین حجاب (پای سخن خانم زهرا گونزالس، مسلمان آمریکایی)

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
05398978320890867667.gif



آمریکا و آزادی عقیده دروغین


فضای آمریکا طوری است که اگر کسی را مخالف فرهنگ و ایده خودشان ببینند، تحمل نمیکنند
و فرصت بیان حرف و استدلال به او نمی دهند،
یعنی تا موقعی که در چارچوب قواعدشان هستی، همه چیز خوب است،

ولی وقتی به دین دیگری می روی، فوراً در برابرت می ایستند و به شدت مخالفت می کنند.
آن دمکراسی و آزادی، فقط در حد شعار است و واقعیت بیرونی ندارد.


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
86301821691905586431.gif


حجاب به ما آرامش داد
خانم هایی که تازه مسلمان شده بودند، وقتی با آنها صحبت می کردم، می دیدم که از حجاب می ترسند؛
البته واقعاً سخت است.
این که چه می شود و مردم به شما چه رفتاری خواهند کرد، مدام ذهنتان را مشغول خواهد کرد؛
در کشور خودتان غریب خواهید شد؛ ممکن است حتی صبر و تحملتان از متلکها و صحبت های مردم تمام شود؛
اما وقتی که با آن ها صحبت میکردیم و حجاب را تجربه می کردند، احساس خیلی خوبی داشتند.
شهید مطهری رحمه الله می گوید:

«تا تجربه اش نکردی، نمی توانی کامل درکش کنی.»
ما تا حجاب نکرده بودیم، نمی توانستیم درکی از حجاب داشته باشیم. خیلی لذت بخش بود و آرامش خاصی داشتیم،
ولی وقتی که حجاب نداشتم، چه در مدرسه و چه در جامعه، ضربه منفی اش را می دیدم.
اصلاً آدم احساس امنیت نمی کند.


دوستانی داشته ام که در همان دوازده سالگی می خواستند خودکشی کنند،
ولی وقتی حجاب را تجربه کردیم، این حس را داشتیم که حجاب، ما را از همه این ها نجات داده است،
مثل شکلاتی که نمی دانی طعمش چیست، ولی وقتی خوردی، می گویی چه لذتی دارد و دوست داری بیش تر بخوری.
البته این لذت، لذت نفسانی نیست؛ بلکه یک لذت معنوی و آرامش بخش است.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
75595521780527360049.gif



مهاجرت به خاطر اذیت!


چون خانواده پدر و مادرم خیلی اذیتمان می کردند، به شهر دیگری مهاجرت کردیم.
شهر کوچکی بود، ولی چون مسلمان زیاد داشت، مادرم آنجا را انتخاب کرد.
هفده سال در این شهر ماندیم و بعدش به قم آمدیم.
خواهرم به حوزه علمیه رفت و ادامه تحصیل داد، ولی من دو سال خواندم و بعد ازدواج کردم و به آمریکا برگشتم.
همسرم در «واشنگتن دی سی» کار می کرد.
دوباره به ایران آمدیم و در مشهد ساکن شدیم.
خواهرم یک سال پیش به آمریکا برگشت.
او در دانشگاه شهید بهشتی، ارشد حقوق خوانده است.
سه سال پیش مادربزرگم تماس گرفت و گفت که مریض احوال و رو به مرگ است؛
به همین خاطر مادرم به آمریکا برگشت. برادرم هم در آمریکا زندگی می کند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
1_10388865643172798798.gif


از حجاب می ترسند





کشورهای غربی نه فقط از حجاب، که از اسلام می ترسند؛
مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب. چون قدرت اسلام را دیدند و تجربه اش کردند.
آن ها حجاب را یک علامت بزرگ برای اسلام می دانند.

برای اینکه اگر خانم های مقید به حجاب، آدم های خوبی باشند،
مردم به سمت اسلام می روند و یا این که اگر معلم های محجبه، خصوصیت خوبی داشته باشند، خیلی زود در بچه ها تأثیر می گذارند
و باعث جذب آنها به اسلام می شوند.

به همین خاطر هم در محیط های آموزشی و علمی، مثل مدارس یا دانشگاه ها حجاب را ممنوع کرده اند؛
چون حجاب را یک راه مؤثر برای جذب نوجوانان و جوانان به اسلام می دانند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
1_mosbataye-bahejab.blogfa.com2.gif


وقتی برای حجاب، الگوی مناسبی ارائه نشود


در خارج، آثار حجاب، نمود و عینیت بیش تری در فرد ایجاد می کند.
او خیلی ملموس می بیند که این حجاب است که باعث شده در جامعه کم تر به جنس مخالف جذب شود و آرامش روحی و روانی عمیقی برایش فراهم شده،
ولی چهره حجاب در کشورهای غیرمسلمان عوض شده است.
مثلاً در آمریکا و کشورهای خارجی، بانوان مسلمان فکر می کنند که اگر تمام موی خود را بپوشانند، کافی است و این همان حجاب واقعی است؛
درحالیکه لباس تنگ و نامناسبی به تن دارند.

متأسفانه در خارج از کشور، حجاب آن معنای خاص را ندارد و برنامه خاصی هم برای حجاب در نظر گرفته نشده است؛
این بدان جهت است که اطلاع رسانی درستی در زمینه حجاب صورت نگرفته و یا اینکه الگوی خوب و مناسبی ارائه نشده است.

الآن در اینترنت، مطلب درباره فلسفه حجاب و مسائل عمیق آن به زبان هایی غیر فارسی، خیلی کمی پیدا می شود.
اگر کتابی هم باشد، خیلی گران است.
البته نشریات اسلامی در این زمینه فعال اند، ولی خیلی کم هستند.
در واقع، آنجا، فقط والدین و خانواده ها هستند که باید مسئله حجاب را برای فرزندان خود، با استدلال های قوی، بازگو کرده و ابهاماتشان را برطرف کنند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
1_mosbataye-bahejab.blogfa.com3.gif



ایران را نماد اسلام می دانند



چون مسلمانهای خارج از کشور، ایران را نماد اسلام می دانند.
خیلی از آنها فکر می کنند هر چه که در ایران اتفاق می افتد، عین اسلام است و ایران را الگوی کامل خود قرار داده اند.

مثلاً خود من، با اینکه در زمان انقلاب، شش ساله بودم، ولی صحنه ورود امام به ایران را ـ که از تلویزیون می دیدم ـ
به خوبی یادم هست.

به خاطر دارم که امام، دست خلبان را گرفتند و از پله های هواپیما پایین آمدند و با استقبال بی نظیر مردم روبه رو شدند.
چیزی که برایم جالب بود، این بود که دیدم خانم ها، همه، با چادر به استقبال امام آمده اند.
من آن موقع به مذهب کاتولیک بودم، ولی این صحنه معنوی، خیلی برایم جالب بود.
چادر پوشیدن خانم ها را علامت احترام به این آقا می دانستم؛
برداشت من این بود؛ و این تصویر هنوز در ذهنم هست.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
23183772358130850641.gif



فکر می کردیم افسانه است


در زمان جنگ ایران و عراق، قضایایی را می شنیدیم که فکر می کردیم افسانه اند.
مثلاً قضیه شهید «حسین فهمیده» را یک خانم کویتی برای ما تعریف کرد. او طوری صحبت می کرد که انگار از یک شخصیت افسانه ای حرف میزد.
یادم هست که برادرم می گفت:
«این پسر چه طور این کار را کرده است؟ من اصلاً نمیتوانم حتی تصورش را هم بکنم.
این پسر چه کسی بود که توانست این کار را انجام بدهد؟!»
یا از خرمشهر می شنیدیم و همسرم از فداکاری های مردمش برایمان می گفت.


آن زمان، اولین باری بود که توانستم «شهادت» را درک کنم و بفهمم ایثار و فداکاری، یعنی جان را به خاطر خدا فدا کردن تا دین اسلام و انقلاب اسلامی ایران حفظ شود.
در هیچ کجای دنیا کسی حاضر نیست این کار را بکند و اصلاً آنها فداکاری را نمی فهمند.
مثلاً در آمریکا سعی می شود که این حس فداکاری از بین برود.
در آنجا به ما می گویند هیچ چیز در این دنیا ارزش ندارد که ما بخواهیم جانمان را به خاطرش بدهیم،
ولی من به عنوان یک آمریکایی، وقتی این قضایا را می شنیدم، لذت می بردم.
شنیدن این مسائل و وقایع و ایثارها کمک میکرد تا ایمانمان را افزایش دهیم و به این که راه درست و دین واقعی را انتخاب کرده ایم، افتخار کنیم.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
05050729032100280006.gif



مسئولیت سنگین صدا و سیما


صدا و سیمای ایران، دراین باره مسئولیت خیلی بزرگی دارد؛
چون مسلمانهای کشورهای غیر اسلامی وقتی کانالهای ایران را نگاه می کنند، فکر میکنند که همه چیز آن، درست است.
مثلاً چهار سال پیش در سفری که به آمریکا داشتم، پسر نوجوانی که فرزند یکی از دوستانم بود، از من پرسید:
«خاله زهرا! در ایران موهای پسرها چه طوری است؟ می خواهم مثل آنها کوتاه کنم.»

اما متأسفانه در این زمینه نواقصی وجود دارد.
بنده در جلسه ای به صدا و سیما انتقاد کردم که این طرز ازدواج یا رابطه دختر و پسر که در برنامه ها ترویج میشود یا نحوه پوشش خانمها در صدا و سیما، چندان اسلامی نیست.
مسلمان های خارج از ایران که احکام اسلام را کامل نمی دانند تا بتوانند تشخیص بدهند چه چیزی درست است و چه چیزی غلط.
هر چه دریافت میکنند، از رسانهها، به ویژه رسانه های ایران است که تصور می کنند همه چیز آن، عین اسلام است.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
28906633490062860742.gif



حجاب نیازمند تربیت


معتقدم که حجاب یک امر تربیتی است که خانواده ها باید از سنین کودکی، آن را برای کودکان خود مطرح کنند؛
مثلاً مسواک زدن را چه طور به بچه ها یاد میدهیم؟
بچه که از ابتدا نمی داند مسواک چه مزیت هایی دارد، ولی ما او را مجبور می کنیم که حتماً مسواک بزند تا خودش کم کم عادت کند؛
اما وقتی بزرگتر شد، باید برایش کاملاً توضیح دهیم و تشویقش کنیم تا دیگر خودش انتخاب کند که این کار را انجام دهد.
آنگاه اگر ما نباشیم هم، خودش مراعات این قضیه را خواهد کرد. برای مسئله حجاب هم ما باید همین کار را بکنیم.


خانواده ها و مخصوصاً مادران خیلی مؤثر هستند؛
اما متأسفانه می بینیم مادرانی که چادر دارند، دختر بچه کوچکشان را با لباس های نامناسب بیرون می آورند!
مادر می گوید: «بچه گرمش میشود یا اذیت میشود، باید آزاد باشد.»
در این صورت، نباید انتظار داشته باشیم که کودک در نُه سالگی حجاب کامل داشته باشد.
ما اصلاً نمی نشینیم با بچه هایمان صحبت کنیم و از مزیت های حجاب برای آن ها بگوییم.
صرف این که بگوییم:
«اگر بی حجاب باشی، مدرسه یا جامعه به تو فشار خواهد آورد» یا «چون در خانواده مذهبی هستی، پس باید با حجاب باشی» کافی نیست.
نسل امروز این استدلالها را قبول نمی کند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
79640615896906381580.gif



لزوم هماهنگی و برنامه ریزی در موضوع حجاب

هم دولت و هم خانواده ها باید سعی کنند طرح حجاب را اصلاح و اجرا کنند.
مثلاً اگر آموزش و پرورش طرحی را اجرا کند، ولی دولت یا خانواده ها با آن هماهنگ نباشند، چه فایده ای دارد؟
یا اگر دولت و نیروی انتظامی طرحی دارد که آموزش و پرورش حمایتش نمی کند، چه فایدهای دارد؟
ما باید وحدت داشته باشیم؛ ولی متأسفانه دراین باره کوتاهی کرده ایم.

ما در استفاده از تکنولوژی هم نمی دانیم چگونه باید عمل کنیم.
ما نمی توانیم به نسل امروز بگوییم استفاده نکنید، ولی باید طرز استفاده صحیح را به آن ها بیاموزیم.
در کشورهای مدرن مثل آمریکا، ضرر استفاده آزادانه از این گونه تکنولوژیها را بهتر می دانند؛ بنابراین محدودیت ایجاد کرده اند.
مثلاً جوان ها نمیتوانند به همه سایت ها وارد شوند؛
بلکه سایت های غیرمجاز برای آنها فیلتر شده اند.
یا در استفاده از موبایل، از یک سنی به بعد، اجازه دارند از موبایل های بلوتوث دار استفاده کنند،
ولی ما اینجا آزادانه و بدون هیچ محدودیتی استفاده می کنیم و اگر هم کسی اعتراض کند، می گویند در کشورهای غربی آزادی هست، چرا ما را محدود می کنید؟ درحالیکه از آنجا اطلاع درستی ندارند.
در کشورهای توسعه یافته مدرن، استفاده از تکنولوژی محدود شده است، چون ضربهاش را خورده اند؛
ولی ما هیچ برنامه و ضابطه ای برای استفاده از این ها نداریم!

 
بالا