وظائف مــــــردم در بــرابـــر حــکــومـت اســـلامـــی

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
وظائف مردم در برابر حکومت اسلامی
member146-albums178-3325.jpg


مبناي بحث را روايتي از امير المومنين قرارداده وبه بيان آن مي پردازيم
آن حضرت به عنوان يك حاكم اسلامي( هنگام پيكار با مردم شام) ميفرمايد : و أمّا حقي عليكم فالوفاءُ بالبيعة و النصيحة في المشهد و المغيب و الإجابة حين أدعوكم والطاعة حين آمركم؛[1] و اما حق من بر شما اين است كه با من وفادار باشيد، و در آشكار و نهان خيرخواهى كنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد.
در اين جمله به برخي از وظائف ومسئوليت هاي مردم در قبال حاكم اسلامي اشاره مي كندكه به آن ميپردازيم

اول : وفادارى نسبت به حكومت(فالوفاءُ بالبيعة)
يكى از وظايفى كه عموم شهروندان بر عهده دارند و قِوام اجتماع و حكومت بدان بستگى دارد، «وفادارى نسبت به حكومت» است.
اگر مردم، در حقّ حكومتى، بى‏وفايى كنند و آن‏را در برابر اَقسام مشكلات داخلى و خارجى تنها گذارند، بدون شك، چنين حكومتى دوام نخواهد يافت، حتى اگر در رأس چنين حكومتى، بهترين انسان‏ها مانند پيامبر الهى يا امام معصوم باشد؛ زيرا، اساس و بناى خلقت بر اين نيست كه اگر مردم حكومتى را نپسندند و براى بقاى آن تلاش نكنند، با امدادهاى غيبى الهى حمايت شده و تداوم يابد.
بهترين شاهد بر اين واقعيت، تجربه تاريخ ملت‏ها است. در تاريخ اسلام، امام على(ع) وامام مجتبى(ع) به خاطر بی وفايى مردم، در برابر دشمن، مجبور به ترك حكومت و انزوا شدند و حكومت واقعى اسلامى از بين رفت و سلطنت اموى جايگزين آن شد.
از اين رواميرالمؤمنين على(ع) «وفادارى به بيعت» را يكى از حقوق حاكم و به عبارتى ديگر يكى از وظايف مردم نسبت به حاكم جامعه دانسته و مى‏فرمايد:
وأمّا حقّي عليكم فالوفاء بالبيعة...
امّا حق من بر شما، يكى، وفادارى نسبت به بيعتى است كه با من كرديد....

________________________________
پی نوشت ها :
1. نهج ‏البلاغه، خطبه 34.


 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
71246679909415382816.gif

دوم : اطاعت از حاكم اسلامى(و الإجابة حين أدعوكم والطاعة حين آمركم)
وظيفه ديگرى كه در نظام اسلامى برعهده شهروندان است، «اطاعت از حاكم اسلامى» است
وفادارى به حكومت وظيفه ‏اى است غير از وظيفه «اطاعت از حاكم». به‏ نظر مى‏ رسد، مهم‏ترين تفاوت ميان اين دو وظيفه، آن است كه «وفادارى به حكومت و بيعت با حاكم»، پاى‏بندى به اصل و اساس حكومت و بيعت با حاكم است، ولى «اطاعت از حاكم»، پاى‏بندى نسبت به هر يك از اوامر او و هر كدام از قوانين حكومت است.


به هر تقدير، شهروندان جامعه، علاوه بر آن‏كه بايد نسبت به حكومت وفادار باشند، بايد از يكايك اوامر حاكم و قوانين و مقرّرات نيز پيروى كنند.
مبناى «اطاعت از حاكم»
آبه شريف (يا أيها الذين ءامنوا أطيعوا اللَّه و أطيعوا الرسول و أُولى‏ الأمر منكم فإنْ تنازعتم في شي‏ءٍ فردّوه إلى اللَّه و الرسول إنْ كنتم تؤمنون باللَّه و اليوم الآخر ذلك خير و أحسن تأويلا)؛[1]
اى كسانى كه ايمان آورديد! خدا را اطاعت كنيد و رسول خدا و صاحبان امر از خودتان را پيروى كنيد. پس چنان‏كه در چيزى دچار اختلاف و نزاع شُديد، آن‏را به خدا و رسول خدا ارجاع دهيد، اگر ايمان به خدا و روز قيامت داريد؛ چرا كه مراجعه به خدا و رسول، بهتر، و عاقبت نيكوترى دارد.
اينكه عنوان أُولى‏ الأمر «صاحبان امر» آورده شده»وعطف به «الرسول» است. به جاى عنوانى مانند «جانشينان پيامبر»، نشانه شأن حكومتى جانشينان آن حضرت است چون در يك جمله آمده و مردم، مأمور به اطاعت گشته‏ اند، لذا اطاعت از پيامبر نيز، اطاعت از اوامر حكومتى او است
البه اين اطاعت در صورتي است كه حاكم اسلامى واجد شرايط باشد وبه نافرمانى خدا امر نكندوبه وظايف قانونى خويش عمل كندويقين به خطاى حاكم پيدا نشود
_________________
پی نوشت :
1.نساء: 59.
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
سوم : أمر به معروف و نهى از منكر
يكى ديگر از وظايف مردم در جامعه اسلامى، نسبت به ديگران و حاكمان، «امر به معروف و نهى از منكر» است. چنان چون هدف نهايى از حكومت و نهادهاى اجتماعى سياسى، «ايجاد زمينه رشد و پيشرفت معنوى» افراد جامعه است و اين هدف بدون فراهم شدن شرايط مساعد و جوّ مناسب تأمين نمى‏شود، قانونگذار براى اين منظور تدابيرى انديشيده است. يكى از تدابير «تأكيد بر رواج نيكى‏ها و جلوگيرى از نشر و گسترش زشتى‏ها» در جامعه است.

پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمود:
كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيّته؛[1]
همه شما مسؤوليّت داريد و همگى در باره كسانى كه زير سلطه شما هستند، مورد سؤال قرار خواهيد گرفت.
اين فرمايش ناظر به مسؤوليّت همگانى در جامعه است..
بر همين اساس هنگامى كه امام خمينى در رأس جامعه اسلامى قرار گرفت، مردم را نسبت به اعمال و رفتار يكديگر و نيز رهبران جامعه مسؤول دانست و فرمود:
الآن مكلفيم ما. مسؤوليم همه‏مان. همه‏مان مسؤوليم. نه مسؤول براى كار خودمان، مسؤول كارهاى ديگران هم هستيم. «كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته». همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند. مسؤوليت من هم به گردن شماست. مسؤوليت شما هم گردن من است. اگر من پايم را كج گذاشتم، شما مسؤوليد، اگر نگوييد: چرا پايت را كج گذاشتى؟ بايد هجوم كنيد. نهى كنيد كه چرا؟... نهى از منكر اختصاص به روحانى ندارد. مال همه است. امت بايد نهى از منكر بكند؛ امر به معروف بكند.»[2]
_______________
پی نوشت :
1. بحارالأنوار، ج‏72، ص‏38.
2. صحيفه نور، ج‏8، ص‏47.

 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
چهارم : نصيحت حاكم(و النصيحة في المشهد و المغيب)
يكى ديگر از وظايف مردم در قبال حاكم جامعه، نصيحت و خيرخواهى نسبت به او است. اميرالمؤمنين على(ع) آن را از حقوق و وظايف متقابل حاكم و مردم مى‏شمرد:
فأما حقّكم علي فالنصيحة لكم..... و أما حقّى عليكم...النصيحة في المشهد و المغيب،[1]
حق شما بر من اين است كه شما را نصيحت كرده و خيرخواه شما باشم...حق من بر شما آن است كه....در آشكار و پنهان مرا نصيحت كرده و خيرخواهم باشيد.
لغت ‏شناسان‏[2] نصيحت را «خيرخواهى خالصانه» معنا كرده ‏اند،

نصيحت، حق و وظيفه متقابل مردم
در روايات از نصيحت به عنوان حق برادر مؤمن بر ديگران ياد شده،[3] اين تعبير عام ومطلق بوده و يكى از مصاديق آن حاكم جامعه است. بحث ما در اين مصداق و وظيفه مردم‏در برابر حاكم است. اگر نصيحت يكى از حقوق حاكم جامعه شمرده و او از اين اقدام‏ خيرخواهانه و خالصانه مردم بهره‏ مند شود، حقّى است كه اداى آن بر عهده عموم مردم‏است.: «يجب للمؤمن على المؤمن أن يناصحه.»؛
_____________________________________
پی نوشت ها :
1. نهج‏ البلاغه، خطبه 34.
2. راغب اصفهانى، المفردات، ص‏494.
3. اصول كافى، كتاب الايمان والكفر، باب نصيحة المؤمن، ج‏3، ص‏313
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
پنجم: پرداخت ماليات
افراد ملت موظفند طبق قوانين ماليات بدون تعلل يا پنهان كاري مقدار تعيين شده را بپردازند واين يكي از اصول ثابت شده اسلام است نخستين مالياتي كه به صورت رسمي در اسلام مقرر شد در دوران خلافت ظاهري مولي امير مومنان بود كه به هر اسب سواري ساليانه دو دينار وبر ماديان (باركش ) يك دينار ماليات قرار داد(1)همچنين امام جواد در سال 220 به دليل نياز جامعه شيعه تنها براي همان سال بر طلا ونقره ماليات(پنج يك) نهاد(2)
____________________________________
پي نوشتها :
1. الكافي ج3ص 528به نقل از وسائل الشيعه ج9 ص 77
2. تهذيب الاحكام ج 4 ص142-143

 
بالا