سرور و سالار شهیدان .....

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

پي نوشتها:

در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده است ، ولي (1)
ما قول مشهور بين شيعه را نقل کرديم . ر. به . ک . اعلام الوري طبرسي ، ص .213
احتمال دارد منظور از اسما، دختر يزيد بن سکن انصاري باشد. ر. به . ک . اعيان (2)
الشيعه ، جزء ,11 ص .167
امالي شيخ طوسي ، ج 1، ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)
بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام
ناميده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 اين سه کلمه در زبان عبري همان معني را
دارد که حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60
معاني الاخبار، ص .57 (5)
در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار (6)
مؤثر دانسته شده است . ر. به . ک . وسائل الشيعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
کافي ، ج 6، ص .33 (7)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 146- کمال الدين صدوق ، ص .152 (8)
سنن ترمذي ، ج 5، ص .323 (9)
ذخائر العقبي ، ص .122 (10)
الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذي ، ج 5، ص 324- در اين قسمت رواياتي که در کتابهاي اهل تسنن آمده (12)
است نقل شد تا براي آنها هم سنديت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)
تذکرة الخواص ابن جوزي ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور که بعضي از (14)
مورخين گفته اند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفيد، ص .173 (15)
رجال کشي ، ص 94- کشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است که حاجيها به "مني " بروند، و در آن زمان به (18)
اين حکم استحبابي عمل مي کردند، ولي در زمان ما مرسوم شده است که از روز هشتم
يکسره به عرفات مي روند.
کامل الزيارات ، ص 68به بعد - مشير الاحزان ، ص 9. (19)
لهوف ، ص .53 (20)
کامل الزيارات ، ص .105 (21)
کامل الزيارات ، ص .101 (22)
کامل الزيارات ، ص .121 (23)
کامل الزيارات ، ص .147 (24)
عقد الفريد، ج 3، ص .143 (25)
ارشاد مفيد، ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)
اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)
ذکري الحسين ، ج 1، ص ,152 به نقل از رياض الجنان ، چاپ بمبک ي ، ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ، آيه .22 (30)
تفسير عياشي ، ج 2، ص .257 (31)
مناقب ، ج 2، ص .222 (32)
الامامة والسياسة ، ج 1، ص 253به بعد. (33)
از کتاب سمو المعني ، ص 104به بعد، نقل به معني شده است . (34)

 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

34475_50721.jpg

زندگینامه امام حسین (ع)
نام : حسین .
در انجیل مسمى به طاب و در تورات به شبیر است .
کنیه : ابوعبداللّه و ابوعلى .
الـقـاب : سـیدالشهداء, سبط ثانى, سید شباب اهل الجنة, سبط الاسباط, رشید, وفى, طیب, سید, زکى, مبارک و….
منصب :معصوم پنجم و امام سوم شیعیان .
تاریخ ولادت : سوم شعبان سال چهارم هجرى .
بـرخى مورخان روز تولد آن حضرت را پنجم شعبان دانسته اند. و برخى نیز سال تولد ایشان را سوم هجرى ذکر کرده اند.
محل تولد : مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى ).
نسب پدرى : امیرالمؤمنین , امام على بن ابى طالب بن عبدالمطلب (ع ).
مادر : فاطمه زهرا(س ), دختر پیامبر اسلام (ص ).


مـدت امـامـت : از زمان شهادت برادرش , امام حسن مجتبى (ع ), در صفر سال ۵۰هجرى تا محرم سال ۶۱, به مدت ۱۰ سال .
تـاریـخ و سـبب شهادت : بعد از ظهر روز دهم (عاشورا) محرم سال ۶۱ هجرى به همراه تعدادى از نزدیکان , یاران و اصحابش در سرزمین کربلا با شمشیرهاى بران لشکریان عمر بن سعد که از سوى عـبـیـداللّه بن زیاد (والى کوفه ) و یزید بن معاویه (خلیفه شام ) به جنگ آن حضرت آمده بودند, با وضع فجیعى به شهادت رسیدند.شهادت آن حضرت در سن ۵۷ سالگى بود.
محل دفن : کربلا, در سمت غربى رود فرات (کشور عراق کنونى ).
همسران : ۱٫ لیلى , دختر ابى مره ثقفى . ۲٫ شهربانو, دختر یزدگرد سوم . ۳٫ رباب ,دختر امراالقیس .۴٫ ام اسحاق , دختر طلحه تیمى . ۵٫ قضاعیه (ام جعفر). ۶٫ حفصه ,دختر عبدالرحمن بن ابى بکر.
فرزندان :۱٫ امام زین العابدین (ع ). ۲٫ على اکبر, ۳٫ جعفر. ۴٫ عبداللّه رضیع .۵٫سکینه . ۶٫ فاطمه .
از مـیـان فـرزنـدان امام حسین (ع ), جعفر در زمان حیات پدرش وفات یافت وعلى اکبر و عبداللّه (معروف به على اصغر) در کربلا شهید شدند و نسل آن حضرت تنها از طریق امام زین العابدین (ع ) زیـاد گـردیـد. برخى مورخان تعداد فرزندان امام حسین (ع ) را با ذکر نام هاى على اصغر, محمد و زیـنـب , نه نفر دانسته اند. همچنین در برخى کتب شیعه , دخترى به نام رقیه نیز براى آن حضرت ذکر شده که در سن سه سالگى در ایام اسارت در شام , از اندوه فراق پدرش وفات یافت .
اصـحـاب :یـاران و اصـحـاب اباعبداللّه الحسین (ع ), چه آنان که قبل از شهادت آن حضرت وفات یافته اند و چه آنان که پس از شهادت ایشان از دنیا رفته اند, بسیارزیادند. در این جا تنها نام آنانى را که در واقعه عاشورا به شرف شهادت نایل آمده اند,ذکر مى کنیم:
۱٫ عباس بن على ,معروف به ابوالفضل العباس (ع ).
۲٫ ابوبکربن على .
۳٫ محمد اصغربن على .
۴٫ عبداللّه بن على .
۵٫ عبداللّه بن اصغر.
۶٫ جعفربن على .
۷٫ عمربن على .
۸٫ عثمان بن على .
۹٫ محمدبن عباس بن على .
۱۰٫ عبداللّه بن عباس بن على .
۱۱٫ على بن حسین (على اکبر).
۱۲٫ عبداللّه رضیع (على اصغر).
۱۳٫ ابراهیم بن حسین .
۱۴٫ قاسم بن حسن .
۱۵٫ ابوبکربن حسن .
۱۶٫ عبداللّه بن حسن .
۱۷٫ بشربن حسن .
۱۸٫ محمدبن عبداللّه بن جعفر.
۱۹٫ عون بن عبداللّه بن جعفر.
۲۰٫ عبیداللّه بن عبداللّه بن جعفر.
۲۱٫ مسلم بن عقیل .
۲۲٫ جعفربن عقیل .
۲۳٫ جعفر بن محمد بن عقیل .
۲۴٫ عبدالرحمان بن عقیل .
۲۵٫ عبداللّه اکبر بن عقیل .
۲۶٫ عبداللّه بن مسلم بن عقیل .
۲۷٫ عون بن مسلم بن عقیل .
۲۸٫ محمد بن مسلم بن عقیل .
۲۹٫ محمدبن ابى سعید بن عقیل .
۳۰٫ احمدبن محمد هاشمى .
ب ) غیر بنى هاشم ۳۱٫ ابراهیم بن حصین اسدى .
۳۲٫ ابو حتوف بن حارث اسدى .
۳۳٫ ابو عامر نهشلى .
۳۴٫ ادهم بن امیه عبدى .
۳۵٫ اسلم ترکى .
۳۶٫ امیة بن سعد طائى .
۳۷٫ انس بن حارث کاهلى .
۳۸٫ انیس بن معقل اصبحى .
۳۹٫ برید بن خضیر همدانى .
۴۰٫ بشر بن عبداللّه خضرمى .
۴۱٫ بکربن حى تیمى .
۴۲٫ جابربن حجاج تیمى .
۴۳٫ جبلة بن حارث سلمانى .
۴۴٫ جنادة بن حارث سلمانى .
۴۵٫ جنادة بن کعب انصارى .
۴۶٫ جون , غلام ابى ذر.
۴۷٫ جوین بن مالک تمیمى .
۴۸٫ حارث بن امرئ القیس کندى .
۴۹٫ حارث بن نبهان .
۵۰٫ حباب بن حارث .
۵۱٫ حباب بن عامر.
۵۲٫ حبشى بن قاسم .
۵۳٫ حبیب بن مظاهر اسدى .
۵۴٫ حجاج بن بدر سعدى .
۵۵٫ حجاج بن مسروق جعفى .
۵۶٫ حربن یزید ریاحى .
۵۷٫ حلاس بن عمرو راسبى .
۵۸٫ حنظلة بن اسعد شبامى .
۵۹٫ حنظلة بن عمرو شیبانى .
۶۰٫ رافع , غلام مسلم ازدى .
۶۱٫ زاهر بن عمرو کندى .
۶۲٫ زهیر بن بشر خثعمى .
۶۳٫ زهیر بن سلیم ازدى .
۶۴٫ زهیر بن قیس بجلى .
۶۵٫ زیادبن عریب .
۶۶٫ سالم , غلام بنى مدینه .
۶۷٫ سالم ,غلام عامر عبدى .
۶۸٫ سعد بن حارث انصارى .
۶۹٫ سعد, غلام على بن ابى طالب (ع ).
۷۰٫ سعد, غلام عمروبن خالد.
۷۱٫ سعید بن عبداللّه حنفى .
۷۲٫ سلمان بن مضارب بجلى .
۷۳٫ سلیمان , غلام امام حسین (ع ).
۷۴٫ سواربن منعم نهمى .
۷۵٫ سوید بن عمرو.
۷۶٫ سیف بن حارث جابرى .
۷۷٫ سیف بن مالک عبدى .
۷۸٫ شبیب , غلام حارث جابرى .
۷۹٫ شوذب , غلام بنى شاکر.
۸۰٫ ضرغامة بن مالک .
۸۱٫ عائذ بن مجمع .
۸۲٫ عابس بن ابى شبیب شاکرى .
۸۳٫ عامر بن حسان طایى .
۸۴٫ عامر بن مسلم عبدى .
۸۵٫ عباد بن مهجر جهنى .
۸۶٫ عبدالاعلى بن یزید کلبى .
۸۷٫ عبدالرحمن ارحبى .
۸۸٫ عبدالرحمن بن عبد ربه .
۸۹٫ عبدالرحمن بن عروه .
۹۰٫ عبدالرحمن بن مسعود.
۹۱٫ عبداللّه بن ابى بکر.
۹۲٫ عبداللّه بن بشر خثعمى .
۹۳٫ عبداللّه بن عروه .
۹۴٫ عبداللّه بن عمیر.
۹۵٫ عبداللّه بن یزید عبدى .
۹۶٫ عبیداللّه بن یزید عبدى .
۹۷٫ عقبة بن سمعان .
۹۸٫ عقبة بن صلت جهنى .
۹۹٫ عمارة بن صلخب ازدى .
۱۰۰٫ عمران بن کعب اشجعى .
۱۰۱٫ عمار بن حسان طائى .
۱۰۲٫ عمار بن سلامه دالانى .
۱۰۳٫ عمرو بن عبداللّه جندعى .
۱۰۴٫ عمروبن خالد ازدى .
۱۰۵٫ عمرو بن خالد صیداوى .
۱۰۶٫ عبداللّه بن بقطر.
۱۰۷٫ عمرو بن قرظه .
۱۰۸٫ عمرو بن مطاع .
۱۰۹٫ عمرو بن جناده .
۱۱۰٫ عمرو بن ضبیعه .
۱۱۱٫ عمروبن کعب (ابوثمامه صائدى ).
۱۱۲٫ قارب , غلام امام حسین (ع ).
۱۱۳٫ قاسط بن زهیر.
۱۱۴٫ قاسم بن حبیب ازدى .
۱۱۵٫ کردوس تغلبى .
۱۱۶٫ کنانة بن عتیق .
۱۱۷٫ مالک بن ذودان .
۱۱۸٫ مالک بن عبداللّه جابرى .
۱۱۹٫ مجمع جهنى .
۱۲۰٫ مجمع بن عبیداللّه .
۱۲۱٫ محمد بن بشیر حضرمى .
۱۲۲٫ مسعود بن حجاج .
۱۲۳٫ مسلم بن عوسجه اسدى .
۱۲۴٫ مسلم بن کثیر ازدى .
۱۲۵٫ مسقط بن زهیر تغلبى .
۱۲۶٫ منحج , غلام امام حسین (ع ).
۱۲۷٫ موقع بن ثمامه اسدى .
۱۲۸٫ نافع بن هلال جملى .
۱۲۹٫ نصر, غلام امیرالمؤمنین ,على (ع ).
۱۳۰٫ نعمان بن عمرو راسبى .
۱۳۱٫ نعیم بن عجلان .
۱۳۲٫ واضح رومى .
۱۳۳٫ وهب بن حباب کلبى .
۱۳۴٫ یزید بن ثبیط کلبى .
۱۳۵٫ یزید بن زیاد کندى .
۱۳۶٫ یزید بن مغفل جعفى .
۱۳۷٫ قیس بن مسهر صیداوى .
۱۳۸٫ هانى بن عروه .
۱۳۹٫ عبداللّه بن عفیف ازدى .
اصـحـاب امـام حسین (ع ) بهترین یاران اهل بیت (ع ) بودند, چه این که آنان دست ازاهل و عیال خـود کـشـیده و به یارى امامشان شتافتند و در معرکه نبرد, پیش مرگ رهبرخود شدند. با این که امـام حـسـیـن (ع ) در شب عاشورا بیعت خویش را از همه بازستاندو آنان را براى بازگشت مخیر سـاخـت , امـا آنان با نشاط و روحیه اى وصف ناپذیرایستادگى کرده و گفتند: اگر ما را هفتاد بار بـکشند, بدنمان را آتش بزنند و دوباره زنده کنند, دست از یارى تو نکشیده و از تو جدا نمى شویم .
آرى , همین عشق و ایثار بود که تعداد اندک آنان را در برابر سپاه مسلح و مجهز سى هزار نفره عمر بن سعد, از بامدادتا عصر روز عاشورا, پایدار نگاه داشت.
زمامداران معاصر
۱٫ پیامبر اسلام , حضرت محمد (ص ), (۱-۱۱ق .).
۲٫ ابوبکر بن ابى قحافه (۱۱-۱۳ق .).
۳٫ عمر بن خطاب (۱۳-۲۳ق .).
۴٫ عثمان بن عفان (۲۳-۳۵ق .).
۵٫ امیرالمؤمنین , على بن ابى طالب (ع ), (۳۵-۴۰ق .).
۶٫ امام حسن مجتبى (ع ), (۴۰-۴۱ق .).
۷٫ معاویة بن ابى سفیان (۳۵-۶۰ق .).
۸٫ یزید بن معاویه (۶۰-۶۴ق .).
سـه تن از زمامداران فوق , یعنى پیامبر اسلام (ص ), امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), به امـام حسین (ع ) علاقه و محبت شدیدى داشتند و آن حضرت نزد آنان از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. امام حسین (ع ), که دخترزاده و سبط ثانى پیامبراکرم (ص ) بود, به همراه برادرش , امام حسن مـجـتـبـى (ع ) در دامن پیامبر(ص ) رشد ونمو کرد و هر دو از آغاز زندگانى خویش از سرچشمه وحـى و رسـالـت سـیـراب شـدنـد.آنـان بـه دلالـت آیه مباهله , از فرزندان پیامبر(ص ) محسوب مى گردند.
پیامبر اکرم (ص ) بارها با گفتار و کردار خویش , شدت محبت خود به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) را بـه صـحابه گوشزد نمود و آنان را به دوستى این دوریحانه بهشت فراخواند. از آن حضرت نقل شده است که درباره امام حسن و امام حسین (ع ) فرمود: اللهم انى احبهما فاحبهما واحب من یحبهما.(الارشاد, ج۲ , ص ۲۷) بارخدایا! من آن دو را دوست دارم , پس تو هم آنان را دوست بدار و با کسى که با آنان دوستى کند, دوست باش .
امـا خـلـفـاى بـنـى امـیه (معاویه و فرزندش یزید) به مقام معنوى امام حسین (ع ) ونزدیکى اش به پیامبراسلام (ص ) رشک برده و در پنهان و آشکار با وى دشمنى مى کردند و سرانجام نیز آن حضرت را در سرزمین کربلا با وضع فجیعى به شهادت رساندند.
رویدادهاى مهم
۱. تحمل مصیبت رحلت جدش , پیامبر اسلام (ص ), در سال یازدهم هجرى .
۲٫ فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش , پس از رحلت پیامبر اسلام (ص ).
۳٫ تحمل مصیبت شهادت مادرش , فاطمه زهرا(س ), در سال یازدهم هجرى .
۴٫ همراهى با پدرش , امام على (ع ), در تصدى خلافت اسلامى و حضور درجنگ هاى جمل , صفین و نهروان .
۵٫ تحمل مصیبت شهادت پدرش , امام على (ع ), در محراب مسجد کوفه , در۲۱رمضان سال چهلم هجرى .
۶٫ انـتـخـاب بـرادرش , امـام حـسـن مـجـتـبـى (ع ) بـه خـلافـت امـت اسلامى , پس ازشهادت امیرالمؤمنین (ع ).
۷٫ خـیانت سران نظامى و قومى و سپاهیان به امام حسن مجتبى (ع ) و صلح اجبارى آن حضرت با معاویة بن ابى سفیان , در جمادى الاول سال ۴۱ هجرى .
۸٫ تحمل مصیبت شهادت برادرش , امام حسن مجتبى (ع ), در سال ۵۰ هجرى .
۹٫ نامه شیعیان بصره و کوفه به امام حسین (ع ) پس از شهادت امام حسن مجتبى (ع ) براى دعوت بـه رهـبـرى قـیـام علیه معاویة بن ابى سفیان و عدم پذیرش امام حسین (ع ) به خاطر پایبندى به صلحنامه امام حسن مجتبى (ع ).
۱۰٫ هلاکت معاویة بن ابى سفیان و جانشینى فرزندش , یزید بر منصب خلافت ,در رجب سال شصت هجرى .
۱۱٫ نامه شدید اللحن یزید به والى مدینه , ولید بن عتبه , مبنى بر گرفتن بیعت ازمردم , به ویژه ابا عبداللّه الحسین (ع ).
۱۲٫ امـتـنـاع امـام حسین (ع ) از بیعت با یزید بن معاویه و خروج از مدینه به همراه خاندن خود, در آخرین روزهاى رجب سال شصت هجرى .
۱۳٫ ورود امـام حسین (ع ) به مکه معظمه , در سوم شعبان سال شصت هجرى , واقامت در آن جا تا هشتم ذى حجه همان سال (به مدت چهار ماه و پنج روز).
۱۴٫ جـنـبش سران و بزرگان شیعه در کوفه و دعوت آنان از امام حسین (ع ) براى ورود به کوفه و رهبرى قیام علیه یزید.
۱۵٫ فـرسـتـادن مسلم بن عقیل به کوفه از سوى امام حسین (ع ), براى فراهم آوردن زمینه قیام بر ضد امویان .
۱۶٫ ورود مـسلم بن عقیل به کوفه , در پنجم شوال سال شصت هجرى , و بیعت بیش از هجده هزار نفر از شیعیان با او.
۱۷٫ نامه طرفداران بنى امیه در کوفه به یزید بن معاویه و آگاهى او از ورودمسلم بن عقیل و قیام شیعیان .
۱۸٫ فرستادن یزیدبن معاویه عبیداللّه بن زیاد را به کوفه , براى نابودى قیام شیعیان .
۱۹٫ نامه امام حسین (ع ) به رؤساى پنج قبیله بزرگ بصره و دعوت آنان به قیام علیه امویان .
۲۰٫ اسـتـجـابـت چـهار قبیله بصره از قبایل بصره از دعوت اباعبداللّه الحسین (ع ) واعلام یارى آن حضرت .
۲۱٫ خروج امام حسین (ع ) از مکه معظمه به عزم کوفه , در هشتم ذى حجه سال شصت هجرى .
۲۲٫ نبرد مسلم بن عقیل با لشکریان عبیداللّه بن زیاد در کوفه و شهادت وى وهانى بن عروه در این واقعه , در نهم ذى حجه سال شصت هجرى (روز عرفه ).
۲۳٫ بـرخورد قافله امام حسین (ع ) با لشکریان حربن یزید تمیمى , در حوالى کوه ذوحسم و رفتار نیکوى اباعبداللّه الحسین (ع ) با لشکریان حر.
۲۴٫ رسـیـدن نامه عبیداللّه بن زیاد, حاکم کوفه به دست حربن یزید, مبنى برسخت گیرى بر امام حسین (ع ) و استقرار آن حضرت در بیابان خشک و بى آب .
۲۵٫ ورود قافله امام حسین (ع ) به کربلا و نزول در آن مکان , در تاریخ دوم محرم سال ۶۱ هجرى , و استقرار لشکریان حربن یزید در برابر آنان .
۲۶٫ واگذارى فرماندهى سپاه کوفه به عمربن سعد, توسط عبیداللّه بن زیاد, والى کوفه .
۲۷٫ ورود عمر بن سعد به همراهى چهار هزار مرد جنگى به کربلا براى مبارزه باامام حسین (ع ).
۲۸٫ تجمع بیش از سى هزار مرد جنگى در کربلا براى نبرد با لشکریان امام حسین (ع ).
۲۹٫ آمـادگـى لشکریان عمر بن سعد براى نبرد با امام حسین (ع ), در روز نهم محرم سال ۶۱ (روز تاسوعا) و درخواست مهلت امام حسین (ع ) از عمربن سعد, در شب عاشورا.
۳۰٫ فـرماندهى امام حسین (ع ) و آرایش سپاه اندک خویش , در روز عاشورا, به سه بخش میمنه , به فرماندهى زهیر بن قین , میسره , به فرماندهى حبیب بن مظاهر, وپرچمدارى در قلب سپاه توس ط عباس بن على (ع ).
۳۱٫ پـشـیـمـانـى حـر و خـروجش از سپاه عمر بن سعد و پیوستن به سپاه امام حسین (ع ) و طلب بخشش از آن حضرت .
۳۲٫ آغاز نبرد گروهى بین سپاهیان امام حسین (ع ) و سپاهیان عمر بن سعد, وکشته شدن قریب پنجاه نفر از یاران امام حسین (ع ), در میدان نبرد.
۳۳٫ خـطـبـه هاى مکرر امام حسین (ع ) براى سپاهیان عمر بن سعد, براى پیش گیرى از جنگ و خون ریزى .
۳۴٫ مـبارزه فردى یاران و اصحاب امام حسین (ع ) با سپاهیان عمر بن سعد, وشهادت مظلومانه و قهرمانانه یکى پس از دیگرى آنان .
۳۵٫ مـبارزه امام حسین (ع ) با سپاهیان سیاه دل عمر بن سعد, و کشته شدن آن حضرت در میدان نبرد, به دست شمر بن ذى الجوشن (لعنة اللّه علیه ).
۳۶٫ جـدا کـردن سرهاى شهیدان کربلا و غارت لباس ها و ابزارهاى شخصى آنان به دست سپاهیان عمر بن سعد.
۳۷٫ اسب دوانى بر بدن هاى شهیدان کربلا توسط سپاهیان عمر بن سعد.
۳۸٫ غـارت خـیـمه ها و اسباب و وسایل شخصى بازماندگان قافله حسینى و به آتش کشیده شدن خیمه هاى آنان به دست لشکریان عمر بن سعد.
۳۹٫ دفـن کـشـتـه هـاى سـپـاهیان یزید به دست عمال عمر بن سعد, و عریان گذاشتن بدن هاى شهیدان در سرزمین گرم کربلا.
۴۰٫ اسیر و آواره کردن باز ماندگان قافله حسینى (زنان , کودکان و امام زین العابدین (ع )) و حرکت دادن آنان از کربلا به کوفه و از کوفه به شام , توسطسپاهیان عمر بن سعد.
۴۱٫ بـه خـاک سـپـرده شـدن بدن هاى شهیدان کربلا به دست گروهى از قبیله بنى اسد,در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجرى .
برگرفته شده از کتاب ” خاندان عصمت :S (31): ” تالیف سید تقى واردى
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

publicrelations.tums.ac.ir_images_news_HOSSEIN_JAN.jpg
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

راجع به علت رفتن امام حسین علیه السلام به کربلا روایات و نقل های زیادی در کتاب ها نوشته شده. چه بسا از بعضی از آنها این طور برداشت شود که امام علیه السلام چاره ای جز رفتن به کربلا نداشتند و به اصطلاح مجبور بودند.
چرا که در روایت آمده است حضرت در عالم رؤیا پیامبر اکرم را در خواب دید که به او فرمود: یَا حُسَیْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلایعنى یا حسین خارج شو! زیرا مشیت خدا این طور قرار گرفته که تو را کشته ببیند.(بحار الأنوار-ج‏44- ص‏310) بنابراین حضرت سید الشهداء علیه السلام چاره ای جز خروج به سوی عراق نداشتند . واقعیت این است که نه تنها حضرت بلکه هیچ کس دیگر هم هیچ گاه مجبور به انجام و یا ترک کاری نیستند. در حقیقت انسان فقط و فقط در یک مورد مجبور است و آن در مختار بودن است. یعنی انسان مجبور است که هر کاری را از روی اختیار انجام دهد و یا ترک کند. به عنوان مثال : اگر کسی اسلحه ای را به طرف کسی بگیرد و به او بگوید پول یا اشیاء قیمتی خودت را بده و گرنه تو را می کشم حتی چنین فردی هم در کار خود مجبور نیست.
در حقیقت اگر خوب دقت کنیم می بینیم که بین دو کار مخیّر است : 1- تن دادن به مرگ 2- دادن اشیاء قیمتی و زندگی کردن. و چون هر شخصی زندگی را بر مرگ ترجیح می دهد اشیاء قیمتی خود را می دهد تا از مورد اول نجات یابد. بهتر است این گونه بگوییم که در نهان هر موردی که ما اجبار می دانیم یک اختیار نهفته است. در مورد امام حسین علیه السلام هم وضع همین طور است. حضرت از این جهت که انسان است در فعل خود مختار بود و از این جهت که خدا را دوست داشت و محب و عاشق خدا بود، خواسته خدا را بر خواسته خود ترجیح داد. در حقیقت خواسته ای جز خواسته او نداشت .بنابراین رفتن به کربلا و استقبال از حوادث آن انتخابی بود که از روی اختیار انجام شد نه اجبار.
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

3.jpg
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

بسم الله الرحمن الرحیم

واژه لعن در لغت به معنای «طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم است که در آخرت کسانى که مشمول این واژه هستند به عقوبت میرسند و در دنیا از رحمت و توفیق الهى بریده و محرومند.»(المفردات- ماده ی لعن) برخی افراد تصور می کنند وجود لعن در زیارت عاشورا نشانه این است که این زیارت از ناحیه امام معصوم علیه السلام گفته نشده است، بلکه از دعاهائی می باشد که علمای شیعه آن را گفته اند و یا حد اقل این که لعن های زیارت عاشورا ساخته و پرداخته غیر معصوم است. چرا که خداوند ارحم الراحمین است و حجت او نیز زبان به لعن کسی باز نمی کند.اما حقیقت این است که افراد و گروه هایی در قرآن و روایات مورد لعن قرار گرفته اند که یا ظالم بوده اند و یا کافر و یا منافق .و در اینجا چند نمونه از کسانی را که در قرآن مورد لعن واقع شده اند می آوریم و سپس به برخی از لعن های موجود در زیارت عاشورا می پردازیم. 1- کتمان کنندگان حقیقت : إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ کسانى که دلایل روشن، و وسیله هدایتى را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه در کتاب براى مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت مى‏کند؛ و همه لعن‏کنندگان نیز، آنها را لعن مى‏کنند؛ (بقره 159) 2- قاتل مؤمن : وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى‏ماند؛ و خداوند بر او غضب مى‏کند؛ و او را از رحمتش دور مى‏سازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است. (نساء 93) 3- ستمگر و متجاوز : لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون کافران بنى اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن(و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مى‏نمودند. (مائده 78) 4- اذیت کننده خدا و رسول : إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکننده‏اى آماده کرده است. (احزاب‏57) و اما عده ای از کسانی که در زیارت عاشورا لعن شده اند: 1- بنیان گذاران ظلم : فلعن الله امّة اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت . پس لعن و دور از رحمت خداوند باد آن گروهی که پایه ظلم و ستم بر شما اهل بیت را بنا نهادند.آیا حسین بن علیه علیهما السلام از اهل بیت و اصحاب کساء نبود؟ 2- شادی کنندگان به جهت کشتن حسین بن علی علیهما السلام : و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه. اللهم فضاعف علیهم اللعن منک و العذاب الالیم. و این (عاشورا) روزیست که خاندان زیاد بن ابیه و خاندان مروان به سبب کشتن حسین که درود خداوند بر او باد شادمانی کردند.خداوندا لعن و عذاب خودت را بر آنان چندین برابر کن. ذکر این نکته نیز خالی از فائده نیست که چند نفر ادعا کردند که پدر زیاد می باشند و معاویه او را برادر خود خواند و مروان کسی است که پیامبر خدا او را از مدینه بیرون کرد ولی عثمان دوباره او را به مدینه آورد و به او پست و مقام داد. آیا کشتن خامس آل عبا و سید شباب اهل بهشت شادمانی دارد؟ آیا کسانی که در زیارت عاشورا لعن شده اند کسانی غیر از تجاوزگران و ظالمین و اذیت کنندگان خدا و رسول بودند؟ اگر این افراد مستحق لعن نباشند پس چه کسانی مستحق لعن خواهند بود؟ «اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.»
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

بسم الله الرحمن الرحیم



سؤال : ابتدا این سؤال به ذهن هر انسانی ــ اگر چه غیر مسلمان ــ خطور می کند که مگر امام حسین علیه السلام نمی دانست دشمن ، علی اصغرش را شهید می کند ! چرا او را در جلو دشمن روی دست خود گرفت؟ اگر برای طلب آب بوده ،چرا خود به تنهائی جلو نرفت و تقاضای آب نکرد؟ آیا بردن طفل شش ماهه در تیر رس دشمن نوعی بی احتیاطی نظامی محسوب نمی شود؟
* جواب *: 1- رفتار افراد در موقعیت های متفاوت جنبه های مختلفی پیدا می کند. امام معصوم علیه السلام قرآن ناطق است همان گونه که قرآن دارای آیات محکم(1) و متشابه(2) است رفتار ائمه :S (31): هم دارای محکم و متشابه است . بلند کردن علی اصغر علیه السلام بر روی دست آن هم جلو دشمن از متشابهات رفتار و افعال امام حسین علیه السلام است که باید با توجه به افعال محکم حضرت معنا شود.همان گونه که آیات متشابه قرآن با عنایت و توجه به آیات محکم قرآن تفسیر می شود.
2- لشکر دشمن همان گونه که خود حضرت فرموده بود تنها با خود حضرت کار داشتند و می خواستند ایشان را زنده دستگیر کرده و از او بیعت بگیرند چرا که زنده حضرت با توجه به موقعیت خاص و تأثیر گذار ایشان بیشتر برای دشمنان منفعت داشت تا کشته آن حضرت. دلیل بر این مطلب آن است که هر کدام از یاران حضرت به شهادت می رسید و حضرت به بالین او می رفتند در همان لحظه ای که امام مشغول حمل و یا وداع با او بود بهترین موقعیت نظامی می توانست باشد برای هدف قرار دادن امام توسط دشمن و خود دشمن هم از این نکته غافل نبود. اما آنها هم چنان امیدوار بودند که با کم شدن یاران حضرت، او تسلیم خواهد شد. وقتی حضرت علی اکبر و اباالفضل العباس علیهما السلام را به شهادت رساندند باز هم منتظر تسلیم شدن آن حضرت بودند و از موقعیت تیرباران کردن حضرت آن هم توسط چندین هزار نفر تیرانداز استفاده نکردند. تا این که حضرت علی اصغر علیه السلام را برای سیراب کردن جلو دشمن گرفت . دشمن به تصور این که امام حسین علیه السلام با واسطه قرار دادن این طفل می خواهد درخواست توقف جنگ را بکند آرام گرفته بودند ولی وقتی دیدند صحبتی از تسلیم نیست آن کودک معصوم شش ماهه را هم هدف قرار دادند تا بلکه امام زمین گیر شود. وقتی از هر جهت مطمئن شدند حضرت هرگز تسلیم نمی شود حمله نهائی را به خود حضرت کردند و او را با لب تشنه به شهادت رساندند. 3- با وجود بغض شدیدی که دشمن نسبت به حضرت داشت ، می خواست آن جناب را زجر کش کند. از این جهت یاران او را قبل از خود حضرت به شهادت رساندند.
4- افراد مناطق مختلف برای ارتباط برقرار کردن و رساندن مطلب به یکدیگر روش های مختلفی دارند. مثلاً در دنیای امروز می بینیم که برای ابراز همبستگی و یا اعتراض به حکومت ها در برخی کشورها اقدام به تشکیل زنجیره انسانی می کنند و با این کار پیام خود را که قابل فهم برای همه انسان هاست به دیگران منتقل می کنند. بلند کردن علی اصغر علیه السلام بر روی دست تشکیل زنجیره انسانی بود که در کربلا تشکیل شد تا پیامی باشد برای انسان های آزاده سراسر جهان اگر چه مسلمان نباشند. چنان که پیام آن به همه انسان ها رسید که موارد زیر نمونه ای از آن است.1- گیبون (مورخ انگلیسى) : با آن که مدتى از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم،اما سختی ها و مشکلاتى که حضرت حسین« علیه السلام » تحمل نموده، احساسات سنگین دل‏ترین خواننده را بر می ‏انگیزد، چندان که یک نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود می یابد.(3)
2- توماس ماساریک : گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثر می سازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.(4)
3- توماس کارلایل(فیلسوف و مورخ انگلیسى) : بهترین درسى که از تراژدى کربلا می گیریم، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند؛آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ‏ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى که داشت، باعث شگفتى من است.(5)
قابل ذکر است که جریان شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام در برخی منابع معتبر به این صورت آمده است که حضرت فرمودند: پسرم علی اصغر را که کودک است به من بدهید تا با او وداع کنم که دشمنان او را شهید کردند. (6)
 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

درسی که اربعین به مامیدهد، زنده نگهداشتن یادِحقیقت
وخاطره ی شهادت درمقابل طوفان تبلیغات دشمن است
« مقام معظم رهبری »

 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

 

TarannoM e BaraN

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : سرور و سالار شهیدان .....

این جمله یه جایی نوشته شده بود، ساعت ها فکرم را مشغول کرد :
زمانه عجیبی است
امام گذشته را عاشقند امام حاضر را نه!
می دانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند
اما امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند…
و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند
 
بالا