(شبهه) اثبات عمومیت علم الهی..........لطفا پاسخ دهید!

[!Erf@n!]

از دو حالت خارج نيست:

يا خداوند از قبل مي داند من چه خواهم كرد و يا نمي داند. اگر نمي داند كه(نعوذبالله) در اين صورت خدا نيست و در صورتي كه ميداند چگونه انتظار دارد كه من كاري بر خلاف دانايي او بكنم و با رعايت اين دو نكته چگونه مرا بعد از مرگ مسوول نموده و كيفر خواهد داد؟؟؟

 

[ARKA]

خب خدا میدونه چی واس ما خوبه چی بده.ما خودمون هم میدونیم چی واسمون خوبه.فقط نمیدونم چرا بهش عمل نمیکنیم

خداوند ب ما آزادی تصمیم و عمل داده.فرق ما با حیوانات در عقلمونه.پس باید نشون بدیم ک بلدیم ازش استفاده کنیم.

ببخشید دیگ من مث دوستان تخصصی بلد نیستم
​

 

[ناجی دلها]

سلام تشکر از تاپیک زیباتون عرفان بزرگوار
خب جنبه های مختلفی داریم برای بررسی این بحث وادامه دادنش
ولی در رابطه با علم
نمیخوام نعوذبالله علم خداوند رو با خودمون مقایسه کنم
ولی وقتی یه راه رو کامل بلدیم و خطراتش رو آگاهی داریم و فردی هم که میخواد از راه عبور کنه کامل شناخت داریم
توصیه هایی که برای عبور از راه بهش میکنیم خیلی سنجیده میشه
هر کدوم از قسمت های راه رو بهش تذکر میدیم چه مشکلاتی داره و احتمال برخورد فرد رو با اون مشکل میدیم
و طبق اون بهش میگیم چیکار کنه
حالا وقتی فرد میره جایی که دقیقا گفتیم چاله هست ولی کمی برگ روش ریخته پا میذاره طبیعیه که بیفته توی چاله
یعنی چه حواسش نباشه و چه عمدا بیاد رو اون قسمت میفته توی چاله
گاهی هم دقت بیشتری میکنه و نمیفته و...
مثال رو این موارد زیاده و البته صورت های بح دیگه ای هست که همراه با دوستان ادامه میدیم

 

[*Helma*]

خب مسلما خدا از همه چی خبر داره
واینکه میگین پس اختیار ما چی میشه باید بگم که قدرت و اختیار ما زیر مجموعه ای از قدرت خداست
یعنی ما خودمون راهمون رو انتخاب میکنیم ولی چون خدا از همه چی خبر داره اینم میدونه که ما چه راهی رو انتخاب میکنیم
​

 

[abshar]

از دو حالت خارج نيست:

يا خداوند از قبل مي داند من چه خواهم كرد و يا نمي داند. اگر نمي داند كه(نعوذبالله) در اين صورت خدا نيست و در صورتي كه ميداند چگونه انتظار دارد كه من كاري بر خلاف دانايي او بكنم و با رعايت اين دو نكته چگونه مرا بعد از مرگ مسوول نموده و كيفر خواهد داد؟؟؟

سلام برادر ارجمند

سپاس از طرح بحث مفیدتون

خداوند دانای بی قید و شرط است . یعنی هم ازقبل و هم از آینده خبر دارد . لذا کلیه ی کار ها و سرنوشت ما برای او روشن است حتی اونچیزی که هنوز رقم نخورده بدست خودمون !
اما در این بین چند نکته هم هست . یکی بحث سنت های الهی و دیگری بحث جبر و اختیار .
انسان در واقع موجودی است مجبور .. اختیارش در مقابل اجبارش بسیار اندک است اما همین اختیار اندک و کمش برای مواخذه و پاداشش کافی ست . بنابراین هر عملی که از انسان ساطع می شه بنوعی در سرنوشت خودش موثره ، انسان ها با یک سری اعمال سرنوشت خودشون رو تغییر میدن .
برای مثال ممکنه که انسان با یک صدقه ی کم و خالص برای مدت ها به طول عمرش اضافه کنه ..
از طرف دیگه ما سنت های الهی رو هم داریم . این سنت ها به گونه ای هستن که هر کاری که ما میکنیم شامل یکی از اونهاست و انتخاب کارها باخودمونه فلذا میبینیم که منافاتی با علم و دانایی خدا نداره .. چرا که :

اولا سنت های الهی روشنه و نتیجه اش معلومه و ما دست به انتخاب می زنیم و طبیعتا آثار انتخاب ما به خودمون بر می گرده که در هر حال در حیطه ی علم خداوندی است این آثار ، از طرفی آیات و روایات بیشماری داریم که در مورد عواقب خوب و بد یک عمل به ما اطلاعاتی رو میده ! مثل صله ارحام که باعث مثلا افزایش رزق یا طول عمر میشه !
حالا این وسط هستند کسانی که عمل نمی کنن و نتیجش تغییر سرنوشتشون میشه .. اینجا عدالت اقتضاء میکنه که کسی جز خود اون فرد مقصر نباشه چون اون با انتخاب خودش راضی به ضرر شده ..
ی قاعده ای هست تو علم حقوق به عنوان " قاعده ی اقدام " مفهومش اینه که هرکس آگاهانه کاری انجام بده که به ضرر خودش باشه در واقع خسارت های وارد به خودش رو از قبل پذیرفته و کسی مسئول اون نیست ..
لذا از حیث استناد به این قاعده ی حقوقی هم که شده میتونیم اثبات کنیم که افراد با وجود داشتن اختیار هرچند مختصر در انتخاب وضعیت های مختلف ، چنانچه خسارتی ببینن خودشون مسئولن و نه کس دیگه ( حتی خدا هم مسئول نیست )


ممنون و ببخشین که عرایضم طولانی شد

 

[!Erf@n!]

سلام برادر ارجمند
سلام خواهر بزرگوار
سپاس از طرح بحث مفیدتون
تشکر از شما بابت پاسختون

خداوند دانای بی قید و شرط است . یعنی هم ازقبل و هم از آینده خبر دارد . لذا کلیه ی کار ها و سرنوشت ما برای او روشن است حتی اونچیزی که هنوز رقم نخورده بدست خودمون !
اگر خداوند خبر دارد و سرنوشت من حتی کوچکترین ها رو , چگونه انتظار دارد كه من كاري بر خلاف دانايي او بكنم و چگونه مرا بعد از مرگ مسوول نموده و كيفر خواهد داد؟؟؟
اما در این بین چند نکته هم هست . یکی بحث سنت های الهی و دیگری بحث جبر و اختیار .
انسان در واقع موجودی است مجبور .. اختیارش در مقابل اجبارش بسیار اندک است اما همین اختیار اندک و کمش برای مواخذه و پاداشش کافی ست . بنابراین هر عملی که از انسان ساطع می شه بنوعی در سرنوشت خودش موثره ، انسان ها با یک سری اعمال سرنوشت خودشون رو تغییر میدن .
خب همون یه ذره اختیاری که داریم. بازهم اون دو نکته درش دخیل هست که خدا یا می داند یا نمیداند که من چه خواهم کرد که اگر نمیداند پس نعوذبالله خدانیست و اگر میداند چگونه انتظار دارد که کاری خلاف علم و داناییش انجام دهم؟


اولا سنت های الهی روشنه و نتیجه اش معلومه و ما دست به انتخاب می زنیم و طبیعتا آثار انتخاب ما به خودمون بر می گرده که در هر حال در حیطه ی علم خداوندی است این آثار ، از طرفی آیات و روایات بیشماری داریم که در مورد عواقب خوب و بد یک عمل به ما اطلاعاتی رو میده ! مثل صله ارحام که باعث مثلا افزایش رزق یا طول عمر میشه !
حالا این وسط هستند کسانی که عمل نمی کنن و نتیجش تغییر سرنوشتشون میشه .. اینجا عدالت اقتضاء میکنه که کسی جز خود اون فرد مقصر نباشه چون اون با انتخاب خودش راضی به ضرر شده ..
ی قاعده ای هست تو علم حقوق به عنوان " قاعده ی اقدام " مفهومش اینه که هرکس آگاهانه کاری انجام بده که به ضرر خودش باشه در واقع خسارت های وارد به خودش رو از قبل پذیرفته و کسی مسئول اون نیست ..
لذا از حیث استناد به این قاعده ی حقوقی هم که شده میتونیم اثبات کنیم که افراد با وجود داشتن اختیار هرچند مختصر در انتخاب وضعیت های مختلف ، چنانچه خسارتی ببینن خودشون مسئولن و نه کس دیگه ( حتی خدا هم مسئول نیست )
شما بحث جبر و اختیار رو مطرح کردید که هم جبر هست و هم اختیار البته به فرموده خودتون بیشتر جبر هست....در قسمتی که جبر هست انسان بودن معنا نمیده و خلیفه خدا بودن معنا نمیده چون مجبوریم مثل و فرشته و حیوان....... اما در قسمتی که اختیار داریم(قاعده ی اقدام) . علم الهی رو در همون حد اختیارمون و اقداممون از دوحالت خارج نیست که عرض کردم.....و باز میرسیم به نقطه اول...........

 

[!WARNING!]

بسم رب الحسین .. .

مثال پل _ مثال معلم و شاگرد و زین قبیل مثال ها رو همه و همه و همه رو میشه بهش ایرادات جدی وارد کرد که اگر کمی وارد عمقش بشیم میبینیم نمیشه با این مثال ها به این شبهه جبریون پاسخ داد.

یه کتابی بود از کتاب خونه پدر بزرگم فکر مکینم پیدا کردم قدیمی بود به عنوان فکر کنم چند پرسش بی پاسخ که یکیش این بود و البته پاسخ داده شده رو که از هر نظر پیچوندیم و برسی کردیم نشد بهش ایرادی وارد کرد. با چند عالم که بحث کردم بهتر از این به نتیجه ای نرسیدم که نشه ردش کرد.

اینه که خداوند در زمان نامحدوده ، و قید زمان نداره . اما انسان قید زمان داره.
درک این مسئله کمی سخته که یعنی چی خدا در زمان نامحدوده و قید زمان ندارد!!

حالا شاید بشه با یک مثال بیشتر روشنش کنم. (هرگز مثال ها نمیتونن از هر زمینه کمال باشن در خصوص با قیاس با خدا)

اینطور فرض کنیم که من میام از شما فیلم میگیرم ، یک روز رو به طور کامل ، هر کاری که دلتون میخواد انجام میدید مختارید هر عملی رو انجام بدید.

خوب حالا میخوام این فیلمو نگاه کنیم ، سریع میرم آخرش میبینم چی شد؟! بعد میام اولش آخرش رو تعریف میکنم ، بعد میشه برم وسطش ! یا شاید هم چند ساعت بعد و قبلش!؟ اینجا من علم به آخر روایت زندگی ضبط شده دارم و همچنان شما هم اختیار داشتید که هر عملی انجام بدید ، این به این علته که من در مسئله فیلم زندگی ضبط شده زمان ندارم.

فکر کنم خیلی واضح نشد نه؟!

 

[!Erf@n!]

بسم رب الحسین .. .

مثال پل _ مثال معلم و شاگرد و زین قبیل مثال ها رو همه و همه و همه رو میشه بهش ایرادات جدی وارد کرد که اگر کمی وارد عمقش بشیم میبینیم نمیشه با این مثال ها به این شبهه جبریون پاسخ داد.

یه کتابی بود از کتاب خونه پدر بزرگم فکر مکینم پیدا کردم قدیمی بود به عنوان فکر کنم چند پرسش بی پاسخ که یکیش این بود و البته پاسخ داده شده رو که از هر نظر پیچوندیم و برسی کردیم نشد بهش ایرادی وارد کرد. با چند عالم که بحث کردم بهتر از این به نتیجه ای نرسیدم که نشه ردش کرد.

اینه که خداوند در زمان نامحدوده ، و قید زمان نداره . اما انسان قید زمان داره.
درک این مسئله کمی سخته که یعنی چی خدا در زمان نامحدوده و قید زمان ندارد!!

حالا شاید بشه با یک مثال بیشتر روشنش کنم. (هرگز مثال ها نمیتونن از هر زمینه کمال باشن در خصوص با قیاس با خدا)

اینطور فرض کنیم که من میام از شما فیلم میگیرم ، یک روز رو به طور کامل ، هر کاری که دلتون میخواد انجام میدید مختارید هر عملی رو انجام بدید.

خوب حالا میخوام این فیلمو نگاه کنیم ، سریع میرم آخرش میبینم چی شد؟! بعد میام اولش آخرش رو تعریف میکنم ، بعد میشه برم وسطش ! یا شاید هم چند ساعت بعد و قبلش!؟ اینجا من علم به آخر روایت زندگی ضبط شده دارم و همچنان شما هم اختیار داشتید که هر عملی انجام بدید ، این به این علته که من در مسئله فیلم زندگی ضبط شده زمان ندارم.

فکر کنم خیلی واضح نشد نه؟!

سلام تشکر از پاسختون .....اما این ارتباطی نداره......اونجایی که بنده اختیار دارم و شما دارید فیلم برداری میکنید اطلاعی از کار بعدی من ندارید. ولی بعدا اطلاع پیدا خواهید کرد....... اما علم الهی از قدیم بوده است و حادث نیست.......علم به این که مثلا من این لیوان رو میخوام سمت چپم بذارم یا سمت راستم.........توی اون لحظه امکان داره هرجا دوست داشته باشم بذارم(مثلا فرض محال سمت چپ طبق حکم الهی گناه کبیره هست)......اگه خداوند متعال از قبل میداند که من چنین خواستم کنم و میدانست که من مثلا چنین جرمی مرتکب میشوم چه انتظاری از من است؟ چه گناهی کردم که خلق شدم؟

 

[abshar]

برادر گرامی

برخلاف دانایی خداوند رفتار کردن که جرم نیست !
حتی منافاتی نداره با دانایی خداوند !
بهتر بود سوالتونو اینطور مطرح میکردید که حالا که خداوند از آینده وانتخابات ما در زندگی مطلع هست پس چرا جلوی کارهامونو نمیگیره تا بعدا مواخذمون نکنه !!
اما با فرض سوال شما نظر بنده اینه : منافاتی نیست بین علم و دانایی خدا وهمون مقدار کم اختیار ما . چرا؟ چون خدا با فرستادن رسول برای خلق حجت رو تموم کرده !یعنی بهترین انتخاب ها رو بطور ضمنی به ما یاد داده ...
فلذا انتخاب های ولو اندک ما میتونه منشاء پاداش و جزا باشه ..
اصلا نمیتونیم بگیم چون خدا میدونه پس نباید ما رو مواخذه کنه .. عرض کردم ما میتونیم در طول زندگی هریک از سنت ها رو پیش بگیریم و سرنوشتمونو عوض کنیم که همونم در حیطه ی علم خداست !اما این موجب سلب مسئولیت ما نمیشه و براش پاداش و عقاب در نظر گرفته میشه
اصلا قشنگی کار خدا به همینه .. راه رو با واسطه هاش ( رسول ظاهری و باطنی ) نشون میده و انتخاب رو به خود ما واگذار میکنه .. هرچند که میدونه ما کدومو انتخاب میکنیم ..

بنظر من مثال معلم اینطور گفته بشه بهتره : معلمی که میدونه این شاگرد قبول میشه واتفاقا هم میدونه برای حل این مسئاله 4 تا راه وجود داره ! حالا اینکه شاگرد کدوم راه رو برای حل مساله انتخاب کنه به انتخاب خودشه ولی در هرحال معلم راه ها رو میدونه و دارای علم هست نسبت به اونها !

 

[!Erf@n!]

برادر گرامی

برخلاف دانایی خداوند رفتار کردن که جرم نیست !
حتی منافاتی نداره با دانایی خداوند !
بهتر بود سوالتونو اینطور مطرح میکردید که حالا که خداوند از آینده وانتخابات ما در زندگی مطلع هست پس چرا جلوی کارهامونو نمیگیره تا بعدا مواخذمون نکنه !!
اما با فرض سوال شما نظر بنده اینه : منافاتی نیست بین علم و دانایی خدا وهمون مقدار کم اختیار ما . چرا؟ چون خدا با فرستادن رسول برای خلق حجت رو تموم کرده !یعنی بهترین انتخاب ها رو بطور ضمنی به ما یاد داده ...
فلذا انتخاب های ولو اندک ما میتونه منشاء پاداش و جزا باشه ..
اصلا نمیتونیم بگیم چون خدا میدونه پس نباید ما رو مواخذه کنه .. عرض کردم ما میتونیم در طول زندگی هریک از سنت ها رو پیش بگیریم و سرنوشتمونو عوض کنیم که همونم در حیطه ی علم خداست !اما این موجب سلب مسئولیت ما نمیشه و براش پاداش و عقاب در نظر گرفته میشه
اصلا قشنگی کار خدا به همینه .. راه رو با واسطه هاش ( رسول ظاهری و باطنی ) نشون میده و انتخاب رو به خود ما واگذار میکنه .. هرچند که میدونه ما کدومو انتخاب میکنیم ..

بنظر من مثال معلم اینطور گفته بشه بهتره : معلمی که میدونه این شاگرد قبول میشه واتفاقا هم میدونه برای حل این مسئاله 4 تا راه وجود داره ! حالا اینکه شاگرد کدوم راه رو برای حل مساله انتخاب کنه به انتخاب خودشه ولی در هرحال معلم راه ها رو میدونه و دارای علم هست نسبت به اونها !

تشکر از جوابتون

خداوند از قدیم میداند و میدانست که یک مشرک جهنمی خواهم بود. یا مواخذه خواهد شد. چه گناهی کرده که خلقت یافته....؟؟؟کسی که از قدیم درباره او خدا میدانسته که به جهنم خواهد رفت آیا سرنوشت او جهنم بود؟؟؟ حتی برای ساعتی؟.....