هيبت پدر و مادر همانند هيبت سلطان‏

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

پس پدران و مادران بايد زمينه‏هاى آمرزش و گذشت از خويش را، در فرزندان آماده سازند.

امام صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است:
روزى حضرت عيسى عليه السلام از كنار قبرى گذشت كه صاحب آن در عذاب بود.


سال آينده نيز از همان قبرستان عبور مى‏كرد، در آن محل ديد كه صاحب قبر از عذاب نجات پيدا كرده است. از پروردگار خود از اين وضعيت پرسيد؟
خداى متعال به او وحى فرستاد: صاحب اين قبر فرزند صالحى داشت كه‏ جاده‏اى را اصلاح كرد و كودك يتيمى را پناه داد و خداوند او را به خاطر عمل فرزندش بخشيد. «13» پيامبر عزيز اسلام فرزندان را سرمايه زندگى و مايه غفران والدين دانسته و مى‏فرمايد:
الْوَلَدُ كَبِدُ الْمُؤْمِنِ إِنْ ماتَ قَبْلَهُ صارَ شَفيعاً وَ إِنْ ماتَ بَعْدَهُ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لَهُ فَيَغْفِرُ لَهُ. «14»



فرزند جگر گوشه مؤمن است اگر پيش از پدر بميرد برايش شفاعت مى‏كند و اگر بعد از پدر بميرد برايش استغفار مى‏كند و خداوند در اثر طلب مغفرت فرزند، پدر را مى‏بخشد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

پدران و مادران بايد بدانند صلاحيّت فرزندان در اين است كه با تربيت درست و ياد دادن آداب و اخلاق انسانى، آنان را براى زندگى نيكو و سعادتمندى آخرت، يارى نمايند.

ممكن است پدران و مادران نسبت به وظيفه و مسؤوليت مهمى كه از جانب حق درباره فرزندان به عهده آنان گذاشته شده بر اثر جهل، يا كم ظرفيتى، يا سختى‏هاى زندگى سستى ور زند و از اداى حق آنان كوتاهى نمايند،

در اين صورت از نظر اسلام بر فرزندان است كه آنان را دعا كنند و از تقصير در خدمتشان بگذرند، و تمام حقوق خود را كه بر عهده پدر و مادر است ببخشند، و از حضرت حق بخواهند كه آنان را مورد لطف قرار دهد؛ چرا كه مقدار تقصير آنان در حق فرزند قابل مقايسه با زحمات آنان نيست، به همين خاطر در جملات عرشى بالا حضرت سجّاد عليه السلام بنابر خواسته اسلام درباره پدر و مادر دعا مى‏كند و از خداوند درخواست مغفرت و عفو نسبت‏ به تقصير آنان در حق فرزند مى‏نمايد، و مى‏خواهد كه آزار فرزند را در حق آنان با آمرزش و علوّ درجات آنان و فزونى حسناتشان جبران كند.



[ «14» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ اخْصُصْ أَبَوَيَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ «15» اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي وَ فِي إِناً مِنْ آنَاءِ لَيْلِي وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي «16» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي مَغْفِرَةً حَتْماً وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِي لَهُمَا رِضًى عَزْماً وَ بَلِّغْهُمَا بِالْكَرَامَةِ مَوَاطِنَ السَّلَامَةِ «17» اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِيَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لِي فَشَفِّعْنِي فِيهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِكَ فِي دَارِ كَرَامَتِكَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ وَ الْمَنِّ الْقَدِيمِ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.]
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

خدايا! بر محمد و آلش و بر نسل او درود فرست، و پدر و مادرم را به برترين چيزى كه پدران و مادران بندگان مؤمنت را به آن اختصاص دادى، اختصاص ده، اى مهربان‏ترين مهربانان!

خدايا! ياد ايشان را در پى نمازهايم، و در وقتى از اوقات شبم، و در هر ساعتى از ساعات روزم، از يادم مبر.



خدايا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا به بركت دعايم براى آنان بيامرز، و آنان را به خاطر احسانشان به من، در گردونه آمرزش قرار ده؛ آمرزشى لازم و قطعى، و به خاطر شفاعتم در حقّ آنان، از آنها خشنود شو؛ خشنودى استوار و پابرجا، و آنان را با گرامى داشتن به جاهاى سلامت برسان



خدايا! اگر آمرزشت نسبت به آنها بر من پيشى گرفته، پس آنها را شفيع من قرار ده، و اگر مرا پيش از آنها مورد مغفرت قرار داده‏اى، پس مرا شفيع آنان فرما تا در پرتو مهربانيت، در سراى كرامتت و جايگاه آمرزش و رحمتت گرد آييم؛ همانا تو داراى احسان عظيم و نعمت قديمى، و تو مهربان‏ترين مهربانانى.


منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد نهم
نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پی نوشت ها:


______________________________



(1)- اسراء (17): 23- 24.
(2)- بحار الأنوار: 71/ 74، باب 2، حديث 67؛ علل الشرايع: 2/ 479، باب 229، حديث 1.
(3)- بحار الأنوار: 71/ 74، باب 2، حديث 67؛ علل الشرايع: 2/ 479، باب 229، حديث 1.
(4)- كنز العمال: 16/ 473، حديث 45512.
(6)- يوسف (12): 99- 100.
(7)- بحار الأنوار: 46/ 93، باب 5، ذيل حديث 82؛ المناقب، ابن شهر آشوب: 4/ 162.
(8)- كنز العمال: 16/ 489، حديث 45595.
(9)- اسراء (17): 24.
(10)- بحار الأنوار: 71/ 65، باب 2، حديث 32؛ مجموعة ورّام: 2/ 167.
(11)- وسائل الشيعه: 21/ 389، باب 22، حديث 27377؛ بحار الأنوار: 74/ 60، باب 3، حديث 3؛ مكارم الأخلاق: 442.
(12)- بحار الأنوار: 75/ 374، باب 29، حديث 1؛ تحف العقول: 489.
(13)- الكافى: 6/ 3، حديث 12؛ بحار الأنوار: 14/ 287، باب 21، حديث 11.
(14)- عوالى اللآلى: 1/ 270، حديث 78، فصل 10؛ مستدرك الوسائل: 15/ 112، باب 1، حديث 17688.
 
بالا