هيبت پدر و مادر همانند هيبت سلطان‏

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]
[/h]

مسأله حق‏شناسى در برابر پدر و مادر و رعايت حرمت و حقوق گرچه از نظر عاطفى و اخلاقى كافى است، ولى اسلام هم در چنين امورى كه عقل و حكمت در آن استقلالِ حضور دارد به عنوان تأكيد، نكاتى ارزشمند ارائه نموده است


از آن دسته مكرمت‏هايى كه براى مقام بلند پدر و مادر بيان شده است؛ توجّه به شرف و قرب جايگاه آنها نزد خداوند است كه مقام آنان در پرستش و احسان و اطاعت و اجازه و راه بهشت در كنار نام حق تعالى قرار گرفته است و همگان به تكريم آن دو، چه مؤمن يا كافر سفارش اكيد دارند


وَ قَضَى‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسنًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لَاتَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا* وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِى‏ صَغِيرًا» «1»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شايسته [و بزرگوارانه‏] بگو.* و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده



قضاى خداوند يعنى امر مقرّر، حتمى و ضرورى است. فرمان نيكى به والدين مانند فرمان توحيد قطعى و نسخ نشدنى است و احسان به والدين در كنار توحيد و طاعت حق آمده است تا نشان دهد اين كار هم واجب عقلى و هم واجب شرعى و هم وظيفه انسانى است.


امام رضا عليه السلام در پاسخ مسأله‏اى كه محمد بن سنان پرسيده، مى‏فرمايد:
خداوند نافرمانى پدر و مادر را از اين جهت حرام فرموده است كه موجب از دست دادن توفيق طاعت خداوند عزوجل و بى‏احترامى به پدر و مادر و ناسپاسى نعمت و ناشكرى و كم شدن نسل و قطع شدن آن مى‏شود.

و همچنين نافرمانى آنان سبب مى‏شود كه پدر و مادر حرمت نداشته باشند. حقوق آنان شناخته نشود، پيوندهاى خويشاوندى قطع گردد، پدر و مادر به داشتن فرزند بى‏ميل شوند و به علت نيكى نكردن و نافرمانى فرزند، آنان نيز در تربيت، او را رها سازند. «2»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

اين محروميّت‏ها گاهى تا اندازه‏اى ادامه خواهد داشت كه به فقر و خوارى گرفتار شود و از بوى بهشت هم بى‏نصيب گردد.

مردى از پدرش نزد پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله شكايت كرد. حضرت پدر را خواست و پرسش نمود.

پدر پير گفت: روزى كه من قوى و پولدار بودم به فرزندم رسيدگى كردم و چيزى از او دريغ نكردم، امّا امروز او پولدار و بخيل شده و به من كمك نمى‏كند. رسول خدا صلى الله عليه و آله گريست و فرمود: هيچ سنگ و شنى نيست كه اين قصه را بشنود و نگريد. سپس دو مرتبه به آن فرزند فرمود:


انْتَ وَ مالُكَ لِابيكَ. «3»




تو و دارايى‏ات از آن پدر توست.
در جايى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
مِنْ حَقِّ الوالِدِ عَلى‏ وَلَدِهِ أَنْ يَخْشَعَ لَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ يُؤْثِرُهُ عِنْدَ الشِّكايَةِ وَ الوَصَبِ ... «4»




از جمله حقوق پدر بر فرزندش اين است كه در هنگام خشم پدر، در برابرش فروتنى كند و در وقت اندوه و خستگى او را برترى دهد.



بنابراين فرمايش پيامبر، جايگاه پدر و مادر در حكومت و اداره خانواده مشخص مى‏گردد كه مديريت و قاطعيت آنان، مانند سلطنت حاكم بر جامعه داراى نفوذ و اهميت است همان گونه كه در قصّه يوسف عليه السلام آنگاه كه پدر و مادر و برادرانش بر او وارد شدند خداوند متعال درباره آنان فرمود:
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى‏ يُوسُفَ ءَاوَى‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ‏ ءَامِنِينَ* وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا» «6»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


پس زمانى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را كنار خود جاى داد و گفت: همگى با خواست خدا [آسوده خاطر و] در كمال امنيّت وارد مصر شويد.* و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند



يوسف براى استقبال از والدين خود در بيرون شهر خيمه‏اى زده و به انتظار ايستاده بود تا آنها را با عزّت و احترام وارد مصر كند و با شكوه به كاخ وارد شوند. دو جمله‏ ءَاوَى‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ‏ و رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ‏ اشاره به بزرگداشت و حرمت داشتن مقام پدر و مادر يوسف نبى عليه السلام است. يوسف پس از سال‏ها دور از خانواده و خانه، نخست پدر و مادر را در آغوش گرفت و بسيار با محبت و علاقه با آنان روبوسى و خوش زبانى نمود و اشك شوق ديدار و صفاى دل بر رخ او نمايان شد



سپس آنان را بر تخت سلطنت نشانيد و تاج افتخار خود را بر سر آنان گذاشت و در كنار خود، مدال افتخار ديگرى كه همان تكريم پدر و مادر بود كسب كرد. و بعد همه آنان به خاطر سپاسگزارى و بزرگ منشى حضرت يوسف عليه السلام برابر او به خاك افتاده و سجده شكر بجاى آوردند.



از آيات فوق چنين برداشت مى‏شود كه در هر مقام و منصبى كه هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد؛ زيرا آنان كه بزرگى و رنج بيشترى كشيده‏اند، بايد عزيز باشند و با كلمات و جملات محترمانه و محبت‏آميز، بزرگى آنان را بستاييد همان طور كه يوسف در پايان قصّه گفت: اى پدر! اين حقيقت خواب من است.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

آرى، چنين بود سيره معصومان بزرگوار ما كه در حالات امام سجّاد عليه السلام آمده‏ است:

در همان آغاز تولد مادر را از دست داد و تربيت ايشان به عهده كنيزى از خاندان امام حسين عليه السلام سپرده شد. امام به خاطر احترام و محبت‏هاى بى‏دريغ آن دايه مهربان، هرگز قبل از او دست به طرف غذا نمى‏برد و مى‏فرمود:


دوست ندارم دست خود را به طرف لقمه‏اى دراز كنم كه شايد مادرم زودتر خواهان آن شده باشد و از من رنجيده شود و من نسبت به او بى‏ادبى كرده باشم. «7»
[ «8» اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّي مِنْ أَذًى أَوْ خَلَصَ إِلَيْهِمَا عَنِّي مِنْ مَكْرُوهٍ أَوْ ضَاعَ قِبَلِي لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِمَا وَ عُلُوّاً فِي دَرَجَاتِهِمَا وَ زِيَادَةً فِي حَسَنَاتِهِمَا يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ «9» اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّيَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ أَسْرَفَا عَلَيَّ فِيهِ مِنْ فِعْلٍ أَوْ ضَيَّعَاهُ لِي مِنْ حَقٍّ أَوْ قَصَّرَا بِي عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا وَ جُدْتُ بِهِ عَلَيْهِمَا وَ رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِي وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا فَإِنِّي لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَى نَفْسِي وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِي بِرِّي وَ لَا أَكْرَهُ مَا تَوَلَّيَاهُ مِنْ أَمْرِي يَا رَبِّ «10» فَهُمَا أَوْجَبُ حَقّاً عَلَيَّ وَ أَقْدَمُ إِحْسَاناً إِلَيَّ وَ أَعْظَمُ مِنَّةً لَدَيَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ أَوْ أُجَازِيَهُمَا عَلَى مِثْلٍ «11» أَيْنَ إِذاً- يَا إِلَهِي- طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِيَتِي؟ وَ أَيْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِمَا فِي حِرَاسَتِي؟ وَ أَيْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَى أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَةِ عَلَيَّ؟



«12» هَيْهَاتَ مَا يَسْتَوْفِيَانِ مِنِّي حَقَّهُمَا وَ لَا أُدْرِكُ مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَهُمَا وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِيفَةَ خِدْمَتِهِمَا «13» فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنِّي يَا خَيْرَ مَنِ اسْتُعِينَ بِهِ وَ وَفِّقْنِي يَا أَهْدَى مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ وَ لَا تَجْعَلْنِي فِي أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ‏ يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ‏]
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

خدايا! آنچه از جانب من آزار به ايشان رسيده يا كار ناپسندى از من نسبت به آنها رخ داده، يا حقى كه از آنان بر عهده من ضايع شده، همه را موجب ريختن گناهانشان، و بلندى مقامشان و افزونى خوبى‏هاشان قرار ده، اى تبديل كننده بدى‏ها، به چندين برابرش به خوبى‏ها.



خدايا! آنچه را پدر و مادرم، در سخن گفتن با من از اندازه بيرون رفتند، يا در كارى نسبت به من زياده‏روى كردند، يا حقى را از من به تباهى كشيدند، يا واجبى را نسبت به من كوتاهى كردند، همه را به آنان بخشيدم، و تمام آنها را بر هر دو نثار كردم، و از تو مى‏خواهم كه وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى؛ زيرا من آنان را نسبت به خود، در كوتاه آمدنشان از حقم متهم نمى‏كنم و آنان را در نيكوكاريشان درباره خود سهل انگار نمى‏دانم، و از آنچه درباره‏ام انجام داده‏اند ناراضى نيستم.



اى پروردگار من! حق آنان بر من، از حق من بر آنان واجب‏تر، و احسانشان به من پيش‏تر و ديرين‏تر، و نعمتشان نسبت به من عظيم‏تر است از اين كه آنان را بر اساس عدالت، به دايره تلافى كردن وارد كنم، يا با آنان مانند آنچه را با من رفتار كردند، رفتار كنم.

اى خداى من! اگر چنين كنم، روزگار مديدى كه به تربيتم مشغول بودند و زحمت سختى كه در نگاهدارى من تحمل كردند، و آن همه بر خود تنگ گرفتند، تا در زندگى من گشايش باشد چه مى‏شود؟! بعيد است كه بتوانند حق خود را به طور كامل از من دريافت كنند، و من قدرت ندارم حقوقى كه از آنان برعهده من واجب شده، تدارك كنم، و وظيفه خدمت را نسبت به آن دو به جا آورم؛ پس بر محمد و آلش درود فرست، و اى بهترين كسى كه از او يارى خواهند! مرا بر اداى حق آنان يارى ده واى راه نماينده‏تر كسى كه به او رو كنند!

مرا براى خدمت به پدر و مادر توفيق عنايت كن، و روزى كه هر انسانى به خاطر آنچه مرتكب شده جزا داده مى‏شود، و در برنامه‏ جزا به آنان ستم نمى‏شود، مرا در زمره آنان كه عاقّ پدر و مادرند قرار مده.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"



گذشت از تقصير پدر و مادر



يكى از مسائل مهم و پيچيده تربيتى كه بيشتر پدران و مادران در آن دچار ترديد يا غفلت مى‏شوند، چگونگى رفتار يا واكنش در برابر كارهاى نادرست فرزندان است. گاهى بزرگان خانواده در مقابل خطاها و كجروى‏هاى فرزند و روى برتافتن آنان از سفارش‏ها و راهنمايى‏هاى خيرخواهانه؛ گرفتار تندخويى شديد يا بى‏تفاوتى سردى مى‏شوند. اگر در برابر كارهاى زشت آنان سكوت كنند، كودكان و نوجوانان برخطاهاى خود افزوده و جسارت بيشترى پيدا مى‏كنند. و اگر توجه نشان داده و آنان را تنبيه يا تقبيح كنند، چه بسا كه مشكلات ديگرى هم به وجود آورند. به هر حال رعايت حال فرزندان، نيازمند برنامه‏ريزى براى تربيت نيك آنان است.



اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند:
يَعْرِفُ الْمُؤْمِنُ مَنْزِلَتَهُ عِنْدَ رَبِّهِ بِأَنْ يُرَبِّىَ وَلَداً لَهُ كافِياً قَبْلَ الْمَوْتِ. «8»
مؤمن قدر منزلت خويش را نزد پروردگار چنين مى‏شناسد كه فرزندى تربيت كند كه پيش از مرگ او را بى‏نياز گرداند.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

تنبيه و تشويق والدين كه ابزار سازنده‏اى براى پرورش روح و روان فرزندان است گاهى وسيله تخليه هيجانات روحى و عقده‏هاى نفسانى پدران مى‏گردد كه اثرات بسيار ناگوارى در زندگى آينده فرزندان به جاى مى‏گذارد. و از آن جمله اين كه دچار عصيان گرى و ستمكارى مى‏گردند.



روايات ما تنبيه بدنى را در موردى تجويز مى‏كنند كه جنبه ارشادى و هدايتى داشته باشد، نه اين كه هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و موافق سليقه‏هاى‏ شخصى يا تمايلات قلبى آنان عمل نكرد، او را به زير شكنجه‏هاى بدنى قرار دهند؛ زيرا تنبيه بايد عامل بازدارنده از كارهاى ناپسند و وادار كننده به كارهاى خوب و خير باشد.
البته هميشه مقام پدر و مادر با عزّت و احترام ارج نهاده شده است و خداوند به مهربانى و دعاى رحمت و بخشش براى آنان امر فرموده است:
وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِى صَغِيرًا» «9»
و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.



وانبيا و معصومان دين و اولياى الهى هميشه حامى و مدافع پدر ومادر بوده‏اند تا حقشان ضايع نشود و پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
رَحِمَ اللَّهُ والِداً اعانَ وَلَدَهُ عَلى‏ بِرِّهِ. «10»
خداوند رحمت كند پدرى را كه به نيكى و شايستگى فرزند خويش، كمك كند.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

ولى برخى از پدران و مادران به حقوق خود و فرزندان توجه نمى‏كنند و اسباب نفرين و آزار خود را فراهم كرده و يا ديگران به خاطر اشتباه و رفتار غلط فرزندان، والدين آنان را دشنام مى‏دهند. متأسفانه اين شيوه‏ هاى جاهلى، نسل به نسل منتقل گشته و گروه زيادى از بزرگان خانواده، منفور آيندگان شده‏ اند.



و بر اساس تحقيقات تربيتى و روانشناسى؛ بيشترين زمينه‏هاى انحراف‏هاى اخلاقى و نفرين فرزندان را، پدران و مادران فراهم ساخته‏اند.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله ضمن سفارش به حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:
يا عَلِىُّ لَعَنَ اللَّهُ والِدَيْنِ حَمَلا وَلَدَهُما عَلَى عُقُوقِهما: يا عَلَىُّ يَلْزَمُ والِدَيْنِ مِنْ عُقُوقِ وَلَدِهِما مايَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُما مِنْ عُقُوقِهِما ... يا عَلِىُّ مَنْ أَحْزَنَ والِدَيْهِ فَقَدْ عَقَّهُما. «11»



اى على! خدا لعنت كند پدر و مادرى را كه فرزندانشان را به عاق كردن وادار نمايند.

اى على! همان گونه كه فرزند عاق والدين مى‏شود، والدين نيز در مقابل، عاق فرزندان خود خواهند شد ...
اى على! هر كه پدر و مادر خود را اندوهناك كند، به راستى آنان را نافرمانى كرده است.
زمينه سازى عاق شدن عاق والدين يكى از گناهان كبيره است و اگر كسى كه عاق والدين شده رضايت و محبت آنان را فراهم نكند در دنيا گرفتار فقر ودردهاى رنج آور گشته و در قيامت سرنوشت بدى در انتظار او خواهد بود.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

برخلاف تصوّر برخى كه مى‏پندارند تنها فرزندان عاق والدين مى‏شوند. والدين هم عاق اولاد مى‏شوند، چون بين والدين و فرزندان حقوق و تكاليف متقابلى حكم‏فرماست و در صورت كوتاهى در عمل به آنها؛ پدران و مادران همانقدر خطاكارند كه فرزندان مقصرند.



پس بايد اولياى خانواده درباره مسئوليت‏هايشان احساس وظيفه شرعى كنند و احترام به حقوق متقابل بين خود و فرزندان را ايجاد كنند تا به طور طبيعى فرزندان و عزيزان آنها هم احساس تكليف و اداى حق كنند.
هر گونه خشونت يا مهربانى والدين كه شكل افراطى به خود بگيرد و حريم خاص پدر و مادر به وسيله فرزندان شكسته شود، در حقيقت اولياى بزرگ به دست خود اسباب بى‏حرمتى و قانون شكنى را فراهم كرده ‏اند.


امام حسن عسكرى عليه السلام در اين زمينه مى‏فرمايد:
جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلى‏ والِدِهِ فِى صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ فى‏ كِبَرِهِ. «12»
جسارت پيدا كردن فرزند بر پدرش در كودكى، او را در بزرگى به نافرمانى و آزار آنان وادار مى‏كند.



فرزند انسان در هر سنى كه باشد براى خود شخصيت و احترام قائل است، دوست دارد به شخصيت آنان توجه شود. از اين رو سزاوار است كه پدر و مادر به روحيه عزّت نفس و اعتماد به خويش در تربيت و تحكيم اصول اخلاقى دقت نمايند، از جمله در خانواده و مهمانى‏ها و ديدارهاى گروهى همانند ديگران گرامى باشند. بايد از هر گونه تحقير و تمسخر و تنبيه و به رخ كشيدن عيب‏ها و لغزش‏هاى فرزندان پرهيز نمود؛ زيرا روح كودك و نوجوان مانند گل، بسيار ظريف و حساس است و با كوچكترين روش نابهنجار پژمرده مى‏شود.
 
بالا