◄◄◄مسابقه ی شعر متناسب با عـــــــکس◄◄◄ ( دوره دوم )

  • نویسنده موضوع BARAN
  • تاریخ شروع

الهه آسمانی

بی وفــا
9c6cb6c9b930_09_13138052414421.jpg


پل باش که پیوند وصالی باشی
گل باش که همجنس جمالی باشی
می کوش اگر نمی شود بدر شوی
از ماه شدن گلم هلالی باشی


بی پل قدمی به انتهایی نرسد
اواز کسی به آشنایی نرسد
بی پل نه شکفتنی و نه علمی ، سخنی
بی پل که تمدنی به جایی نرسد

بی پل نرسد جهان به آزادی و عشق
بی پل نشود جهان پر از شادی و عشق
پل راه عبور هنر و علم و کمال
بی پل نرسد جهان به آبادی و عشق

مرحوم کاشانی

 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
ببخشید چقدر وقت مونده؟:bye1:
 

abshar

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
a930e83a8202_10_131380741527691.jpg





[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند
من تو را
او را
کسی را دوست می دارم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
 

الهه آسمانی

بی وفــا

a930e83a8202_10_131380741527691.jpg


شیشه ی پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو راخواهد شست

آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اطاقم دلتنگ

میپرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران



پر مرغان نگاهم را شست

خواب رویای فراموشی هاست خواب را دریابیم که در آن دولت خاموشیهاست

من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها میبینم

و ندایی که به من میگوید گرچه شب تاریک هست دل قوی دار که سحر نزدیک است


در میان من و تو فاصله هاست .............



گاه می اندیشم .... می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری دست های تو توانایی آن را دارد که مرازندگانی بخشی

چشم های تو به من آرامش میبخشد و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی



دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگرهست

میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی

گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کی میگوید ؟؟؟؟؟؟؟؟

آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی !!!!!!!!



روی تو را کاشکی میدیدم ....

شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر را که عجب عاقبت مرد ؟ افسوس.........


من به خود میگویم چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشقتو خاکستر کرد

با من اکنون چه نشستنها خاموشی با تو اکنون چه فراموشی هاست

چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم خانه اش ویران باد.........................

حمید مصدق
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
اینه را به دست گرفتم تا شکنم ناگاه گفت چه میکنی؟ گفتم خواهم که تو را شکنم.گفت از چه جهت.گفتم از جهت چهره ات. گفت اینه ار نقش تو بنمود راست خود شکن ایینه شکستن خطاست.:bye1:
 

BARAN

کاربر فعال
"بازنشسته"
به نظر من اگه دوستان یک کم از خودشون خلاقیت نشون بدند و خودشون یه بیت شعر یا یه جمله در مورد عکس بگند خیلی بهتر هست .

آشوب عزیزم هم میتونن بچه ها خودشون بنویسن هم این که از جایی کپی کنند ولی خب کسی که خودش میگه مسلما شعر قشنگتری هستش
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
بالا