☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
"به نام خدا"

هدف از ایجاد این تاپیک این هست که به سوال بالا جوا بدیم.تا بتونیم به خودمون و افرادی که این آیات قرآن رو درست متوجه نشدن کمک کنیم.

در واقع من دیروز با یکی از دوستانم صحبت میکردم، ایشون قبلا خیلی مقید به دین بودن ولی حالا به خاطر چند مورد از آیات قرآن که من معتقدم این دوست نتونسته درکشون کنه کلا از دینو نمازو روزه رویگردان شدن... آیه ی مد نظر این دوستمون آیه 34 از سوره مبارکه نساء هست که در ادامه، آيه شریفه و معناهای متعدد آيه رو قرار ميدم.

امیدوارم همه ی دوستان با تحقیق و مدرک نظراتشونو اعلام کنن تا به نتایج مطلوب و منطقی برسیم.

یا علی...
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

< الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ

اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً >

آیه 34 از سوره نساء

ترجمه آیت الله مشکینی

مردان سرپرست زنانند به سبب آنکه خداوند برخی را بر برخی دیگر ( مردان را بر زنان در نیروی فکری و روانی و جسمی ) برتری بخشیده ( و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابی از جانب معصوم ، از آن مردان قرار داده است ) و نیز مردان سرپرست همسران خویش اند به خاطر آنکه از اموالشان ( برای زنان ) خرج می کنند. پس زنان شایسته مطیع و فرمانبرند و به پاس آنکه خداوند ( حقوق آنها را ) نگه داشته آنها هم ( در غیاب شوهر حقوق و اسرار و اموال او را ) نگه دارنده اند. و زنانی که از نافرمانی آنها ( نسبت به مسائل معاشرت ) می ترسید ( نخست ) آنها را موعظه کنید و ( بعد ) در خوابگاه از آنها دوری نمایید و ( اگر سود نبخشید ، در محدوده دستور شرع ) آنها را بزنید ، پس اگر از شما اطاعت نمودند ، دیگر بر ( آزار ) آنها راهی نجویید ، که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.



آیت الله مکارم شیرازی


مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند ( از نظر نظام اجتماع ) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است ، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان ( در مورد زنان ) می کنند. و زنان صالح ، زنانی هستند که متواضعند ، و در غیاب ( همسر خود ، ) اسرار و حقوق او را ، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده ، حفظ می کنند. و ( امّا ) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید ، پند و اندرز دهید! ( و اگر مؤثر واقع نشد ، ) در بستر از آنها دوری نمایید! و ( اگر هیچ راهی جز شدت عمل ، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود ، ) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند ، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! ( بدانید ) خداوند ، بلندمرتبه و بزرگ است. ( و قدرت او ، بالاترین قدرتهاست. )



آیتالله موسوی همدانی (ترجمهالمیزان)

مردان بر زنان قیمومت و سرپرستی دارند ، به خاطر اینکه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده ، و به خاطر این که مردان از مال خود نفقه زنان و مهریه آنان را می دهند ، پس زنان صالح و شایسته باید فرمانبر شوهران در کام گیری و تمتعات جنسی و حافظ ناموس و منافع و آبروی آنان در غیابشان باشند ، همانطور که خدا منافع آنان را حفظ فرموده ، و زنانی را که بیم دارید نافرمانیتان کنند ، نخست اندرز دهید ، اگر به اطاعت در نیامدند ، با آنها قهر کنید ، و در بستر خود راه ندهید ، و اگر این نیز مؤثر نشد بزنیدشان اگر به اطاعت در آمدند دیگر برای ادامه زدنشان بهانه جویی مکنید ، و به خاطر علوی که خدا به شما داده مغرور نشوید ، که دارنده علو و بزرگی خدا است .
 

آسمان

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

استاد الهی قمشهای


مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند ، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ ( حقوق آنها ) باشند از آن رو که خدا هم ( حقوق زنان را ) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان ( در حقوق همسری ) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و ( اگر مطیع نشدند ) از خوابگاه آنان دوری گزینید و ( اگر باز مطیع نشدند ) آنان را به زدن تنبیه کنید ، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید ، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.


استاد مهدی فولادوند


مردان ، سرپرست زنانند ، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [ نیز ] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می کنند. پس ، زنانِ درستکار ، فرمانبردارند [ و ] به پاس آنچه خدا [ برای آنان ] حفظ کرده ، اسرار [ شوهرانِ خود ] را حفظ می کنند. و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [ نخست ] پندشان دهید و [ بعد ] در خوابگاه ها از ایشان دوری کنید و [ اگر تاثیر نکرد ] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند [ دیگر ] بر آنها هیچ راهی [ برای سرزنش ] مجویید ، که خدا والای بزرگ است.


جناب آقای صفوی (بر اساس المیزان)

مردان عهده دار امور زندگی زنانند . این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی دیگر به خردمندی و توانمندیِ بیشتر برتری داده ، و نیز از آن روست که مردان از اموال خود هزینه زندگی زنان را می پردازند . پس زنان شایسته در برابر خواسته های بحقِّ شوهرانشان فرمانبردارند و به پاس این که خداوند حقوقشان را حفظ کرده است ، در غیاب شوهرانشان نگهبان حقوق آنانند . و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید پند دهید ، اگر نتیجه نداشت ، در خوابگاه ها از آنان کناره گیری کنید و اگر اثربخش نبود آنان را بزنید . پس اگر در مورد حقوقی که برعهده آنان دارید از شما اطاعت کردند ، راهی برای آزارشان مجویید که خدا بلند مرتبه و بزرگ است .






 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

با سلام
جواب این ایراد با توجه به معنى آیه و روایاتى كه در بیان آن وارد شده و توضیح آن در كتب فقهى آمده است و همچنین با توضیحاتى كه روانشناسان امروز مى دهند چندان پیچیده نیست زیرا:
اولا: آیه ، مساءله تنبیه بدنى را در مورد افراد وظیفه نشناسى مجاز شمرده كه هیچ وسیله دیگرى درباره آنان مفید واقع نشود، و اتفاقا این موضوع تازه اى نیست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانین دنیا هنگامى كه طرق مسالمت آمیز براى وادار كردن افراد به انجام وظیفه ، مؤ ثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند، نه تنها از طریق ضرب بلكه گاهى در موارد خاصى مجازاتهایى شدیدتر از آن نیز قایل مى شوند كه تا سرحد اعدام پیش مى رود.
ثانیا: (تنبیه بدنى ) در اینجا - همانطور كه در كتب فقهى نیز آمده است - باید ملایم و خفیف باشد بطورى كه نه موجب شكستگى و نه مجروح شدن گردد و نه باعث كبودى بدن .
ثالثا: روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام تفسیر (مازوشیسم ) (آزارطلبى ) هستند و گاه كه این حالت در آنها تشدید مى شود تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنى است ، بنابر این ممكن است ناظر به چنین افرادى باشد كه تنبیه خفیف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و یك نوع درمان روانى است .

مسلم است كه اگر یكى از این مراحل مؤ ثر واقع شود و زن به انجام وظیفه خود اقدام كند مرد حق ندارد بهانه گیرى كرده ، در صدد آزار زن برآید، لذا به دنبال
این جمله مى فرماید: (اگر آنها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنید) (فان اطعنكم فلا تبغوا علیهن سبیلا).

و اگر گفته شود كه نظیر این طغیان و سركشى و تجاوز در مردان نیز ممكن است پدید آید، آیا مردان نیز مشمول چنین مجازاتهایى خواهند شد؟

در پاسخ مى گوییم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات مى گردند حتى مجازات بدنى ، منتها چون این كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طریق تعزیر (مجازات بدنى ) به وظایف خود آشنا سازد.

داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هیچ قیمت حاضر به تسلیم در برابر حق نبود و على (علیه السلام ) او را با شدت عمل و حتى با تهدید به شمشیر وادار به تسلیم كرد معروف است .
و در پایان مجددا به مردان هشدار مى دهد كه از موقعیت سرپرستى خود در خانواده سوءاستفاده نكنند و به قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتها است بیندیشند (زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است ) (ان الله كان علیا كبیرا).
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

[FONT=&amp]توضيح آيه 34[/FONT][FONT=&amp] بدين مضمون است در نظام خانواده [/FONT][FONT=&amp]سرپرستي منزل به عهده مرد[/FONT][FONT=&amp] است و [/FONT][FONT=&amp]زن معاون مرد مي باشد[/FONT][FONT=&amp] زيرا اسلام خانواده را كوچكترين دولت جامعه معرفي ودر اين دولت كوچك سرپرستي ونظارت را به مرد واگذار كرده است وخانم خانواده معاون وساير اعضاي خانواده اعضاي تشكيل دهنده اين دولت كوچكند. در بيان علت واگذاري سرپرستي خانواده به مرد خداوند متعال دو علت را بيان فرموده است:
[/FONT]

[FONT=&amp]1- چون مردان بيش از خانم ها در امر دفاع ، نظارت، اداره منزل وتحمل فشارهاي اجتماعي مقاومت دارند2- به خاطر اينكه در اكثريت بالاتفاق خانواده ها بخصوص در گذشته تاريخ، مرد تأمين كننده معاش بوده و هست. وبه عبارت ديگر در اسلام تأمين معاش بر مرد خانواده تكليف و واجب است وهركس تأمين كننده معاش باشد حقي بر ساير اعضاء خانواده دارد وبه همين علت مردان بر زنان قوام ومسئوليت دارند.
[/FONT]

[FONT=&amp]در قسمت دوم آيه كريمه زنان جامعه اسلامي به دو دسته تقسيم شده اند:

[/FONT]
[FONT=&amp]1- صالح ومطيع
2- ناشزه ، خودپسند ، غير مطيع و شاخ وشاخ كننده .

[/FONT]
[FONT=&amp]قرآن كريم مرد را مكلف كرده است در [/FONT][FONT=&amp]برابر گروه اول[/FONT][FONT=&amp] با كرامت واحترام برخورد كند و جايگاهش را حفظ و او را با زبان و ماديات تشويق نمايد و [/FONT][FONT=&amp]درخصوص گروه دوم[/FONT][FONT=&amp] يعني زنان ناشزه چهار شيوه پيشنهاد شده است اين چهار شيوه عبارتند از:
[/FONT]
[FONT=&amp]1- نصيحت و ارشاد
2- ترك وتغيير محل خواب
3- تنبيه و ضرب مناسب به حال زن.
[/FONT]
[FONT=&amp]چنانچه با اين سه مرحله ويا يكي از اين مراحل زن تجديد نظركرده واز عمل خود پشيمان و مطيع شد لازم است شوهر با وي آرام وبا عدالت برخورد كند هر نوع خشونت مرد بعد از آشتي زن ممنوع و حرام است. [/FONT][FONT=&amp]وچنانچه سه راه و شيوه مورد اشاره قرآن مؤثر واقع نشوند[/FONT][FONT=&amp]واختلافات هر لحظه شديدتر شود از [/FONT][FONT=&amp]راه چهارم[/FONT][FONT=&amp] مورد اشاره در آيه 35[/FONT][FONT=&amp]بايد استفاده شود بدين شيوه :
[/FONT]
[FONT=&amp]از طرف زن ومرد دونفر حكم وداور انتخاب شوند تا به مطالب آنان گوش دهند و در بين آنها قضاوت كنند يا خود تصميم مي گيرند ويا نظر خود را به حاكم اعلام مي كنند واگر نيت داوران خدائي باشد وعلاقه به تفاهم بين زوجين داشته باشند ودر جهت اصلاح ذات البين جهد كنند خداوند به آنان كمك خواهد كرد.[/FONT]
 

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

خیر جایز نیست چون خداوند هیچ بنده ای رو بر بنده ی دیگر مسلط نکرده است
 

Hadii

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

این حرکت ظلم محسوب میشه..

وظلم هم از گناهانی ست که ظالم کیفرشو هم در این دنیا و در آخرت می بینه..
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

[h=2]آیا کتک زدن زن جایز است؟[/h]کتک زدن زنان
سوره النساء (زنان) آیه ۳۴
... وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.
... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.
شبهه: (1) مردان درصورتی که "بیم" نافرمانی (و نه حتی در حالتی که این نافرمانی واقعاً رخ دهد) باید زنان را با سه روشی که آمده است تنبیه کنند، یکی از این تنبیهات این است که باید آنها را کتک بزنند. (2) بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی در صورتی که بیم نافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند.
پاسخ:
شبهه افکن مرتکب سفسطۀ تفسیر ناصحیح شده است.
۱) آیا اسلام به مرد حق کتک زدن زنش را داده است؟

محل نزول

این آیه در مدینه نازل شد.(۱) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر میکردند پسران را قربانی خدایان کنند!(۲)

سه سال پیش از نزول آیه بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزونتری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند. پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (۳) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(۴)نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(۵)حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف.» روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود: «ایضرب احدکم المرأة ثم یظل معانقها(۶) آیا زن را کتک میزنید، سپس میخواهید با او همآغوش باشید؟!» حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است و گویا برتری در میان نیست.(۷)

نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی میکردند. این وضع جامعۀ مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینان گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن میرفت اسلام توسط مشرکان از بین برود. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء را فرود فرستاد. پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و از گسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.



احکام فقهی
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را نشکند و اثری به جا نگذارد».(۸) از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(۹)در آیه ۴۴ سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخۀ نازک خرما) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن.» زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود، از این رو اگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن را نپذیرد، نباید صورت گیرد.
نپذیرفتن تنبیه بدنی

برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(۱۰) این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتکشان نزد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواستۀ خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. هرگاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب» نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد...»(۱۱)

تنها مورد تنبیه، نشوز است.

نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.
برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد راه دوم از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد اگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید فرمان قرآن با بکار بردن فعل "ضرب" آمده است. البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیۀ بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند.


خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:
۱.اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى که با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛

۲.در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛

۳. سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.

۴.حد آن نازلترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛

۵.موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید.
۲)آیا اینکه قرآن میگوید بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی اینکه در صورتی که بیم نافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند؟
این هم ادعا نیز یک تفسیر ناصحیح از آیه است. آیه میفرماید اگر زن وظایف خود را درست انجام داد آنها را تنبیه نکنید زیرا ظلم است نه اینکه بگوید اگر وظایفش را انجام نداد حق ظلم دارید! اینگونه تفسیرها را معلوم نیست این افراد از کجا میاورند!!

پی نوشت ها :
۱.تاریخ یعقوبی ، ج۱، ص ۲۵۰
۲.ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۳.المنار، ج۵، ص 76؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۴.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۵.همان؛ المنار، ج۵، ص ۷۶
۶.وسائل الشیعه ، ج۱۴، ص۱۱۹
۷.فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۲
۸.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۹.تفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۷
۱۰.التحریر و التنویر، ج۵، ص ۴۳. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
۱۱.نور آیه ۲
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

[h=2]آیا قرآن تنبیه بدنی زن را اجازه می دهد؟[/h]
عده ای بااستنادبه آیه 34 نساء میگویند قرآن می گوید اگر زنانتان از شما پیروی نکنند آنها را بزنید!
برای پاسخ ابتدا آیه را به صورت کامل بخوانیم:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيا كَبِيرًا(النساء/34)
مردان سرپرست زنان(همسران)هستندبخاطربرتریهایی که خداوند برای بعضی نسبت
به بعضی دیگر قرارداده است و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان به زنانشان میدهند
و زنان صالح آنها هستند که متواضعند و در غیاب همسر خود اسرار و حقوق او را در
مقابل حقوقی که خداوند برای آنها قرار داده حفظ میکنند.اما آن دسته از زنان را که
از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهیدو اگرموثر واقع نشددربستر از آنها
دوری کنید و اگر موثر نبود آنها را تنبیه کنید و اگرازشماپیروی کردندبه آنها تعدی نکنید
و بدانید خداوندبلندمرتبه و بزرگ است
اول که هیچ کسی اعم ازانسان عادی یاپزشک و متخصص روانشناسی ومتخصص آناتومی و فیزیولوژی وجود نداردکه منکر تفاوتهای جسمی وعاطفی مردان و زنان باشد! (هر دو دارای شخصیت و روح انسانی یکسان هستند) بنابراین وظیفه ی سرپرستی زن برعهده ی شوهر است! تنبیه شرایطی دارد!اول نصیحت اگر نشددوری در بستراگرموثر نبود آنگاه تنبیه!اما تنبیه هم شرایطی داردو نبایدموجب ضرب وجرح شودوسبب شکستگی وکبودی نگردد.اگراینگونه شودبایددیه بپردازدیاقصاص شود!همچنین این به معنی دیکتاتوری نیست!یعنی اینکه به هر دلیلی که زن از مردپیروی نکرد اجازه دارد تنبیه کند!به علاوه شدت عمل برای تمام کسانی که از قانون پیروی نکنند وجود دارد!چه زن و چه مرد!نکته ی دیگری که وجود دارد و از نظر علم روانشناسی هم ثابت شده این است که بسیاری زنان علاقه دارندگاهی با خشونت خفیف ازجانب شوهرشان روبرو شوند!گاهی اوقات رفتاری را بروز می دهند تا این
خشونت را ببیند! اصولا زنان به مردانی که خشونت جزئی نداشته باشند رغبتی نشان نمیدهند!
اما اینکه میگویند اسلام به مردان حق کتک زدن و ضرب و شتم همسرانشان را داده است با استفتائی از آیت الله فاضل لنکرانی مرجع تقلید شیعه مشخص میشود:
سوال۱۶۹۵-زني منزل شوهر خود را بي اجازه شوهر ترك كرده و تمكين نمي كند.بعدا معلوم شده كه علت اين بوده كه شوهر او را اذيت مي كرده و كتك مي زده و موجبات شكنجه روحي او را فراهم مي كرده است آيا در اين فرض حق مطالبه نفقه خود را دارد؟
جواب آیت الله لنکرانی: اذيت كردن و كتك زدن به هركس خصوصا زوجه(زن) انسان كار زشت و حرامي است و كتك زدن در مواردي موجب ديه مي شود.در هر صورت نفقه زن در صورت عدم تمكين ساقط است ولي اگر زوج (شوهر) بواسطه اذيت كردن و كتك زدن امكان تمكين زوجه(زن) را از بين برده و او مظطر(مجبور) به ترك منزل شده است مستحق نفقه مي باشد.
طبق احکام اسلام مرد حق ندارد زن (همسرش) را مجبور کند تا کارهای منزل را انجام دهد مثلا ظرف و لباس بشوید یا بچه داری کند یا به نوزادش شیر بدهد! حتی میتواند برای انجام این کارها از مرد حقوق طلب کند!درست است که اسلام حق طلاق را به مرد داده است!اما زنان می توانند با استفاده از شرط ضمن عقد این حق را طلب کنند!
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]داستانی در قرآن که به این شبهه پاسخ کامل می دهد:[/FONT]
و اینکه میگویند قرآن طرفدار خشونت علیه زنان است با آیات زیر رد میشود
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِي الشَّيطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ(ص/41)
و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ(ص/42)
(به او گفتيم:1: پاي خود را بر زمين بکوب! اين چشمه آبي خنک براي شستشو و نوشيدن است!
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ(ص/43)
و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتي از سوي ما باشد و تذکري براي انديشمندان.
وَخُذْ بِيدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ(ص/44)
(و به او گفتيم:1: بستهاي از ساقههاي گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکيبا يافتيم؛ چه بنده خوبي که بسيار بازگشتکننده (به سوي خدا) بود!

ایوب نبی به امتحان سخت الهی گرفتار شده و خداوند مال و اموال و فرزندانش را جهت امتحان از او گرفت و او را مبتلا به بیماری و اسیر بستر نمود.در حین این بیماری و ضعف شدید و طولانی از همسر او خطایی سر می زند و ایوب به نام خدا سوگند یاد می کند که پس از برخاستن از بستر بیماری او را به سختی تنبیه کند.... پس از آن درهای رحمت خدا بر ایوب گشوده می شود و شفا می یابد. اما خدا به او می گوید به جای تنبیه شدید همسرش با دسته ای از ساقه های گندم یا چیزی شبیه به آن به او بزند تا هم سوگندی که به نام خدا یاد کرده است پایمال نشود و هم آن زن وفادار اذیت نشود.
ضغث در فرهنگ لغت نوین به معنی دسته ی کوچک و خوشه گندم آمده است.
منبع :تفسیر نمونه/ تفسیر صوره ص
 

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ☀آیا کتک زدن زنان در اسلام جایز است؟☀

تنيبه بدنى زن از ديدگاه دو قرآن پژوه معاصر


آيت الله معرفت(ره) :

خداى تعالى فرمود:

«وَاللاّتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِى الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً»(1).

گفتهاند که در اين آيه نيز تحقير زن ديده ميشود، به گونهاى متناسب با عهد جاهلى که زن جايگاهى خرد و پست داشته است.

ولى با اندک تأمل در کتب تفسير و سيره و سخنان فقها در اين باره روشن ميشود که چنين نيست؛ زن در دوران جاهليت در سطحى بسيار پايين قرار داشت و اسلام، آمد که دست او را گرفته تا به بالاترين مراحل والاى انسانى شايستهاش بالا برد. اما آيا اين دگرگونى اساسى به گونه ناگهانى و بدون چارهانديشى و مقدمه چينى ممکن بود يا نياز به زمان و سير تدريجى داشت، تا اين خشونت شعلهور را به ملايمت و مهربانى نرم بدل سازد؛ کارى که پيمودن مسير دشوار آن، اندکى همراهى با قوم را ايجاب ميکرد تا آگاهسازى آنها ممکن شود يا زمينههاى آگاهى در آنها ايجاد شود و بتوانند به فطرتهاى اصل انسانى خويش بازگشت کنند. اين چنين اسلام در آغاز کار، نسبت به برخى از رسوم ايشان ـ که سخت بر آنها حکمفرما بود ـ با ايشان همنوا شد، و در مسير اين همراهى و همنوايى، دميدن ساز ملايمت و خشونتگريزى را در خاطر ايشان آغاز کرد تا دلهاشان رام گردد و راه درست را دريابند، تا خود اندک اندک زشتکاريهايى که پيش از آن به دنبال خود ميکشيدشان دست بردارند.

اين سياست و تدبير را اسلام درباره بسيارى ديگر از رسول جاهلى که تنها بر عرب نيز حکم فرما نبود، در پيش گرفت که ريشهکن کردن آنها نيازمند فرصت و زمانى کوتاه مدت يا دراز مدت و چارهانديشيهاى اساسى براى اين منظور بود. در اين مقوله ميتوان مسئله بردهدارى را به عنوان نمونه ذکر کرد که در آغاز با آن همراه شد، زيرا بر جهان آن روز حکمفرما بود و برده کالاى تجارى با اهميتى به حساب ميآمد که رويارويى با آن بدون تمهيد مقدمات لازم ممکن نبود، اما اسلام در برابر آن ايستاد، ولى نه به گونه علنى و صريح، بلکه با خاستگاههاى فراقومى آن مبارزه کرد و راههاى مشروعيت آن را بست، به جز راه قدرت يافتن بر محاربان در ميدان جنگ را که تنها شرکت کنندگان در نبرد بر ضد اسلام را شامل ميشد ـ نه ديگران و نه زنان و کودکان و سالخوردگان را، و به گونه قاطع هر گونه امکان بردهگيرى را منسوخ کرد. آنگاه افزون بر اين، راه را براى آزادسازى بردههاى موجود به شکلهاى گوناگون باز گذاشت که در جاى خود به تفصيل آمده است. اتخاذ چنين روش و تدبيرى براى ريشهکن کردن عادتهاى حکمفرماى جاهلى را در اصطلاح «نسخ تمهيدي» زمانبندى شده ناميدهايم. نسخى که زمينههاى آن را صدر اسلام و در عهد پيامبر فراهم شده است.

مسئله قواميت مرد بر زن نيز در محدوده عام (که شامل زدن شديد دردآور زن شود) از جمله همين مسائل است. بنابراين اگر چه در قرآن آمده ولى از سوى آورنده شريعت به گونهاى تفسير شده که تعديل آن را در آن زمان و ريشه کن ساختن آن را در دراز مدت موجب شود. اوّلا، زدن در آيه به گونه غير مبرّح تفسير شده؛ يعنى زدنى که سخت دردآور نباشد که در واقع زدن نيست، بلکه دست کشيدنى است با ظرافت ويژه. از همين رو مقيد شده که با تازيانه و چوب و وسيله ديگر نباشد، مگر چوب نازک سواک که انسان با آن مسواک ميزند. اين در واقع دلالت آيه را خنثى ميکند و حق تنبيه بدنى و آزاررسانى زن از سوى مرد را يکسره نفى ميکند.

ابن جرير از عکرمه نقل کرده – ذيل آيه – که پيامبر(ص) فرمود:

«اگر شما را در انجام کار نيک نافرمانى کردند بزنيدشان؛ ولى زدن غير مبرّح»


و همين روايت را به نقل از حجاج بن مزاحم نيز آورده، با اين افزونى که غير مبرّح را به غير مؤثر تفسير کرده، يعنى زدنى که تأثيرى در تغيير رنگ پوست بدن حتى به اندازه سرخ شدن نداشته باشد.

عطا ميگويد: به ابن عباس گفتم: زدن غير مبرّح چگونه است؟ گفت: با چوب مسواک و مانند آن. قتاده ميگويد: زدن غير مبرّح آن است که ناگوار و معيوب کننده نباشد.(2)

به همين دليل شيخ ابوجعفر طوسى ميگويد: اما زدن، بى هيچ اختلافى در آن، بايد زدن غير مبرّح باشد. امام باقر(ع) فرمود: «با چوب مسواک بايد باشد».(3)
قاضى ابن براج طرابلسى (م 481) مينويسد: « اما زدن – در آيه – زدن به منظور تأديب است،چنان که کودکان را بر کار خطا ميزنند. نبايد زدن مُبرّح يا مُزمن يا مُدمى باشد و بايد بر جاهاى مختلف بدن تقسيم شود و از صورت پرهيز شود و علاوه بر اين با چوب مسواک باشد و برخى – از فقهاى عامه – گفتهاند با دستمال پيچيده شده يا درّه باشد و نه با چوب يا تازيانه».(4)

«مبرّح» به معناى سخت و دردآور است و «مزمن» يعنى معيوب کننده و ناقص کننده و «مُدمي» يعنى آنچه باعث پيدا شدن خون در سطح پوست شود، حتى به صورت خراشيده شدن.«درّه» نيز نوعى تازيانه پارچهاى است که دردآور نبوده و مانند دستمال پيچيده شده است. در جاى ديگر ميگويد:

«اگر زن بر مرد نشوز کرد (از حقوق زناشويى سرباز زد) جايز است از او در بستر و در سخن گفتن دورى کند و او را بزند، نه بسان اجراى حد و نه زدن دردآور، و از زدن بر صورتش بپرهيزد و سخن گفتن با او را بيش از سه روز ترک نکند».(5) در فقه الرضا(ع) آمده است: «زدن با مسواک و مانند آن به ملايمت و آرامي».(6)

در جامع الاخبار صدوق از پيامبر(ص) نقل شده : «در شگفتم از کسى که همسر خود را ميزند، حال آن که خود به زدن شايستهتر است. زنان خود را با چوب نزنيد که قصاص دارد، ولى با سختگيرى در خوراک و پوشاک آنان را بزنيد تا در دنيا و آخرت آسوده باشيد.»

در حديث ديگرى فرمود:

«سفارش مرا درباره زنان پاس بداريد تا از سختى حسابرسي رهايى يابيد، و هر که سفارش مرا پاس ندارد، چه سخت است وضع او در پيشگاه خداوند».(7)

اين حديث صراحت دارد که منظور از زدن در آيه تأديب است،ولى نه با چوب دستى و تازيانه – چنان که با چهارپايان رفتار ميشود- بلکه با ايجاد محدوديت در خوراک و پوشاک و مانند اينها، و اين با روش تعديل در زندگى سازگارتر است.

دوّم: از زدن زنان چنان به سختى نهى و منع شده است که تخلف کننده را از دايره نيکان امت بيرون شمرده، جزو شرار الناس ميشمارد. چنان که در حديث آمده که: زنانِ بسيارى از همسران اصحاب پيامبر(ص) گرد خانه پيامبر به شکايت از همسرانشان (که زدن آنان را مجاز ميدانستند)آمدند، پيامبر فرمود: اينان نيکان شما نيستند.(8) ابن سعد و بيهقى از ام کلثوم دختر ابى بکر نقل کرده اند که مردان از زدن همسران نهى شده بودند، پس، از آنان به پيامبر(ص) شکايت بردند، پيامبر زدن ايشان را اجازه داد، ولى افزود که «نيکان شما هرگز نخواهند زد».(9)

در روايت ابن ماجه آمده است: پيامبر(ص) روزى صبح هنگام فرمود:

«هفتاد زن گرد خاندان پيامبر جمع شده اند که همگى شکايت از شوهر خود دارند، پس – بدانيد که – ايشان را نيکان خود نمييابيد»
.(10)

عبدالرزاق از عايشه از پيامبر(ص) نقل کرده: «آيا شرم نميکند از شما آن که همسر خود را ميزند، آن گونه که برده را ميزنند؟! در اوّل روز او را ميزند و در پايان روز با او همخوابه ميشود».(11)

عايشه گفت: «هيچ گاه پيامبر(ص) خدمتکارى يا زنى را حتى با دست نزد».(12)

از هيچ يک از امامان معصوم(ع) يا صحابه يا تابعان نيک رفتار نقل نشده که با همسران خود تندى کنند، چه رسد به زدن و سيلى نواختن، بلکه روش آنان، گذشت و بخشش بود؛ چنان که در حديث امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) گذشت.(13) سوّمً: سفارش هاى اکيد نسبت به زن و پاسداشت حرمت او و جانبدارى از او با بذل توجه و مهربانى و رأفت و رحمت و به دور از خشونت و حتى سختگيري درباره اشتباهات و کوتاهيهاى او آمده.
در نامه اميرمؤمنان(ع) به فرزندش امام حسن(ع) آمده است:

«فان المرآة ريحانة و ليست بقهرمانة،و لا تعد بکرامتها نفسها...».(14)

پس همانا زن همچون گل، نازک است و نه سخت تن همچون قهرمانان، و کرامت او را از خود او مگذران. يعنى او را گرامى بدار و از واسطه کردن ديگرى نزد تو ناگزيرش مساز. بايد حرمت او نزد تو شفاعتش کند و نه ديگري.

کلينى چنين روايت کرده است: «چشم او را با پوشش خود بپوش، و او را در کنف حجاب خود بگير، و با او چنان مکن که خيال شفاعت از ديگران نزد تو را داشته باشد.».(15)

نيز کلينى از امام صادق(ع) نقل ميکند که از جمله حقوق زن بر شوهر آن است که : «اگر نادانى کرد بر او ببخشد» و فرمود:

«زنى نزد امام باقر(ع) بود که ايشان را ميآزرد و حضرت بر او ميبخشيد».(16)

در وصيت اميرمؤمنان(ع) به فرزنش، محمد حنفيه مانند وصيت به امام حسن(ع) آمده است با اين افزونى:

«با او در هر حال مدارا کن و خوشرفتار باش، تا عيش تو صاف گردد»
.(17)

امام صادق(ع) نيز يونس بن عمار را به احسان به همسرش سفارش فرمود. او پرسيد احسان چيست؟ فرمود: «خطايش را ببخش».(18) نيز در حديثى آمده: «ضعف ايشان را با سکوت درمان کنيد».(19)

نيز ميگويد: پيامبر(ص) فرمود: «جبرئيل چنان درباره زن مرا توصيه کرد که گمان کردم جز به دليل گناهى آشکار نميتوان او را طلاق داد».(20) صدوق از امام صادق(ع) نقل ميکند: «خداى رحمت کند بندهاى را که ميانه خود و همسرش را نيکو کند. زيرا خدا عنان اختيارش را در دست شوهر قرار داده و او را قيّم بر او دانسته است».(21)

قاضى ابن براج قواميت را در اينجا برپاداشتن حقوق واجب زن بر مرد تفسير کرده و گفته است: «الرجال قوامون على النساء»(22)؛ يعنى مردان پاداران حقوقى هستند که زنان بر ايشان دارند.(23) معناى آيه «وعاشروهن بالمعروف»(24)؛ نيز همين است که با آيه ديگر تأکيد شده: «ولهن مثل الذى عليهن بالمعروف».(25)

ابن براج ميگويد:

«يعنى هر يک از زن و شوهر بر ديگرى به همان اندازه حق دارد که ديگرى بر او دارد. و هر دو حق، بر هر دو واجب است».(26)

همچنين پيامبر(ص) کسى را که حقوق همسر خود را ضايع کند و جانب او را رعايت نکند نفرين کرده، فرمود:

«ملعون ملعون من ضيّع من يعول».(27)

در حديث ديگرى فرمود:

«همين گناه بس که مردى عيال خود را تباه سازد»
.(28)

نيز فرمود:

«بهترين شما کسى است که براى خانوادهاش بهترين باشد و من بهترين هستم از ميان شما براى خانوادهام».(29)

همچنين روايت زير را ترمذى آورده و صحيح دانسته و نسائى و ابن ماجه از عمروبن احوص نقل کردهاند که در حجةالوداع همراه پيامبر بود، پس آن حضرت ايستاد و خطبه خواند و از جمله فرمود:

«درباره زنان به نيکى سفارش کنيد، زيرا نزد شما عوان (سپرده) هستند. بيش از اين را نميتوانيد،مگر آن که فاحشه گناهى آشکار آورند، که در آن صورت در بسترها از ايشان دورى کنيد و آنان را بزنيد، زدنى غير آزار دهنده».(30)

«عوان نزد شما هستند» يعنى عمرى پيش شما گذرانده و تازگى و جوانى را نزد شما از دست دادهاند.
همچنين فرمود:

«هر که همسرى ميگيرد بايد او را گرامى بدارد».(31)

همچنين فرمود:

«هر که ما را بسيار دوست ميدارد زنان را بسيار دوست بدارد»
.(32)

در نوادر راوندى آمده است که پيامبر فرمود:

«به ما اهل بيت هفت چيز داده شده که به هيچ کس پيش از ما داده نشده بود»

و از آن جمله دوست داشتن زنان را برشمرد. در همان کتاب است که پيامبر فرمود:

«هر چه ايمان بنده افزون شود محبت او نسبت به زنان افزون ميشود»
.(33)

منظور از محبت در اين گونه احاديث، دلسوزى و خوشرفتارى و مهرورزى و پاسداشت کرامت اوست در مرتبه والاى انسانى که دارد، و هرگز و هيچ گاه نظر به جانب شهوت نيست. زنى به نام «حولاء» نزد پيامبر(ص) آمد و از حق مرد بر زن و حق زن بر مرد پرسيد، تا آنجا که گفت: چه حقى زنان بر مردان دارند؟ پيامبر(ص) فرمود:

«برادرم جبرئيل مرا خبر داد، و پيوسته سفارش ميکرد درباره زنان، تا آنجا که گمان بردم مرد حق ندارد به همسرش أفّ بگويد، و گفت: اى محمد، بپرهيزيد خدا درباره زنان. ايشان اسير دست شما هستند. آنها را براساس پيمان و امانت خدا گرفتهايد. تا آنجا که گفت: پس بر آنان دلسوزى کنيد و دل ايشان را آرام بداريد تا با شما باشند، و اکراه و اجبارشان نکنيد و بر سر خشمشان مياوريد».(34)

شيخ صدوق در دو کتاب خود «علل الشرايع» و «امالي» از اميرمؤمنان(ع) نقل کرده که فرمود:

«در هر حال با ايشان مدارا کنيد و با آنان نيکو سخن بگوييد، باشد که ايشان نيکو عمل کنند»
.(35)

امام صادق(ع) از پدرش نقل کرد:

«هر که زنى ميگيرد بايد گرامى اش بدارد، پس همانا همسر هر کدام از شما لعبتى است،هر که گرفت نبايد او را ضايع گرداند»
.(36)

اينک برايند اين همه روايات فراوان چنين ميشود: زن ارزش انسانى والايى دارد که مرد بايد آن را پاس بدارد و خوار و رسوايش نسازد و نيکو با او رفتار کند و خود را با او دو شريک هماورد در اداره امور زندگى بداند، مسئوليت ها را عادلانه تقسيم کند، او را بر هيچ کارى مجبور نکند، از او خاطرخواهى و جانبدارى کند و با نرمى و مدارا با او همزيستى کند، چرا که او گل است و نه قهرمان. اگر از او لغزشى ديد بر آن چشم بپوشد و اگر ناسازگارى و ستيز از او احساس کرد با او نيکو مدارا کند تا خاطر نازک و زودرنج او را به دست آورد.

درشتى و تندى با او نکنيد که ايشان براى شما خاضعاند. پس بر ايشان دلسوز باشيد و دل هاشان را پاک بخواهيد، تا با شما و در کنار شما باشند، و مجبورشان نکنيد و بر سر خشمشان مياوريد. در هر حال با ايشان مدارا کنيد و با ايشان نيکو سخن بگوييد تا نيکو عمل کنند.

اما زدن به طور کلى منع شده مگر آن که موجب درد و عيب نباشد و بهتر آن است که اگر قصد تأديب دارد، با سختگيرى در نفقه باشد، نه زدن با دست و يا چوب دستي. سزاوارتر از اين نيز البته ترک زدن است، به پيروى از پيامبر اکرم و امامان معصوم

و بهترين شما، بهترين هستند براى همسرانشان. پيامبر بهترين مردم بود براى همسران خود. بدانيد هر که همسر خود را بزند يا سيلى بر او بنوازد، خود شايستهتر است براى سيلى خوردن و از نيکان امت نيست، بلکه چه بسا از بدان ايشان خواهد بود.

دليل اين مطلب آن است که اگر زن کارى انجام دهد، شايد احساس بر او غلبه کرده باشد، که او زود به هيجان ميآيد، اما مرد چرا عنان خود را با احساساتى زودگذر رها کند و تسليم خردورزى نباشد؟! پس او سزاوارتر است براى تنبيه و تأديب، به هر حال چنين کسى ديگر از امت که با روش والاى اسلامى تربيت يافتهاند نخواهد بود.

در نتيجه، ظاهر بى قيد و شرط آيه نسخ شده است و آنچه آن را نسخ کرده سفارش هاى اکيد درباره زن و جانبدارى و پاسدارى از کرامت اوست نيز ممنوعيت زدن او با همه شيوهها جز شيوهاى که در واقع زدن نيست، بلکه به توجه و علاقمندى شبيه تر است تا زدن دردآور، و پيامبر و بزرگان امت (که همواره به پيروى از ايشان دستور داده شدهايم) چنين کردهاند. نيز بايد توجه داشت که همين مقدار برخورد، بايد پس از دو مرحله اخلاقى و تربيتى انجام گيرد. اين دو مرحله در متن همين آيه تبيين گشته است:

1. فعظوهن: به آنها پند دهيد. 2. واهجروهن فى المضاجع: از خوابگاهشان دورى کنيد.(37)
ادامه دارد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا