قساوت قلب در قرآن

  • نویسنده موضوع ضحا
  • تاریخ شروع

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]قساوت قلب در قرآن[/h]

[h=2]چکیده:[/h]

«قساوت» در لغت به معنای سختی هر چیزی است و زمانی که به قلب اضافه میشود به معنای رفتن نرمی و رحمت از دل است و از همین رو به دلهایی

که در برابر نور حق و هدایت، انعطافی از خود نشان نمیدهند و نرم و تسلیم نمیگردند و نور هدایت در آنان نفوذ نمیکند قلبهای قاسیه یا قساوتمند گفته

میشود. در قرآن کریم به برخی از عوامل قساوت قلب اشاره شده است که عبارتند از: عدم پذیرش سخن حق، پیمان شکنی، بیتوجّهی به آیات و

نشانههای الهی، طول امل، مداومت بر کارهای زشت و معاصی. بهترین راه برای درمان قساوت قلب، تلاش در جهت پیشگیری از ابتلا به این بلیّهی روحی

است که در سایهی از بین بردن عوامل آن صورت می گیرد امّا قرآن کریم از مسئلهی ذکر که به نحو کامل در نماز تجسّم یافته است، به عنوان مهمترین عامل

برای جلا دادن به دلهای قاسی و درمان قساوت قلب یاد کرده است.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
6312612521520610484241181114321119078145235.gif

[h=2][/h] [h=2]مقدمه[/h]

قساوت قلب یکی از بیماریهای معنوی و گناهان قلبی است که بسیاری از افراد، با وجود ابتلا به این بیماری مهلک روحی از آن غافل هستند. این بیماری در قرآن مذمت شده است و خداوند در آیه 22 زمر میفرماید: «پس آیا كسى كه خدا سینه‏اش را براى [پذیرش‏] اسلام گشاده، و [در نتیجه‏] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد [همانند فرد تاریكدل است‏]؟ پس واى بر آنان كه از روی قساوت یاد خدا نمى‏كنند؛ اینانند كه در گمراهى آشكارند». قساوت قلب که یک بیماری روحی است اگر درمان نشود میتواند منشأ بسیاری از جنایات و کارهای خلاف اخلاق گردد. جنایاتی که امروزه ما در نقاط مختلف جهان از سوی برخی سرمداران زر و زور شاهد هستیم، و کشته شدن کودکان و انسانهای بیگناه در کشورهای مختلف توسّط جنایکاران جهانی تا حدّ زیادی ناشی از قساوت قلبی است که بر دلهای عاملین این جنایت سایه افکنده است. از اینرو ضروری است تا هرچه بیشتر با این بیماری روحی آشنا شویم و با رجوع به منابع دینی و مشخّصاً قرآن کریم، با عوامل آن آشنا شده و در صورت وجود آنها در درون خود در صدد درمان آن براییم.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=2]مفهوم شناسی چند اصطلاح[/h]

الف) قلب



«قلب» در لغت به معنای برگرداندن و وارونه کردن چیزی از سویی و از رویی به رویی دیگر است. به طور مثال وقتی گفته میشود «قلب الثوب» به معنای برگرداندن و پشت و رو کردن پارچه است.[1] و از آنجا که حالات روحی و روانی انسان پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است، به بعد روحی و غیرمادّی انسان اصطلاحاً «قلب» اطلاق شده است و از این واژه برای تعبیر از حقیقتی که منشأ صفاتی مانند علم و شجاعت است، استفاده میشود.
همانگونه که قلب مادّی در بدن مرکز اتّصال رگها میباشد و خون از سراسر بدن به سمت قلب سرازیر میشود، «قلب» روحانی انسان نیز که «منِ» حقیقی انسان را تشکیل میدهد، مرکز تجمیع احساسات و عواطف و ادراکات آدمی است. «منِ انسانی عبارتست از مجموعه بسیاری از اندیشهها، آرزوها، ترسها، امیدها، عشقها و... همه اینها در حکم روزها و نهرهایی هستند که در یک مرکز بهم میپیوندند. خود این مرکز دریایی عمیق و ژرف است که هنوز بشر ادعا نکرده که توانسته است از اعماق این دریا آگاهی یابد.»[2]
از همین جهت است علامهی طباطبائی در تفسیرالمیزان، ذیل آیهی (ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور) قلب را نفس مدرکه و روح دانسته و نسبت دادن تعقل را به قلب با آنکه ادراک حقیقتاً متعلق به روح است مجاز دانسته و در ذیل آیه «و لکن یۆاخذ کم بما کسبت قلوبکم» فرمودهاند این از جمله شواهدی است که مراد از « قلب» به معنی نفس و روح است.[3]
مداومت بر نمازهای پنجگانه و ادای آن با حالت توجّه و خشوع باعث میشود تا هویت انسانی و آسمانی انسان دوباره احیاء شود که ظرفیّت پذیرش حق و تمکین در مقابل دستورات و اموار الهی در انسان افزایش یابد و این امکان فراهم گردد که انسان در زمرهی پیروان راستن مکتب وحی و انبیاء الهی قرار گیرد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=2]صفات «قلب» در قرآن کریم[/h]

به طوریکه آیات نشان میدهد قرآن به قلب تکیهای عجیب کرده و منشأ خیر و شر را قلب میداند. قرآن مجید به قلب چیزهایی را نسبت میدهد از جمله اینکه قلب غلیظ شده و رقّت خود را از دست میدهد «و لو کنت فظّاً غلیظَ القب لا نفضُّوا مِن حولِکَ.»[4] »
قلب مریض میشود (نه از لحاظ طبیعی) بلکه از لحاظ عدم استقرار ایمان و بودن هواهای شیطانی در آن «فی قلوبهم مرضٌ فزادَهُمُ اللهَ مَرضَاً»[5].
در جایی دیگر میفرماید قلب محل ترس و خوف است «لَسنلقی فی قلوب الذین کفروا الرُّعبَ». آل عمران/151
قلب منشأ صدور معاصی و در نتیجه گنهکار میشود «ولکن یواخِذَ کم بما کسبت قلوبکم. بقره225»
قلب قدرت بر ادراک دارد و محل عقیده و انبار علوم است «سهم قلوبٌ لا یفقهون بها. اعراف/179»
قلب محل عواطف و مخزن رأفت و رحمت و اطمینان و سکینه است «هو الذی انزل السکینة فی قلوب المۆمنین. فتح/4»
یا تعبیرات دیگری مثل اینکه قلب زنگ میزند و تیره میشود. قلب مهر زده میشود
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
ب)قساوت


«قساوت» در لغت به معنای سختی هر چیزی است.[6] و زمانی که به قلب اضافه میشود به معنای رفتن نرمی و رحمت از دل است.[7] از همین جهت است که خداوند دلهای قسی را به سنگ تشبیه کرده است و میفرماید: «ثم قَسَت قلوبکم مِن بَعدِ ذلک كالحجارة او اشد قسوة»[8] یعنی دلهای شما مانند سنگها سخت و یا سختتر از آن گردید.
علاوه بر این معنای حقیقی، دو معنی مجازی برای قساوت نیز در کتب لغت ذکر گردیده است که عبارتند از ناخالصی داشتن و دیگر اینکه رنجی را متحمل شدن است.[9]
وقتی قساوت قلب بر دل انسان عارض میشود در آن حالت حق را نمیپذیرد و در برابر آن خاشع نمیشود و تسلیم آن نمیگردد و خشوع در برابر حق که حقیقت ایمان است در آن یافت نمیشود. و از همین رو به دلهایی که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمیدهند و نرم و تسلیم نمیگردند و نور هدایت در آنان نفوذ نمیکند قلبهای قاسیه یا قساوتمند گفته میشود.[10] قاسیه از ماده قسوه به معنی خشونت و سختی ناپذیری است لذا سنگهای خشن را «قاسی» میگویند
«قساوت یک نوع بیماری و نوعی استقامت است که بر دل انسانی عارض میشود در این حالت اندرز و انذار در آن اثری نمیکند و نیز مناظر رقتآور مانند؛ آه مظلوم و نالهی یتیمان و بیدرمانی دردمندان و پریشانی تهیدستان هیچ اثری در او نمیگذارد و ترحمی نمیکند و آن را نادیده و ناشنیده گرفته و به مانند حیوانی از آنها میگذرد و او را متأثر نمیکند.[11]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
عوامل قساوت قلب


پس از آنکه با مفهوم قساوت قلب آشنا شدیم، حال نوبت به این مطلب میرسد که از دیدگاه قرآن، عوامل قساوت قلب چیست؟
1. عدم پذیرش سخن حق
خداوند در سورهی زمر میفرماید:
«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَةُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَى‏ نُورٍ مِن رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِن ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» زمر/22
«آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاد کرده و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلانی است که نور هدایت به قلبشان راه نیافته) وای بر آنها که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند، آنها در گمراهی آشکارند.»
این آیه بیانگر این مطلب است که پذیرش اسلام ناشی از شرح صدری است که باعث میشود دل انسان در مقابل سخن حق و دعوت الهی نرم شده و آنرا بپذیرد. در مقابل کسانی که از اسلام روی برمیگردانند و راه ضلالت و گمراهی را برمیگزینند، کسانی هستند که از شنیدن سخن حق سرباز میزنند و به دنبال آن دچار قساوت قلب بوده و از شرح صدر بیبهرهاند. دوری از اسلام و عدم پذیرش آن و تنگی سینه از پذیرش حق موجب قساوت قلب میشود همان گونه که علامه طباطبایی(ره) میفرمایند:
«شرح صدر به معنای گشادی سینه است تا ظرفیت پذیرش سخن را داشته باشد و چون شرح صدر به خاطر اسلام است و اسلام نیز عبارت است از تسلیم در برابر خدا و آنچه او اراده کرده و او هم جز حق را اداره نمیکند، در نتیجه شرح صدر برای اسلام به این معنا خواهد بود که انسان وضعی به خود بگیرد که هر سخن حقی را بپذیرد و آن را رد نکند [در واقع این آیه شریفه بیان میدارد که] شرح صدر همان نورانیت قلب باشد و ضلالت هم با قساوت قلب از ذکر خدا ملازم است.»[12]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
. پیمان شکنی


«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَ نَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ وَ لَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلىَ‏ خَائنَةٍ مِّنهُْمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنهُْمْ فَاعْفُ عَنهُْمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُحْسِنِین‏. مائده/13»
«پس به سبب شکستن پیمانشان آنها را از رحمت خود دور کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم. آنها کلمات را از جایگاه خود میگردانند و بهرهی خویش را از آنچه بدان تذکر داده شده بود فراموش کردند و تو همیشه بر خیانتی از آنها آگاهی ـ مگر اندکی از آنها ـ پس آنها را عفو کن و از آنها درگذر براستی خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»
طبق ظاهر آیه فوق، پیمان شکنی همانگونه که میتواند از نتایج قساوت قلب باشد، این امکان را دارد تا خود ازعوامل آن نیز به شمار آید. پیمان شکنی و زیر پا گذاشتن عهد اساساً کار ناصوابی است و بدترین حالت آن زمانی است که آن سوی عهد و پیمان، خداوند متعال باشد و این پیمان شکنی لعنت خداوند را به همراه خواهد داشت.
بنابراین هر مۆمن و انسان دینداری که به دلیل پیمان شکنی و پایمال کردن عهد ایمان خود با پروردگار از صراط مستقیم ایمان و عبادت به بیراهه گناه و فساد منحرف شود، در نهایت به نفرین و لعنت الهی گرفتار خواهد آمد و دچار قساوت قلب و سنگدلی خواهد شد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
شیخ طبرسی در مجمع البیان با اشاره به این مطلب مینویسند:



منظور از قساوت قلب و سنگدلی آنان، تباهی و پستی و مسخ شدگی دلهای آنهاست که بسان سکّههای تقلّبی میگردد به عبارت دیگر، این آیه نشانگر آن است که دلهای آنان به خاطر عهدشکنی و گناه و خیانت، از لطافت و ظرافت و نرمش و حقپذیری به سندگلی و خشکی و خشونت تغییر ماهیت میدهد و بدین سان، سکهی دل نیز بر اثر فریب، خدعه، شقاوت و گناه دگرگونی منفی مییابد و انسان از موجودی پرمهر و بشردوست و توحیدگرا و نرم دل و حق پذیر به موجودی سخت دل و حق ستیز و خشن و بیرحم تبدیل میگردد.[13]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
. بیتوجّهی به آیات و نشانههای الهی خداوند در سورهی بقره پس از اشاره عدم توجّه بین اسرائیل نسبت به آیات و معجزات الهی و تمرّد آنها نسبت به فرامین و دستورات الهی خطاب به ایشان میفرماید:
«ثمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَالِكَ فَهِىَ كاَلحِْجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الحِْجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنهَْا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنهَْا لَمَا یهَْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون» بقره/74
«سپس دلهای شما بعد از آن مانند سنگ سخت شد یا سختتر از آن و پارهای از سنگهاست که نهرها از آن روان شود و بعضی از آنهاست که شکافته میشود و آب از آن بیرون میآید و برخی از آنهاست که از ترس خدا فرو میریزد و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست.»
سرنوشت بنی اسرائیل درست عبرتی برای تمام کسانی که از کنار آیات الهی میگذرند و یبتوجّه به آنها راه سرپیچی از اوامر و فرامین الهی را در پیش میگیرند. در حقیقت باید گفت « کسانی که معجزه و بیّنه الهی را ببینند و به جهت گرایش حسّی در معرفت شناسی از آن اعراض کند قلبشان دچار قساوتی شدیدتر از قساوت سنگ میشود که مصداق روشن چنین قساوتی دلهای بنی اسرائیل است.[14]
در آیه مورد بحث که به قساوت و سنگدلی بنی اسرائیل پرداخته میگوید بعد از این ماجر و دیدن این گونه آیات و معجزات و عدم تسلیم در برابر آنها، دلهای شما سخت شد همچون سنگ یا سختتر، چراکه پارهای از سنگها میشکافد و از آن نهرها جاری میشود یا لااقل پارهای از آنها میشکافد و قطرات آب از آن تراوش میکند و گاه پارهای از آنها از خوف خدا فرو میافتد اما دلهای شما از این سنگها نیز سختتر است نه چشمه عواطف و علمی از آن میجوشد و نه قطرات محبتی از آن تراوش میکند و نه هرگز از خوف خدا میتپد.[15]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
. طول امل

یکی از عوامل و موجبات قساوت قلب و سنگدلی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است، گرفتار شدن در «طول امل» و آرزوهای دراز است.

«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَن تخَْشَعَ قُلُوبهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَْقّ‏ِ وَ لَا یَكُونُواْ كاَلَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِْمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبهُُمْ وَ كَثِیرٌ مِّنهُمْ فَاسِقُون.» حدید/16

آیا برای کسانی که ایمان آوردند وقت آن نرسیده که دلهایشان نرم شود و به ذکر خدا و بدانچه پیامبر از حق فرود آورد؟ و باید مانند کسانی نباشد که از پیش کتاب به ایشان داده شد و زمان بر آنها به درازا کشید و دلهایشان سخت شد و بیشتر آنها بدکار شدند.

در این آیه شریفه عتابی است از ناحیهی خداوند به مۆمنین به خاطر قساوتی که دلهایشان را فراگرفته و در مقابل ذکر خدا خاشع نمیشوند حتّی کتابی هم که از ناحیه خداوند نازل شده آن را نرم نمیکند و در آخر اینکه ایشان را به حال اهل کتاب تشبیه میکند که کتاب خدا بر آنان نازل شد و در اثر آرزوهای طولانی دلهاشان دچار قساوت گردید.[16] ولذا مۆمنان باید هوشیار باشند که اگر همانند اهل کتاب و مشخّصاً اهل یهود دچار آرزوهای طول و دراز شوند و در بند آنها گرفتار آیند، این مسئله باعث میشود تا به قساوت قلب دچار شوند و نتیجهی چنین امر آن خواهد شد که در مقابل ذکر خدا خاشع نبوده و پیام الهی برای آنها کارگر نباشد.
 
بالا