سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا.آدم پیغمبر بوده و وحی های آسمانی به وی نازل می شده است.
دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف می گذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد قبیله به آنان احترام می گذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمه های ایشان را می ساختند و مورد ستایش قرار می*داند و از همین روزگار بت پرستی در میان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستی از این راه بوده است و تاریخ بت پرستی نیز همین معنی را تأئید می*کند.
کم کم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا می نمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند :
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما اختلفوا فیه بقره 3/2»

می توان دوران زندگی دینی بشر را به صورت زیر بیان کرد:

اول: دوران سادگی و بی رنگی بشر دوم : دوران زندگی اجتماعی
سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات چهارم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان .

از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . به خصوص علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره سیر تکامل دین و جهان بینی بشرنظرات جالبی را ارئه نموده اند.
ولی جامعه شناسان و مردم شناسان غربی می گویند: دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آنها دین را فطری بشر نمی دانند و بیان می کنند:

جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
الف: مرحله ادیان ابتدایی ب: مرحله ادیان قدیم و چند خدایی ج: مرحله ادیان متکامل و یک خدایی .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

سیر تکامل دین از نظر دانشمندان اسلامی

از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره این مسئله نظرات جالبی را بیان نموده اند.

استاد مطهری می فرماید:

طبق آیات قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می کرده اند.
اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است ، بشر در تعلیمات انبیاء مانند یک دانش آموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا برده اند این تکامل دین است نه اختلاف ادیان قرآن هرگز کلمه دین را به صورت ادیان نیاورده است از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دین بوده نه ادیان .
قرآن کریم دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی میکند نه چند تا، یک نام روی آن می گذارد و آن اسلام است، لذا دین در نزد خدا اسلام است (ختم نبوت، 16-17و نیز دین یا ادیان، ص 165) .

علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه213 سوره بقره می نویسد:

انسان، این موجودی که به حسب فطرتش اجتماعی و تعاونی است، در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود با یکدیگر اختلاف کند، از اینجا احتیاج به وضع قوانین که اختلافات پدید آمده را برطرف سازد ، پیدا شد و این قوانین لباس دین به خود گرفت، و مستلزم انزار و ثواب وعقاب گردید، و برای اصلاح و تکمیلش لازم شد ، عباداتی در آن تشریح شود، تا مردم از آن راه تهذیب گردند، و به منظور این کار پیامبرانی مبعوث شدند.
و رفته رفته آن اختلافها در دین راه یافت بر سر معارف دین و مبدأ و معادش اختلاف نمودند و در نتیجه به وحدت دینی هم خلل وارد شد شعبه ها و ضربها پیدا شد، و به تبع اختلاف در دین اختلافهائی دیگر نیز در گرفت و این اختلاف ها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دین دار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود، ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم با اینکه اصول و معارفش روشن بود و صحبت را بر آنان تمام کرده بود مایه اختلاف کردند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

در نتیجه اختلاف ها دو قسم شد، یکی اختلاف در دین که منشأش ستمگری و طغیان بود ، دیگری اختلافی که منشأش فطرت و غریزه بشری بود، و اختلاف دومی که همان اختلاف در امر دنیا باشد باعث تشریع دین شد و خدا به وسیله دین خود عده ای را به سوی حق هدایت کرد وحق را که در آن اختلاف می کردند روشن ساخت، و خدا هر کس را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت میکند (المیزان ، ج 2، ص 168) .
ایشان همین مسئله را در تفسیر آیه 25-15 سوره یونس ذکر می کند و می نویسد: این آیات و آیه 213 سوره بقره کشف می کند ، از اینکه در بین مردم دو نوع اختلاف بوده است.
اول اختلاف از حیث معاش که برگشت آن به همان دعاوی است که مردم در آن دعواهایشان به دو دسته تقسیم میشوند یکی مدعی، یکی مدعی علیه، یکی ظالم و دیگری مظلوم. یکی آنکه حق خود را گرفته و دیگری آنکه حقش ضایع شده، و این اختلاف همان است که خداوند متعال آن را به وسیله تشریع دین و بعثت انبیاء و انزال کتاب با انبیاء برطرف کرده تا انبیاء با آن کتابها در بین مردم حکم کنند و اختلافشان را برطرف سازند معارف و معالم دین را به مردم یاد دهند و آنان را انذار و تبشیر کنند.
اختلاف دوم اختلاف در خود دین و این اختلافی است که بعد از آمدن دین در خود دین و درآنچه که کتاب متضمن آن بوده اختلاف کردند.

قرآن کریم در چند جا تصریح دارد بر اینکه چنین اختلافی در بین مردم بوده و ریشه این اختلاف را در علمای دین نشان می دهد که به خاطر حسدی که بین خود داشتند، این اختلافها را به وجود آوردند.
این نوع اختلاف مانند اختلاف قسم اول از مقتضیات طبیعت بشر نبوده و با همین اختلاف قسم دوم بوده که راه به دو قسم منقسم شد یکی طریق هدایت یعنی راهی که خدا پیش پای بشر گذاشت و دیگری طریق ضلالت یعنی آن بیراهه ای که علمای دین از پیش خود تأسیس نمودند.
به حکم دنباله آیه 213 سوره بقره که می فرماید : «فهدی الله الذین آمنو لمّا اختلفوا فیه من الحق» در هر موردی که حق و باطل مورد اختلاف واقع شود خداوند متعال تنها کسانی را که ایمان دارند به سوی حق هدایت میکند.
خداوند در چند جا از قرآن بعد از ذکر این قسم اختلاف فرموده : اگر قضاء حتمی رانده نشده بود که اهل حق و باطل تا مدتی معین عمر کننده هر آینه بین این دو طایفه حکم می نمود و در هر جا که اختلاف می کردند اهل باطل را نابود می کرد، ولیکن هر دو طایفه را اجلی معین عمر میدهد از آن جمله در آیه 14 سوره شوری به این مسئله اشاره نموده است.
می گوید از سیاق آیه 18 سوره یونس که می فرماید : «و یعبدون من دون الله مالایضرهم و لاینفعهم …» اختلاف در خود دین می باشد برای اینکه جمله مذکور سخن از این دارد که مردم راه ضلالت را پیمودند و چیزهایی پرستیدند که نه ضرری به حال آنان داشتند و نه سودی، و شفیعانی به درگاه خدا برای خود درست کردند که دین صحیح چنین شفیعانی را معرفی نکرده بود، و متتضای این ماجرا این است که مردم قبل از پدید آمدن این جریان امتی واحده بوده باشند،
و مقتضای امت واحد بودنشان این است که همه بر یک دین بوده باشند، که قهراً آن دین هم دین توحید بوده بعدها اختلاف کرده به دو فریق متفرق شدند و فریق موحد و فریق مشرک که قضای الهی مانع شد تا خداوند حکم کند و حق را بر باطل غالب سازد و قضای رانده شده ، در آیه مورد بحث از آن تعبیر به کلمه شده است.
وکلمه عبارتست از همان فرمانی که خداوند متعال هنگام هبوط آدم به زمین صادر نموده است : «ولکم فی الارض مستقر و متاعٌ الی حین، بقره 36».
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

علامه طباطبایی طبق آیه 19 سوره آل عمران که می فرماید: ( ان الدین عندالله الاسلام ) نتیجه می گیرد که دین نزد خدای سبحان یکی است و اختلافی در آن نیست و بندگان خود را امر نکرده مگر به پیروی از همان دین و بر انبیای خود هیچ کتابی نازل ننموده مگر درباره همان دین، و هیچ آیت و معجزه*ای به پا نکرده مگر برای همان دین که آن دین عبارتست از اسلام یعنی تسلیم حق شدن.

اما اختلافی که اهل کتاب از یهود و نصارا در دین کردند با اینکه کتاب الهی بر آنان نازل شده و خدای تعالی اسلام را بر ایشان بیان کرده بود، اختلاف ناشی از جهل نبود، بلکه تنها انگیزه آنان در این اختلاف، حس غرور و ستمگریشان بود و هیچ عذری ندارد و این خود کفری است که به آیات خداوند.
مراد از نزد خدا بودن و حضور او، حضور تشریفی است به این معنا که آنچه از دین نزد خدا است دین واحد است، که اختلاف در آن تنها به نسبت درجات و استعدادهای امتهای مختلف است. و مراد وحدت تکوینی نیست و مراد از دین فطریات بشر نیست.

لذا در تفسیر آیه 64 سوره آل عمران آنجا که خداوند می فرماید :«ها انتم هولاء حاججتم فیما لکم به علمٌ و …» می گوید : یهودیان می گفتند دین حق جز یکی نمی تواند باشد و این دین واحد یهودیت است و قهراً ابراهیم هم یهودی بوده و نصاری نیز معتقدند که دین حق جز یکی نمی تواند باشد ، پس قهرا این دین واحد نصرانیت است و قهراً ابراهیم هم نصرانی بوده است، و در این میان یک نکته را نمی دانستند، نه اینکه نسبت به آن غفلت کرده باشند و آن نکته اینست که این دین واحد در تمامی اعصار و در سیر تاریخی بشر یکنواخت نبوده بلکه به نسبت مرور زمان و به موازی زیادتر شدن استعداد بشر، از ناحیه خداوند متعال کاملتر شده است .

این دین واحد که نامش اسلام است قبل از یهودیت و نصرانیت با شرایعی و احکامی ساده تر بوده و دو کیش نامبرده، دو مرحله و دو مرتبه کامل تر نسبت به مراحل قبل است تا آنکه با آمدن قرآن دین خدا به حد کمال رسید.
و خود اعلام کرد: «الیوم اکملت لکم دینکم، مائده ، 3» . و به این مسئله در آیه 135 سوره بقره نیز اشاره شده است همچنانکه معبودی که به وسیله دین عبادت میشود یکی است، دین نیز به طور کلی یکی است و آن دین ابراهیم است و لذا نتیجه می گیرد که دین الهی تنها و تنها وسیله سعادت برای نوع بشر است و یگانه عامل است که میان بشر را اصلاح میکند چون فطرت را با فطرت اصلاح می کند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

شهید مطهری نیز همین را بیان می دارد : دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد، بازی بزرگ و فلسفه ای شکوهمند در دل خود داردو تصور خاصی دربارة فلسفه تکامل به ما میدهد.

از نظر قرآن سیر تکاملی جهان و انسان و اجتماع یک سیر هدایت شده و هدف دار است و بر روی خطی که صراط مستقیم نامیده میشود و از لحاظ مبدأ و سیر منتها، مشخص است. انسان و اجتماع متحول و متکامل است، ولی راه و خط سیر، مشخص و واحد ومستقیم است (ختم نبوت، 16-17) .

علامه طباطبایی با توجه به همین آیه 213 سوره بقره نظریه تکاملی دانشمندان مادی گرا مانند داروین را نفی میکند و میگوید نوع انسانی نوعی نیست که از نوع دیگر حیوانات مثلاً میمون درست شده باشد بلکه نوعی است مستقل ، که خدای تعالی او را بدون الگو از مواد زمین بیافرید و نسل بشر را از آدم و حوا به وجود آورد ، طبق آیات قرآن مانند حجرات ، 13- آل عمران، 59- اعراف آیه 188.

عکس پیدا نشد

سپس می نویسد: این فرض که علمای طبیعی امروز کرده اند که تمامی انواع حیوانات فعلی و حتی انسان از انواع ساده تری پیدا شده اند و گفته اند اولین فرد تکامل یافته بشر از آخرین فرد تکامل یافته میمون پدید آمده یا از ماهی تحول یافته همه این حرفها فرضیه ای بیش نیست و فرضیه هم هیچ دلیل علمی و یقینی ندارد و هر قدر که این فرضیه ها معتبر باشد، اعتبارش ربطی به اعتبار حقایق دینی ندارد(المیزان،ج 2، ص 169) .
میتوان نتیجه گرفت که آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی همزمان با آغاز پیدایش انسان نبوده بلکه هم زمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنی واقعی بوده است. بنابرانی جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوالعزم و صاحب آئین و شریعت، نوح پیغمبر بود نه حضرت آدم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

سیر تکامل دین از نظر مردم شناسان و جامعه شناسان و علمای تاریخ ادیان

جامعه شناسان و مردم شناسان غربی و حتی اسلامی مانند امیل دورکهیم ، اگوست کنت ، و برخی مردم شناسان و علمای تاریخ ادیان مانند تیلور و جیمز فرازر دین را فطری بشر نمی دانند و آنها برای دین و ادیان مراحل تکاملی دیگری را بیان می کنند.
آنها بیشتر روی ادیان ابتدایی تحقیق نموده اند و گفته اند که به طور کلی دوران زندگی انسان رااز نظر تکامل ازآغاز تا کنون می توان به چهار مرحله تقسیم نمود:

مرحله جنگل نشینی
مرحله غار نشینی
مرحله چادرنشینی
مرحله کشاورزی و شهر نشینی.


آنها می گویند:جهان بینی انسان در مسیر تکامل خود مراحل زیر را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
مرحله ادیان ابتدایی
مرحله ادیان قدیم و چندخدایی
مرحله ادیان متکامل و یک خدایی .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

مقیاس آنها برای این مراحل، همانا سادگى و رشد و تعالى فکرى و روحى انسانها می باشدآنها صفات عمومى انسان‏هاى ابتدایى را به گونه زیر ترسیم نموده اند:
وابستگی به جامعه و قبیله خود ،زودباورى و ساده‏لوحى ، تعصب بیش از حد در مورد آداب و رسوم قومى و قبیلگى، غالبا عقاید و آداب و رسوم آنان از نیازهاى جسمانى و روانى آن‏ها سرچشمه‏مى‏گیرد. از این رو، نیاز‏هاى جسمانى و روانى ، مانند گرسنگى، عشق، ترس از درد یا مرگ، میل به تعدى و تجاوز به دیگران و غیره دررسوم و آداب آنان مؤثر می باشد. با توجه به این ویژگى‏ها، محققان مراحل فوق را اینگونه تشریح می کنند:

در مرحله ادیان ابتدایی، انسان ما قبل تاریخ که از اواخر مرحله غارنشینی شروع میشود ، ابتدا می خواست از راه سحر و جادو بر طبیعت مسلط شود که اشکال بر دیوارهای غارها از جانور افتاده و زخم خورده از این نمونه است.
در دوره چادرنشینی به طبیعت پرستی و تقدیس حیوانات با همان توتمیسم Totemism پرداخت و به یک نیروی نامرئی بنام مانا در طبیعت و موجودات قائل شد و تصور کرد که منشأ همه حرکات و حوادث در طبیعت همان نیروی نامشخص است.
توتم کلمه‏اى است از زبان بومیان آمریکا و معناى آن ‏نشانه یا علامت است. این علامت را بومیان آمریکا براى نمایاندن حیوان یا نباتى که‏خیال مى‏کردند روح حامى قبیله در آن سکونت دارد به کارمى‏بردند.

توتم معمولا یک‏ جانور قابل خوردن، بى‏آزار و یا خطرناک و هول‏انگیز و به ندرت نیز یک گیاه و یایکى از قواى طبیعت، مانند باران و آب است که داراى رابطه خاصى با تمام عشیره‏است.

توتم ابتدا جد اصلى و نخستین قبیله و بعد روح محافظ و کمک کار آن به شمارمى‏رود که به آن‏ها حکمت و حل معماها و مشکلات را الهام مى‏کند، و در مواقع خطر،کودکان خود را مى‏شناسد و آن‏ها را پناه مى‏دهد.

از این رو، فرزندان یک توتم یاتوتم‏ها به عنوان یک وظیفه مقدس باید توتم خود را نکشند و یا در صورتى که‏حیوان نباشد نابودش نکنند، و از خوردن گوشت آن و یا هر گونه استفاده دیگرى‏اجتناب کنند، در غیر این صورت، توتم، آن‏ها را سخت کیفر خواهد کرد.

و مانا یک نیروى روحانى غیبى است که اعتقاد به آن نزداقوام بدوى عمومیت داشت ، البته در هر ناحیه و اقلیم، رسوم و آداب و واکنش‏هاى خاصى‏داشته است، همه مردم بدوى معتقدند که یک قدرت ساکت و نامعلوم در هر شى‏ء موجوداست و شبیه به یک قوه مافوق طبیعى است که به خودى خود داراى فعالیت و مافوق قوه‏ حیاتى موجود در اشیاء است. از این رو، نسل‏هاى متوالى این اقوام درباره‏ مانا به خواص و آثار سحرى شگفت‏انگیز معتقد شده‏اند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : سیر تکامل دین و جهان بینی انسان...........

و سپس در مرحله بعد به فتیشیسم Fetishism روی آورد .

فتیش شى‏ء یا اشیایى است مانند مهره‏ها، سنگ‏ریزه‏ها،سنگ‏هاى فرود آمده از آسمان، استخوان‏ها، چوب‏هاى عجیب و نادر و امثال آن که موردپرستش بدوى‏ها بوده است، و از همان لحظه که این اشیاء به دست آن‏ها مى‏رسد، در آن‏نیروى عظیمى را مخفى مى‏دانند که براى یابنده و دوستانش مفید و براى دشمنانش‏ زیانبخش است.

در مرحله بعد گروههایی از قبایل اولیه به عللی معتقد شدند که همه اشیاء و موجودات مانند انسان دارای روح هستند و در همه جا از آن ارواح آزاد وجود دارد. آنها همه حوادث خوب وبد رابه آن ارواح نسبت داند و شروع کردند به پرستش و تقدیس ارواح که این گونه شیوه پرستش را آنیمیسم Animisme یا جاندارانگارى طبیعت خوانده اند.

بنابر این نزدامت‏هاى بدوى یک نوع حس پرستش ارواح متداول بوده است، یعنى معتقد بودند که تمام‏موجودات، اعم از متحرک یا ساکن، مرده یا زنده، داراى روحى هستند که درون آن‏هامخفى و مستور است، نزد آنان ارواح داراى شکل و صورت و احساسات و عواطفند و ازنیروى اراده و قصد برخوردارند، و اگر به خشم آیند، بى‏اندازه خطرناک خواهند بود،و براى جلب توجه آن‏ها باید از در چاپلوسى وارد شد و به آن‏ها ابراز وفادارى واخلاص کرد.لذاانسان اولیه چون اشیاى طبیعت را داراى روح مى‏دانست، و اشیاى‏طبیعت را مرده احساس نمى‏کرد ،میان خود و طبیعت ‏به نوعى اتحادرسید.

و سپس به تابوئیزم Tabuism روی آورد.

کلمه تابو به معناى‏ممنوع و حرام است و تقریبا مترادف کلمه عربی حرام عربی می باشد. عدد تابوها نزد مردم بدوى از حد شمارش بیرون است تا آن جا که‏اشیاى مختلف و اقدام به بعضى کارها و حتى بر زبان آوردن بعضى کلمات و نام‏ها وقدم نهادن در اماکنى خاص ، تابو به حساب مى‏آید.
رییس گروه یا بزرگ قبیله، تاوقتى داراى قدرت و رهبرى است، غالبا تابو است و به اعتقاد آنان، دست زدن به بدن‏یا جامه و اثاث او و حتى فرش و جایى که بر آن گام نهاده، خطرناک است.
مى‏توان گفت تابو، حرام‏هایى است که جنبه مرموزى دارد و علت آن از نظر منطقى‏و خودآگاهى عقلى و دینى روشن نیست، و این وجه تمایز محرمات ادیان توحیدى باتابو در ادیان بدوى است.

و در مرحله بعد به پرستش طبیعت پرداخت که مظاهر گوناگونى داشته است، از جمله سنگ‏پرستى، گیاه‏پرستى، جانورپرستى و پرستش عناصر عالم وجود، مانند خاک، باد، آتش و آب ، و لذا انسان وارد مرحله بت پرستی شد.
در مرحله چند خدایی و شرک در اثر گسترش و رشد فکری انسان، ذهنش از طبیعت گذشته به خدایان متوجه و معتقد شده و تحول عمیقی در جهان بینی او بوجود آمد.
ودر مرحله ادیان متکامل یا یک خدایی و توحید، به وسیله ظهور پیامبران همه عقاید دینی درباره خدایان متعدد منسوخ شد و به موازات تکامل بینش دینی بشر، پیامبران دینهای متکامل و مبتنی بر توحید را تشریح نمودند .
به همین جهت نتیجه می گیرند: در طول تاریخ بشر، دین از زندگى او جدا نبوده است و لذادین‏ریشه‏دارترین عامل در فرهنگ بشرى است و دین درآغاز پیدایش حالت‏ساده و ابتدایى داشته و رفته‏رفته به ادیان پیشرفته مبدل شده‏است (بنیانهای اجتماعی دین، یوسف فضایی، ص 69-60).


منبع: دانشنامه رشد
 
بالا