شعر مريم حيدر زاده براي عسل بديعي :(((((

  • نویسنده موضوع BARAN
  • تاریخ شروع

BARAN

کاربر فعال
"بازنشسته"
عزيزم خيلي دلم سوخت :(

بخواب آروم عسل بانو
که بی تو ساکته اینجا
ولی راحت شدی انگار
از این بی رحمی دنیا
بخواب آروم و بی غصه
کی این درد و یادش میره ؟
سکانس آخرت این نیست
کسی جات و نمیگیره
لالالالا بخواب اما
روزای بی عسل سخته
با پرواز پر از دردت
بهار از یادمون رفته
تو با “پروانه ای در مه”
تو با “دستای آلوده”
عسل بودی،عسل موندی
واسه رفتن ولی زوده


 

mitra*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خدا رحمتش کنه
 

Nazanin.b

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
یادداشت های عسل

[h=4]
داوودنژاد با اشاره به یادداشتهای روزانه عسل بدیعی عنوان کرد: «ما چند روز عجیبی را گذراندیم. سه روز پیش از عسل بدیعی عزیز چیزهایی به دست ما رسید که برای خود ما هم جالب بود. ما یک یادداشت از دفترچه یادداشتهای روزانه او پیدا کردیم که خیلی جالب بود. این یادداشت را عسل روز اول فرودین سال 92 نوشته است. ما این متن را حتی برای پدر و مادر عسل هم هنوز نخواندهایم. امروز من و غزل تصمیم گرفتیم این مطلب را برای شما بخوانیم. البته من به زودی تصویر این یادداشت را که با دستخط عسل است در اختیار سایتها قرار میدهم.»


غزل بدیعی خواهر عسل بدیعی نیز روی سن حاضر شد و یادداشت روز اول فرودین او را خواند.

در بخشی از این یادداشت آمده است: «سال 92 شد و در این گذر عمر چیزی قسمت همه ماست. حالا 36 سالم است، دهه 30 هم گذشت با سرعت مثل همه چیز همچون دهه 20. شش سال را در رکود بودم. حالا می توانم مسلط باشم. ضعف درونی ام رنگ باخته است. اشتباه زیاد کردهام. اشتباه زیاد دیدهام، اشتباه ارزش دادم و اشتباه بیارزش کردم اما مهر خدا خواست که هنوز سالمم، توانمندم، ریشه دارم، جوانم، زیبایم، پسری دارم، عشق و مهر، خانوادهای مثل گوهر ناب و دوستانی مثل برگ گل و دنیایی که هر روزش واقعه است. حالا انرژی خفتهای دارم برای رسیدن به زندگی. تمام توانم امسال بر این است که شگفتی بیافرینم، شگفتیای که پسرم «جانیار» و خانوادهام به آن افتخار کنند. من می دانم امسال سال من است.»

روحش شاد و یادش گرامی....
[/h]






 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
انا لله وانا الیه الراجعون همه ما از خدائیم و به سوی خدا بازمیگردیم

خدا بیامرزه و رحتمشون شده........رفت ولی به چند نفر دیگه زندگی بخشید..........
:53:
 
بالا