سلام بر تو ای یاس کبود علی...

یلدا

کاربر همکار انجمن
"کاربر *ویژه*"
فاطمه جان!

آمدنت را به‏ خاطر می‏ آورم؛ تو را از بهشت آورده بودند. یادت می‏آید؟
پدر، چهل روز هجران دید؛ راست می‏گویم،
فاطمه جان! از خلوتِ «حرا» بپرس!


و مادر، چقدر رنج کشید از زخم ‏زبان‏های زنان قریش و بنی‏ هاشم! و «مریم» آمد؛ و «آسیه» و «ساره» هم بودند؛ و همه اینها فقط به‏ خاطر تو بود.
تو آمدی و تا واپسین روزهای زندگیِ مادر، با او بودی. آن روزهای تلخ اسارت را به‏ خاطر داری؟ چشم‏های مادر، سنگین شده بود و تو در کنارش بودی. انگار تو مادر بودی و او فرزند! همان‏ سان که «مادر پدر» نیز شدی و مادر فقط چند روز پیش از آزادی، پرواز کرد!
چقدر رنج کشیدی،
فاطمه جان! پیش از هجرت... و چقدر محجوب بودی، آن‏گاه که به خانه علی علیه‏ السلام رفتی.
و چقدر مظلوم بودی و
علی از تو هم، مظلوم ‏تر!
و آن‏گاه که پدر، در بسترِ ارتحال افتاد، قلبت شکست.
هیچ‏وقت، تو را چنین غمگین ندیده بودم.
پدر که گریه‏ هایت را دید، در آغوشت کشید؛ هر چند خود نیز می‏گریست! راستی! نگفتی پدر، برایت چه گفت؟
چه زود او را فراموش کردند و حرف‏هایش را! چه زود، تو را خشمگین کردند و خدا را.
آمده بودند تا
علی را بِبَرند. یادت می‏آید؟ هر چند، به یاد آوردنش نیز قلبم رامی‏آزارد. هر چند، هیچ‏کس نمی‏ خواهد تو را به یاد بیاوَرَد، اما من شهادت می‏دهم خونِ تو را و کودک نیامده‏ ات را و «فضه» نیز با من هم زبانی خواهد کرد آغوشِ گرم و خونینت را.
تمامِ مظلومیت، در چشم‏های
علی علیه السلام جمع شده بود و ریسمان، فریاد را در گلویش می‏شکست.
دیگر وقتِ نشستن نبود. انگار پیامبر بود که برخاست و از پسِ پرده ـ در مسجد مدینه ـ سخن گفت؛ برآشفت و تو ـ دیگر ـ هیچ نگفتی؛ هر چند کودکانت را در برابر دیدگان اشکبارِ
علی علیه ‏السلام در آغوش گرفتی؛ هر چند علی علیه‏ السلام ۳۰ سال، تنها شد...هر چند...

مرد آفرین بانویی که طنین فریادش، بت‏خانه‏ ها را درهم می‏شکست و دستانِ سبز و مهربانش، بوسه‏ گاه همیشه پدر گشت.
« اُم اَبیها »ی عشق؛ که سکّان شفاعت را در روز حشر، به او سپرده‏ اند. روزی که هر فریادگری، چشم به فریادرسی دوخته و دست التجا به دامنش می‏زند، تا از هول رستاخیز، رها گردد...که ناگهان فاطمه (س) وارد محشر می شود...چه محشری...
نام بلند و باشکوهت از ازل تا ابد، در فرهنگ آفریدگار ثبت است و القابت تا هماره برای مردان و زنان، نمود وارستگی، ایستادگی، صبر، عفت، نجابت...
ای مادر آیینه و لبخند، اسوه وقار، قبله دل‏ها،
ضریح گمشده، شکوه تاریخ، زینت هستی، آبروی عشق، شفیع شفیعان، سرچشمه رحمت، بانوی قیامت، عصمتِ ناب، شکسته استوار، ارمغان «هل اَتی» سرو باغ محمد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ، الفبای امامت، الهه ایثار، زهره زهرا! محبت و انفاق در راه خدای مهربان و تلاوت قرآن را نصیب دل‏هامان گردان و از سر احسان، ما را به کاروانِ شیعیان‏تان برسان...

 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
السلام علیک یا بنت رسول الله(س)
 
بالا