فاطمه زهرا (س) در قيامت

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
فاطمه زهرا در محشر

حضرت فاطمه چگونه سر از قبر برمى ‏دارد؟



انسان پس از مردن ممكن است هزاران سال بلكه ميليونها سال در عالم قبر (برزخ)بماند، ولى سرانجام دوباره زنده شده و براى پس دادن اعمالش، به عالم رستاخيز خواهد آمد.

در قرآن مجيد آيات زيادى از سختى آن روز سخن به ميان آورده و اضافه مى‏كند كه انسانها در همچون لحظاتى از ترس و وحشت، نزديكترين افراد خويش را فراموش مى‏كنند.

مادران باردار، از وحشت، بچه‏ هايشان را سقط مى‏نمايند و زنان شيرده، از فرزندان شيرخوار غفلت مى‏كنند، و كسان ديگر در حال مستى به سر مى‏برند، در حالى كه مست نيستند، ولى عذاب خدا ترسناك است.

آرى در آن روز زنده ‏ها مى‏ميرند و همراه مرده‏ ها دوباره زنده مى‏شوند و همگى به محشر مى‏آيند...

ضرت فاطمه عليهاالسلام هر چند مقام برترى دارد، ولى او نيز همانند ديگران اين مسير را مى‏پيمايد و پس از عالم برزخ به محشر مى‏آيد و در پيشگاه خدا مقام او بر ديگران ثابت مى‏شود...

على عليه‏السلام مى‏فرمايند: روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله براى ديدار فاطمه عليهاالسلام به خانه‏ى ما آمد، ولى دخترش را بسيار محزون ديد. از او پرسيد چرا اين گونه غمگينى؟ در جواب گفت: پدر جان! به ياد عالم محشر افتادم كه مردم در آن حال عريان خواهند بود. (ذكرت المحشر و وقوف الناس عراه...)

رسول گرامى فرمودند: نگران مباش، پس از آنكه من، على و ابراهيم خليل عليه‏السلام سر از قبر برمى‏داريم آنگاه خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار ملائكه به سراغ تو مى‏فرستند، سپس اسرافيل در حالى كه با سه پارچه زيبا از نور در اختيار دارد، كنار تو مى‏آيد و تو را از قبر بيرون مى‏نمايد، در حالى كه بدنت پوشيده است...

آنگاه با عزت و احترام بى‏نظير هفتاد هزار ملائكه تسبيح گويان تو را وارد محشر مى‏كنند و به همين تعداد حوريان بهشتى به استقبالت مى‏آيند. در اين هنگام مريم (دختر عمران)، خديجه (دختر خويلد)، حوا (زن آدم)، آسيه، (دختر مزاحم) هر كدام با صفوف ملائكه اطراف تو را مى‏گيرند و تو را بر روى منبرى از نور مى‏نشانند در اين هنگام جبرئيل به حضور تو مى‏رسد و مى‏گويد: هر حاجتى دارى بگو و تو مى‏گويى: خدايا! حسن و حسينم را مى‏خواهم.

در آن ساعت حسينت را مى‏بينى كه با بدن خون آلون به محشر مى‏آيد و از خدا مى‏خواهد كه قاتلان وى را به كيفر رساند، بلافاصله خداوند به خشم آمده و از خشم او ملائكه نيز به خشم آيند و شعله‏هاى جهنم زبانه مى‏كشد و قاتلان حسين و دشمنان او بر درون آتش افكنده مى‏شوند.



 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
ورود حضرت فاطمه به محشر

در احاديث معتبر از طريق عامه و خاصه آمده است كه در روز رستاخير حضرت فاطمه عليهاالسلام را به ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشتى سوار مى‏كنند و ملائكه اطراف او را مى‏گيرند، جبرئيل از طرف راست، ميكائيل از طرف چپ، اميرالمؤمنين پيشاپيش، امام حسن و امام حسين نيز از پشت سر او را همراهى مى‏كنند، و با تمام عظمت و جلالت وى را به محشر مى‏آورند، تا جايى كه خلايق از ديدن او سرهاى خود را پايين بيندازيد و چشمهايتان را ببنديد، تا فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله عبور كند». مردم محشر با شنيدن اين پيام كه از سوى عرش خدا صادر مى‏گردد، همگى سرهاى خود را پايين مى‏اندازند و چشمهايشان را مى‏بندند و فاطمه عليهاالسلام از روى پل صراط عبور مى‏كند و در كنار بهشت قرار مى‏گيرد... (يا معشر الخلائق! نكسوا رئوسكم و غضوا ابصاركم حتى تمر فاطمه عليهاالسلام بنت محمد على الصراط، فتمر مع سبعين الف جاريه من الحور العين...)

آرى در روز قيامت نيز همه‏ى چشمها لياقت ديدن فاطمه عليهاالسلام را نخواهند داشت، فقط آنان كه در اين دنيا امتحان پس داده و لياقت شيعه بودن را كسب كرده‏اند، مدال افتخار آن روز را از دست فاطمه عليهاالسلام دريافت مى‏دارند...

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
حضرت فاطمه و پيراهن خون‏آلود امام حسين


فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا با قاتلان خود و فرزندانش محاجه خواهد كرد و آنان را در ميان مردم محشر محكوم نموده و به عذاب دردناك الهى گرفتار خواهد نمود.

از روايات اسلامى استفاده مى‏شود، نخستين پرونده‏اى كه در روز رستاخير رسيدگى مى‏شود، پرونده‏ى محسن شهيد (فاطمه) است، ولى آنچه دل فاطمه عليهاالسلام و شيعيان و محبان اهل‏بيت را بيشتر مى‏سوزاند، خاطره‏ى جانسوز كربلا است، كه در آن، امام حسين عليه‏السلام را با يارانش به طور فجيع به شهادت رسانده و سرهايشان را از تنشان جدا نموده و زنان و دختران آنان را با تمامى بى‏رحمى اسير كردند...

در احاديث آمده است كه دختر گرامى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پيرهن خون‏آلود امام حسين عليه‏السلام را در روز قيامت به دست گرفته و خواستار محاكمه و كيفر قاتلان او مى‏گردد.

از حضرت امام صادق عليه‏السلام آمده است كه فاطمه عليهاالسلام را در روز قيامت در قبه‏اى از نور مى‏نشانند. در اين هنگام، امام حسين به محشر مى‏آيد، در حالى كه سربريده‏اش را به دست مى‏گيرد. فاطمه عليهاالسلام از ديدن چنين حالى صيحه مى‏كشد و مى‏افتد و تمام پيامبران و خلايق ديگر، از ديدن چنين وضعى به گريه مى‏افتند، سپس قاتلين امام حسين حاضر و محاكمه مى‏گردند و آنگاه به كيفر شديدى مى‏رسند...

و بالاخره در حديث ديگرى از طريق ابان بن عثمان از امام صادق عليه‏السلام نقل شده: چون فاطمه عليهاالسلام به محشر آيد، پيرهن خون‏آلود امام حسين عليه‏السلام را به دست گرفته، عرض مى‏كند: خدايا! اين پيرهن خون‏آلود حسين من است و تو خود مى‏دانى چه جناياتى در مورد او مرتكب شده‏اند.

خطاب مى‏رسد: يا فاطمه! تو در نزد من محبوبى هر چه مى‏خواهى بگو. عرض مى‏كند: الهى! انتقام خون حسين را بگير.
در اين حال آتش جهنم بر قاتلين امام حسين مسلط مى‏گردد و با انواع عذاب به كيفر مى‏رساند
.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
نقش محبت حضرت فاطمه در محشر؟

از حضرت سلمان نقل شده كه رسول خدا درباره‏ى محبت فاطمه فرمودند:

يا سلمان! من احب فاطمه بنتى فهو فى الجنه معى، و من ابغضها فهو فى النار. يا سلمان! حب فاطمه ينفع فى ماه من المواطن، ايسر ذالك المواطن الموت و القبر و الميزان و المحشر و الصراط و المحاسبه... يا سلمان! ويل لمن يظلمها و يظلم بعلها اميرالمؤمنين عليا، و ويل لمن يظلم ذريتها و شيعتها.

اى سلمان! هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد، او در بهشت و كنار من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد گرفتار آتش مى‏شود.
سلمان! علاقه‏مندى به فاطمه در صد جا به درد مى‏خورد: از جمله‏ى آنها: هنگام مرگ، عالم برزخ، درياى ميزان، عرصات محشر، پل صراط و محاسبه‏ى اعمال.
سلمان! واى بر كسانى كه به او ظلم كنند و واى بر آنان كه به شوهر او جفا نمايند، حتى واى بر ستمگرانى كه به فرزندان و شيعيان وى ستم كنند.
اين حديث مى‏رساند كه عشق و علاقه به فاطمه عليهاالسلام در عرصات محشر نيز نجات‏دهنده است.


 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
مقامات بهشتى حضرت زهرا و شيعيان ايشان

ابوجعفر طبرى در كتاب بشارة المصطفى از همام ابى‏على نقل مى‏كند كه گفت به كعب‏الاحبار گفتم: نظر شما درباره‏ى شيعيان على بن ابيطالب (ع) چيست؟
در پاسخ گفت: «اى همام! من صفات آنها را در قرآن يافته‏ام، آنها حزب خدا و انصار دين خدا و پيرو ولّى هدا، و بندگان خاص و بزرگوار خدا در ميان خلق هستند، خداوند آنها را براى دين خود برگزيده، و براى بهشت خود آفريده است، آنها در فردوس اعلاى بهشت در ميان خيمه و اطاقهائى كه از (دانه‏هاى شفّاف) مرواريد و لؤلؤ برپا شده، سكونت مى‏كنند، آنها در ميان مقرّبان ابرار هستند و از نوشابه‏ى دست نخورده سر بسته سيراب مى‏شوند، اين نوشابه از آب چشمه‏اى است كه «تسنيم» نام دارد، كه به آنها اختصاص دارد، تسنيم چشمه‏اى است كه خداوند آن را به حضرت فاطمه دختر محمّد (ص) و همسر على (ع) عطا فرموده است كه منبع آن چشمه زير ستونى قرار دارد كه قبّه‏ى آن ستون در خنكى و برودت مانند كافور، و در طعم مانند زنجبيل و در بو مانند مُشك است، سپس آب آن چشمه در جويها جريان مى‏يابد، شيعيان و دوستان فاطمه (س) از آن مى‏آشامند، و آن قُبّه داراى چهار ستون است، يك ستون آن از مرواريد سفيد است، كه در زير آن چشمه‏اى بنام «طهور» قرار دارد، و يك ستون آن از زُمُرّد سبز است كه در زير آن دو چشمه پر فوران از شراب طهور و عسل قرار دارد، هر يك از آن چشمه‏ها به سوى قسمت پائين بهشت جريان دارند، جز چشمه‏ى «تسنيم» كه در قسمت اعلاى بهشت، روان است كه خواص بهشتيان از آن مى‏آشامند، و آن شيعيان و دوستان على (ع) هستند، و اين است تفسير قول خدا كه در قرآن مى‏فرمايد:
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيق مَخْتُومٍ... عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ.

: «آنها از شراب زلال دست نخورده‏ى سر بسته سيراب مى‏شوند... همان چشمه‏اى كه مقرّبان از آن مى‏نوشد (مطفّفين- 25- 28) پس اين نعمت بر شيعيان گوارا باد.

سپس كعب‏الاحبار گفت: سوگند به خدا، شيعيان را دوست نمى‏دارد مگر كسانى كه خداوند از آنها، عهد و ميثاق گرفته است.
ابوجعفرى طبرى پس از نقل فوق، مى‏گويد: سزاوار است كه شيعيان، اين حديث را با آب طلا بنويسند، تا نقل بسيار شده و از نابودى، حفظ گردد، و به مفاد آن عمل كنند كه موجب دستيابى به آنهمه درجات عالى بهشتى خواهد گرديد، با توجّه به اينكه اين روايت از اهل تسنّن نقل شده است كه براى حجّت بودن، رساتر است (و از تهمت ساختگى شيعه بدور است) و صحّتش روشنتر مى‏باشد.

پاسخ به سؤال سلمان
و نيز طبرى در كتاب بشارة المصطفى از كتاب كنز نقل مى‏كند كه ابوذر گفت: سلمان و بلال حبشى را ديدم نزد پيامبر (ص) آمدند، ناگهان سلمان بروى قدم رسول خدا (ص) افتاد و بوسيد، پيامبر (ص) او را از اين كار كنار زد و به او فرمود: «اى سلمان، آن كارى را كه عجم‏ها براى شاهان خود انجام مى‏دهند، نسبت به من انجام مده، من بنده‏اى از بندگان خدا هستم، مانند بندگان مى‏خورم و مى‏نشينم»
سلمان عرض كرد: اى مولاى من از تو مى‏خواهم از فضائل فاطمه (س) در قيامت، به من خبر بدهى!
پيامبر (ص) با چهره‏اى خندان به او نگريست و فرمود: «سوگند به خدائى كه جانم در دست قدرت او است، فاطمه (س) همان بانوئى است كه در عرصه‏ى محشر، سوار بر شتر عبور مى‏كند كه سرش (نمودى) از خشيت خدا است، و چشمانش از نور خدا مى‏باشد، تا اينكه فرمود: جبرئيل در سمت راست آن شتر، و ميكائيل در سمت چپ آن، و على (ع) در پيشاپيش آن، و حسن و حسين (ع) در پشت سر آن حركت مى‏كنند، خداوند حافظ و نگهبان او است، تا از صحنه‏ى محشر عبور كند در اين هنگام ناگهان از جانب خدا ندا مى‏رسد:
«اى همه‏ى خلايق! چشمهاى خود را فروخوابانيد، و سرهاى خود را پائين آوريد، اين فاطمه دختر پيامبر شما، همسر على (ع) امام شما، مادر حسن و حسين (ع) است، پس از پل صراط عبور مى‏كند در حالى كه دو چادر شفّاف و سفيد بر سر دارد.
وقتى كه فاطمه (س) وارد بهشت مى‏شود و به نعمتها و مواهبى كه خداوند براى او آماده ساخته مى‏نگرد، مى‏گويد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى اَذْهَبَ عَنّا الْحُزْنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ اَحَلَّنا دارَ الْمَقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ، لايَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ.
: «بنام خداوند مهربان، حمد و سپاس خداوند را كه: حزن و اندوه را از ما دور ساخت، البته خداى ما بخشنده و شكر پذير است، آن خدائى كه ما را در مقام عالى از عطاى خود قرار داد كه در آن هيچگونه رنج و ناگوارى به ما نمى‏رسد».
رسول خدا (ص) فرمود: پس از آن خداوند به فاطمه (س) وحى مى‏كند: «اى فاطمه! آنچه مى‏خواهى از من مسئلت كن كه به تو عطا مى‏كنم و تو را خشنود سازم»
فاطمه (س) عرض مى‏كند: خدايا تو اميد منى، بلكه بالاتر از اميد منى، از درگاه تو مسئلت مى‏كنم كه دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ، عذاب نكنى.
خداوند به او وحى مى‏كند: اى فاطمه! به عزّت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمين، به خود سوگند ياد نموده‏ام كه دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نكنم.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
درج نام فاطمه زهرا بر ساق عرش و در بهشت

فضائل مشترك حضرت زهرا (س) اين است كه نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس بر همه‏ى فرشتگان معرفى شده‏اند و ملائك آنان را ديده و شناخته‏اند.


ابن‏ عباس از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه حضرت فرمود:

«ليلة عرج بى الى السماء رايت على باب الجنة مكتوبا: لا اله الا اللَّه، محمد رسول‏اللَّه، على حبيب اللَّه، الحسن والحسين صفوة اللَّه، فاطمة خيرة اللَّه، على مبغضيهم لعنةاللَّه»
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
تصوير حضرت زهرا در بهشت
از ديگر منقبتى كه حضرت صديقه سلام‏ اللَّه‏ عليها با پدر و فرزندانش اشتراك دارد منور بودن بهشت است با تصوير او.
انس از حضرت رسول اكرم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود:
«ان آدم صلوات‏ اللَّه‏ عليه نظر فى الجنة فلم ير صوره مثل صورته فقال: الهى ليس فى الجنة صورة مثل صورتى؟ فاخبره اللَّه تعالى و اشار الى جنة الفردوس، فراى قصرا من ياقوته بيضاء فدخلها فراى خمس صور مكتوب على كل صورة اسمها: انا محمود و هذا احمد، انا الاعلى و هذا على، انا الفاطر و هذه فاطمه، انا المحسن و هذا حسن، انا ذوالاحسان و هذا حسين».


«حضرت آدم چون در بهشت به هر سو نگريست و صورتى را به شكل و قيافه‏ى خود نيافت، عرض كرد: خدايا، صورتى نظير چهره‏ى من نيافريده‏اى؟ خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس كرد و حضرت آدم در آنجا قصرى از ياقوت سفيد ديد و هنگامى كه وارد آن قصر شد، پنج تصوير مشاهده كرد كه اسامى هريك از آنان به اين شرح نوشته شده بود: من محمودم و اين احمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، من ذوالاحسانم و اين حسين است»

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
بشارت بهشت بر شيعيان حضرت زهرا

چنانكه رسول اكرم به شيعيان اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بيان داشته‏اند، نسبت به شيعيان زهرا عليهاالسلام نيز عينا با ذكر همان مناقب مژده‏ى بهشت داده‏اند. شيعه يعنى تابع و پيرو و اقتداكننده. شيعه‏ى على كسى است كه از على عليه‏السلام هدايت مى‏يابد و همراه او و متمسك و دست به دامان اوست. شيعه‏ى فاطمه عليهاالسلام در اخبار عينا در رديف شيعيان على است. گاه پيامبر اكرم در مدح شيعيان اميرالمؤمنين سخن مى‏گويد، و گاه در منقبت شيعيان فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها و همين روش رسول خدا نشانگر اين است كه حضرت زهرا عليهاالسلام خود استقلال دارد و داراى كرامات و مقام والا و صاحب ولايت كبرى مى‏باشد.
اينك حديثى از پيامبر اكرم در شان آن حضرت:
«عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا كان يوم القيامة تقبل ابنتى فاطمة على ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسك الاذفر، عيناها ياقوتتان حمراوان، عليها قبة من نور، يرى ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، على راسها تاج من نور، للتاج سبعون ركنا، كل ركن مرصع بالدر و الياقوت. يضى‏ء كما يضى‏ء الكوكب الدرى فى افق السماء على يمينها سبعون الف ملك، و عن شمالها سبعون الف ملك، و جبرئيل آخذ بخطام الناقة، ينادى باعلى صوته:
غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه‏بنت محمد؛ فلا يبقى يومئذ نبى و لا رسول و لا صديق و لا شهيد الا غضوا ابصارهم حتى تجوز فاطمة فتسير حتى تحاذى عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: يا حبيبتى و ابنة حبيبى، سلينى تعطى، واشفعى تشفعى.... فتقول: الهى و سيدى ذريتى و شيعتى، و شيعة ذريتى و محبى، و محبى ذريتى. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: اين ذرية فاطمة و شيعتها و محبوها و محبو ذريتها، فيقبلون و قد احاط بهم ملائكة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتى تدخلهم الجنة».
جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روايت مى‏كند كه فرمود:
«هنگامى كه روز قيامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشتى وارد عرصه محشر مى‏شود، كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنباله‏اش از مشك بهشتى، چشمانش از ياقوت سرخ، و بر فراز آن، قبه‏اى (خيمه‏اى) از نور، كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خيمه، پرتو رحمت خدايى است. و بر فرازش تاجى از نور كه داراى هفتاد پايه است از در و ياقوت كه همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئيل در حالى كه مهار ناقه را گرفته است- با صداى بلندى ندا مى‏كند: نگاه خود را فراسوى خويش گيريد، و نظرها به پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مى‏كند. در آن هنگام، حتى انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب، ديده فرومى‏گيرند؛ تا اينكه فاطمه عبور مى‏كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى‏گيرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مى‏شود: اى محبوبه‏ى من، و اى دختر حبيب من، بخواه از من آنچه مى‏خواهى؛ تا عطايت كنم و شفاعت كن هر كه را مايلى تا قبول فرمايم. در جواب عرضه مى‏دارد: اى خداى من، و اى مولاى من، درياب ذريه‏ى مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، و دوستان ذريه‏ى مرا. بار ديگر از جانب حق خطاب مى‏رسد: كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او؟ كجايند دوستدارانش، و دوستداران ذريه‏ى او؟ در آن هنگام جماعتى به پيش مى‏آيند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در ميان مى‏گيرند. و فاطمه عليهاالسلام در حالى كه پيشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مى‏فرمايد».
حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها در روز قيامت سوار بر مركبهاى متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اينكه در احاديث وارده، مركبهاى آن حضرت، متفاوت ذكر شده است، و به نظر بعضى‏ها نوع مركب مورد اختلاف بوده است صحيح نيست. زيرا هر مركبى كه بيان شده است با مشخصات معين در موقف معين بوده و همه‏اش درست جاى اختلاف نيست؛ و علت اختلاف در مشخصات مركب، از اين جهت است كه هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به سوى عرش الهى سير مى‏كند مركب خاصى دارد، وقتيكه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است يك مركب مخصوص ديگر؛ و همچنين هنگام ورود به‏بهشت و جولان و طيران در فضاى رحمت الهى- همانند جعفر طيار- داراى مركبهاى خاص و گوناگون مى‏باشد. در روايتى كه ذكر شد، و مشخصات يكى از مركبهاى آن حضرت بيان گرديد و گفته شد كه جبرئيل مهار ناقه‏ى بهشتى زهرا سلام‏اللَّه‏عليها را در روز محشر مى‏گيرد. مى‏توان گفت كه جبرئيل، نماينده‏ى خاص خداى لامكان، در هر مكان و موقفى است و در برخى از آيات و روايات كه جمله‏ى «خدا آمد» بكار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئيل نماينده‏ى حق تبارك و تعالى نموده‏اند؛ لذا هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام به عرصه‏ى محشر، آن يكتا كنيز برگزيده‏ى خدا و بانوى بانوان عالم از اولين و آخرين، همين شايسته‏ى اوست كه مهار مركبش را جبريل امين بگيرد و با افتخار ندا كند:
«غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمة بنت محمد».
در يك روايت ديگر از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم چنين نقل شده است كه فرمود: «... ينادى مناد من بطنان العرش، يا اهل القيامه غضوا ابصاركم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر على الصراط، فتمر فاطمه عليها و تمر شيعتها على الصراط كالبرق الخاطف...».
«روز قيامت منادى از ميان عرش الهى ندا مى‏كند: اى اهل محشر چشمان خود فروگيريد، اين فاطمه دختر محمد است كه از صراط عبور مى‏كند، آنگاه فاطمه با شيعيان بسرعت برق از صراط مى‏گذرند».
در حديث ديگرى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود: «... ثم يقول جبرئيل: يا فاطمه سلى حاجتك. فتقولين: يا رب شيعتى. فيقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه ولدى. فيقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه شيعتى. فيقول اللَّه: انطلقى فمن اعتصم بك فهو معك فى الجنه. فعند ذلك يود الخلائق انهم كانوا فاطميين، فتسيرين و معك شيعتك و شيعه ولدك و شيعه اميرالمؤمنين آمنه روعاتهم...».
«پس آنگاه جبرئيل عرض مى‏كند: اى فاطمه، هر چه مى‏خواهى از خداى خويش طلب كن. فاطمه عرض مى‏كند: خدايا، شيعيان مرا درياب. خطاب مى‏رسد: همه‏ى شيعيان تو را آمرزيدم. عرضه مى‏دارد: پروردگارا، شيعه‏ى فرزندانم را نيز نجات بده. ندا مى‏آيد: همه‏ى آنان را بخشيدم؛ يا فاطمه، اينك در ميان اهل محشر برو و هر كسى كه به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم سپس به سخنان چنين ادامه داد: در آن هنگام همه‏ى مردم آرزو مى‏كنند كه اى كاش ما نيز فاطمى بوديم. يا فاطمه، در چنين روزى است كه شيعيان تو، پيروان اولاد تو، و شيعيان اميرالمؤمنين در پى تو به سلامت وارد بهشت مى‏شوند».
جناب جابر در يك حديث مفصل از حضرت باقر سلام‏اللَّه‏عليه نقل مى‏كند كه فرمود:
«... واللَّه يا جابر انها ذلك اليوم لتلتقط شيعتها و محبيها كما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردى‏ء، فاذا سار شيعتها معها عند باب الجنه، يلقى اللَّه فى قلوبهم ان يلتفتوا، فاذا التفتوا فيقول اللَّه عز و جل: يا احبائى ما التفاتكم؟ فقد شفعت فيكم فاطمه بنت حبيبى. فيقولون: يا رب احببنا ان يعرف قدرنا فى مثل هذا اليوم. فيقول اللَّه: يا احبائى ارجعوا و انظروا من احبكم لحب فاطمه، انظروا من اطعمكم لحب فاطمه، انظروا من كساكم لحب فاطمه، انظروا من سقاكم شربه فى حب فاطمه، انظروا من رد عنكم غيبه فى حب فاطمه، خذوا بيده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا يبقى فى الناس الا شاك او كافر او منافق...».

«به خدا قسم يا جابر، اين است همان روزى كه مادرم زهرا شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مى‏كند چنان مرغى كه دانه‏هاى خوب را از بد جدا مى‏سازد. و چون همراه فاطمه شيعيانش به در بهشت مى‏رسند، خدا در قلب آنان چنين القاء مى‏فرمايد كه به پشت سر خويش نگاه كنند؛ آنگاه كه به عقب سر خود نظر افكنند، از جانب خداى تعالى خطاب مى‏شود: سبب چيست كه شما به پشت سرتان نگاه مى‏كنيد؟ من كه شفاعت فاطمه دخترم حبيبم محمد را درباره‏ى شما پذيرفتم. عرض مى‏كنند: پروردگارا دوست مى‏داريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه در چنين روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مى‏شود: اى دوستان من برگرديد، برگرديد (به صحنه‏ى محشر)، نظر افكنيد (در ميان آن جماعت و) هركس را كه براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر كس را كه به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام كرده؛ نيكى نموده، و با جرعه‏ى آبى سيرابتان كرده، و يا از غيبت افراد درباره‏ى شما مانع شده است: دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) عليه‏السلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از بركت محبت جده‏ام زهرا كسى بر جاى نمى‏ماند جز آنكسى كه نسبت به مقام والاى آل‏محمد ترديد داشته و يا كافر و يا منافق باشد».
در «تفسير فرات بن ابراهيم» روايتى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه آن حضرت فرمود:
«... تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذريتها و شيعتها...، و ذلك قوله تعالى: (لا يحزنهم الفزع الاكبر)
... (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون)
هى واللَّه فاطمة و ذريتها و شيعتها...».
«دخترم فاطمه با ذريه و شيعيانش وارد بهشت مى‏شوند، و در اين مورد است كه خداى تعالى مى‏فرمايد: هرگز فزع اكبر (هول و هراس بزرگ روز قيامت) آنها را غمگين نمى‏سازد... و با هر چه كه بدان تمايل دارند براى هميشه متنعمند...».
آرى، فاطمه و ذريه و شيعيان او در پناه رحمت خدا، از وحشت روز محشر در امن و امان هستند و از اينجا معلوم مى‏شود كه حضرت زهرا داراى شيعه‏ى مخصوص به خود و صاحب استقلال شخصيت مى‏باشد.
عاصمى در كتاب زين الفتى- در بخش «الشراط الساعة»- از سلمان چنين روايت مى‏كند كه پيامبر اكرم فرمود:
«يا سلمان و الذى بعثنى بالنبوة لاخذن يوم القيامة بحجزة جبرئيل، و على اخذ بحجزتى، و فاطمة آخذه بحجزته، والحسن آخذ بحجزة فاطمة، والحسين آخذ بحجزة الحسن، و شيعتهم اخذه بحجزتهم.فاين ترى اللَّه ذاهبا برسول‏اللَّه؟ و اين ترى رسول‏اللَّه ذاهبا باخيه؟ و ان ترى اخا رسول‏اللَّه ذاهبا بزوجته؟ و اين ترى فاطمة ذاهبة بولدها؟ اين ترى ولد رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم ذاهبين بشيعتهم؟ الى الجنة و رب الكعبه يا سلمان، الى الجنة و رب الكعبة ياسلمان، الى الجنة و رب الكعبه يا سلمان، عهد عهد به جبرئيل من عند رب العالمين».
«اى سلمان، قسم به وجود مقدسى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده است، در روز قيامت، من دامان جبرئيل (نماينده‏ى خداى عز و جل را مى‏گيرم، و على دامان مرا، و فاطمه دامان على را، و حسن دامان فاطمه را، و حسين دامان حسن را، و شيعيانشان دست به دامان آنها هستند. يا سلمان، آيا گمان مى‏كنى، خداى تعالى پيامبرش را (پناهنده‏ى خود را) كجا مى‏برد؟ و پيامبر، برادرش على را؟ و على همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شيعيانشان را كجا خواهند برد؟ سپس پيامبر اكرم سه بار تكرار فرمودند: اى سلمان قسم به خداى كعبه به سوى بهشت مى‏برند؛ و اين پيمانى است كه جبرئيل از جانب پروردگار جهانيان وعده داده است». اعتراف و ايقان به ولايت حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها، و اظهار تشيع و دوستى نسبت به او، در زيارت مخصوص آن حضرت نيز با اين جملات بيان شده است: «خدايا شاهد باش كه من از شيعيان زهرا و از دوستان اويم و معتقد به ولايت آن حضرت هستم».
با توجه به اينكه حضرت فاطمه صديقه سلام‏اللَّه‏عليها در والاترين مناقب و برترين مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است و با در نظر گرفتن مطالبى كه نسبت به مراتب عالى آن حضرت در روز قيامت بيان شد، و بشارتهائى كه درباره‏ى شيعيانش از پيامبر اكرم نقل شده است، هرگز معقول نيست كه صاحب اين مقامات عاليه وليةاللَّه نباشد.
مطالبى را كه بيان شد، از اخبارى كه در علت نامگذارى حضرت صديقه سلام‏اللَّه‏عليها به اسامى «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مى‏توان استفاده كرد. فاطمه اسمى است كه از اسماء حق تبارك و تعالى مشتق گرديده، و بر عرش و جنت چنين نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه».
در كتاب ذخائر العقبى مى‏خوانيم:
«قال رسول‏اللَّه صل اللَّه عليه و اله و سلم لفاطمة: يا فاطمه تدرين لم سميت فاطمة؟ قال على: يا رسول‏اللَّه لم سميت فاطمة؟ قال: ان اللَّه عز و جل قد فطمها و ذريتها عن النار يوم القيامة».
«پيامبر اكرم به فاطمه فرمود: آيا مى دانى چرا اسم ترا فاطمه نهاده‏اند؟ على عرض كرد،: يا رسول‏اللَّه خودتان بفرماييد سبب اين تسميه چيست. پيامبر اكرم فرمود: سبب اين است كه خداى تعالى فاطمه و شيعيان او را از آتش روز قيامت منقطع و دور نگهداشته است».
روايت مذكور را محب‏الدين طبرى در ذخائرالعقبى از ابن‏عساكر نقل كرده است و اضافه مى‏كند كه اين حديث را امام على بن موسى الرضا عليهماالسلام نيز در مسند خود ذكر كرده است. محب‏الدين طبرى مى‏گويد حضرت رضا در كتاب مسندش چنين مى‏فرمايد:
«ان رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم قال: ان عز و جل فطم ابنتى فاطمه و ولدها و من احبهم من النار فلذلك سميت فاطمه».
«پيامبر اكرم فرمود: بدرستيكه خداى تبارك و تعالى دخترم فاطمه و فرزندانش را و هركسى را كه آنان را دوست بدارد از آتش منقطع و دور گردانيده است و از اين جهت است كه او را فاطمه ناميده‏اند».
علاوه بر دانشمندانى كه نامشان برده شد، جمعى ديگر از علماء نيز اين روايت را در كتابهاى خود آورده‏اند، از جمله عبيدى مالكى
در عمدة التحقيق اين مطلب را ذكر كرده است.
(13)قسطلانى كه يكى از دانشمندان بزرگ عامه است در مواهب اللدنيه چنين نقل مى‏كند:
«روى النسائى و الخطيب مرفوعا: (انما سميت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار).

و (سميت بتولا لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دينا و حسبا. و قيل لانقطاعها عن الدنيا الى اللَّه تبارك و تعالى) قاله ابن الاثير».
«نسائى و خطيب بغدادى از پيامبر روايت كرده‏اند كه فرمود: (فاطمه به اين دليل فاطمه ناميده شده كه خداى تبارك و تعالى او را و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانيده است)؛ و ابن اثير مى‏گويد: (او را بتول ناميده‏اند، زيرا از نظر تدين و فضيلت و اصالت از تمام زنان عصر خويش جدا و ممتاز بوده است؛ همچنين گفته شده كه تسميه‏ى او به بتول به اين دليل است: كه فاطمه دل از دنيا گسسته و به خداى خويش پيوسته است)».
هر يك از نامهاى حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها رمزى و سرى دارد كه در اخبار وارد است، چرا فاطمه‏اش ناميده‏اند؟ چرا او را بتول گفته‏اند، و چرا اسمش را عذرا نهاده‏اند؟
چنانكه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقيقت هر دو يك معنى دارند كه به فرمايش پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم حاكى از اين است كه حضرت فاطمه و فرزندش و شيعيان او در روز قيامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نيز از شيعيان فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها قرار بدهد، ان‏شاءاللَّه.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
مقام حضرت زهرا در بهشت


مقام زهرا عليهاالسلام در بهشت با مقام پيامبر و على و حسنين عليهم‏السلام يكسان است
منقبت ديگر، اشتراك فاطمه‏ى زهرا سلام‏اللَّه‏عليها با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم‏ السلام است در مقامات و درجاتى كه مخصوص و منحصر مى‏باشد به پنج تن آل‏عبا. با دقت در اين دسته روايات كاملاً روشن مى‏شود كه آنان را مقام و مركزيت خاصى است، و هرگز هيچ بشرى را به آن درجات والا راه نيست.
زيد بن ارقم از پيامبر اكرم روايت مى‏كند كه آن حضرت خطاب به اميرالمؤمنين فرمود:
«انت معى فى قصرى فى الجنه مع فاطمه ابنتى (و انت اخى و رفيقى) ».
«يا على تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشين من هستيد. سپس پيامبر اكرم اين آيه را تلاوت فرمود: (برادرانه بر تختهاى بهشتى روبروى هم مى‏نشينيد)».

اين روايت را محب‏الدين طبرى در كتاب الرياض النضره، ابن مغازلى در مناقب، حموينى در فرائد، ابن باكثير
در وسيله المال، و عاصمى در زين الفتى، احمد بن حنبل در مناقب نقل كرده‏اند.
حديث ديگرى اميرالمؤمنين عليه‏السلام مرفوعا از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كرده‏اند كه رسول اكرم فرمود:
«فى الجنه درجه تدعى «الوسيله». فاذا سالتم اللَّه فسلوا لى الوسيله، قالوا: يا رسول‏اللَّه، من يسكن معك فيها؟
قال: على و فاطمه والحسن والحسين».
«در بهشت درجه‏اى است به نام «الوسيله»، هرگاه بخواهيد در هنگام دعا چيزى براى من از خدا بطلبيد، مقام «وسيله» را مسئلت نماييد، گفتند: يا رسول‏اللَّه چه كسانى در اين درجه‏ى مخصوص با شما همنشين هستند؟ فرمود: على، فاطمه، حسن و حسين». اين حديث از دانشمندان عامه نيز در كتب خود ذكر نموده‏اند، از جمله سيوطى در كتاب جامع الكبير از حافظ ابن مردويه نقل كرده است.
ما شيعيان نيز در زيارت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم چنين عرض مى‏كنيم: «اللهم اعطه الدرجة الرفيعة، و آته الوسيلة من الجنة».

چنانكه گفته شد درجة الوسيله- كه والاترين درجات بهشتى است- مخصوص و منحصر است به پنج تن، و هرگز بشرى را به آن رتبه‏ى اعلى راه نيست. درجة الوسيله برتر از درجات جميع انبيا، اوصيا، اوليا، و علماء و مخلصين است.

اميرالمؤمنين چنين روايت مى‏كند كه پيامبر اكرم فرمود:
«انا و فاطمة و على والحسن والحسين فى مكان واحد يوم القيامة».
«روز قيامت من و فاطمه و على و حسن و حسين داراى مقام و منزلت واحدى هستيم».
آرى اينان در تمام عوالم خلقت مقام و منزلتشان يكى است. در عالم نور، در عالم ذر، در عالم اظله، در محشر، در عوالم سفلى و علوى، ملكى و ملكوتى، در غيب و شهود، خلاصه در تمام مسير آفرينش، از آغاز تا پايان، همه جا با هم، هم‏رديف و هم‏شان و هم‏مقامند. بعضى ازعلماى عامه (سنى) كه حديث مذكور را نقل كرده‏اند عبارتند از: احمد بن حنبل در مسند، حافظ محب‏الدين طبرى در الرياض النضره.
روايت ديگرى كه حضرات عامه نيز نسبت به آن اهميت بسيار قائل شده‏اند عبارت از اين است: روزى رسول اكرم وارد خانه على شد، و اميرالمؤمنين را در حال استراحت مشاهده كرد؛ و خطاب به حضرت زهرا چنين فرمود:


«انى و اياك و هذين (يعنى الحسنين) و هذالراقد (او النائم)، يوم القيامه فى مكان واحد».

«همانا، من و تو (يا زهرا) و حسن و حسين، و اين شخص كه در اينجا آرميده است (على)، روز قيامت همه در يك جا خواهيم بود».

راويان اين حديث عبارتند از: احمد ابن حنبل در مسند، حافظ ابن‏عساكر، محب‏الدين طبرى، حاكم حسكانى....
حاكم نيسابورى اسناد اين روايت را بررسى و آن را تأييد نموده است.
ما نيز مدارك اين حديث شريف را كاملاً رسيدگى كرديم؛ ترديدى در صحت آن نيست، و مسلماً از فرمايشات پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏باشد.


عبداللَّه بن قيس از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى‏كند كه فرمود:
«انا و على و فاطمة والحسن والحسين يوم القيامة فى قبة تحت العرش».


«جايگاه من و على و فاطمه و حسن و حسين روز قيامت در قبه‏اى است كه زير عرش قرار دارد».
از اين روايت چنين معلوم مى‏شود كه والاترين مقامات كه «وسيله» نام دارد، در پايتخت عظمت حضرت حق تبارك و تعالى است؛ و هرگز كسى را به آنجا راه نيست. آرى، پايتخت عالم فقط جايگاه پنچ تن است، آنجا كه نشانگر عظمت و جلال و جلوه‏گاه نور جمال و جلال كبريايى است.

چنانكه گفته شد، اين انوار پنج‏گانه، در جميع منازل خلقت در تمام شئون ولايت همه جا همراه و همگام و همتايند؛ در ابتدا و انتها، در عالم اظله، در عالم ذر، در عالم ارواح و اشباح، در دنيا و برزخ، در حشر و نشر، خلاصه تا روز قيامت، از يكديگر جدا نبوده، در كنار هم در جميع مراحل و در تمام ملكات و فضائل بطور يكسان سهيمند.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
تقدم و سواره بودن حضرت زهرا در ورود به بهشت


منقبت چهاردهم، مقام ركوب (سواره بودن) در روز قيامت، در بهشت، و در هنگام سير در مواقف ديگر است كه حضرت زهرا سلام‏ اللَّه ‏عليها با پدر بزرگوارش و اميرالمؤمنين و حسنين اشتراك دارد، و هيچ زنى در عالم- از اولين و آخرين- داراى اين مقام نيست. فاطمه عليهاالسلام در اين رتبه نيز بين بانوان جهان بى‏همتاست. از ميان بانوان، تنها اوست كه سواره وارد عرصه‏ى محشر مى‏شود. فرق او با زنان ديگر، بلكه با جميع صديقين، علما، حكما و شهدا تفاوت پياده و سواره است.

بريده از پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود: «يبعث اللَّه ناقة صالح، فيشرب من لبنها هو و من آمن به من قومه. و لى حوض كما بين عدن و عمان، اكوابه عدد نجوم السماء فيستقى الانبياء. و يبعث اللَّه صالحا على ناقته. قال معاذ: يا رسول‏اللَّه، و انت على العضباء؟ قال: لا، انا على البراق، يخصنى اللَّه به من بين الانبياء، و فاطمه ابنتى على العضباء...».

«خداى تعالى ناقه حضرت صالح را در روز رستاخيز برمى‏انگيزد، پس حضرت صالح و ايمان‏آورندگان به او از شير آن شتر مى‏نوشند و سيراب مى شوند؛ ليكن مرا حوضى است به پهناى عدن تا عمان، كه تعداد جامهاى آن به شمار ستارگان آسمانى است، و انبيا (از من) طلب سقايت مى‏نمايند.

«پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم در ادامه‏ى سخن چنين مى‏فرمايد): خداى تعالى در روز حشر، صالح را سوار بر ناقه‏اش برمى‏انگيزد. معاذ از پيامبر اكرم پرسيد يا رسول‏اللَّه آيا شما نيز سوار بر شتر عضباء به محشر وارد مى‏شويد؟ آن حضرت در جواب فرمود: نه، مركب اختصاصى من براق است، كه خداى تعالى مرا در ميان انبياء به اين مركب مخصوص گردانيده است، و عضباء مركب مخصوص دخترم فاطمه است».
روايتى را كه ذكر شد حافظ ابن عساكر در تاريخش آورده و علماى شيعه نيز آن را نقل نموده ‏اند.

عضباء نام شترى است كه هر وقت على عليه‏السلام از جانب پيامبر اكرم براى تبليغ اسلام مأموريت داشت بر آن سوار مى‏شد، چنانكه جهت قرائت سوره‏ى برائت (توبه) در برابر كفار نيز على بر اين مركب مخصوص سوار بود.

كثير بن مره حضرمى روايت مى‏كند كه حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود:
«حوضى اشرب منه يوم القيامة انا و من آمن بى و من استسقانى من الانبياء. و تبعث ناقة ثمود لصالح، فيحتلبها فيشرب من لبنها هو والذين آمنوا معه من قومه ثم يركبها من عند قبره، حتى توافى به المحشر،... فقال معاذ: اذا تركب العضباء يا رسول‏اللَّه؟ قال: لا، تركبها ابنتى، انا على البراق، اختصصت به من دون الانبياء...».

«در روز قيامت مرا حوضى است كه من و هر كس كه به من ايمان آورده است از آن سيراب مى‏شويم، و از پيامبران نيز آنكه بخواهد سيراب مى‏گردد، در آن روز ناقه‏ى ثمود براى صالح برانگيخته مى‏شود، صالح و آنان كه از قومش به او ايمان آورده‏اند از شير آن شتر مى‏نوشند، سپس صالح در كنار قبرش بر آن ناقه سوار مى‏شود و به صحنه‏ى محشر مى‏آيد. معاذ عرض كرد: يا رسول‏اللَّه آيا در آن هنگام شما هم بر شتر عضباء سوار مى‏شويد؟ فرمود: نه، عضباء مركب دخترم فاطمه است، و مركب من براق است كه در ميان انبيا به آن اختصاص يافته‏ام». ابوهريره مى‏گويد: شنيدم از پيامبر اكرم كه فرمود:
«تبعث الانبياء يوم القيامة على الدواب و يبعث صالح على ناقته، و ابعث على البراق، و تبعث فاطمة امامى على العضباء، و يبعث ابنا فاطمه- الحسن والحسين على ناقتين، و على بن ابى‏طالب على ناقتى».
«در روز قيامت انبيا سوار بر مركبها هستند، و صالح سوار با ناقه‏اش مبعوث مى‏شود، و من نيز بر براق و فاطمه در پيشاپيش من بر عضباء و دو فرزند فاطمه، حسن و حسين بر دو ناقه‏ى ديگر، و على بن ابى‏طالب بر ناقه‏ى مخصوص من، همگى سواره مبعوث مى‏شويم».
مركب انبيا- چنانكه را روايات استفاده مى‏شود- از مركبهاى عمومى بهشتى است نه اختصاصى؛ و با توجه به روايت قبلى، كه پيامبر مى‏فرمايد «در روز قيامت سواره مبعوث شدن بهمراه انبيا، مخصوص اميرالمؤمنين و فاطمه و حسنين سلام‏اللَّه‏عليهم مى‏باشد» در تمام مواقف، آنجا كه از مسير پنج تن سخن رفته است، رديف و ترتيب حركت چنين است: فاطمه از همه جلوتر، و رسول خدا پشت سر فاطمه، و اميرالمؤمنين بعد از پيامبر اكرم، حسنين پشت سر آنان هستند، حتى ورود پنج تن عليهم‏السلام به بهشت نيز به همين ترتيب است.

دانشمندانى كه اين روايت ابوهريره را نقل كرده‏اند عبارتند از:
محب‏الدين طبرى در ذخائرالعقبى، حاكم در مستدرك- كه صحت آن را بررسى و تأييد كرده است-، ابن عساكر در تاريخش، و خطيب در تاريخش. سيوطى ضمن نقل اين حديث از ابوالشيخ و حاكم و خطيب و ابن‏عساكر چنين نتيجه مى‏گيرد كه اين روايت آن احاديثى را كه از طريق شيعه درباره‏ى پيشگام بودن فاطمه در هنگام سير پنج تن نقل شده است، تأييد مى‏كند.

حافظ سيوطى با ذكر اسناد و مدارك در كتاب جَمْع الجَوامِع آورده است كه حضرت رسول فرمود:
«اول شخص يدخل الجنه فاطمة بنت محمد».
«اول كسى كه به بهشت وارد مى‏شود فاطمه دختر محمد است».
و در حديث ديگر:
«ان اول من يدخل الجنة: انا و على و فاطمة والحسن والحسين...».
«ما پنج تن قبل از همه كس به بهشت وارد مى‏شويم...». از اين دسته اخبار، و احاديث ديگرى كه در اين موضوع از پيامبر اكرم وارد است، معلوم مى‏شود كه فاطمه عليهاالسلام داراى مركبهايى است مخصوص به خود، كه گاهى از نور، گاهى از ياقوت، و گاهى از زمرد است، و يكى از مركبهاى آن حضرت نيز عضباء است.فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها هنگام سير در مواقف متعدد، مركبهاى مختلفى دارد؛ موقع ورود به محشر، هنگام داخل شدن به بهشت، وقت سير در جنت، و مراحل ديگر در موقفى سوار بر مركب مخصوص مى‏باشد، و اينكه در احاديث مركبهاى آن حضرت را متنوع ذكر كرده‏اند، به سبب همين تعدد مواقف و منازل است. اين منقبت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها- كه در ميان جميع زنان، از اولين و آخرين، تنها بانويى است كه سوار بر مركب محشور مى‏شود، و با توجه به اينكه در اين فضيلت با پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم بطور همسان اشتراك دارد-، خود برهان روشن و قاطعى است كه آن حضرت داراى مقام شامخ ولايت بوده، و از شئون همين رتبه‏ى والاست كه جميع زنان در محشر پياده‏اند، و او كه «وليةاللَّه» است، سوار بر مركب مخصوص به خود مى‏باشد.

 
بالا