[h=2]قرآن و وجود امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف[/h]
از موضوعات مورد اختلاف بين علماى عامه و شيعه، مسألۀ ضرورت وجود حجّت خدا و ولى اللَّه الاعظم و قطب عالم امكان، در هرزمان، تا روز قيامت است؛ خواه اين حجت، نبى باشد يا امام. علماى عامّه، اين مسأله را قبول ندارند؛ ولى علماى شيعه به تبع ادله عقلى و نقلى، بر اين موضوع پافشارى مىكنند. ما اينجا به ادلّۀ قرآنى اشاره مىكنيم. 1. آيات شب قدر
قرآن كريم، در دو سورۀ «قدر» و «دخان» به موضوع شب قدر و نزول قرآن در آن شب، اشاره كرده است.
سوره قدر
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَما أَدْرَاكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)؛
«به نام خداوند بخشاینده مهربان. ما آن [= قرآن] را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مىدانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر، بهتر از هزار ماه است. فرشتگان و روح، در آن شب، به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هركارى نازل مىشوند. شبى است سرشار از سلامت [و بركت و رحمت] تا طلوع سپيده».
از اين سوره استفاده مىشود كه ملائكۀ در هر شب قدر، برای تمام امور بر زمين فرود مىآيند. به اين موضوع، در سوره دخان نیز اشاره شده است.
سوره دخان
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ * فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ)؛
«به نام خداوند بخشاینده مهربان، حم، سوگند به اين كتاب روشنگر! كه ما، آن را در شبى پربركت نازل كرديم؛ ما همواره انذاركننده بودهايم. در آن شب، هر امرى بر اساس حكمت [الاهى] تدبير و جدا مىشود».
اينجا چند نكته قابل ذكر است:
الف. سبب فضیلت شب قدر
خلیل بن احمد میگوید:
من قال انّ فضلها لنزول القرآن فیها یقول انقطعت و کانت مرّۀ، والجمهور علی انّها باقیۀ 1؛
هر کس معتقد است فضیلت شب قدر، به سبب نزول قرآن در آن است، میگوید: شب قدر منقطع شده و یک بار اتفاق افتاده است؛ ولی عموم علما، بر این عقیدهاند که شب قدر باقی است، و در هر سال، تکرار میشود.
حق با قول عموم عالمان است؛ زیرا مطابق برخی روایات، شب قدر در طول تاریخ بوده است.
سید بن طاووس از کتاب کنز الیواقیت و او از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده که حضرت موسی علیه السلام به خدا عرض کرد:
«الهی ارید قربک قال: قربی لمن استیقظ لیلۀ القدر. قال: ارید رحمتک؟ قال: رحمتی لمن رحم المساکین لیلۀ القدر. قال: ارید الجواز علی الصراط؟ قال: ذلک لمن تصدّق بصدقۀ فی لیلۀ القدر.
قال: الهی ارید من اشجار الجنۀ؟ قال: ذلک لمن سبّح تسبیحۀ لیلۀ القدر. قال: الهی الرید. رضاک؟ قال: رضای لمن صلّی رکعتین فی لیلۀ القدر»2؛
«بار خدایا! نزدیکی به تو را میخواهم». خداوند فرمود: « قرب من، برای کسی است که شب قدر بیدار بماند». عرض کرد: «رحمت تو را میخواهم» فرمود:« رحمت من، برای کسی است که به در شب قدر به مساکین رحم کند». عرض کرد: «جواز گذر از پل صراط را میخواهم». فرمود: «این خواسته، برای کسی است که در شب قدر صدقه دهد». عرض کرد:« بار خدایا! از درختان بهشت میخواهم». فرمود:« این، برای کسی است که در شب قدر، تسبیحی بگوید». عرض کرد:« بار خدایا! خوشنودی تو را میطلبم، . فرمود: «خشنودی من، برای کسی است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند».
از آیۀ سورۀ دخان نیزاستفاده میشود که فضیلت شب قدر، فقط به سبب نزول قرآن در آن نیست ؛ بلکه نزول قرآن در شب قدر، به سبب فضیلت مستقل شب قدر بوده است؛ آنجا که خداوند متعال میفرماید: (انّا انزلناه فی لیلۀ مبارکۀ..)3؛ «ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم...».
ب. فرود آمدن ملائک
ظاهر آیه، آن است که همۀ ملائک، در شب قدر فرود میآیند.همچنین بیشتر مفسران بر این عقیده هستند که نزول ملائک، بر زمین است و حق هم همین میباشد؛ زیرا غرض از نزول، ترغیب مردم روی زمین بر احیای آن شب است؛ همانگونه که در غیر آن شب نیز به سوی زمین هبوط دارند.
ج. فرود آمدن روح
دربارۀ این که مقصود از «روح» در سورۀ قدر چیست، اقوالی ذکر شده است؛ ولی قول صحیح، آن است که روح، در این سوره، همان جبرئیل است و این که جداگانه ذکر شده، به دلیل شرف و برتری او بر ملائک دیگر میباشد.
د. مقصود از «کلّ أمر»
و دربارۀ اموری که ملائکه و روح برای آن بر زمین فرود میآیند، بحث شده است. قرآن میفرماید: «من کل امر». نظر بیشتر مفسران بر آن است که آنان برای تقدیر و تصمیم گیری دربارۀ تمام امور انسان ها در طول یک سال، به زمین فرود میآیند.
آلوسی در این باره میگوید:
أی من اجل کل امر تعلّق به التقدیر فی تلک السنۀ الی قابل و اظهره سبحانه و تعالی لهم، قاله غیر واحد؛4
یعنی برای هر کاری که تقدیر در آن سال، تا سال آینده، به آن تعلق گرفته و خداوند سبحان، آن را اظهار نموده است.این، نظر عدهای از علما است .
هـ . دوام شب قدر
از روایات، استفاده میشود که شب قدر در هر سال تا روز قیامت تکرار میشود:
1. ابوذر میگوید از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم سؤال کردم: «ای رسول خدا! شب قدر برداشته شده است؟» حضرت فرمود: « بلکه در هر ماه رمضان هست».5
2. طبری، به سندش از ربیعة بن کلثوم نقل کرده که گفت: مردی ـ در حالی که میشنیدم ـ به امام حسن علیه السلام عرض کرد: «آیا شب قدر، در هر رمضان است؟» حضرت فرمود: «نعم، و الله الذی لا اله الا ّهو انّها لفی کل رمضان، و انّها لیلۀ القدر فیها یفرق کل امرحکیم، فیها یقضی الله کل اجل و عمل و رزق الی مثلها»؛6 آری، قسم به خدایی که جز او خدایی نیست! شب قدر، در هر ماه رمضان وجود دارد و آن شب تقدیر است که در آن، هر امر حکمت داری جدا میشود، و در آن، خداوند، هر اجل و عمل و رزقی را تا سال آینده حکم میکند.
و انگهی، در سورۀ قدر، جمله به صورت مضارع «تنزّل» به کار رفته است که بر دوام و استمرار دلالت دارد؛ به ویژه آن که باب تفعّل نیز این معنا را میرساند؛ همانگونه که علمای علم صرف به آن اشاره کردهاند.
خلاصه مطلب اينكه ماه رمضان، تا روز قيامت ادامه و استمرار دارد؛ لذا شب قدر نيز تا روز قيامت استمرار و ادامه دارد و در نتيجه، فرود آمدن ملائك و روح هم تا روز قيامت ادامه دارد.
مفسّر سنّى، رشيدالدين ميبدى، مىگويد: علما و مفسّرين در وقت «ليلة القدر» اختلاف كردهاند؛ برخى معتقدند تنها در عصر رسول خدا ( بوده و بعد از او برداشته شده است؛ ولى عموم صحابه و علما مىگويند: «ليلة القدر» تا روز قيامت باقى است.7
شيخ طبرسى، از ابوذر غفارى نقل مىكند كه فرمود: به رسول خدا( عرض كردم: «آیا شب قدر، چیزی است که در عصر انبیا است که ملائک نازل میشوند و پس از وفات آنان برداشته شده است؟» حضرت فرمود: «لا، بل هل إلى يوم القيامة»؛ نه، شب قدر، تا روز قيامت دوام و استمرار دارد.8
و. ضرورت وجود امام معصوم (
فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب میکند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند. در زمان رسول خدا (، آنان بر او فرود میآمدند؛ ولی بعد از رسول خدا ( بر چه کسی فرمود میآیند؟
در جواب، میگوییم: بعد از وفات پیامبر اکرم ( بر کسی جز اولیای معصوم الهي، فرود نمیآیند. آری، نزول و فرود جبرئیل برای ابلاغ وحی، با وفات پیامبر( به اتمام رسید؛ ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که بر عدم فرود آمدن جبرئیل و ملائک بعد از رسول خدا ( دلالت کند؛ لذا خداوند متعال میفرماید:
(ینزّل الملائکۀ بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انّه لا اله الا انا فاتقون)9؛
«فرشتگان را با روح، به فرمانش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، نازل میکند [و دستور میدهد] که مردم را انذار کنید که معبودی جز من نیست؛ پس، از من بپرهیزید».
از این آیه استفاده میشود ملائک، همراه روح، برای تقدیر و ابلاغ مقدرات بشر، بر بندگان مخلص خداوند نازل شده، دستوری نیز همراه خود میآورند که همانا توحید است.
امام باقر ( فرمود:
«يا معشر الشيعة !خاصموا بسورة انّا انزلناه تفلجوا، فواللَّه انّها لحجة اللَّه تبارك و تعالى على الخلق بعد رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم، و انّها لسيّدة دينكم و انّها لغاية علمنا. يا معشر الشيعة! خاصموا بـ (حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ)، فانّها لولاة الامرخاصة...؛10
«ای گروه شيعه! با خصم خود، با سورۀ «انّاأنزلناه» احتجاج كنيد كه پيروز خواهيد شد. به خدا سوگند! اين سوره، پس از رسول خدا ( حجّت خداى تبارك و تعالى بر خلق است و اين سوره، همانا سرور دين شما و نهايت علم ما است. اى جماعت شيعه! با آية (حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ) احتجاج كنيد؛ زيرا اين آيات، به واليان امر اختصاص دارد....».
مرحوم كلينى، به سند خود از امام باقر ( نقل مىكند كه فرمود: «وايم اللَّه، انّ من صدّق بليلة القدر ليعلم انّها لنا خاصة لقول رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم لعلىّ علیه السلام حين دنا موته: «هذا وليكم من بعدى، فان اطعتموه رشدتم، ولكن من لايؤمن بما فى ليلة القدر منكر و من آمن بليلة القدر ممّن على غير رأينا فانّه لايسعه فى الصدق الاّ ان يقول انّها لنا، و من لم يقل فانّه كاذب. انّ اللَّه عزوجل اعظم من ان ينزّل الأمر مع الروح و الملائكة الى كافر فاسق». انّه ليس ينزل الى احد فلايكون ان ينزل شيء الى غير شيء و ان قالوا ـ و سيقولون -: ليس هذا بشيء فقد ضلّوا ضلالاً بعيداً»؛11
«به خدا سوگند! همانا هركس تصديق كند ليلةالقدر را، علم مییابد كه براى ما است؛ زيرا رسول خدا( هنگامى كه مرگش نزديك شد به علی( فرمود: «اين، ولىّ شما بعد از من است. اگر او را اطاعت كنيد، به رشد خواهيد رسيد؛ و لكن هركس به آنچه در ليلةالقدر است، ایمان نياورد منكر به شمار مىآيد، و هركس به آن ايمان آورد و بر غير نظر ما باشد، نمىتواند راست بگويد، جز آن كه اعتراف کند كه آيه براى ما است و ماييم مصداق آن و هركس به اين مطلب، قائل نباشد، دروغگو است؛ زيرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ بزرگتر از آن است كه امور را با روح و ملائكه بر شخص كافر فاسق بفرستد». اگر بگويند: آنان بر كسى فرود نمىآيند، اين حرف نيز صحيح نيست؛ زيرا هيچ گاه چيزى بر معدوم فرستاده نمىشود. و اگر بگويند ـ و زود است كه بگويند ـ اين چيزى نيست؛ پس به طور حتم به گمراهى شديدى دچار شدهاند».
همچنین به سند خود از امام باقر( نقل مىكند كه اميرالمؤمنين( به ابنعباس فرمود:
«انّ ليله القدر في كل سنة و انّه ينزل في تلك الليلة امر السنة و انّ لذلك الأمر ولاة بعد رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم فقلت: من هم؟ فقال: أنا واحد عشر من صلبى ائمة محدّثون»؛12
«همانا شب قدر، در هر سال است. در آن شب، امر يك سال، نازل مىشود. براى آن امر، واليانى است بعد از رسول خدا (». ابن عباس مىگويد: «آنان چه كسانى هستند؟» حضرت فرمود: «من و يازده نفر از صلب من كه همگى امام و محدّثند».
صدوق، به سند خود، از امام باقر( از پدرش، از اجدادش ( از اميرالمؤمنين( نقل مىكند كه فرمود: از رسول خدا( شنيدم كه به اصحاب خود مىفرمود:
«آمنوا بليلة القدر، انّها تكون لعلّى بن ابى طالب و ولده الأحد عشر من بعده»؛13
«به شب قدر، ايمان آورديد؛ زيرا براى على بن ابى طالب( و يازده فرزند بعد از او است».
از مجموع احاديثى كه در ذيل سوره قدر و سوره دخان وارد شده است، به دست مىآيد كه ملائك و روح كه فرشتهاى خاص است در شبهاى قدر، بر ولىّ عصر نازل مىشود و مقدّرات يك سال مردم را بر آن حضرت عرضه مىدارد و اين امر، در هر سال تكرار مىشود.
ابن حجر مكّى در ذيل حديث ثقلين مىگويد:
در احاديث، امر به تمسك به اهل بيت، اشاره دارد به عدم انقطاع شخصى از اهل بيت، تا روز قيامت كه قابليّت و اهليّت براى اقتدا و تمسك به او باشد؛ همانگونه كه كتاب عزيز، اينگونه است و لذا اهل بيت ( امان اهل زمين معرفى شدهاند.14
2. آيه «امام«
خداوند متعال مىفرمايد:
(يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَبَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً * وَمَن كانَ فِي هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً)15؛
«[به ياد آوريد] روزى كه هر گروه را با پيشوايش مىخوانيم. كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را با [شادى و سرور] مىخوانند و به اندازه رشته شكاف خرمايى به آنان ستم نمىشود. و كسى كه در اين جهان [از ديدن چهره حق] نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است».
مفاد آيه، آن است كه در روز قيامت، هر شخص با امام برحقّش خوانده مىشود؛ اگر در دنیا، به او معتقد و معترف بوده و به دستوراتش عمل مىكرده است، رستگار مىشود و نامه اعمالش را به دست راستش مىدهند. او، از اصحاب يمين خواهد بود كه در سورۀ واقعه به آن اشاره شده است:
(وَأَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ * فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ * وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ * وَمآءٍ مَّسْكُوبٍ * وَفكِهَةٍ كَثِيرَةٍ)؛16
«و اصحاب يمين و خجستگان؛ چه کسانند اصحاب يمين و خجستگان؟ آنان، در [سايۀ] درختان سدر بى خار قرار دارند. و در سايه درخت طلع پربرگ، و سايه كشيده و گسترده و در كنار آبشارها و ميوههاى فراوان....».
كسانى كه به امام برحقّ در دنيا اعتراف و اعتقاد ندارند، بر دو دستهاند:
الف . كسانى كه اصلاً به امامی معتقد نيستند.
ب .كسانى كه معتقد به امام باطلى هستند كه مردم را به دوزخ دعوت مىكند؛ همانگونه كه قرآن مىفرمايد: (وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّارِ)17؛ «ما [به وسیلۀ رها كردنشان به حال خود] آنها را امامانى قرار داديم كه مردم را به دوزخ دعوت مىكنند».
قرآن، از اين دسته افراد، به «اصحاب الشمال» تعبير كرده است:
(وَأَصْحابُ الشِمالِ ما أَصْحابُ الشِمالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِن يَحْمُومٍ * لاّ بارِدٍ وَلا كَرِيمٍ)18؛
«و اصحاب شمال چه کسانند اصحاب شمال؟ آنها در ميان بادهاى كُشنده و آبسوزان قرار دارند و در سايه دودهاى متراكم و آتشزا؛ سايهاى كه نه خنك است و نه آرام بخش».
كسانى هم كه به هيچ امامى اعتقاد ندارند، اگر در انتخاب امام به حقّ تقصير دارند، از اصحال الشمال خواهند بود.
از آيه مورد بحث (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) استفاده مىشود كه هركس بايد امامى واجب الإطاعه داشته باشد. هيچ زمانى از آن خالى نخواهد بود و بدون معرفت و پیروی او، در قیامت، فلاح و رستگارى نيست.
اين معنا، با روايات نيز تأييد مىشود. رسول خدا فرمود: «من مات لايعرف امامه مات ميتة جاهليّة19؛ هركس بميرد، در حالى كه امامش را نشناخته، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است».
این حدیث را احمدبن حنبل نیز به سند خود از رسول خدا( نقل كرده است.
از آنجا كه وظيفه هر شخص، متابعت از حق و حقيقت است، بايد در هر زمان، امامى بر حق و حقيقت باشد، تا مردم، با اراده و اختيار، او را برای رهبری خود انتخاب كنند، تا با پيروى از او، از اصحاب اليمين شوند.
از آنجا كه مستفاد از آيه، اين است كه براى هر طايفهاى از مردم، امامى خاص است، مراد از امام در آيه شريفه، فوق نمیتواند لوح محفوظ باشد؛ زيرا لوح محفوظ يكى است و به طائفهاى اختصاص ندارد.
همچنین ممكن نيست مراد از امام در آيه فوق، كتاب هر قوم باشد؛ زيرا آيه شامل همه انسانها از اوّل خلقت تا آخر آن است؛ در حالى كه اولين كتابِ مشتمل بر شريعت، كتاب نوح است و قبل از او كتابى اين چنين بر مردم نازل نشد؛ لذا نمىتوان مراد از امام در آيه فوق را كتاب هر قوم فرض كرد؛ زيرا شامل اقوام قبل از حضرت نوح نمىشود؛ پس مقصود از امام در آيه، كسى است كه در راه حقّ يا باطل به او اقتدا مىشود. كسى كه مقتداى خود را امام بر حقّ قرار دهد، كتابش در دست راستش قرار مىگيرد كه اين، نشانه بهشتى بودن او است.
در سوره اسراء آيه 72 خداوند مىفرمايد: (وَمَن كانَ فِي هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً).
مقصود از اين آيه ـ به قرينه آيه قبل ـ اين است كه هركس در اين دنيا امام بر حق را نشناسد و به دنبال اطاعت او نباشد، هرگز به سعادت و رستگارى آخرت نخواهد رسيد.
سيوطى به سندش از امام على( از رسول خد(ا در ذيل آيه شريفۀ (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) نقل مىكند كه فرمود: «يدعى كل قوم بامام زمانهم و كتاب ربّهم و سنة نبيهم»20؛ «هر قوم، به امام زمانش و كتاب پروردگارش و سنت پيامبرش، خوانده مىشود».
نيز از ابن عباس نقل كرده كه ذيل آيه فوق فرمود: «امام هدى وامام ضلالة»21؛ «مقصود از امام در اين آيه، امام هدايت و امام ضلالت است».
مرحوم كلينى، به سند خود از امام باقر( نقل مىكند: زمانى كه آيه (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) نازل شد، مسلمانان عرض كردند: «اى رسول خدا(! آيا تو امام همه مردم نيستى؟» حضرت فرمود: «أنا رسول اللَّه الى الناس اجمعين ولكن سيكون من بعدى ائمة على الناس من اللَّه من اهل بيتى، يقومون في الناس فيكذَّبون و يظلمهم ائمة الكفر و الظلال واشياعهم. فمن والاهم واتّبعهم وصدّقهم فهو منّى ومعى وسيلقانى. ألا و من ظلمهم و كذّبهم فليس منّى و لا معى وأنا منه برىء»؛22
«من فرستاده خداوند به سوى همه مردمم، و لكن زود است بعد از من امامانى بر مردم از اهل بيتم بيايند. آنان در بين مردم قيام مىكنند؛ ولى تكذيب مىشوند و امامان كفر و ضلال و متابعين آنها، به آنان ظلم مىكنند. هركس ولايت آنها را داشته و آنان را متابعت و تصديق كند، از من و با من است و زود است كه مرا ملاقات كند. آگاه باشيد! و هركس به آنان ظلم كرده و تكذيبشان كند، از من و با من نيست و من از او بيزارم».
شخصى به نام بشربن غالب، بر امام صادق( وارد شد و درباره آيه: (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) سؤال کرد. حضرت فرمود:
«امام دعا الى هدى فاجابوه اليه، و امام دعا الى ضلالة فاجابوه اليها، هؤلاء في الجنة و هؤلاء في النار، و هو قوله عزّوجلّ: و آیۀ (فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ)»23؛
«امامى است كه مردم را به هدايت دعوت كرده و مردم نيز او را اجابت کردهاند و امامى است كه مردم را به ضلالت دعوت كرده و مردم او را اجابت کردهاند. آنان در بهشت و اينان در دوزخند. اين است قول خداوند عزّوجلّ: گروهی در بهشت و گروهی در دوزخند».
قرآن كريم، در دو سورۀ «قدر» و «دخان» به موضوع شب قدر و نزول قرآن در آن شب، اشاره كرده است.
سوره قدر
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَما أَدْرَاكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)؛
«به نام خداوند بخشاینده مهربان. ما آن [= قرآن] را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مىدانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر، بهتر از هزار ماه است. فرشتگان و روح، در آن شب، به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هركارى نازل مىشوند. شبى است سرشار از سلامت [و بركت و رحمت] تا طلوع سپيده».
از اين سوره استفاده مىشود كه ملائكۀ در هر شب قدر، برای تمام امور بر زمين فرود مىآيند. به اين موضوع، در سوره دخان نیز اشاره شده است.
سوره دخان
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ * فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ)؛
«به نام خداوند بخشاینده مهربان، حم، سوگند به اين كتاب روشنگر! كه ما، آن را در شبى پربركت نازل كرديم؛ ما همواره انذاركننده بودهايم. در آن شب، هر امرى بر اساس حكمت [الاهى] تدبير و جدا مىشود».
اينجا چند نكته قابل ذكر است:
الف. سبب فضیلت شب قدر
خلیل بن احمد میگوید:
من قال انّ فضلها لنزول القرآن فیها یقول انقطعت و کانت مرّۀ، والجمهور علی انّها باقیۀ 1؛
هر کس معتقد است فضیلت شب قدر، به سبب نزول قرآن در آن است، میگوید: شب قدر منقطع شده و یک بار اتفاق افتاده است؛ ولی عموم علما، بر این عقیدهاند که شب قدر باقی است، و در هر سال، تکرار میشود.
حق با قول عموم عالمان است؛ زیرا مطابق برخی روایات، شب قدر در طول تاریخ بوده است.
سید بن طاووس از کتاب کنز الیواقیت و او از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده که حضرت موسی علیه السلام به خدا عرض کرد:
«الهی ارید قربک قال: قربی لمن استیقظ لیلۀ القدر. قال: ارید رحمتک؟ قال: رحمتی لمن رحم المساکین لیلۀ القدر. قال: ارید الجواز علی الصراط؟ قال: ذلک لمن تصدّق بصدقۀ فی لیلۀ القدر.
قال: الهی ارید من اشجار الجنۀ؟ قال: ذلک لمن سبّح تسبیحۀ لیلۀ القدر. قال: الهی الرید. رضاک؟ قال: رضای لمن صلّی رکعتین فی لیلۀ القدر»2؛
«بار خدایا! نزدیکی به تو را میخواهم». خداوند فرمود: « قرب من، برای کسی است که شب قدر بیدار بماند». عرض کرد: «رحمت تو را میخواهم» فرمود:« رحمت من، برای کسی است که به در شب قدر به مساکین رحم کند». عرض کرد: «جواز گذر از پل صراط را میخواهم». فرمود: «این خواسته، برای کسی است که در شب قدر صدقه دهد». عرض کرد:« بار خدایا! از درختان بهشت میخواهم». فرمود:« این، برای کسی است که در شب قدر، تسبیحی بگوید». عرض کرد:« بار خدایا! خوشنودی تو را میطلبم، . فرمود: «خشنودی من، برای کسی است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند».
از آیۀ سورۀ دخان نیزاستفاده میشود که فضیلت شب قدر، فقط به سبب نزول قرآن در آن نیست ؛ بلکه نزول قرآن در شب قدر، به سبب فضیلت مستقل شب قدر بوده است؛ آنجا که خداوند متعال میفرماید: (انّا انزلناه فی لیلۀ مبارکۀ..)3؛ «ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم...».
ب. فرود آمدن ملائک
ظاهر آیه، آن است که همۀ ملائک، در شب قدر فرود میآیند.همچنین بیشتر مفسران بر این عقیده هستند که نزول ملائک، بر زمین است و حق هم همین میباشد؛ زیرا غرض از نزول، ترغیب مردم روی زمین بر احیای آن شب است؛ همانگونه که در غیر آن شب نیز به سوی زمین هبوط دارند.
ج. فرود آمدن روح
دربارۀ این که مقصود از «روح» در سورۀ قدر چیست، اقوالی ذکر شده است؛ ولی قول صحیح، آن است که روح، در این سوره، همان جبرئیل است و این که جداگانه ذکر شده، به دلیل شرف و برتری او بر ملائک دیگر میباشد.
د. مقصود از «کلّ أمر»
و دربارۀ اموری که ملائکه و روح برای آن بر زمین فرود میآیند، بحث شده است. قرآن میفرماید: «من کل امر». نظر بیشتر مفسران بر آن است که آنان برای تقدیر و تصمیم گیری دربارۀ تمام امور انسان ها در طول یک سال، به زمین فرود میآیند.
آلوسی در این باره میگوید:
أی من اجل کل امر تعلّق به التقدیر فی تلک السنۀ الی قابل و اظهره سبحانه و تعالی لهم، قاله غیر واحد؛4
یعنی برای هر کاری که تقدیر در آن سال، تا سال آینده، به آن تعلق گرفته و خداوند سبحان، آن را اظهار نموده است.این، نظر عدهای از علما است .
هـ . دوام شب قدر
از روایات، استفاده میشود که شب قدر در هر سال تا روز قیامت تکرار میشود:
1. ابوذر میگوید از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم سؤال کردم: «ای رسول خدا! شب قدر برداشته شده است؟» حضرت فرمود: « بلکه در هر ماه رمضان هست».5
2. طبری، به سندش از ربیعة بن کلثوم نقل کرده که گفت: مردی ـ در حالی که میشنیدم ـ به امام حسن علیه السلام عرض کرد: «آیا شب قدر، در هر رمضان است؟» حضرت فرمود: «نعم، و الله الذی لا اله الا ّهو انّها لفی کل رمضان، و انّها لیلۀ القدر فیها یفرق کل امرحکیم، فیها یقضی الله کل اجل و عمل و رزق الی مثلها»؛6 آری، قسم به خدایی که جز او خدایی نیست! شب قدر، در هر ماه رمضان وجود دارد و آن شب تقدیر است که در آن، هر امر حکمت داری جدا میشود، و در آن، خداوند، هر اجل و عمل و رزقی را تا سال آینده حکم میکند.
و انگهی، در سورۀ قدر، جمله به صورت مضارع «تنزّل» به کار رفته است که بر دوام و استمرار دلالت دارد؛ به ویژه آن که باب تفعّل نیز این معنا را میرساند؛ همانگونه که علمای علم صرف به آن اشاره کردهاند.
خلاصه مطلب اينكه ماه رمضان، تا روز قيامت ادامه و استمرار دارد؛ لذا شب قدر نيز تا روز قيامت استمرار و ادامه دارد و در نتيجه، فرود آمدن ملائك و روح هم تا روز قيامت ادامه دارد.
مفسّر سنّى، رشيدالدين ميبدى، مىگويد: علما و مفسّرين در وقت «ليلة القدر» اختلاف كردهاند؛ برخى معتقدند تنها در عصر رسول خدا ( بوده و بعد از او برداشته شده است؛ ولى عموم صحابه و علما مىگويند: «ليلة القدر» تا روز قيامت باقى است.7
شيخ طبرسى، از ابوذر غفارى نقل مىكند كه فرمود: به رسول خدا( عرض كردم: «آیا شب قدر، چیزی است که در عصر انبیا است که ملائک نازل میشوند و پس از وفات آنان برداشته شده است؟» حضرت فرمود: «لا، بل هل إلى يوم القيامة»؛ نه، شب قدر، تا روز قيامت دوام و استمرار دارد.8
و. ضرورت وجود امام معصوم (
فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب میکند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند. در زمان رسول خدا (، آنان بر او فرود میآمدند؛ ولی بعد از رسول خدا ( بر چه کسی فرمود میآیند؟
در جواب، میگوییم: بعد از وفات پیامبر اکرم ( بر کسی جز اولیای معصوم الهي، فرود نمیآیند. آری، نزول و فرود جبرئیل برای ابلاغ وحی، با وفات پیامبر( به اتمام رسید؛ ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که بر عدم فرود آمدن جبرئیل و ملائک بعد از رسول خدا ( دلالت کند؛ لذا خداوند متعال میفرماید:
(ینزّل الملائکۀ بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انّه لا اله الا انا فاتقون)9؛
«فرشتگان را با روح، به فرمانش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، نازل میکند [و دستور میدهد] که مردم را انذار کنید که معبودی جز من نیست؛ پس، از من بپرهیزید».
از این آیه استفاده میشود ملائک، همراه روح، برای تقدیر و ابلاغ مقدرات بشر، بر بندگان مخلص خداوند نازل شده، دستوری نیز همراه خود میآورند که همانا توحید است.
امام باقر ( فرمود:
«يا معشر الشيعة !خاصموا بسورة انّا انزلناه تفلجوا، فواللَّه انّها لحجة اللَّه تبارك و تعالى على الخلق بعد رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم، و انّها لسيّدة دينكم و انّها لغاية علمنا. يا معشر الشيعة! خاصموا بـ (حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ)، فانّها لولاة الامرخاصة...؛10
«ای گروه شيعه! با خصم خود، با سورۀ «انّاأنزلناه» احتجاج كنيد كه پيروز خواهيد شد. به خدا سوگند! اين سوره، پس از رسول خدا ( حجّت خداى تبارك و تعالى بر خلق است و اين سوره، همانا سرور دين شما و نهايت علم ما است. اى جماعت شيعه! با آية (حم * وَالْكِتابِ الْمُبِينِ * إِنّا أَنزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنذِرِينَ) احتجاج كنيد؛ زيرا اين آيات، به واليان امر اختصاص دارد....».
مرحوم كلينى، به سند خود از امام باقر ( نقل مىكند كه فرمود: «وايم اللَّه، انّ من صدّق بليلة القدر ليعلم انّها لنا خاصة لقول رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم لعلىّ علیه السلام حين دنا موته: «هذا وليكم من بعدى، فان اطعتموه رشدتم، ولكن من لايؤمن بما فى ليلة القدر منكر و من آمن بليلة القدر ممّن على غير رأينا فانّه لايسعه فى الصدق الاّ ان يقول انّها لنا، و من لم يقل فانّه كاذب. انّ اللَّه عزوجل اعظم من ان ينزّل الأمر مع الروح و الملائكة الى كافر فاسق». انّه ليس ينزل الى احد فلايكون ان ينزل شيء الى غير شيء و ان قالوا ـ و سيقولون -: ليس هذا بشيء فقد ضلّوا ضلالاً بعيداً»؛11
«به خدا سوگند! همانا هركس تصديق كند ليلةالقدر را، علم مییابد كه براى ما است؛ زيرا رسول خدا( هنگامى كه مرگش نزديك شد به علی( فرمود: «اين، ولىّ شما بعد از من است. اگر او را اطاعت كنيد، به رشد خواهيد رسيد؛ و لكن هركس به آنچه در ليلةالقدر است، ایمان نياورد منكر به شمار مىآيد، و هركس به آن ايمان آورد و بر غير نظر ما باشد، نمىتواند راست بگويد، جز آن كه اعتراف کند كه آيه براى ما است و ماييم مصداق آن و هركس به اين مطلب، قائل نباشد، دروغگو است؛ زيرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ بزرگتر از آن است كه امور را با روح و ملائكه بر شخص كافر فاسق بفرستد». اگر بگويند: آنان بر كسى فرود نمىآيند، اين حرف نيز صحيح نيست؛ زيرا هيچ گاه چيزى بر معدوم فرستاده نمىشود. و اگر بگويند ـ و زود است كه بگويند ـ اين چيزى نيست؛ پس به طور حتم به گمراهى شديدى دچار شدهاند».
همچنین به سند خود از امام باقر( نقل مىكند كه اميرالمؤمنين( به ابنعباس فرمود:
«انّ ليله القدر في كل سنة و انّه ينزل في تلك الليلة امر السنة و انّ لذلك الأمر ولاة بعد رسول اللَّه صل الله علیه و آله و سلم فقلت: من هم؟ فقال: أنا واحد عشر من صلبى ائمة محدّثون»؛12
«همانا شب قدر، در هر سال است. در آن شب، امر يك سال، نازل مىشود. براى آن امر، واليانى است بعد از رسول خدا (». ابن عباس مىگويد: «آنان چه كسانى هستند؟» حضرت فرمود: «من و يازده نفر از صلب من كه همگى امام و محدّثند».
صدوق، به سند خود، از امام باقر( از پدرش، از اجدادش ( از اميرالمؤمنين( نقل مىكند كه فرمود: از رسول خدا( شنيدم كه به اصحاب خود مىفرمود:
«آمنوا بليلة القدر، انّها تكون لعلّى بن ابى طالب و ولده الأحد عشر من بعده»؛13
«به شب قدر، ايمان آورديد؛ زيرا براى على بن ابى طالب( و يازده فرزند بعد از او است».
از مجموع احاديثى كه در ذيل سوره قدر و سوره دخان وارد شده است، به دست مىآيد كه ملائك و روح كه فرشتهاى خاص است در شبهاى قدر، بر ولىّ عصر نازل مىشود و مقدّرات يك سال مردم را بر آن حضرت عرضه مىدارد و اين امر، در هر سال تكرار مىشود.
ابن حجر مكّى در ذيل حديث ثقلين مىگويد:
در احاديث، امر به تمسك به اهل بيت، اشاره دارد به عدم انقطاع شخصى از اهل بيت، تا روز قيامت كه قابليّت و اهليّت براى اقتدا و تمسك به او باشد؛ همانگونه كه كتاب عزيز، اينگونه است و لذا اهل بيت ( امان اهل زمين معرفى شدهاند.14
2. آيه «امام«
خداوند متعال مىفرمايد:
(يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَبَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً * وَمَن كانَ فِي هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً)15؛
«[به ياد آوريد] روزى كه هر گروه را با پيشوايش مىخوانيم. كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را با [شادى و سرور] مىخوانند و به اندازه رشته شكاف خرمايى به آنان ستم نمىشود. و كسى كه در اين جهان [از ديدن چهره حق] نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است».
مفاد آيه، آن است كه در روز قيامت، هر شخص با امام برحقّش خوانده مىشود؛ اگر در دنیا، به او معتقد و معترف بوده و به دستوراتش عمل مىكرده است، رستگار مىشود و نامه اعمالش را به دست راستش مىدهند. او، از اصحاب يمين خواهد بود كه در سورۀ واقعه به آن اشاره شده است:
(وَأَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ * فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ * وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ * وَمآءٍ مَّسْكُوبٍ * وَفكِهَةٍ كَثِيرَةٍ)؛16
«و اصحاب يمين و خجستگان؛ چه کسانند اصحاب يمين و خجستگان؟ آنان، در [سايۀ] درختان سدر بى خار قرار دارند. و در سايه درخت طلع پربرگ، و سايه كشيده و گسترده و در كنار آبشارها و ميوههاى فراوان....».
كسانى كه به امام برحقّ در دنيا اعتراف و اعتقاد ندارند، بر دو دستهاند:
الف . كسانى كه اصلاً به امامی معتقد نيستند.
ب .كسانى كه معتقد به امام باطلى هستند كه مردم را به دوزخ دعوت مىكند؛ همانگونه كه قرآن مىفرمايد: (وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّارِ)17؛ «ما [به وسیلۀ رها كردنشان به حال خود] آنها را امامانى قرار داديم كه مردم را به دوزخ دعوت مىكنند».
قرآن، از اين دسته افراد، به «اصحاب الشمال» تعبير كرده است:
(وَأَصْحابُ الشِمالِ ما أَصْحابُ الشِمالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِن يَحْمُومٍ * لاّ بارِدٍ وَلا كَرِيمٍ)18؛
«و اصحاب شمال چه کسانند اصحاب شمال؟ آنها در ميان بادهاى كُشنده و آبسوزان قرار دارند و در سايه دودهاى متراكم و آتشزا؛ سايهاى كه نه خنك است و نه آرام بخش».
كسانى هم كه به هيچ امامى اعتقاد ندارند، اگر در انتخاب امام به حقّ تقصير دارند، از اصحال الشمال خواهند بود.
از آيه مورد بحث (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) استفاده مىشود كه هركس بايد امامى واجب الإطاعه داشته باشد. هيچ زمانى از آن خالى نخواهد بود و بدون معرفت و پیروی او، در قیامت، فلاح و رستگارى نيست.
اين معنا، با روايات نيز تأييد مىشود. رسول خدا فرمود: «من مات لايعرف امامه مات ميتة جاهليّة19؛ هركس بميرد، در حالى كه امامش را نشناخته، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است».
این حدیث را احمدبن حنبل نیز به سند خود از رسول خدا( نقل كرده است.
از آنجا كه وظيفه هر شخص، متابعت از حق و حقيقت است، بايد در هر زمان، امامى بر حق و حقيقت باشد، تا مردم، با اراده و اختيار، او را برای رهبری خود انتخاب كنند، تا با پيروى از او، از اصحاب اليمين شوند.
از آنجا كه مستفاد از آيه، اين است كه براى هر طايفهاى از مردم، امامى خاص است، مراد از امام در آيه شريفه، فوق نمیتواند لوح محفوظ باشد؛ زيرا لوح محفوظ يكى است و به طائفهاى اختصاص ندارد.
همچنین ممكن نيست مراد از امام در آيه فوق، كتاب هر قوم باشد؛ زيرا آيه شامل همه انسانها از اوّل خلقت تا آخر آن است؛ در حالى كه اولين كتابِ مشتمل بر شريعت، كتاب نوح است و قبل از او كتابى اين چنين بر مردم نازل نشد؛ لذا نمىتوان مراد از امام در آيه فوق را كتاب هر قوم فرض كرد؛ زيرا شامل اقوام قبل از حضرت نوح نمىشود؛ پس مقصود از امام در آيه، كسى است كه در راه حقّ يا باطل به او اقتدا مىشود. كسى كه مقتداى خود را امام بر حقّ قرار دهد، كتابش در دست راستش قرار مىگيرد كه اين، نشانه بهشتى بودن او است.
در سوره اسراء آيه 72 خداوند مىفرمايد: (وَمَن كانَ فِي هذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً).
مقصود از اين آيه ـ به قرينه آيه قبل ـ اين است كه هركس در اين دنيا امام بر حق را نشناسد و به دنبال اطاعت او نباشد، هرگز به سعادت و رستگارى آخرت نخواهد رسيد.
سيوطى به سندش از امام على( از رسول خد(ا در ذيل آيه شريفۀ (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) نقل مىكند كه فرمود: «يدعى كل قوم بامام زمانهم و كتاب ربّهم و سنة نبيهم»20؛ «هر قوم، به امام زمانش و كتاب پروردگارش و سنت پيامبرش، خوانده مىشود».
نيز از ابن عباس نقل كرده كه ذيل آيه فوق فرمود: «امام هدى وامام ضلالة»21؛ «مقصود از امام در اين آيه، امام هدايت و امام ضلالت است».
مرحوم كلينى، به سند خود از امام باقر( نقل مىكند: زمانى كه آيه (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) نازل شد، مسلمانان عرض كردند: «اى رسول خدا(! آيا تو امام همه مردم نيستى؟» حضرت فرمود: «أنا رسول اللَّه الى الناس اجمعين ولكن سيكون من بعدى ائمة على الناس من اللَّه من اهل بيتى، يقومون في الناس فيكذَّبون و يظلمهم ائمة الكفر و الظلال واشياعهم. فمن والاهم واتّبعهم وصدّقهم فهو منّى ومعى وسيلقانى. ألا و من ظلمهم و كذّبهم فليس منّى و لا معى وأنا منه برىء»؛22
«من فرستاده خداوند به سوى همه مردمم، و لكن زود است بعد از من امامانى بر مردم از اهل بيتم بيايند. آنان در بين مردم قيام مىكنند؛ ولى تكذيب مىشوند و امامان كفر و ضلال و متابعين آنها، به آنان ظلم مىكنند. هركس ولايت آنها را داشته و آنان را متابعت و تصديق كند، از من و با من است و زود است كه مرا ملاقات كند. آگاه باشيد! و هركس به آنان ظلم كرده و تكذيبشان كند، از من و با من نيست و من از او بيزارم».
شخصى به نام بشربن غالب، بر امام صادق( وارد شد و درباره آيه: (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) سؤال کرد. حضرت فرمود:
«امام دعا الى هدى فاجابوه اليه، و امام دعا الى ضلالة فاجابوه اليها، هؤلاء في الجنة و هؤلاء في النار، و هو قوله عزّوجلّ: و آیۀ (فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ)»23؛
«امامى است كه مردم را به هدايت دعوت كرده و مردم نيز او را اجابت کردهاند و امامى است كه مردم را به ضلالت دعوت كرده و مردم او را اجابت کردهاند. آنان در بهشت و اينان در دوزخند. اين است قول خداوند عزّوجلّ: گروهی در بهشت و گروهی در دوزخند».