پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت سلیمان (ع)
امام صادق(ع) فرمود: علاوه بر دانش فراوان، به سلیمان توانایى سخن گفتن به هر زبانى از جمله زبان پرندگان، چهار پایان و درندگان اعطا شد؛ او چون در جنگها حاضرمىشد به فارسى تکلّم مىکرد و چود نزد کارگزاران و سربازان و هموطنانش مىنشست به زبان رومى سخن مىگفت، و چون با خانوادهاش خلوت مىکرد بهسریانى و نبطى تکلّم مىنمود، و زبان مناجات عبادتش در محراب، عربى بود و در مذاکره با هیئتهاى خارجى و فرستادگان دولتها به عبرانى سخن مىگفت.(۲۴)
در ابلاغ پیام، احوال مخاطب نقش تعیین کنندهاى دارد. از این رو براى رعایت حال مخاطب، سعى مبلّغان بر آن است که پیامها و محتواى دعوت، حتى الامکان کوتاه، گویا، مختصر و جذاب باشد، چرا که پیچیدگى و اطاله کلام باعث بى رغبتى مخاطبان به محتواى پیام مىگردد؛ در این زمینه بهترین نمونه، نامه سلیمان به ملکه سبأ است:
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَإِنَّهُ بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * أَلّا تَعْلُوا عَلَىَّ وَأْتُونِى مُسْلِمِینَ؛(۲۵)
این نامه از جانب سلیمان است و مضمون آن این است: به نام خداوند رحمتگر مهربان، بر من بزرگى مکنید و مرا از درِ طاعت درآیید.
در این عبارات کوتاه ضمن رعایت اصول فوق (سادگى، صراحت و اختصار) تمام ارکان دعوت ملاحظه شده است.
الف) الله و رحمن و رحیم __ محور و محتواى دعوت؛
ب) لا تعلوا علىّ (نهى از سرکشى) __ شیوه نهى از استکبار، حاوى انذار ضمنى؛
ج) وأتونِى مُسلمین (اسلام آوردن مخاطبان) __ هدف دعوت.
ناگفته نماند که برخى از مفسران برآنند که:
جملههاى فوق مىتوانند نقل به معنى و یا به صورت خلاصه گیرى و فشرده نامه سلیمان بوده باشند که ملکه سبا براى ملت خود بازگو کرد.(۲۶)
۱ – ص (۳۸) آیه ۳۰٫
۲ – همان، آیه ۴۰٫
۳ – نمل (۲۷) آیه ۱۹٫
۴ – انبیاء (۲۱) آیات ۷۸ – ۷۹٫
۵ – سید قطب، فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۹۰٫
۶ – نمل (۲۷) آیه ۱۵٫
۷ – همان، آیه ۱۹٫
۸ – همان، آیه ۴۰٫
۹ – همان، آیه ۱۶٫
۱۰ – همان، آیه ۳۶٫
۱۱ – همان، آیه ۲۸٫
۱۲ – همان، آیه ۴۲٫
۱۳ – همان، آیه ۴۴٫
۱۴ – همان، آیه ۴۴٫
۱۵ – محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۲۷٫
۱۶ – نمل (۲۷) آیه ۲۱٫
۱۷ – همان، آیه ۲۲٫
۱۸ – ناصر مکارم شیرازى و جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۴۴۳٫
۱۹ – نمل (۲۷) آیه ۲۰٫
۲۰ – همان، آیه ۲۱٫
۲۱ – ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص ۱۲۹٫
۲۲ – همان، ص ۴۲؛ محمدمهدى تاج لنگرودى، اخلاق انبیاء، ص ۲۹۷٫
۲۳ – ورام، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۵۳؛ محمدمهدى تاج لنگرودى، اخلاق انبیاء، ص ۲۹۶٫
۲۴ – ورام، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۲٫
۲۵ – نمل (۲۷) ۳۰ – ۳۱٫
۲۶ – ناصر مکارم شیرازى و جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۴۵۳٫
منبع: مدفن
امام صادق(ع) فرمود: علاوه بر دانش فراوان، به سلیمان توانایى سخن گفتن به هر زبانى از جمله زبان پرندگان، چهار پایان و درندگان اعطا شد؛ او چون در جنگها حاضرمىشد به فارسى تکلّم مىکرد و چود نزد کارگزاران و سربازان و هموطنانش مىنشست به زبان رومى سخن مىگفت، و چون با خانوادهاش خلوت مىکرد بهسریانى و نبطى تکلّم مىنمود، و زبان مناجات عبادتش در محراب، عربى بود و در مذاکره با هیئتهاى خارجى و فرستادگان دولتها به عبرانى سخن مىگفت.(۲۴)
در ابلاغ پیام، احوال مخاطب نقش تعیین کنندهاى دارد. از این رو براى رعایت حال مخاطب، سعى مبلّغان بر آن است که پیامها و محتواى دعوت، حتى الامکان کوتاه، گویا، مختصر و جذاب باشد، چرا که پیچیدگى و اطاله کلام باعث بى رغبتى مخاطبان به محتواى پیام مىگردد؛ در این زمینه بهترین نمونه، نامه سلیمان به ملکه سبأ است:
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَإِنَّهُ بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * أَلّا تَعْلُوا عَلَىَّ وَأْتُونِى مُسْلِمِینَ؛(۲۵)
این نامه از جانب سلیمان است و مضمون آن این است: به نام خداوند رحمتگر مهربان، بر من بزرگى مکنید و مرا از درِ طاعت درآیید.
در این عبارات کوتاه ضمن رعایت اصول فوق (سادگى، صراحت و اختصار) تمام ارکان دعوت ملاحظه شده است.
الف) الله و رحمن و رحیم __ محور و محتواى دعوت؛
ب) لا تعلوا علىّ (نهى از سرکشى) __ شیوه نهى از استکبار، حاوى انذار ضمنى؛
ج) وأتونِى مُسلمین (اسلام آوردن مخاطبان) __ هدف دعوت.
ناگفته نماند که برخى از مفسران برآنند که:
جملههاى فوق مىتوانند نقل به معنى و یا به صورت خلاصه گیرى و فشرده نامه سلیمان بوده باشند که ملکه سبا براى ملت خود بازگو کرد.(۲۶)
۱ – ص (۳۸) آیه ۳۰٫
۲ – همان، آیه ۴۰٫
۳ – نمل (۲۷) آیه ۱۹٫
۴ – انبیاء (۲۱) آیات ۷۸ – ۷۹٫
۵ – سید قطب، فى ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۹۰٫
۶ – نمل (۲۷) آیه ۱۵٫
۷ – همان، آیه ۱۹٫
۸ – همان، آیه ۴۰٫
۹ – همان، آیه ۱۶٫
۱۰ – همان، آیه ۳۶٫
۱۱ – همان، آیه ۲۸٫
۱۲ – همان، آیه ۴۲٫
۱۳ – همان، آیه ۴۴٫
۱۴ – همان، آیه ۴۴٫
۱۵ – محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۲۷٫
۱۶ – نمل (۲۷) آیه ۲۱٫
۱۷ – همان، آیه ۲۲٫
۱۸ – ناصر مکارم شیرازى و جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۴۴۳٫
۱۹ – نمل (۲۷) آیه ۲۰٫
۲۰ – همان، آیه ۲۱٫
۲۱ – ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص ۱۲۹٫
۲۲ – همان، ص ۴۲؛ محمدمهدى تاج لنگرودى، اخلاق انبیاء، ص ۲۹۷٫
۲۳ – ورام، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۵۳؛ محمدمهدى تاج لنگرودى، اخلاق انبیاء، ص ۲۹۶٫
۲۴ – ورام، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۲٫
۲۵ – نمل (۲۷) ۳۰ – ۳۱٫
۲۶ – ناصر مکارم شیرازى و جمعى از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۴۵۳٫
منبع: مدفن